جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تأویل متشابه

زمان مطالعه: 4 دقیقه

از مواردى که «تأویل» در آنجا به کار مى‌رود مورد متشابه است و براى تحلیل «تأویل متشابه» در این مورد ناچاریم به تفسیر متشابه در مقابل محکم بپردازیم.

قرآن مجید آیات را به دو قسم تقسیم مى‌کند و مى‌فرماید:

هُوَ اَلَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ اَلْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ…(1)

»اوست که کتاب را بر تو نازل کرد، بخشى از آن محکم و استوار، و قسمتى از آن متشابه است«.

اکنون باید دید مقصود از این تقسیم چیست؟

دلالت آیات قرآن بر مقاصد خود یکنواخت نیست گاهى دلالت آنها بر معانى خود روشن بوده و شک و تردید برنمى‌دارد و در نخستین برخورد مفهوم روشن آن وارد ذهن مى‌شود، مثلا: مانند نصایح حضرت لقمان به فرزند خود، یا سفارش‌هاى حکیمانه قرآن در سوره اسراء که ضمن آیه‌هاى 22 تا 39 وارد شده است.

لقمان در ضمن نصایح خود به فرزندش چنین مى‌گوید:

… لا تُشْرِکْ بِاللّهِ إِنَّ اَلشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ.(2)

»به خدا شریک قرار مده، شرک بر خدا ستم بزرگى است«.

یا مى‌فرماید:

… أَقِمِ اَلصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ اِنْهَ عَنِ اَلْمُنْکَرِ وَ اِصْبِرْ عَلى ما أَصابَکَ…(3)

»فرزندم نماز بپادار به نیکى‌ها فرمان ده و از بدیها بازدار، و در برابر مصایب بردبار باش«.

و همچنین است آیات سوره‌ى نحل که به‌عنوان نمونه یکى را یادآور مى‌شویم:

وَ قَضى رَبُّکَ أَلاّ تَعْبُدُوا إِلاّ إِیّاهُ وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً…(4)

»پروردگار تو فرمان داده است که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکى کنید«.

همه این آیات، آیات محکم قرآنند که ریشه و امّ الکتاب به حساب مى‌آید.

در این میان، یک رشته آیاتى است که دلالت آنها بر مقصود به روشنى این آیات نیست و در برخورد نخست احتمالات متعددى بر ذهن انسان نقش مى‌بندند، و معنى واقعى در محاق ابهام و تشابه قرار مى‌گیرد، و چون مقصود واقعى به غیر واقعى تشابه پیدا مى‌کند، این آیات را متشابه مى‌خوانند. در اینجا وظیفه افراد واقعگرا این است که ابهام این آیات را از طریق مراجعه به آیات محکم برطرف کنند و تشابه و تردید را از چهره‌ى آیه بردارند تا آیه متشابه در پرتو آیات محکم، در عداد محکمات درآیند و این کار از نظر قرآن کار راسخان در علم و آگاهان از حقایق آیات مى‌باشد، البته گروه منحرف و پیشداور که هدفى جز فتنه‌انگیزى ندارند بدون مراجعه به آیات محکم همان ظاهر متزلزل را مى‌گیرند و فتنه‌گرى راه مى‌اندازند، در حالى‌که راسخان در علم به ظاهر متزلزل و لرزان ارزشى قایل نشده و از طریق امعان در مفاد آیه و قراین همراه، بالأخص آیات دیگر به تأویل آیه پرداخته و به دلالت آن

استحکام مى‌بخشند، اینک نمونه‌اى یادآور مى‌شویم.

قرآن در سوره طه خدا را چنین توصیف مى‌کند:

اَلرَّحْمنُ عَلَى اَلْعَرْشِ اِسْتَوى – لَهُ ما فِی اَلسَّماواتِ وَ ما فِی اَلْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما وَ ما تَحْتَ اَلثَّرى.(5)

»خداى رحمان بر عرش استیلا یافته است، آنچه که در آسمانها و آنچه که در زمین و آنچه میان این دو و آنچه زیر خاک است از آن اوست«.

