برنامهى اصلاحى اسلام در مورد بردگان این است که سرانجام، گرد بندگى را از چهرهى آنان پاک سازد که ما به برخى از آنها اشاره مىکنیم:
1. در درجهى نخست محور فضیلت را تقوا معرّفى مىکند و مولا و برده در این محور یکسان مىباشند: چنانچه مىفرماید: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اَللّهِ أَتْقاکُمْ.(1)
2. مسلمانان را دستور مىدهد با زیردستان کاملا مدارا کنند و از آنچه که مىخورند به آنها نیز بدهند و از آنچه مىپوشند به آنها نیز بپوشانند.(2)
3. برنامه وسیعى براى آزاد شدن آنان فراهم کرده تا آنجا که، گاهى آنان بدون تمایل و خواست مولا آزاد مىشوند. اینک ما به این قسمت اشاره مىکنیم:
1. اگر کسى قسمتى از بندهى خود را آزاد کند به بقیه نیز سرایت کرده تمام او آزاد مىشود.
2. اگر مردى پدر یا مادر یا اجداد یا فرزندان یا عمو و عمه یا دایى و خاله یا برادر و خواهر یا برادرزاده و خواهرزاده خود را مالک شود، خواه از طریق میراث خواه از طریق خرید، خودبهخود آزاد مىشوند.
3. هرگاه بنده، نابینا یا زمینگیر شود، خودبهخود آزاد مىگردد در این صورت نیازهاى او باید از بیت المال تأمین شود.
4. هرگاه بنده قبل از آقاى خود اسلام بیاورد آزاد مىشود.
5. هرگاه مولایى گوش و بینى بندهى خود را قطع کند، خودبهخود آزاد مىشود.
6. هرگاه آقایى از کنیز خود صاحب فرزندى شود حق فروش آن را ندارد و باید پس از مرگ مولى، مادر از ارث فرزند آزاد گردد.
7. در مواردى مسلمانان را دستور داده است که بندگان را آزاد کنند و آزاد سازى آنها را، کفّارهى گناهانى مانند شکستن نذر و خوردن روزه و قتل خطئى قرار داده است.
از این بیان نتیجه مىگیریم: پدیدهى بردگى به صورتى که در غرب و یا پیش از اسلام بوده، مورد تصویب اسلام نمىباشد. اگر در برخى از مراحل، بردگى را امضا کرده مقصود اسیران جنگى است که بهترین راه براى حفظ و نگهدارى و هدایت
و آشناسازى آنان به مبانى اسلام است که آنها را در زمرهى اجتماع مسلمانان در آورده تا باهم زندگى کنند، و سرانجام پس از مدّتى آزاد گردند.
در اینجا پاسخ یک پرسش باقى است که چرا اسلام پس از انتشار و پس از به قدرت رسیدن، بردگى پیشین را یک روزه و به صورت انقلابى لغو نکرد؟
چنین فکرى بسیار خام و ناپخته و حاکى از عدم تجربه در امور اجتماعى و انقلابى است زیرا با در نظر گرفتن وسعت و رواج کامل بردگى در آن روز و سروکار غالب مردم با خرید و فروش بندهها، و اینکه سرمایهى عدهّاى را همین بردهها تشکیل مىداد، تحقق عملى آن امکانپذیر نبود.
راستى عجیب است موقعى که مىخواستند بردگى را در آمریکا الغا کنند، یک جنگ خونین چهار ساله رخ داد و عدّهى زیادى به خاک و خون کشیده شدند، با این حال چطور مىتوان باور کرد که قانون الغاى دفعى بردگى هنگام ظهور اسلام، در آن دنیاى تاریک و آشفته قابل عمل باشد و عکسالعملهاى سختى به دنبال نداشته باشد؟!
در پایان یادآور مىشویم: سادهلوحى است که تصوّر کنیم بردهدارى و بردهگیرى در غرب برچیده شده، در حالىکه گزارشهاى رسمى و نیمهرسمى، حاکى از وجود نوعى بردهدارى در برخى از ایالات آمریکاست. امروز مسأله ی قاچاق زنان و دختران یک پدید شوم قرن بیست و یکم است که در برخى از کشورها از رواج کامل برخوردار است، و نتیجه ی آن جز روسپىگرى و ترویج فحشا و گسترش بیمارى نیست.
1) حجرات / 14.
2) بحار الأنوار:15 / 41.