نخستین آیه مربوط به منافقان است و اگر تمام آیه به دقت مورد مطالعه قرار گیرد پاسخ شبهه جبر در خود آیه آمده است زیرا حاصل مفاد آیه این است که چرا مؤمنان درباره منافقان اختلاف نظر پیدا کرده و به دو گروه تقسیم شده اند گروهى به جنگ با آنان رأى مى دهند و گروه دیگر به خوددارى از جنگ با آنان توصیه مى نمایند و از آنان شفاعت مى کنند. در حالى که خداوند آنان را به خاطر کارهاى ناروایى که انجام داده اند به ضلالت و گمراهى برگردانده است در این صورت آیا کسانى که از آنان شفاعت مى کنند مى خواهند آنان را هدایت نمایند؟در حالى که کسانى را که خدا گمراه ساخته است راهى براى نجات آنان از گمراهى نیست. بنابراین گمراه نمودن آنها به خاطر اعمال زشتى است که انجام داده اند نه این که بدون جهت خدا آنها را گمراه ساخته است.
جالب توجه آن که در آیه بعد، یکى از خصلتهاى نارواى آنان را گوشزد نموده است و آن این است که این منافقان نه تنها خود، از اسلام روى برگردانده اند و به آیین کفر باز گشته اند، بلکه مى خواهند مسلمانان را نیز با خود همراه سازند تا این که همه از نظر عقیده یکسان باشند:
(وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ کَما کَفَرُوا فَتَکُونُونَ سَواءً).(1)
بنابراین آنچه موجب گمراهى منافقان شده است کارهاى منافقانه و نارواى آنان مى باشد آنان عناصر پست و نابخردى هستند که به سختى با آیین پاک اسلام مخالفت مىورزند و در اندیشه شوم برچیدن بساط آن از زمین مى باشند.
امّا این که خداوند اضلال و گمراه نمودن آنان را به خود نسبت داده و مى فرماید: (وَالله أَرکسهم) باید یادآور شویم که مقصود از این اضلال کیفر دادن و مجازات آنان است که به واسطه سنت تکوینى الهى که بر زندگى بشر حاکم است، تحقق مى پذیرد. زیرا نسبت و قضاء حتمى خدا این است که هر کس از پذیرش حق سرباز زند و براى خاموش نمودن مشعل هدایت به نیرنگ هاى منافقانه مبادرت ورزد، از مسیر حق منحرف مى گردد و به ورطه ضلالت و گمراهى سقوط مى نماید و اگر چه منافقان با اختیار و آزادى خود به این سرنوشت شوم گرفتار شده اند لکن از آنجا که این قانون را آفریدگار جهان مقرر نموده است، گمراه شدن آنان به خدا نسبت داده شده است.(2)
1) به تفسیر المیزان، ج5، ص 28 مراجعه شود.
2) در این باره در آینده مشروحاً بحث خواهد شد.