جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حدیث منزلت و حدیث یوم الدار (2)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

حدیث «منزلة» ار بسیارى از مفسران بزرگ شیعه و اهل سنّت در ذیل آیه 142 سوره اعراف که از رفتن موسى علیه السلام به مدت 40 شب به وعده‏گاه پروردگار و جانشین شدن هارون از او سخن مى‏گوید، نقل کرده‏اند.

حدیث چنین است: پیامبر صلى الله علیه و آله به سوى میدان تبوک حرکت کرد (تبوک نقطه‏اى بود در شمال جزیره عرب و هم‏مرز با قلمرو امپراطورى روم شرقى) به پیامبر خبر داده بودند که امپراطورى روم شرقى لشکر عظیمى فراهم کرده تا به حجاز و مکّه و مدینه حمله کند، و پیش از آن‏که انقلاب اسلامى با برنامه خاص انسانى و آزادى‏خواهى به آن منطقه صادر شود، آن را در نطفه خفه سازد. پیامبر صلى الله علیه و آله با لشکر عظیمى عازم تبوک شد و على علیه السلام را به جاى خود

قرار داد.

على علیه السلام عرض کرد: آیا مرا در میان کودکان و زنان مى‏گذارى؟ (و اجازه نمى‏دهى با تو به میدان جهاد بیایم و در این افتخار بزرگ شرکت جویم؟)

پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «الا ترضى ان تکون منّى بمنزلة هارون من موسى الا انه لیس نبى بعدى؟؛ آیا راضى نیستى که نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى باشى جز این‏که پیامبرى بعد از من نخواهد بود؟».

عبارت بالا در مشهورترین کتب حدیث اهل سنّت، یعنى صحیح بخارى و صحیح مسلم، نقل شده است، با این تفاوت که در صحیح بخارى تمام حدیث آمده، و در صحیح مسلم یک بار تمام حدیث و یک بار تنها جمله «انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى» به صورت یک کلمه کلّى و عام ذکر شده است. (1)

در بسیارى از کتب اهل سنّت از جمله «سنن ابن‏ماجه»، «سنن ترمذى»، «مسند احمد» و کتب فراوان دیگر نقل شده است، و راویان حدیث از صحابه بیش از «بیست نفر» مى‏باشند، از جمله: «جابر بن عبداللَّه انصارى» و «ابوسعید خدرى» و «عبداللَّه بن مسعود» و «معاویه» مى‏باشند.

ابوبکر بغدادى در «تاریخ بغداد» از عمر بن خطاب چنین نقل مى‏کند: مردى را دید که به على علیه السلام ناسزا مى‏گوید، عمر گفت:

من فکر مى‏کنم که تو مرد منافقى باشى زیرا از پیامبر صلى الله علیه و آله شنیدم که فرمود: «انما علىّ منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى؛ على نسبت به من همچون هارون نسبت به موسى است جز این‏که پیامبرى بعد از من نیست». (2)

قابل توجّه این‏که از منابع معتبر حدیث استفاده مى‏شود که پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله این سخن را تنها در داستان جنگ «تبوک» نفرمود، بلکه در هفت مورد مختلف بازگو نمود که دلیل بر عمومیّت مفهوم آن است.

1- در «یوم المواخات اوّل مکّه» یعنى روزى که پیمان برادرى در مکّه میان یارانش بست، على علیه السلام را در این پیمان، براى خودش انتخاب نمود، و همین جمله را تکرار فرمود.

در «یوم المواخات دوم» که همین پیمان برادرى میان مهاجران و انصار تکرار شدن این جریان تکرار گردید و پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم حدیث منزلت را بار دیگر بیان فرمود.

در آن روز که پیامبر دستور داد درهاى خانه‏هایى که به مسجد بزرگ رسول خدا باز مى‏شد بسته شود، و تنها در خانه على علیه السلام را باز گذارد، همین جمله را تکرار فرمود.

همچنین در غزوه «تبوک» و سه مورد دیگر که مدارک آن تمام در کتب اهل سنّت آمده است، بنابراین نه از نظر سند جایى براى تردید در حدیث منزلت باقى مى‏ماند و نه از نظر عمومیّت مفهوم آن.

