از مطالب یاد شده معنى مسئولیت انسان به خوبى به دست مى آید سخن از مسئولیت بدون نظارت عقل و تفکر، سخنى بى مایه و ناآزموده است انسان چگونه مسئول ساختمان جسمى و روحى و موقعیت تاریخى خود مى باشد.(آن گونه که سارتر گفته است) بدون آن که به فرمان هاى خرد و احکام عقل خود گردن نهد و خود را در برابر قوانین اخلاقى و حقوقى اجتماعى دیگران متعهد بداند، آرى انسان مسئول رشد و سلامتى جسمى و روحى خود مى باشد ـ همان گونه که از نظر شخصیت تاریخى نیز مسئول است ولى چگونه؟ آیا با شعار «آزادى نامحدود» مى توان این آرمان را برآورده کرد؟ این عقل و اندیشه است که انسان را از ارتکاب هر کارى که سلامتى جسم یا روح او را تهدید مى کند هشدار داده و باز مى دارد.
بنابراین، تأمین کننده آرمانهاى یاد شده و پشتوانه واقعى مسئولیت و تعهد انسان «آزادى عقلانى» است ونه آزادى محدود حیوانى و شهوانى.
از این جهت یادآور مى شویم که «مکتب اگزیستالیسم» همان پى آمد نادرست و ویرانگرى را دارد که «مکاتب جبر» دارد زیرا همان گونه که اگر انسان مجبور باشد و از قدرت انتخاب محروم باشد هیچ گونه مسئولیتى متوجه او نیست و سزاوار هیچ نوع کیفر و پاداش، نکوهش و تشویقى نمى باشد، انسانى که آزادى نامحدود دارد و هیچ الزامى از جانب اصول اخلاقى و قوانین الهى و مقررات اجتماعى آزادى او را محدود نمى سازد نیز انجام هر عملى را براى خود روا مى داند و در نتیجه هیچ نکوهش و کیفرى متوجه او نمى گردد و این جز ویرانگرى اخلاقى و پوچ انگارى زندگى چیزى به بار نمى آورد، همان گونه که
هواداران و پیروان «سارتر» همین راه را برگزیده اند.