یکى از عوامل مؤثر در آمادگى انسان براى دریافت هدایت ویژه الهى از دیدگاه قرآن، ایمان به خدا و اعتصام به او است. قرآن در این باره مى گوید:
(فَأَمّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِى رَحْمَةَ مِنْهُ وَفَضْل وَیَهْدِیهِمْ إِلیهِ صِراطاً مُسْتَقیماً).(1)
«خداوند کسانى را که به او ایمان آورده و اعتصام ورزند (به کتاب و سنت پیامبر او عمل کنند) مشمول فضل و رحمت خود قرار داده و به صراط مستقیم هدایت مى نماید».
قرآن کریم این عامل را در آیه دیگر نیز بیان کرده و مى فرماید:
(وَمَنْ یَعْتَصِمْ بِاللهِ فَقَدْ هُدِىَ إِلى صِراط مُسْتَقیم).(2)
«آن کسى که به خدا اعتصام ورزد، به صراط مستقیم هدایت شده است».
مقصود از اعتصام به خدا در این آیه پیروى از قرآن و پیامبر گرامى است زیرا در آغاز آیه چنین آمده است:
(وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنْتُمْ تُتْلى عَلَیْکُمْ آیاتُ اللهِ وَفیکُمْ رَسُولُهُ).
«چگونه کفر مىورزید در حالى که آیات الهى (قرآن) بر شما تلاوت مى شود و پیامبر خدا در میان شما است».
و خطاب در این آیه متوجه مؤمنان است که در آیه قبل نسبت به آنان از جهت پیروى از سخنان وسوسه انگیز و گمراه کننده یهود، هشدار داده شده است و سرانجام مى رساند که با وجود آیات خدا و پیامبر گرامى، نباید در فردى از مؤمنان، لغزش رخ دهد و در هر حال از این آیات استفاده مى شود که دو نوع هدایت داریم:
1. هدایتى که سبب اعتصام به خدا مى شود.
2. هدایتى که پس از تحقق اعتصام، انسان در پوشش آن قرا رمى گرد. سخن در هدایت نخست نیست، سخن در هدایت دوم است که معلول فعلى از افعال اختیارى انسان است و اگر بشر جستجوگر آن را به دست آورد، قهراً در پوشش چنین هدایتى قرار مى گیرد.(3)
1) نساء/175.
2) آل عمران/101.
3) تفسیر المیزان، ج4، ص 365.