محتواى حدیث منزلت‏

اگر با بى‏نظرى حدیث فوق را بررسى کنیم و از پیش‏داورى‏ها خود را برکنار داریم از این حدیث مى‏توان استفاده کرد که تمام مناصبى را که هارون نسبت به موسى در میان بنى‏اسرائیل داشت، جز نبوّت، على علیه السلام دارا بوده است، چرا که هیچ گونه قید و شرط دیگرى در حدیث وجود ندارد.

بنابراین چنین نتیجه مى‏گیریم:

1- على علیه السلام افضل امت بعد از پیامبر صلى الله علیه و آله بود (چون هارون داراى چنین مقامى بود).

2- على علیه السلام وزیر پیامبر صلى الله علیه و آله و معاون خاصّ او، و شریک در برنامه رهبریش بود، زیرا قرآن همه این مناصب را براى هارون اثبات کرده است (3)

3- على علیه السلام جانشین و خلیفه پیامبر صلى الله علیه و آله بود و با وجود او شخص دیگرى نمى‏توانست عهده‏دار این مقام شود همان‏گونه که هارون چنین مقامى را نسبت به موسى داشت.

حدیث یوم الدار:

بر اساس آنچه در تواریخ اسلامى آمده پیامبر صلى الله علیه و آله در سال سوّم بعثت مأمور شد که دعوت مخفیانه خود را در مورد اسلام آشکار سازد، چنان که در سوره حجر، آیه 94 آمده است: و انذر عشیرتک‏

الاقربین؛ «بستگان نزدیک خود را انذار کن».

پیامبر صلى الله علیه و آله بستگان نزدیکش را به خانه عمویش ابوطالب دعوت کرد، بعد از صرف غذا چنین فرمود: «اى فرزندان عبدالمطلب! به خدا سوگند، هیچ کس را در عرب نمى‏شناسم که براى قومش چیزى بهتر از آنچه من آورده‏ام آورده باشد، من خیر دنیا و آخرت را براى شما آورده‏ام، و خداوند به من دستور داده است شما را به این آیین دعوت کنم، کدام یک از شما مرا یارى خواهید کرد تا برادر من و وصىّ و جانشین من باشید؟».

هیچ کس تمایلى به این امر نشان نداد، جز على علیه السلام که از همه کوچک‏تر بود برخاست و عرض کرد: «اى رسول خدا! من در این راه یار و یاور توأم»، پیامبر صلى الله علیه و آله دست برگردن على علیه السلام نهاد و فرمود: «ان هذا اخى و وصیى و خلیفتى فیکم، فاسمعوا له و اطیعوه؛ این برادر و وصى و جانشین من در میان شماست، سخن او را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید.» ولى آن قوم گمراه نه تنها پذیرا نشدند، بلکه به سخریه نیز پرداختند.

حدیث بالا که به حدیث «یوم الدار» (روز دعوت در خانه) معروف است به قدر کافى گویاست، و از نظر سند بسیارى از دانشمندان اهل سنّت همچون ابن ابى‏جریر، ابن ابى‏حاتم، ابن مردویه، ابونعیم، بیهقى، ثعلبى، طبرى، ابن‏اثیر، ابوالفداء، و گروه دیگر آن را نقل کرده‏اند. (4)

هرگاه حدیث فوق را نیز با بى‏نظرى بررسى کنیم حقایق مربوط به ولایت و خلافت على علیه السلام براى ما روشن‏تر مى‏شود چرا که صراحت در مسئله خلافت و ولایت دارد.

فکر کنید و پاسخ دهید

1- حدیث منزلت چیست؟ و در چند مورد صادر شده است؟

2- محتواى حدیث منزلت چه مقاماتى را براى على علیه السلام ثابت مى‏کند؟

3- هارون، طبق نصوص قرآنى، چه موقعیّتى نسبت به موسى داشت؟

4- حدیث منزلت را کدام دانشمندان نقل کرده‏اند؟

5- حدیث یوم‏الدار و محتوى و سند و نتیجه آن را بازگو کنید.


1) صحیح بخارى، جزء 6، ص 3 و صحیح مسلم، ج 1، ص 44 و ج 4، ص 187.

2) تاریخ بغداد، ج 7، ص 452.

3) (سوره طه، آیات 29 تا 32).

4) براى آگاهى بیشتر به کتاب المراجعات، ص 130 به بعد و کتاب احقاق الحق، ج 4، ص 62 به بعد مراجعه شود.