جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

دومین راه براى خداشناسى‏ (1)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

راهى از برون‏

با یک نگاه ساده به جهانى که در آن زندگى مى‏کنیم به این حقیقت مى‏رسیم که جهان هستى درهم و برهم نیست، بلکه تمام پدیده‏ها بر خط سیر معینى در حرکتند و دستگاه‏هاى جهان همچون لشکر انبوهى هستند که به واحدهاى منظم تقسیم شده و به سوى مقصد معینى در حرکتند.

نکات ذیل مى‏تواند هر ابهامى را در این زمینه برطرف سازد:

1- براى پدید آمدن و باقى ماندن هر موجود زنده‏اى باید یک سلسله قوانین و شرائط خاص دست به دست هم بدهند مثلًا براى پدید آمدن یک درخت: زمین، آب و هواى مناسب و حرارت معین لازم‏

است که دانه را بکاریم و خوب تغذیه و تنفس کند، سبز شود و رشد نماید.

در غیر این شرائط رشد آن ممکن نیست، انتخاب این شرائط و فراهم کردن این مقدمات نیاز به عقل و علم و دانش دارد.

2- هر موجودى اثرى مخصوص به خود دارد، آب و آتش هر کدام اثرى مخصوص به خود دارند که از آنها جدا نمى‏شود و همواره از قانون ثابتى پیروى مى‏کنند.

3- تمام اعضاى موجودات زنده با یکدیگر همکارى دارند، به عنوان نمونه همین بدن انسان که خود عالمى است، در وقت عمل تمام اعضایش خود آگاه و ناخودآگاه با هماهنگى خاصّى کار مى‏کنند، مثلًا اگر خطرى پیش آید همگى براى دفاع بسیج مى‏شوند، این ارتباط و همکارى نزدیک، نشانه دیگرى از نظم در جهان هستى است.

4- یک نگاه به صحنه جهان آشکار مى‏سازد که نه تنها اعضا و پیکر یک موجود زنده بلکه تمام موجودات مختلف جهان نیز هماهنگى مخصوصى با هم دارند، مثلًا براى پرورش موجودات زنده آفتاب مى‏تابد، ابر مى‏بارد، نسیم مى‏وزد، و زمین و منابع زمینى نیز کمک مى‏کنند، این‏ها نشانه وجود یک نظام معیّن در عالم هستى است.

رابطه «نظم» و «عقل»

این حقیقت در برابر وجدان همه کس ظاهر است که نظم در هر دستگاهى باشد حکایت از «عقل و فکر و نقشه و هدف» مى‏کند.

زیرا انسان هر کجا نظم و حساب و قوانین ثابتى دید مى‏داند که در کنار آن مبدأ علم و قدرتى را باید جست‏وجو کند، و در این درک وجدانى خود نیاز چندانى به استدلال نمى‏بیند.

او مى‏داند هرگز یک آدم نابینا و بى‏سواد نمى‏تواند با ماشین تایپ یک انشاءِ خوب، یا یک مقاله اجتماعى و انتقادى بنویسد؛ و هرگز یک کودک دوساله نمى‏تواند با گردش دادن نامنظم قلم روى کاغذ، تابلوى زیبا و پرارزشى به وجود آورد؛ بلکه اگر ما یک انشاء خوب یا مقاله با ارزشى را دیدیم مى‏دانیم آدم با سواد و با عقل و هوشى آن را به وجود آورده، و یا اگر در یکى از موزه‏ها تابلوى بسیار زیبا و جالبى را مشاهده کردیم شک نخواهیم کرد که دست نقّاش هنرمند و چیره‏دستى در اینجاد آن به کار رفته؛ اگر چه هرگز آن نویسنده و نقّاش هنرمند را ندیده باشیم.

بنابراین هرجا دستگاه منظمى است در کنار آن هم عقل و هوشى وجود دارد و هر قدر آن دستگاه بزرگ‏تر، دقیق‏تر و جالب‏تر باشد علم و عقلى که آن را ایجاد کرده است به همان نسبت بزرگ‏تر خواهد بود.

گاهى براى اثبات این موضوع که هر دستگاه منظم نیاز به مبدأ عقل و دانش دارد از «حساب احتمالات» که در ریاضیات عالى از

آن بحث شده کمک گرفته مى‏شود و از این راه اثبات مى‏کنند که مثلًا یک فرد بى‏سواد اگر بخواهد به وسیله ماشین تایپ، با فشار دادن روى دکمه‏هاى ماشین؛ از روى تصادف، یک مقاله یا یک قطعه شعر را تایپ کند، مطابق حساب احتمالات میلیاردها سال طول مى‏کشد که حتى عمر کره زمین براى آن کافى نیست (براى توضیح بیشتر به کتاب آفریدگار جهان یا کتاب در جست‏وجوى خدا مراجعه نمایید)

قرآن مجید مى‏گوید:

«سنریهم آیاتنا فى الافاق و فى انفسهم حتى یتبین لهم انه الحق او لم یکف بربک انه على کل شى‏ءٍ شهید»؛ (1)

ما نشانه‏هاى خود را در نظام آفرینش، در سراسر جهان در درون وجود خود انسان‏ها به آنها نشان مى‏دهیم تا بدانند او بر حق است، آیا براى اثبات وجود او همین کافى نیست که او عالم به اسرار همه چیز است».

فکر کنید و پاسخ دهید

1- چند مثال (غیر از آنچه در درس گفته شد) براى دستگاه‏هاى صنعتى که از مشاهده آنها پى به وجود یک سازنده عالم و آگاه مى‏بریم بزنید.

2- فرق میان «آفاق» و «انفس» چیست؟ مثال‏هایى از نشانه‏هاى خدا در آفاق و در انفس بیان کنید.


1) سوره فصلّت، آیه 53.