امروزه مسألهاى به نام «انتظار بشر از دین» از جانب «دینشناسان» معاصر در مطبوعات کشور و مراکز علمى و فلسفى مطرح مىباشد، و مىتوان آن را از بحثهاى داغ و گرم کلامى و یا فلسفى روز شمرد. در این مورد دیدگاههاى مختلفى ارائه شده و مقالات متنوعى منتشر گردیده است.
در مجموع این بررسىها به ریشهیابى مسأله توجهى نشده و اینکه این مسأله کى و در چه زمانى و در کدام منطقه و در چه شرایطى مطرح شده و پس از چند سال از پیدایش، موج آن به مراکز علمى ما رسیده است؟(1)
استاد بزرگوار ما مرحوم آیة اللّه بروجردى (1292-1380 ه. ق) به ریشهیابى تاریخ مسائل فقهى اهمیت بسیارى مىداد، و آن را یکى از ارکان فهم صحیح کتاب و سنت مىدانست و در مسائل اصولى نیز از همینروش پیروى مىکرد.
به خاطر دارم روزى درباره مسأله معروف اصولى، به نام «تخصیص عامّ، مایه ی مجاز بودن آن مىشود یا نه؟» سخن مىگفت و با تتبع ویژه خویش، تاریخ مسأله را قرن به قرن بررسى مىکرد تا به این نقطه رسید که این مسأله در سال 303
ه. ق در عراق عنوان شده سپس به فراز و نشیبهاى مسأله در طول تاریخ اشاره نمود.
زادگاه بسیارى از مسائل مربوط به «فلسفه دین» غرب و جهان مسیحى است.
انقلاب علمى و صنعتى در غرب، دگرگونى عظیمى در مسائل انسانى پدید آورد و دانشمندان را درباره نیاز بشر به دین به دو گروه تقسیم نمود:
الف: گروهى بر آن شدند که علم و صنعت، تجربه و آزمون، انسان را از دین بىنیاز مىسازد.
ب: گروه دیگر معتقد شدند که بخش اعظم نیازهاى انسان به وسیله علم و دانش برطرف مىشود، و فقط بخش کمى باقى مىماند که باید در آن قسمت دست به دامن دین شد.
در این موقع نظر اندیشمندان بر این معطوف گردید که بار دیگر به بررسى آثار دین بپردازند و در حدّ امکان از آن بهره گیرند.
آنان با برشمردن آثار سازنده ی دین، به این فکر افتادند، که دین را بار دیگر به جامعه بازگردانند، و از ثمرات معنوى آن بهرهمند گردند، و به مخالفان دین و کلیسا تفهیم کنند که هنوز دین در جامعه نقش دارد و نباید آن را به کلى رها کرد. و لذا روانشناسان و جامعهشناسان، به دینپژوهى پرداخته و درباره اثرات مثبت آن سخن گفتهاند.
1) آقاى دکتر عبد اللّه نصرى که از نویسندگان متعهد جامعه ما است، کتابى به آن نام در 464 صفحه نگاشته و مؤسسه فرهنگى دانش و اندیشه معاصر به نشر آن پرداخته است. مؤلف تنها ناقل نیست بلکه به نقد و تحلیل نظریات نیز پرداخته است.