دیدگاه دوم قرآن کریم درباره ی خورشید مسأله ی حرکت آن است. نکته ی مهم و قابل توجهی که در مورد حرکت خورشید از دیدگاه قرآن وجود دارد این است که این کتاب تحت تأثیر افکار و عقاید معاصر خود واقع نشده است و این امر ثابت می کند که این کتاب الهی است و نویسنده ی آن همان آفریدگار جهان است.
اگر قرآن تحت تأثیر افکار عصر نزول خود بود، حداقل یک بار از گردش خورشید به دور زمین سخن می گفت.
قرآن نه تنها تحت تأثیر عقاید معاصر خود نبود، بلکه درباره ی حرکت خورشید نظریه ای داده است که قرن ها پس از آن، با مطالعات بسیار و با تجربه های مکرر، درستی آن معلوم شد.
«کوپرنیک و کپلر در قرن 17 گفتند خورشید در جای خود میخکوب است و این نظریه تا نیم قرن پیش بر دنیا حکومت می کرد و بعدها ثابت شد که منظومه ی شمسی به شکل بیضی و حلزونی در فضا متحرک بوده و رو به طرف ستاره ی نسر وگا، با سرعت تقریبی 70 هزار کیلومتر در ساعت، حرکت می کند».
نظریه ی قرآن کریم درباره ی حرکت خورشید این است:
و الشمس تجری لمستقر لها ذلک تقدیر العزیز العلیم. (یس: 38)
و خورشید به سوی قرارگاه خود روان است؛ این تقدیر و تدبیر آن نیرومند داناست.
حرکت خورشید به دور مرکز کهکشان در قرن اخیر کشف شده است. اکنون ملاحظه فرمایید که قرآن در این باره چگونه سخن گفته است:
لا الشمس ینبغی لها أن تدرک القمر و لا اللیل سابق النهار و کل فی فلک یسبحون. (یس: 40)
نه خورشید را سزد که به ماه رسد و نه شب از روز پیشی گیرد و هر یک در مداری شناورند.
و هو الذی خلق اللیل و النهار و الشمس و القمر کل فی فلک یسبحون. (انبیاء: 33)
و او کسی است که شب و روز را آفرید و خورشید و ماه را پدید آورد که هر یک در مداری شناورند.