ریشه موانع شناخت خدا دقیقا همان ریشه ی عموم موانع شناخت های عقلی و قلبی است، یعنی چیرگی هوس بر عقل.
کارهای ناشایسته ای که به صورت ظلم و ستم به دیگران، کفر و کتمان حقیقت، اسراف و تجاوز از حد، و فسق و خارج شدن از راه حق، از انسان صادر می شود، همگی به ریشه ی هوس باز می گردند و مانع از شناخت های عقلی و قلبی، از جمله شناخت خداوند متعال هستند.
هوس، هوسران را به زشتی ها وا می دارد و زشتی ها آینه ی ادراک عقل و قلب را تیره و واقع نمایی را از آن سلب می کنند.
در فرهنگ روایات اسلامی، هوس های نامشروع میکرب های خطرناکی هستند که فکر و دل آدمی را بیمار می کنند:
قرین الشهوة مریض النفس معلول العقل.(1)
همنشین شهوت، جانش مریض و عقلش علیل است.
من لم یدا و شهوته بالترک لها لم یزل علیلا.(2)
کسی که هوسش را با داروی پرهیز درمان نکند همشه بیمار است.
این بیماری مانع می شود که بیمار از حقایقی که او را به کمال دعوت می کند بهره مند شود:
حرام علی کل قلب مغلول بالشهوة ان ینتفع بالحکمة.(3)
سود بردن از حکمت بر دلی که در زنجیر شهوت باشد ممنوع است.
اگر بیماری شهوت علاج نشود میکرب هوس تبدیل به زهر کشنده ای می شود که بیمار را می کشد:
الشهوات سموم قاتلات.(4)
هوسها زهرهایی کشنده اند.
الشهوات اعلال قاتلات.(5)
شهوتها بیماری های کشنده اند.
کشته ی هوس دیده ی عقلش حقایق عقلی را نمی بیند و گوش دلش گفته های حق را نمی شنود:
انک ان اطعت هواک اصمک و اعماک.(6)
اگر تو از هوس خود اطاعت کنی، تو را کر و کور می کند.
و بالأخره کشته ی هوس از ادراک روشن ترین حقایق هستی، یعنی آفریدگار جهان، محروم می ماند.
بنابراین، همان طور که قرآن کریم تصریح کرده، انکار و تکذیب آیات الهی معلول کردار ناشایست انسان است و ریشه ی اصلی همه ی موانع شناخت خدا و علة العلل مادیگرایی چیزی جز هوسرانی و گناه نیست:
ثم کان عاقبة الذین أساؤا السوآی أن کذبوا بایات الله و کانوا بها یستهزؤن. (روم: 10)
سرانجام کسانی که مرتکب کارهای ناشایسته شدند، انکار و تکذیب آیات الهی، و مسخره کردن آنها است.
یکی از شاگردان امام صادق علیه السلام به نام مفضل نامه ای برای آن حضرت نوشت به این مضمون که «اخیرا عده ای در بین ما پیدا شده اند که منکر وجود خدا هستند و با مردم در این باره بحث می کنند» و ضمنا از ایشان تقاضا کرد که کتابی در رد شبهات آنان تألیف کند.
امام صادق علیه السلام در پاسخ نامه ی مفضل، مشروح مناظره ی خود در این زمینه با یکی از اطبای معاصر را برای او نوشت. نوشته ی امام در کتب حدیث به عنوان «رساله ی اهلیلجه»(7) معروف است.
در مقدمه ی این رساله امام (ع) به یک نکته ی اساسی در مباحث خداشناسی اشاره کرده و آن تبیین ریشه ی موانع شناخت خدا و علة العلل مادیگری است و اینکه چگونه ممکن است شخص عاقل با وجود آن همه ادله ی قاطع و نشانه های روشن وجود خدا را انکار کند.
امام صادق علیه السلام در آغاز رساله ی اهلیلجه توضیح می دهد که خداوند متعال در معرفی خود به مادی گرایان کوتاهی نکرده بلکه آنان خود در نشناختن خدا مقصرند. متن کلام آن حضرت چنین است:
ولعمری ما أتی الجهال من قبل ربهم وانهم لیرون الدلالات الواضحات و العلامات البینات فی خلقهم و ما یعاینون من ملکوت السموات و الأرض و الصنع العجیب المتقن الدال علی الصانع. و لکنهم قوم فتحوا علی أنفسهم ابواب المعاصی و سهلوا لها سبیل الشهوات، فغلبت الأهواء علی قلوبهم و استحوذ علیهم الشیطان بظلمهم علیهم، و کذلک یطبع الله علی قلوب المعتدین.(8)
به جانم سوگند که خداوند در شناساندن خود به این نادانان کوتاهی نکرده است، زیرا آنان دلایل واضح و علایم روشن و قاطع الهی را در آفرینش خود می بینند و ملکوت آسمان ها و زمین و مصنوعات شگفت و متقنی را که دلالت بر صانع خویش دارند ملاحظه می کنند. بلکه اینان مردمی هستند که درهای گناه را بر خویش گشوده و راه شهوت رانی را بر خود هموار نموده اند، و در نتیجه هوس ها بر دلهاشان چیره شده و شیطان، در اثر ظلم آنها بر خویش، بر آنان تسلط یافته و این چنین خداوند بر دل های متجاوزان مهر می نهد.
آنچه امام صادق علیه السلام در این کلام در تبیین علل مادیگرایی فرموده در حقیقت شرح و تفسیر آیه ی دهم از سوره ی روم است که ملاحظه شد. با ملاحظه ی تاریخ زندگی مادیگرایان و بررسی احوال شخصی آنان صدق این سخن در باب علل مادیگرایی آشکار می شود.
1) غررالحکم، شماره ی 6790.
2) غررالحکم، شماره ی 8999.
3) غررالحکم، شماره ی 4902.
4) غررالحکم، شماره ی 875.
5) غررالحکم، شماره 1789.
6) غررالحکم، شماره 3807.
7) برای آشنایی با این رساله مراجعه کنید به کتاب بحث آزاد نوشته اینجانب.
8) بحارالأنوار، جلد 3، صفحه ی 152.