می گویند: برهان نظم برهان عقلی نیست، زیرا صغرای آن از حس گرفته
نشده است و علوم طبیعی از طریق تجربه به نظم حاکم در طبیعت پی برده اند و هرگاه یکی از دو مقدمه ی برهان حسی شد، به حکم این که نتیجه تابع «اخس مقدمتین» است، باید برهان را حسی نامید.
تحلیل
در این اشکال میان دو مسئله خلط شده است: یکی این که نتیجه ی برهان از نظر کمیّت و کیفیت تابع مقدمه ی ضعیف تر است؛ یعنی اگر یکی از دو مقدمه جزیی و دیگری کلی شد، نتیجه حتماً جزئی است و یا اگر یکی موجبه و دیگری سالبه شد، نتیجه سالبه خواهد بود؛ زیرا نتیجه زاییده ی هر دو مقدمه است و طبعاً نمی تواند قوی تر و کلی تر از آنها باشد، این جاست که اهل منطق می گویند: نتیجه تابع «أخس» (ضعیف تر) دو مقدمه است.
دیگری ساختار برهان که آیا برهان عقلی یا شرعی و یا تجربی است؟ در این جا نظر به کبرای برهان دوخته می شود، نه بر صغری و اصولاً روح هر برهانی، همان کبرای آن است، هرگاه حاکم بر آن عقل و خرد باشد، برهان عقلی است و اگر شرع باشد، برهان شرعی است و اگر تجربه باشد، برهان تجربی است. از آن جا که مقدمه ی کبری در برهان نظم از بدیهیات عقلیه است، طبعاً برهان عقلی خواهد بود و حسی بودن مقدمه ی صغری، آن را حسی نخواهد کرد. بدین جهت در مسائل هندسی و ریاضی که چه بسا موضوع را از حس می گیریم، ولی مقدمه ی کبری را از عقل، طبعاً برهان عقلی خواهد بود؛ مثلاً شکل شیء خاصی در خارج (مثلث) برگرفته از حس است، ولی این که مجموع زوایای آن برابر با دو زاویه ی قائمه است، یک حکم عقلی است و لذا برهان عقلی خواهد بود، نه حسّی و نه حسّی و عقلی.
در این جا درخواست می شود، کسانی که نسبت به مصطلحات منطقی و فلسفی از دور دست بر آتشند، از به کار بردن برخی مصطلحات بدون مراجعه به اهل فن، خودداری نمایند.