از آنجا که بهترین نمونه ی تبلیغ، تبلیغ عملى است، پیامبران الهى باید با مشکلات توده ی مردم درگیر باشند تا در عمل الگوى تربیت و استقامت مردم قرار گیرند، و لذا پیامبران همچون مردم زندگى عادى داشتند و در ناگوارىها در کنار آنان بودند و مزه ی مشکلات را مىچشیدند. مسائلى از قبیل گرفتار شدن به دشمن، اذیّت شدن از سوى فرزند نااهل، همسر مخالف، مرض، فقر، یتیمى، استهزا و سایر مشکلاتى که کم و بیش براى افراد دیگر هست براى آنان نیز بوده است و اینک چند آیه در این زمینه نقل و ترجمه مىکنیم:
«و جعلنا لهم ازواجاً و ذرّیة»(1) ما براى انبیا نیز همچون سایرین زن و فرزند (که قهراً مشکلاتى را به دنبال دارد) قرار دادیم.
«وما ارسلنا قبلک من المرسلین الا انهم لیاکلون الطعام و یمشون فى الاسواق»(2)
پیش از تو پیامبرى نفرستادیم مگر آنکه همچون مردم غذا مىخوردند و در بازارها رفت و آمد داشتند.
این زندگى معمولى و ساده در فرهنگ طاغوتى مخالفان مورد سرزنش بود تا جایى که درباره ی حضرت نوح مىگفتند: «ما هذا الا بشر مثلکم یاکل مما تأکلون منه و یشرب مما تشربون»(3) او هم انسانى مثل شماست، مىخورد از آنچه شما مىخورید و مىآشامد از آنچه شما مىآشامید.
انبیا لباسى همانند لباس عامّه ی مردم مىپوشیدند. در حالى که دیگران مانند قارون، غرق در زینت و تفاخر به میان مردم مىآمدند. «فخرج على قومه فى زینته»(4)
انبیا از زندگى اشرافى و تجمّلاتى دور بودند. در مورد رسول خدا روایت داریم که ایشان «خفیف المؤنه» یعنى کم خرج بود.
اساساً تجمّلات و تشریفات به تدریج انسان را طاغوتى مىکند. روزى براى امام خمینى قدس سره
قالیچهاى آوردند و گفتند: دوست داریم شما رویش نماز بخوانید. هنگامى که قالیچه را باز کردند، امام نگاهى به آن کرده، فرمودند: من روى آن نماز نمىخوانم. بعدها در جاى دیگرى فرموده بودند که آدم همین طورى شاه مىشود، امروز یک قالیچه فردا….
حضرت على علیه السلام مىفرماید: خداوند دبدبه و کبکبهاى که مردم را با آن تحت تأثیر قرار دهند به پیامبرانش نمىدهد و پیامبران از این روش استفاده نمى کنند. موسى و هارون علیهماالسلام با یک حالت بسیار ساده و متواضعانه بر فرعون وارد شدند تا با او سخن بگویند.(5)
در تاریخ مىخوانیم: هنگامى که پیامبر اسلام در میان اصحاب خود مىنشست، جلسه را به شکل دایره تشکیل مىداد که بالا و پائین نداشته باشد.
در نشست و برخاست و پوشیدن لباس و معاشرت جورى بود که وقتى یک فرد غریب وارد مسجد مىشد نمىتوانست تشخیص دهد کدام یک از آنان پیامبرند. این است طرح حکومت اسلامى درباره ی زندگى رهبر.
از نظر شغل، اکثر انبیا اهل دامدارى و کشاورزى بودند و شخصاً چوپانى مىکردند. در مسافرتها به هنگام تهیّه ی غذا شخص پیامبر جمعآورى هیزم را به عهده مىگرفت.
نه تنها انبیا که شاگردان طراز اول مکتب آنان و جانشینان آنان نیز همین گونه
بودند. امام سجاد علیه السلام با کاروان ناشناس به حج مىرفت و با مسئول کاروان شرط مىکرد که داوطلبانه و با افتخار قسمتى از کارهاى حجّاج را براى رضاى خدا به عهده بگیرد.
درباره ی حضرت رضا علیه السلام مىخوانیم: شخصى وارد حمام مىشود و حضرت را نشناخت، به ایشان گفت: بدن مرا کیسه بکش. امام رضا علیه السلام به راحتى و بدون تکلّف قبول کرد و زمانى که آن مرد متوجّه شد طرف او امام رضا علیه السلام است با کمال شرمندگى عذرخواهى کرد اما حضرت فرمود: تا شما را کیسه نکشم دست برنمىدارم.
آرى، این است مکتب و فرهنگ ما و روش و سیره ی رهبران ما، با کمال سربلندى این الگوها را به سراسر جهان عرضه مىکنیم تا اگر جهانیان از تساوى و حقوق خلق و عدالت دم مىزنند، بدانند که نه چیز تازهاى به ارمغان آوردهاند و نه الگویى از رهبرانشان براى شعار خود دارند.
1) سوره رعد، آیه 38.
2) سوره فرقان، آیه 20.
3) سوره مؤمنون، آیه 33.
4) سوره قصص، آیه 79.
5) نهجالبلاغه، خطبه 192.