جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تنویم مغناطیسى

زمان مطالعه: 3 دقیقه

تنویم مغناطیسى از حقایق مسلّم امروز است که کاشف آن دکتر «مسمر» آلمانى در قرن هیجدهم بوده، او و همکاران وى براى اثبات آن و اعتراف گرفتن از دانشمندان تلاشهایى کرده و موفقیت‌هایى به دست آورده‌اند، و ثابت کرده‌اند که انسان در حال خواب مصنوعى نیروى دید و شنوایى‌اش، افزایش یافته، اشیاى واقع در فاصله دور را مى‌بیند و صداهاى دور را مى‌شنود، و چیزهایى که در مرئى و منظر اشخاص نیست، مشاهده مى‌نماید.

خواب مصنوعى درجات مختلفى دارد که در هر درجه‌اى به انسان یک نوع آگاهى مى‌تواند بدهد و هر چه درجات آن قوى‌تر باشد درک و تماس آن بیشتر است.

ما در این جا فقط به یک نمونه اشاره مى‌کنیم و آن این که استاد این کار، مى‌تواند از طریق خواب مصنوعى افکارى را در ذهن انسان پدید آورد و مى‌تواند افکارى را پاک نماید. نگارنده خود در برخى از جلسات تنویم مغناطیسى بوده ولى آنچه را که دانشمند مصرى محمد زرقانى خود مشاهده کرده و در کتاب خود آورده است در این جا مى‌آوریم. او مى‌گوید: «من یکى از تجربه‌هاى تنویم مغناطیسى را در اختیار خوانندگان قرار مى‌دهم این تجربه‌اى است که با چشم خود و با گوشهایم در جلسه جمعیت جوانان مسلمان شنیده‌ام.

استاد تنویم مغناطیسى در این جلسه حضور یافت و واسطه (شخصى که باید خواب شود) نیز در آن مجلس حاضر بود، وى جوانى بود که استعداد خاصى براى تأثیر پذیرى از تلقین استاد داشت. استاد نگاه‌هاى عمیقى در چشم واسطه انداخت

و با نفوذ خاصى در چشم او مى‌نگریست و حرکاتى بر او اجرا مى‌کرد که آنها را (پاس) مى‌خواندند، لحظه‌اى نگذشت که دیدم واسطه در حال خواب قرار گرفت، رنگش تغییر کرد، بدنش سست شد و حواس عادى خود را از دست داد، تا آنجا که دوستان با سوزن و امثال آن، به بدن او مى‌زدند، ولى او به خودش حرکت نمى‌داد.

اینجا بود که مسلم شد او به خواب رفته و استاد بر او تسلط یافت از او پرسید اسمت چیست؟ او نام واقعى خودش را گفت؛ استاد به او گفت: این اسم تو نیست بلکه نام تو این است (یک نام دروغى بر او گذاشت) سپس مرتب این اسم دروغین را به او تلقین کرد، و نام حقیقى او را از ذهنش محو نمود و این کار به وسیله دلیل‌هاى غلطى که از خود درست مى‌کرد، انجام گرفت، و به وسیله امر و نهى جدى این کار را بر او تحمیل مى‌نمود و این گفته‌هاى دروغین را به او دیکته مى‌کرد، و بر او لازم مى‌نمود که به آن‌ها معتقد شود تا وقتى که واسطه در برابرش خاضع شد و به آنچه او مى‌گفت یقین نمود.

سپس استاد و ما در فاصله‌هاى مختلف و در اثناى سخن، ناگهان نام حقیقى او را مى‌گفتیم و صدایش مى‌زدیم و او جواب نمى‌داد امّا وقتى نام جدید و دروغین او را مى‌بردیم بدون درنگ جواب مى‌داد.

پس از آن استاد به جوان امر کرد که پیوسته به یاد داشته باشد که اسم صحیح او تا نیم ساعت پس از بیدارى همین نام جدید است، سپس او را بیدار نمود و ما واسطه را به طور ناگهانى با نام حقیقى‌اش صدا مى‌زدیم، جواب نمى‌داد امّا هرگاه غفلتا با نام جدیدش صدا مى‌زدیم جواب مى‌داد تا آن که نیم ساعت تعیین شده گذشت، به حالت پیش از خواب برگشت و اسم واقعى‌اش به یادش آمد.

استاد با این وسیله ثابت کرد که مى‌تواند هر اثرى را بخواهد از روح واسطه حذف کند هر چند هم رسوخ یافته باشد، مانند نام شخص. و این که استاد محو اسم او را انتخاب کرد نه دین او، به دو جهت بود: یکى این که محو دین گناه و عدوان است، و جرمى است شنیع که نه استاد و نه حاضران هیچ کدام حاضر به آن نبودند، و دیگر این که اسم، رسوخش در روح بیشتر است و محو آن بیشتر انسان را به تعجب وا

مى‌دارد و از این طریق علمى براى من ثابت شد که وحى تعلیل علمى دارد.(1)

این روش ثابت مى‌کند که ممکن است عاملى از خارج در روح انسان تصرف کند، و فکرى را در او پدید آورد و یا از ذهن او بزداید، بنابراین آنجا که وحى از طریق فرشته بر قلب پیامبر نازل مى‌شد، مى‌تواند نمونه بسیار کامل این روش باشد، و سرانجام نتیجه مى‌گیریم که آگاهى‌هاى انسان منحصر به حس و عقل نیست، عاملى فراتر از این دو مى‌تواند منشأ یک رشته آگاهى‌ها باشد.


1) مناهل العرفان:1 / 59 – 62، تألیف دانشمند مصرى محمد زرقانى.