از مطالب یاد شده پیرامون مکتب اگزیستانسیالیسم و افکار و اندیشه هاى رهبران آن روشن گردید که محور اصلى بحثهاى این مکتب انسان است که از ویژگیهاى یاد شده در زیر برخوردار است:
1. هستى انسان بر ماهیت او مقدّم است.
2. انسان در آغاز آفرینش هیچ حقیقت و ماهیتى ندارد ماهیت او همان است که از طریق عمل به دست مى آورد.
3. انسان قواعد و ارزشهاى اخلاقى خود را مى آفریند و به غایات و انگیزه هاى خود ارزش و اعتبار مى بخشد.
4. انسان مسئول ساختمان جسمى و روحى و موقعیت تاریخى خود مى باشد.
5. مهمترین شاخص وویژگى انسان «آزادى» است که هیچ محدودیتى از نظر اصول اخلاقى، قوانین دینى و مقررات اجتماعى ندارد.
نخست یادآور مى شویم که عمده ترین اشکالى که دامن گیر این مکتب شده است «افراط گرایى» در باره انسان و مطلق انگارى او مى باشد این اشکال در افکار و اندیشه هاى سارتر و «اگزى هاى مادى» نمایان تر مى باشد به طورى که اندیشه «انسان مدارى» او به «انسان خدایى» منتهى گردیده است اگر چه
وى در مورد انکار وجود خدا سخن دیگرى نیز دارد که به گمان او اعتقاد به وجود خدا مستلزم نوعى تناقض است که در فرصت مناسب بایستى مورد ارزیابى قرار گیرد.(1)
اینک به بررسى عناوین مطرح شده در بالا مى پردازیم تا بر استوارى یا نا استوارى مکتب وجودى ها واقف گردیم:
1) به فلسفه معاصر ص 277ـ 280 رجوع نمایید.