جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تلقى اسطوره‌اى

زمان مطالعه: 2 دقیقه

لبّ و مغز این نظریه این است که گزاره‌هاى دینى تجلّى عقب ماندگى فرهنگى است. «ارنست کاسیرر» این نظریه را پرورده، و معتقد است این شکل اسطوره‌اى بر خالص‌ترین شکلش، در اسطوره‌هاى اقوام ابتدایى به چشم مى‌خورد، و بر نوعى از تلقى و برداشت از جهان مبتنى است که به نحوى فاحش با نحوه‌ى مورد عادت ما متفاوت است.

از نظر کاسیرر و پیروان او «الهیات پیشرفته بیانگر مصالحه‌اى بى‌ثبات است میان گونه‌هاى علمى و اسطوره‌اى اندیشه، از این رو بدون فهم این که چگونه الهیات از سرچشمه خود بسط یافته قابل درک نیست.

الهیات در اصل، دیدگاهى است اسطوره‌اى در باب جهان که طى تلاش بیهوده جهت قابل قبول ساختن آن با شعور عقلایى از آن پرداختى مجدد شده اگر با معیارهاى عقلایى مورد قضاوت قرار گیرد نه تنها بى‌پایه، بلکه بى‌مفهوم است«.(1)

الهیات انسان‌هاى متفکر و متعقل چون سقراط و افلاطون و ارسطو، و یا فارابى، ابن سینا و صدر المتألهین را تکامل یافته اسطوره‌هاى انسان‌هاى بدوى اندیشیدن، گناه نابخشودنى است که از یک تحلیل‌گر پیش داور سر مى‌زند؛ حالا دلیل او بر این دنباله روى چیست، چندان روشن نیست لابد، یک نوع قدر مشترک میان آن دو، او را بر این داورى واداشته است، این سخن بسان این مى‌ماند که ریاضیات عالى امروز را تکامل یافته، ریاضیات بسیط اقوام نخستین بدانیم که با شمارش عدد از یک تا ده آشنا بودند.

شخصیتهاى یاد شده و هزاران مانند آن، کارشان جداسازى اسطوره‌ها و افسانه‌ها از حقایق و واقعیت‌هاست، در این صورت چگونه مى‌توان بدون ارایه دلیلى دانشهاى آنان را، تجلى عقب ماندگى فرهنگى معرفى کرد و گفت گزاره‌هاى کلامى که هر کدام، با دلیل و برهان روشنى همراه است، چیز جدیدى نیست، بلکه تصاعد یافته افسانه‌هاى دیرینه است؟

فلسفه غرب، فلسفه تشکیک و یقین‌زدایى و ابراز احتمال در قالب تحلیل است اگر بناست، در این مورد مقابله به مثل شود، باید بگوییم:

تحلیل آقاى «کاسیرر» و همفکران او چیز جدیدى نیست جز تصاعد یافته اندیشه‌هاى عصر جاهلى در مورد پیامبران و بالأخص پیامبر اسلام است. چیزى که هست این که آنان مسلح به سلاح علم نبوده، و مقاصد واقعى خود را پوست کنده بیان مى‌کردند، ولى تحلیل‌گران غرب ژست فیلسوفى به خود گرفته، سم را با لعاب و روکش شیرین به خورد خوانندگان مى‌دهند.

به این تحلیل جاهلى که مشرکان آن را مطرح مى‌کردند در مواردى از آیات قرآن

کریم اشاره شده، و دعوت پیامبر را، همان افسانه‌هاى نخستین خوانده‌اند که به صورت آیات زیبا و سخن شیرین ادا مى‌شود؛ چنان که از مشرکان در مواردى چنین نقل مى‌کند:

»… یَقُولُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هذا إِلاّ أَساطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ» (انعام / 25(: «کافران گفتند قرآن چیزى جز افسانه پیشینیان نیست«.

مضمون این آیه در قرآن مجید در نه مورد وارد شده(2) و برخى از آیات حاکى است که نه تنها پیامبر اسلام صلى اللّه علیه و آله و سلم، بلکه دیگر پیامبران بزرگ را به همین امر متهم مى‌کردند.

شایسته یک انسان واقع‌گر این است که در همه مسائل بالأخص، مسائل سرنوشت ساز دین، از عقل و خرد پیروى نموده و به این نوع تشکیک‌هاى بى‌دلیل ارجى ننهد.


1) همان، ص 58.

2) ر. ک: انعام / 25، انفال / 31، نحل / 24، مؤمنون / 83، فرقان / 5، نمل / 68، احقاف / 17، قلم / 15 مطففین / 13.