در لغت عرب «استوى» به‌معناى قرار گرفتن به کار مى‌رود چنان‌که مى‌فرماید:

وَ اَلَّذِی خَلَقَ اَلْأَزْواجَ کُلَّها وَ جَعَلَ لَکُمْ مِنَ اَلْفُلْکِ وَ اَلْأَنْعامِ ما تَرْکَبُونَ – لِتَسْتَوُوا عَلى ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اِسْتَوَیْتُمْ عَلَیْهِ…(6)

»خداى، کسى است که جفت‌ها را آفریده، و براى شما از کشتى‌ها و دام‌ها وسیله‌اى که سوار شوید قرار داد تا بر پشت آنها قرار گیرید. آنگاه که بر پشت آنها قرار گرفته‌اید نعمت پروردگار خود را یاد کنید«.

افراد پیش‌داور که تمایلات تجسیم و تشبیه در آنها هست، آیه سوره‌ى طه را که از «استواى خدا بر عرش» گزارش مى‌دهد، به قرار گرفتن خدا بر تخت و عرش خویش تفسیر مى‌کنند، و در حقیقت براى خدا سریرى مانند سریر ملوک اندیشیده که روى آن قرار مى‌گیرد.

در حالى‌که یک چنین ظهور، ظهور بدوى و ابتدایى آیه است و در امثال این آیات باید قراینى را که پیرامون آیه و آیات دیگر وجود دارد در نظر گرفت آنگاه مفاد آیه را که در حقیقت تأویل آن است به دست آورد.

اینک ما به‌عنوان نمونه به تأویل این آیه یعنى: به بازگردانیدن ظاهر متزلزل و لرزان آن به معنى واقعى آن مى‌پردازیم.

نخست باید توجه نمود که در آیات قرآن تعارض وجود ندارد و قرآن صریحا خدا را چنین معرفى مى‌کند:

لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ.(7)

»براى آن نظیر و مانندى نیست«.

در آیه دیگر مى‌فرماید:

لا تُدْرِکُهُ اَلْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ اَلْأَبْصارَ…(8)

»چشم‌ها او را نمى‌بیند ولى او چشمها را مى‌بیند«.

در آیه سوم مى‌فرماید:

… یَعْلَمُ ما یَلِجُ فِی اَلْأَرْضِ وَ ما یَخْرُجُ مِنْها وَ ما یَنْزِلُ مِنَ اَلسَّماءِ وَ ما یَعْرُجُ فِیها وَ هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَما کُنْتُمْ…(9)

»مى‌داند آنچه که در زمین فرومى‌رود و یا آنچه که از زمین بیرون مى‌آید، (مى‌داند) آنچه که از آسمان فرود مى‌آید و آنچه که به آسمان بالا مى‌رود او با شما است هرکجا باشید«.

این آیات که هر نوع نظیر و مثل را براى خدا نفى کرده و او را برتر از آن مى‌داند که دیدگان ما او را درک کند، و اعتقاد به وجود چنین خدایى سبب مى‌شود که در معنى آیه سوره طه دقت بیشترى نموده تا به مآل و مقصود واقعى برسیم.

اینک بادقت در سه مورد مى‌توان به معنى واقعى آیه پى‌برد:

1. استوا در قرآن و لغت.

$2. معنى عرش در لغت و عرف.

3. قراین پیرامون این جمله در آیات هفتگانه.

با تحلیل این امور سه‌گانه خواهید دید که این آیه پیوندى با جلوس خدا بر سریر ندارد.

اینک هر سه را به صورت فشرده توضیح مى‌دهیم:


1) آل عمران / 7.

2) لقمان / 13.

3) لقمان / 17.

4) اسراء / 23.

5) طه / 5-6.

6) زخرف / 12-13.

7) شورى / 7.

8) انعام / 103.

9) حدید / 4.