یادآور مىشویم تجربهى دینى به این معنى نمىتواند مستقیما وجود واجب الوجود به نام خدا را ثابت کند. این تجارب فقط مىتواند دیوار اصالت ماده را بشکند و ثابت کند هستى مساوى با ماده نیست بلکه پشت سر ماده، جهان دیگرى هست که از ویژگیهاى این جهان پیراسته مىباشد؛ زیرا حوادث یاد شده و امثال آن ثابت مىکند که قوانین مادى قادر بر تبیین آن نیست. طبعا جهان برتر از آن، عهدهدار تبیین آن است، امّا این که بگوییم عامل این حادثهها خداست هرگز نمىتوان از آن، چنین نتیجه گرفت؛ زیرا چه بسا ممکن است فرشتهاى، پرى یا روحى از ارواح در این کار مؤثر باشد از این جهت این برهان یک کارایى دارد و آن شکستن دیوار انحصار «هستى» به «ماده» است ما اگر بخواهیم از این تجارب دینى وجود خدا را ثابت بکنیم باید پس از تقریر آن، دست به دامن براهین منطقى و برهانى بزنیم و از طریق برهان امکان و وجوب به او منتهی شویم.
این نقد بر تمام صور بیان تجربهى دینى نیز متوجه است. چنان که در آینده روشن خواهیم کرد.