المُخزی لغةً
«المخزی» اسم فاعل من أَخزى، یُخزی من مادّة «خزی» وهو یدلّ على الإبعاد(1) خَزِیَ، یَخزَى خزیا، أَی: ذلّ وهان ووقع فی بلیّةٍ، و أَخزاه اللّه: أَبعده ومَقَته و أَذلّه و أَهانَه وقهَره(2)
ومن هذا الباب قولهم: خَزِی الرجل: استحیا من قُبح فعله، خزایةً، فهو خزیان، وذلک أَنّه إِذا فعل ذلک واستحیا، تباعد ونأى(1)
المخزی فی القرآن والحدیث
نُسبت مشتقّات «خزی» إِلى اللّه تعالى فی القرآن الکریم تسع مرّات صراحة(3)، وإثنا عشر مرّة تلویحا.(4)
لقد وردت صفة «المخزی» مرّةً واحدةً فی قوله سبحانه: «وَ أَنَّ اَللّهَ مُخْزِی
واژهشناسى «مُخْزى»
صفت «مُخزى (خوار کننده)»، اسم فاعل از «أخزى، یُخزى» و از ریشه ی «خزى» است که بر دور کردن، دلالت مىکند. «خَزِىَ، یَخزَى، خزیاً» یعنى: ذلیل و خوار شد و در بدبختى گرفتار آمد، و «أخزاه اللّه»، یعنى خدا او را دور کرد و از او بیزار شد و او را خوار کرده، فرو کوفت.
از همین ریشه است این سخن عرب: «خَزِى الرجل خزایةً، فهو خزیان؛ از زشتى عملش شرمنده شد» و این، از آن روست که او وقتى آن کار زشت را کرد و خجالت کشید، دور شد و کناره گرفت.
مُخزى، در قرآن و حدیث
در قرآن کریم، برگرفتههاى از «خزى»، نُه بار با صراحت و دوازده بار به اشاره به خدا نسبت داده شده است. صفت «مُخزى» نیز یک بار در این آیه آمده است: «وَ أَنَّ اَللّهَ مُخْزِی اَلْکافِرِینَ؛ و خدا، خوار کننده ی کافران است».
گفتنى است که «خزى»، در واقع، بازتاب کردار ناشایسته ی افراد خطاکار در
اَلْکافِرِینَ»(5) ومن الحریّ بالذکر أَنّ «الخزی» فی الحقیقة انعکاس لعمل غیر صالح فی النظام التشریعیّ أَو التکوینیّ، وهو یحیق بالخاطئین فی الدنیا أَو الآخرة، لذا نلاحظ فی القرآن والأَحادیث فی سیاق وصف اللّه بصفة «المخزی»- أَنّها تشیر إِلى سبب صدور فعل الإخزاء من اللّه أَیضا مثل: «مُخْزِی اَلْکافِرِینَ»، و مخزی الظالمین، و مخزی الفاسقین، و مخزی المعاندین.
71 / 1
مُخزِی الکافِرینَ
«بَراءَةٌ مِنَ اَللّهِ وَ رَسُولِهِ إِلَى اَلَّذِینَ عاهَدْتُمْ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ- فَسِیحُوا فِی اَلْأَرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَ اِعْلَمُوا أَنَّکُمْ غَیْرُ مُعْجِزِی اَللّهِ وَ أَنَّ اَللّهَ مُخْزِی اَلْکافِرِینَ».(6)
71 / 2
مُخزِی المکذِّبِین
«کَذَّبَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتاهُمُ اَلْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لا یَشْعُرُونَ- فَأَذاقَهُمُ اَللّهُ اَلْخِزْیَ فِی اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ لَعَذابُ اَلْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ».(7)
71 / 3
مُخزِی الْمُسْتَکْبِرین
«فَأَمّا عادٌ فَاسْتَکْبَرُوا فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ وَ قالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنّا قُوَّةً أَوَ لَمْ یَرَوْا أَنَّ اَللّهَ اَلَّذِی خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَ کانُوا بِآیاتِنا یَجْحَدُونَ- فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ رِیحاً صَرْصَراً فِی أَیّامٍ
نظام تشریعى و یا تکوینى است که در دنیا و یا آخرت، دامنگیر آنان مىشود. از این رو، در قرآن و احادیث، ضمن توصیف خدا با صفت «مُخزى»، به علّت صدور فعل «خوار کردن» از ناحیه ی خدا نیز اشاره شده است، مثل: «خوار کننده ی کافران» و «خوار کننده ی ستمکاران»، «خوارکننده ی بدکاران»، «خوارکننده ی ستیزهجویان».(8)
71 / 1
خوار کننده ی کافران
«[این آیات، اعلامِ] بیزارى است از جانب خدا و پیامبرش، به کسانى از مشرکان که با آنان پیمان بستهاید. پس [اى مشرکان!] چهار ماه [دیگر] در زمین بگردید و بدانید که شما، ناتوان کننده ی خدا نیستید، و خدا خوار کننده ی کافران است».
71 / 2
خوار کننده ی دروغانگاران
«کسانى که پیش از آنان بودند، دروغ انگاشتند. پس عذاب، از جایى که نمىدانستند، بر آنان آمد. سپس خدا خوارى را در زندگى دنیا بدانها چشانید، و بىگمان، عذاب آخرت- اگر مىدانستند- بزرگتر است».
