هرگاه پلورالیزم دینى به صورت رفتارى تفسیر شود، و مفاد آن این باشد که پیروان مذاهب گوناگون مىتوانند در کنار هم زندگى مسالمت آمیز داشته باشند، و یکدیگر را تحمل کنند طبعا انگیزه جامعهشناسى داشته و انگیزه براى طرح آن کاستن تعصبات مذهبى از پیروان تمام مذاهب است.
گواه این انگیزه، تحرکات پاپ براى زدودن هر نوع تعصّب مذهبى است تا آن حد که مىکوشند یهود را در کشتن حضرت مسیح علیه السّلام نیز تبرئه نمایند. در دومین بیانیه شوراى واتیکان در سال 1963 جهت همزیستى مسالمتآمیز مسیحیان و مسلمانان چنین آمده است.
»این شوراى مقدس هم اکنون از هر دو طرف مىخواهد که گذشتهها را فراموش کنند و از این پس مسیحیان و مسلمانان بکوشند تا میان خود تفاهم برقرار کنند، بارى حفظ و پیشبرد مصالح همه افراد نیز در راه عدالت اجتماعى و اخلاقى نیکو و همچنین صلح و آزادى یکدیگر را همکارى کنند.(1)
پس از گسترش دامنه ی ارتباط بین جوامع، به ویژه پس از جنگهاى شدید فرقهاى و مذهبى، اعم از جنگهاى صلیبى بین مسلمانان و مسیحیان و جنگ بین پیروان مذاهب مسیحى با یکدیگر که تا امروز هم بین کاتولیکها و پروتستانها ادامه دارد و یک نمونه آن در این اواخر در ایرلند نیز جریان داشت و پس از آثار شومى که این جنگها برجاى گذاشتند، این تفکر تقویت شد که باید مذاهب دیگر را نیز پذیرفت و با آنها از در آشتى درآمد و به نفع جامعه است که مذاهب و مکاتب مختلف با هم همزیستى داشته باشند. این جنگها موجب شد که سازش بین ادیان را بپذیرند تا دستکم، انگیزه و زمینه براى جنگ افروزى کمتر شود.(2)
1) برخورد آراى مسلمانان و مسیحیان: 251، جان هیک بیانیه شورا را به صورت دیگر نقل کرده است. فلسفه دین: 242 – 243.
2) کتاب نقد، شماره 334، گزاره اول.