نخست نظر خواننده را به سه مطلب جلب می کنیم:
1- برهان نظم در اندیشه ی برخی از فلاسفه ی غرب از مقوله ی «تمثیل» و «تجربه» است، در حالی که از نظر متکلّمان اسلامی یک برهان صد در صد منطقی و عقلی است و ربطی به دو ابزار شناخت یاد شده ندارد.
2- خاصیت ماده که مستمسکی برای نقد کبرای برهان نظم است، نمی تواند نظم غایی و آینده نگری در جهان طبیعت را توجیه و تفسیر کند.
3- در این فصل علاوه بر اشکالهای فیلسوف حس گرای انگلیسی «هیوم«، به برخی اعتراض ها که از آن دیگران است پاسخ داده شده است.
برهان نظم از براهین همگانی توحید است و برای خود پیامی دارد که یادآور شدیم. این برهان از حدود نیمه دوّم قرن هیجدهم میلادی از جانب دانشمندان غرب مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. نخستین کسی که آن را مورد شک و تردید قرار داد- هر چند می گویند خود الهی بود- «دیوید هیوم» فیلسوف حس گرای انگلیسی (1711- 1776 م) بود. وی در کتابی به نام «گفتگوهایی درباره ی دین طبیعی» اشکالات ششگانه ای را متوجه آن ساخته که بخشی از آنها مربوط به برهان نظم و بخشی دیگر مربوط به مسائل دیگر خداشناسی است و آنچه که در این جا مورد توجه قرار می گیرد، همان بخش نخست است و دیگر نقدهای به فرصت دیگر
موکول می شود.
هیوم کتاب «گفتگوهایی درباره ی دین طبیعی» را به سبک مناظره ی خیالی میان سه نفر به نامهای: «کلئانتس«، «فیلو» و «دمئا» تنظیم کرده است که گفت و شنود آنان را فرد دیگری به نام «پامفیلوس» برای «هرمیپوس«، گزارش می دهد.
»پامفیلوس«، «کلئانتس» را به داشتن ذوق فلسفی دقیق و «فیلو» را به شکاکیت بی قید و «دمئا» را به دینداری خشک و نرمش ناپذیر، وصف کرده است. این کتاب بنا به درخواست هیوم، پس از مرگش منتشر شد. در این که گرایش کدام یک از سه شخصیت خیالی مناظره، نماینده ی اندیشه و اعتقاد واقعی «هیوم» است، اختلاف نظر است. برخی کلئانتس را معرف آرای هیوم دانسته اند؛ ولی به عقیده ی برخی دیگر مانند کاپلستون و غیره، نماینده ی آرای «هیوم» فیلو می باشد. موضع کلئانتس در برابر برهان طرح و تدبیر- برهان نظم- مثبت و موضوع فیلو منفی و انکارآمیز است. بدین جهت است که از هیوم به عنوان مخالف برهان نظم یاد می شود. (1).
انتشار این کتاب موجی از واکنش در میان فلاسفه ی غرب برانگیخت و گروهی را بر آن داشت که به پرورش این شبهات پرداخته و گروهی دیگر به پاسخگویی از آنها بپردازند. مجموع آنچه که در دائرة المعارف فلسفه، ویراسته ی ـ پل ادواردز» درباره ی برهان نظم آمده، چیز جدیدی نیست، بلکه پرورش اشکالات هیوم است. (2).
همچنین اشکالات هیوم در کتاب «فلسفه ی دین» نوشته ی «جان هاسپرز» و کتاب «فلسفه ی دین» نوشته ی «جان هیک» آمده و هر دو کتاب اخیراً به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است. ما در این فصل به نقادی اندیشه های هیوم درباره ی برهان نظم پرداخته و از این طریق، مجموع آنچه را که در این مورد آمده است، تحلیل می نماییم.
همان طور که یاد آور شدیم، بخشی از اشکالات هیوم مربوط به برهان نظم است نه همه ی آنها، زیرا پیام برهان نظم بیش از این نیست که نظم غایی و هدفدار، مولود ناظم عاقل و داناست و هر کجا که نظم هست، طبعاً طراح عاقل و دانایی را می طلبد، امّا این که طرّاح این نظم، واحد است یا متعدد، واجد کمال مطلق است یا نه و در مقام رفتار با بندگان عادل است یا نه؟ همه ی اینها از پیام برهان نظم بیرون است و این برهان، عهده دار اثبات و نفی آنها نیست. بلکه براهین دیگر، متکفل اثبات این نوع مطالب است. از این جهت بخشی از خرده گیریهای «هیوم» خارج از موضوع بحث است.
در فصل گذشته یادآور شدیم که برهان نظم براساس دو مقدمه استوار است که از یکی به نام «صغری» و از دیگری به نام «کبری» یاد می شود. مقصود از «صغری» این است که جهان تا آن جا که در قلمرو علم و دانش بشر قرار گرفته، دارای نظمی هدفدار است. یعنی انسان با تفکر و اندیشیدن در آنچه که در علوم آمده و یا شخصاً به دست آورده است، به وجود غایت و هدف در ساختمان موجودات کیهانی و زمینی پی می برد. همچنان که مقصود از «کبری» این است که هر موجود مجهز با چنین نظم غایت دار، معلول طرح و تدبیر قبلی است که طرّاح و مدبّر عاقل و دانایی آن را پدید آورده است.
هیوم کبرای برهان را از دو نظر مورد خدشه قرار داده و اشکال نخست خود را به صورت ذیل تقریر می کند.
1) ر. ک: فردریک کاپلستون، تاریخ فلسفه، ج 5، ص 324، ترجمه ی جلال الدین أعلم.
2) محتویات این بخش از دائرة المعارفی که متضمن تجزیه و تحلیل براهین هشتگانه ی اثبات صانع است، در دو ترجمه ی مستقل به نامهای «خدا در فلسفه» و «براهین اثبات وجود خدا در فلسفه ی غرب«، به فارسی چاپ شده است.