جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بین التشبیه و التعطیل

زمان مطالعه: 3 دقیقه

روش حکیمان و متکلمان اسلامى در بیان اوصاف خدا روش بین التشبیه و التعطیل است، نه آن که علم و قدرت او را بسان علم و قدرت انسان بدانند؛ زیرا این تشبیه است و قرآن مى‌فرماید: «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ» و در مقام وصف، سکوت برگزیده و راه تعطیل را پیش مى‌گیرند.

اکنون که با واقعیت دو مشکل درباره‌ى صفات و کیفیت رفع آن آشنا شدیم، به رفع مشکل سوم در این زمینه سخن مى‌گوییم.

مشکل سوم صفات ثبوتى مانند سمیع و بصیر این است که حقیقت شنوایى و بینایى در انسان بدون ابزار مادى تحقق نمى‌پذیرد پس چگونه خدا را با نظیر این صفات وصف مى‌کنیم. و یکى از علل طرح مسئله زبان دینى در کلام مسیحى اختلاف کاربردى محمولات گزاره‌هاى کلامى؛ با گزاره‌هاى عرفى است.(1) و تفصیل آن را در بخش مربوط به زبان در کلام مسیحى خواهید خواند از این جهت در این جا به اجمال مطرح مى‌کنیم.

در پاسخ اشکال یادآور مى‌شویم خصوصیات موردى را نباید جزو حد و ماهیت این دو گرفت. درست است که در روز نخست این صفات درباره‌ى افرادى به کار مى‌رفت که داراى خصوصیات ویژه بوده‌اند امّا این خصوصیات جنبه موردى دارند و مقوم معنى نمى‌باشند و واقعیت سمیع و بصیر جز این نیست که مسموع نزد شنونده، و مبصر نزد بیننده حاضر باشد هر چند در این وسط ادوات و ابزارى در کار نباشد.

براى تبیین بیشتر مطلب به مثال زیر توجّه شود:

واژه چراغ روز نخست به بوته‌هاى بیابان گفته مى‌شد که در تاریکى شب در

بیابانها برافروخته مى‌شد تا اطراف خود را روشن کند سپس به مرور زمان این لفظ مصادیق دیگرى پیدا کرد که قابل قیاس با مصداق نخست نیست مانند چراغ موشى، چراغ نفتى و چراغ گاز و چراغ برق و نور افکن‌هاى قوى و نیرومند که همگى تحت عنوان چراغ مى‌گنجند ولى بوته‌هاى شعله‌ور شده در تاریکى‌هاى بیابان کجا و نورافکنهاى قوى و نیرومند امروز کجا که روشنى بخش دهها کیلومتر است. ولى در عین حال همه را «چراغ» مى‌نامیم. نکته اساسى آن این است که ویژگیهاى مورد نخست، مقوم معنى نبوده بلکه از قبیل: مقوم مصداق بوده است و حقیقت چراغ جز روشن‌گرى چیزى نیست و این حقیقت در همه مصادیق محفوظ مى‌باشد. نظیر این سخن را مى‌توان درباره سمیع و بصیر گفت. روزى که بشر با این دو لفظ و مفهوم آن دو آشنا شد، مورد استعمال از ویژگى مادى برخوردار بود ولى اگر علم و دانش ما را به مصداق بس برتر از آنچه که روز نخست با آن آشنا شدیم رهبرى کرد، نباید در کاربرد آنها در مورد دوم تردید به خود راه دهیم و باید بگوییم در مفهوم سمیع و بصیر جز حضور مسموع و مبصر نزد سامع و ناظر چیزى مدخلیت ندارد خواه این حقیقت از طریق ابزار و ادوات مادى تحقق پذیرد یا بدون آن.

تا این جا با مشکلات سه‌گانه موجود در صفات ثبوتى و کیفیت دفاع آشنا شدیم. اینک بار دیگر به خلاصه‌گویى مى‌پردازیم.

الف. علم و قدرت از مقوله کیف است و خدا برتر از کیف مى‌باشد.

ب. علم و قدرت زاید بر ذات است و ذات او بسیط است نه مرکب.

ج. تکلم و شنیدن و دیدن، با ادوات صورت مى‌پذیرد، و خدا منزه‌تر از آن است که داراى چنین ادواتى باشد.

در حل دو مشکل نخست گفته شد که در به کارگیرى از همان معناى عرفى پیروى مى‌شود و در حقیقت زبان دینى همان زبان عرفى است و داورى خرد درباره کیفیت صفات خدا، ربطى به مقام استعمال ندارد.

در حلّ مشکل سوم گفته شده ابزار و ادوات در واقعیت این دو مفهوم مدخلیت

ندارد و این نوع صفات مفهوم گسترده‌ترى دارند که در سایه آن بر مصادیق گوناگون اطلاق مى‌شوند.


1) دائرة المعارف فلسفى، پل ادواردز، مقاله ویلیام آلستون (م 1921) دین و چشم اندازهاى نو، ص 44.