در فقه اسلامى یک رشته ضوابط، و قواعد کلى است که مىتواند پاسخگوى هزاران فرع و رویداد نوظهور باشد، همچنانکه تاکنون پاسخگوى احکام کلیهى حوادث در طول 14 قرن بوده است.
پیشوایان معصوم، پیوسته به فقیهان روىگردان از سنت، هشدار مىدادند و مىگفتند: آنچه را که بشر تا روز رستاخیز به آن نیازمند است، خدا در کتاب خود و سنت پیامبرش بیان کرده است. و خدا براى هرچیزى حدّى (حکمى) و براى آن دلیلى در اختیار نهاده است؛ و هرکس که از آن تعدى کند، براى او کیفرى معین کرده است.(1)
امام صادق علیه السّلام مىفرماید: «ما من شیء إلاّ و فیه کتاب أو سنة«.(1)
فقه شیعى، گنجینهاى است که روى آن چهارده قرن کار صورت گرفته و موسوعههاى مانند «جواهر الکلام» در این مورد تألیف شده که حاوى فروع بىشمار
است.
روزى که دولت اسلام بر اکثر نقاط معموره، حکومت مىکرد همین فقه با ضوابط زایا و قوانین مولّد خود، همهى تشکیلات را اداره مىکرد و لذا فقه اسلامى، مورد بهرهگیرى غربیان قرار گرفت، و تعجّب آنان را در این مورد برانگیخت.
1) کافى:1 / 59-62، باب «الردّ إلى الکتاب و السنة«.