جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

توجیه مطالب ناموزون کتاب مقدس

زمان مطالعه: 2 دقیقه

یکی از مشکلات متکلمان مسیحی، آموزه های ضد خرد و عقل «کتاب مقدس» است، تعالیمی که با هیچ معیاری قابل توجیه نیست، بالأخص آنچه که مربوط به صفات و افعال خدا است، مخالفان کلیسا، از لائیک ها و غیره، از این سلاح برنده بر ضد مذهب کلیسا بهره گرفته، و کتاب مقدس را جزء اساطیر و افسانه ها قلمداد می کردند.

پلورالیزم با طرح «گوهر و صدف دین» این نوع اختلافها را بی اهمیت تلقی می کند، و گوهر دین را متحول شدن شخصیت انسان. و گزاره های دینی را حکم صدف دین که برای حفظ گوهر پدید آمده است می داند. اهمیت دین در گوهر آن است نه در صدف و هرگز نباید بر آموزه های دینی مانند نظریه های علمی نگریست و در صدق و کذب آنها گفتگو نمود، و مادامی که این آموزه ها در تحول شخصیت ما مؤثر است از احترام خاصی برخوردارند.

مؤلفان کتاب «عقل و اعتقاد دینی» در توضیح پلورالیزم از دیدگاه جان هیک چنین می نویسند:

هیک معتقد است که آموزه ها گوهر دین نیستند، گوهر دین متحول کردن شخصیت انسانهاست. به همین دلیل او هشدار می دهد که آموزه های دینی (نظیر تجسد) را نباید بیش از حد مورد تأکید قرار داد. آموزه های دینی را نباید همچون نظریه های علمی، صادق یا کاذب دانست. انسان ها پرسش هایی درباره ی حیات آدمی و تجربه ی امر الوهی دارند؛ عقاید دینی و مدعیان تاریخی را باید تلاشهایی برای پاسخ دادن به این قبیل پرسشها دانست. این عقاید و آموزه ها مادام که بتوانند دیدگاهها و الگوهای ما برای زیستن را متحول سازند، صادق هستند.

به عبارت دیگر، به نظر می رسد هیک بیش از آن که به حقایق کلامی (که در قالب قضایا بیان می شوند) تعلق خاطر داشته باشد، به جنبه های وجودی و تحول آفرینی دین تعلق خاطر دارد. این از آن رو واجد اهمیت است که حیات خود –

محورانه ی انسان را به حیاتى خدا – محورانه تبدیل مى‌کند. بنابراین، آنچه مهم است فقط اعتقادات فرد نیست، اعتقادات هر فرد نوعى فرافکندن تجربیات، فرهنگ و مقولات فاهمه ی آن فرد در قالب اسطوره‌ها، بر واقعیت غایى هستند. بنابراین، از نظر هیک تلاشهاى انحصارگرایان براى دعوت و الزام همگان به یک دین واحد، تلاشى بى‌معنى است. آنچه مهم است این است که واقعیت غایى ما را چنان تحت تأثیر قرار دهد که متحوّل شویم.(1)

خلاصه آنچه مهم است گوهر دین و تحول شخصیت انسان به شخصیت خدا محورى است، و کلیه تعالیم و گزاره‌هاى کتاب مقدس در قلمرو عقیده و احکام عمل و اخلاقى همه صدف دینند و مادامى که در طریق حفظ آن گوهر به کار گرفته شوند براى ما اهمیت دارد، صدق و کذب، ضد و نقیض بودن آنها براى ما مهم نیست.

و ما در محل خود درباره نظریه جان هیک سخن خواهیم گفت و روشن خواهیم ساخت که آموزه‌هاى غلط و متناقض چگونه مى‌تواند تحول صحیح در شخصیت انسان پدید آورد.


1) عقل و اعتقاد دینى: 408 – 409.