دانشمندان غرب دین را به تعبیرهاى گوناگون تعریف کرده که برخى کامل و برخى دیگر، عارى از نقص نیست. اینک برخى را منعکس مىکنیم، شما مىتوانید با مقایسه با آنچه گفته شد، درباره آنها داورى کنید.
دین در زبانهاى اروپایى Religion از ریشه لاتینى Religio مشتق است و به
معنى «به یکدیگر بستن» است، همانطور که اعتقاد از «عقد» به معنى «بستن» مىباشد.
1. دین: «عبارت از ایمان و اطاعت به یک قوه یا به چند قوه مافوق انسانى است که مستحق اطاعت و عبادت و خالق و حاکم بر عالم باشد.
2. دین: یک مکتب خاص اعتقاد و اعمال و عبادات است که غالبا مشتمل بر مجموعه قواعد اخلاقى و فلسفى نیز مىباشد.
3. دین: ایمان به موجودات روحانى است؛ تایلر (Tylor) انگلیسى.
4. دین: عبارت از تبیین احساسات قلبیه انسان است.
5. دین: مجموعه کلى اعتقادات و احساسات و اعمال انفرادى و اجتماعى است.(1)
در این تعریفها، دو تعریف نخست از کمال نسبى برخوردارند، در حالى که تعریف سوم بسیار ناقص است زیرا دین تنها ایمان به موجودات روحانى، نیست بلکه آن بخشى از دین مىباشد، و دو تعریف اخیر، ارتباطى به دین ندارند بلکه با مرامنامه احزاب سیاسى و غیره کاملا منطبق است.
ویل دورانت در کتاب لذات فلسفه به جاى بیان خاصیت دین و عناصر سازنده آن به بیان وظیفه و آثار آن پرداخته در عین جالب بودن، تأمین کننده مقصود ما در این بحث نیست او درباره دین بحث گسترده انجام داده و از آن مىتوان امور یاد شده در زیر را گلچین کرد:
1) حکمت، على اصغر: تاریخ ادیان، ص 3 – 2، ابن سینا، تهران 1342.