دیر زمانى است که جهاد در راه خدا، دستاویز به اصطلاح «آزادىخواهان» شده و تصور مىکنند که هدف از جهاد ابتدایى، این است که مردم به زور سرنیزه آئین اسلام را بپذیرند، و از آیین نیاکان خود دست بردارند. آنان این تفسیر غلط را از خاورشناسان گرفتهاند، که پیشرفت اسلام را مرهون قدرت شمشیر دانستهاند.
ما در این بررسى به روشنى ثابت خواهیم نمود که جهاد اسلامى ارتباطى به این نوع اندیشهها ندارد. و گروه خردهگیر که «خود مىکشند و خود تعزیه مىخوانند» از جهاد اسلامى تصور صحیحى ندارند.
نخست نظر خواننده ی گرامى را به لفظ زیباى «جهاد» جلب مىکنیم:
قرآن در این مورد از واژه ی «جهاد» که به معنى سعى و کوشش است بهره مىگیرد نه کلمه ی «قتال» و «حرب» و غیره، و اگر هم در موردى فرمان کشتن، مىدهد. روى ضرورتهایى است که جز با نبرد، موانع سعادت از میان برداشته نمىشود. بنابراین هدف اسلام از تشریع جهاد، سعى و کوشش در گسترش سعادت است، نه گسترش قدرت.
فقیهان جهاد را بر دو نوع تقسیم کردهاند. یکى دفاعى و دیگرى ابتدایى.
مسلّما جهاد دفاعى نمىتواند دستاویز خردهگیران قرار گیرد، زیرا دفاع از شرف و کیان، حق مشروع تمام ملّتها است، و هماکنون نیز در قرن بیست و یکم، مسأله ی
دفاع از میهن و فرهنگ و تمدّن، یک اصل مطلوب و مقبول است. مهم این است که از انگیزه ی تشریع جهاد ابتدایى به درستى آگاه شویم تا روشن شود که هدف از جهاد زورگویى و نفى آزادى نیست، بلکه جهاد اسلامى هدف والائى را تعقیب مىکند که اکنون به آن اشاره مىکنیم: