جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دیدگاه امام على «علیه السلام» در تصویب آراء

زمان مطالعه: 3 دقیقه

کلام امام على علیه السّلام در حالى‌که ناظر به نقد پلورالیزم است، ولى با هرمنوتیک نیز مناسبت کامل دارد، از این جهت به درج آن در این‌جا مى‌پردازیم:

از بحث و بررسى گذشته روشن گردید که در میان اندیشه‌هاى متعدد، فقط یک اندیشه مى‌تواند استوار باشد نه همه آنها، و هرگز ممکن نیست که دو اندیشه متقابل، هردو صحیح و پابرجا باشند، و یا هردو را استوار دانست. ولى آنچه که بار دیگر ما را بر نگارش جدید در این موضوع واداشت سخنى است که امیر مؤمنان علیه السّلام در مورد اختلاف داوران مطرح مى‌کند. او در نکوهش اختلاف رأى عالمان چنین مى‌فرماید:

ترد على أحدهم القضیّة فی حکم من الأحکام فیحکم فیها برأیه ثمّ ترد تلک القضیّة بعینها على غیره فیحکم فیها بخلافه ثمّ یجتمع القضاة بذلک عند الإمام الّذی استقضاهم فیصوّب آراءهم جمیعا و إلههم واحد و نبیّهم واحد و کتابهم واحد.

أفأمرهم اللّه تعالى بالاختلاف فأطاعوه، أم نهاهم عنه فعصوه، أم أنزل اللّه دینا ناقصا فاستعان بهم على إتمامه، أم کانوا شرکاء له.

فلهم أن یقولوا و علیه أن یرضى، أم أنزل اللّه سبحانه دینا تامّا فقصّر الرّسول صلى اللّه علیه و آله و سلّم عن تبلیغه و أدائه، و اللّه سبحانه یقول: ما فَرَّطْنا فِی اَلْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ فیه تبیان لکلّ شیء و ذکر أنّ الکتاب یصدّق

بعضه بعضا و أنّه لا اختلاف فیه فقال سبحانه: وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اَللّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اِخْتِلافاً کَثِیراً و إنّ القرآن ظاهره أنیق. و باطنه عمیق. لا تفنى عجائبه و لا تنقضی غرائبه و لا تکشف الظّلمات إلاّ به.(1)

»گاهى دعوایى مطرح مى‌شود و داور در آن به‌گونه‌اى حکم مى‌کند، پس از آن، عین این دعوا نزد قاضى دیگرى مطرح مى‌شود او درست برخلاف نظر اوّلى رأى مى‌دهد.

سپس هردو نزد پیشواى خود که آنان را به داورى نصب کرده است مى‌روند، او رأى هر دو را تصدیق مى‌کند، و فتواى همگان را درست مى‌شمارد، در صورتى که خداى آنها یکى و پیامبرشان و کتابشان یکى است.

در این صورت چگونه مى‌توان گفت خداى یگانه به وسیله پیامبر خود، دو حکم متناقض فروفرستاده است.

(کسانى که به تصویب هردو رأى مى‌پردازند، ناچارند آن را به یکى از طرق یاد شده توجیه کنند(.

]1[. آیا خداى سبحان آنان را به اختلاف و دودستگى فرمان داده و آنها با این اختلاف، فرمان خدا را اطاعت کردند؟

]2[. یا این‌که خدا آنها را از اختلاف بازداشته ولى با خدا از در مخالفت وارد مى‌شوند؟

]3[. یا اینکه خدا دین ناقص فرستاده و در تکمیل آن از آنها استمداد جسته است.

]4[. یا این‌که آنها شریک خدا (در تشریع) مى‌باشند و حق دارند

نظر دهند و بر خدا لازم است که بر آن رضایت بدهد.

]5[. یا این‌که خداوند دین کامل فروفرستاده ولى پیامبر در اداى آن کوتاهى ورزیده است.

(چگونه مى‌توان این احتمالات را داد) در صورتى که خدا مى‌فرماید:… ما فَرَّطْنا فِی اَلْکِتابِ مِنْ شَیْءٍ… در قرآن از هیچ‌چیز فروگذار نکردیم.

و نیز امام علیه السّلام مى‌فرماید: «… فیه تبیان لکلّ شىء…» در آن همه چیز بیان شده و آیات قرآن یکدیگر را تصدیق مى‌کند و اختلافى در کتاب خدا وجود ندارد، چنان‌که مى‌فرماید: اگر قرآن از ناحیه غیر خدا فرستاده شده بود اختلافات فراوانى در آن مى‌یافتید.

قرآن ظاهرى زیبا و شگفت‌انگیز و باطنى پرمایه و عمیق دارد، نکات شگفت‌آور آن فانى نمى‌گردد، و اسرار نهفته آن پایان نمى‌پذیرد و تاریکى‌هاى جهل و نادانى جز به آن رفع نخواهد شد«.

باتوجه به این متن و ترجمه که از کلام امام به عمل آمد باید نقطه‌نظر امام را به دست آورد.

پیش از تحلیل سخنان امام نظر شریف خواننده را به نکته‌اى جلب مى‌کنیم:

یکى از راه‌هاى کشف حقیقت کوششهاى مختلفى است که افراد انجام مى‌دهند و چه‌بسا سیماى حقیقت از لابلاى مذاکره‌ها هویدا مى‌گردد، در زبان عرب مثلى است که مى‌گویند:

»الحقیقة بنت البحث» دستیابى به حقیقت فرزند گفتگو است. چه‌بسا بر اثر نفى و اثبات دو طرف، واقعیت روشن مى‌گردد. یعنى همان‌طور که از اتصال دو نیروى مثبت و منفى نیروى برق تولید مى‌شود و جهان را روشن مى‌سازد همچنین از

کشمکش‌هاى مختلف و آراى گوناگون نور حقیقت مى‌درخشد، بنابراین نمى‌توان سخن امام را ناظر به مطلق اختلاف علما و دانشمندان در مسایل دانست در حالى که اختلاف جزو طبیعت بشر است.

خود امیر مؤمنان علیه السّلام در برخى از کلمات قصار خود مى‌فرماید:

»اضربوا بعض الرأی ببعض یتولّد منه الصواب«.(2)

»به تضارب آرا بپردازید، رأى حق و استوار از آن زاییده مى‌شود«.

و در تعبیر دیگر مى‌فرماید:

»إمخضوا الرأی مخض السقاء ینتج سدید الآراء«.(3)

»آرا و نظرات را به حرکت درآورید بسان حرکت دادن مشک دوغ، براى گرفتن کره تا رأى استوار به دست آید«.

باتوجه به این بیانها نمى‌توان سخن حضرت را ناظر به اختلاف در آرا و نظرات دانست، طبعا سخن امام ناظر به جاى دیگر است. باتوجه به قراینى که در خطبه وجود دارد امام از دو نوع اختلاف مذمت مى‌کند:


1) نهج البلاغه، خطبه 18.

2) غرر الحکم:2 / 266.

3) غرر الحکم:2 / 267.