71 / 3
خوار کننده ی بزرگىفروشان
«امّا [قوم] عاد، در زمین، به ناروا خود را بزرگ پنداشتند و گفتند: «نیرومندتر از ما کیست؟». آیا ندیدند که خدایىکه آنانرا آفرید، از آنان نیرومندتر است؟ و آنها آیات ما را انکار مىکردند. پس بر آنان تندبادى سرد در روزهایى شوم فرستادیم تا در زندگى دنیا عذابِ خوارى را به
نَحِساتٍ لِنُذِیقَهُمْ عَذابَ اَلْخِزْیِ فِی اَلْحَیاةِ اَلدُّنْیا وَ لَعَذابُ اَلْآخِرَةِ أَخْزى وَ هُمْ لا یُنْصَرُونَ».(9)
71 / 4
مُخزِی الْمُضِلّین
«وَ مِنَ اَلنّاسِ مَنْ یُجادِلُ فِی اَللّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَ لا هُدىً وَ لا کِتابٍ مُنِیرٍ- ثانِیَ عِطْفِهِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اَللّهِ لَهُ فِی اَلدُّنْیا خِزْیٌ وَ نُذِیقُهُ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ عَذابَ اَلْحَرِیقِ».(10)
71 / 5
مُخزِی الفاسِقینَ
الکتاب
«ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِینَةٍ أَوْ تَرَکْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها فَبِإِذْنِ اَللّهِ وَ لِیُخْزِیَ اَلْفاسِقِینَ».(11)
الحدیث
5288. الاحتجاج عن سعد بن عبداللّه القمّی- فی أَسئِلَتِهِ لِلإِمامِ المَهدِیِّ علیه السلام-: قُلتُ: أَخبِرنی عَنِ الفاحِشَةِ المُبَیَّنَةِ الَّتی إِذا فَعَلَتِ المَرأَةُ تِلکَ، یَجوزُ لِبَعلِها أن یُخرِجَها مِن بَیتِهِ فی أَیّامٍ عِدَّتِها؟
فَقالَ علیه السلام: تِلکَ الفاحِشَةُ السَّحقُ… فَیَجِبُ عَلَیهَا الرَّجمُ، وَالرَّجمُ هُوَ الخِزیُ، ومَن أَمَرَ اللّهُ تَعالى بِرَجمِها فَقَد أَخزاها، لَیسَ لِأَحَدٍ أَن یُقَرِّبَها.(12)
آنان بچشانیم، و هر آینه عذاب آخرت، خوار کنندهتر است و آنها یارى نمىشوند».
71 / 4
خوار کننده ی گمراهکنندگان
«و از مردم، کسى هست که بىهیچ دانش و هدایت و کتاب روشنگرى، درباره ی خدا ستیزه مىکند، [و از خدا] روى مىگرداند، تا [مردم را] از راه خدا گمراه کند. براى او در دنیا خوارى است و در روز رستاخیز، عذاب آتش سوزان را به او مىچشانیم».
71 / 5
خوار کننده ی بدکاران
قرآن
«[در غزوه ی بنى نضیر،] هر درخت خرمایى را که بریدید، یا آن را که ایستاده بر پاى خود وا گذاشتید، با اجازه ی خدا بود، و تا بدکاران را خوار کند».
حدیث
5288. الاحتجاج- به نقل از سعد بن عبد اللّه قمى، در پرسشى از پرسشهاى او از امام مهدى علیه السلام-: گفتم: مرا از آن کار بسیار زشتِ آشکار شدهاى آگاه کن که اگر زنى آن را انجام دهد، براى شوهرش رواست که او را در ایّام عدّهاش از منزل خود بیرون کند.
امام علیه السلام فرمود: «آن کار پلید، سَحق(13) است…. پس، آن زن [که مرتکب سَحق شده است،] باید سنگسار شود، و این سنگسار شدن، خوار شدن است، و خدا کسى را که فرمان به سنگسارىاش دهد، خوار کرده است، و براى کسى روا نیست که او را به خود، نزدیک سازد (عزیزش شمارد)».
71 / 6
مخزی الظالمین
«وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اَللّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اِسْمُهُ وَ سَعى فِی خَرابِها أُولئِکَ ما کانَ لَهُمْ أَنْ یَدْخُلُوها إِلاّ خائِفِینَ لَهُمْ فِی اَلدُّنْیا خِزْیٌ وَ لَهُمْ فِی اَلْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ».(14)
«رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ اَلنّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ».(15)
71 / 7
مخزی المحاربین
«إِنَّما جَزاءُ اَلَّذِینَ یُحارِبُونَ اَللّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فِی اَلْأَرْضِ فَساداً أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ اَلْأَرْضِ ذلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی اَلدُّنْیا وَ لَهُمْ فِی اَلْآخِرَةِ عَذابٌ عَظِیمٌ».(16)
71 / 8
لا یُخزِی النَّبِیَّ وَالَّذینَ آمَنوا
«یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اَللّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى رَبُّکُمْ أَنْ یُکَفِّرَ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یُدْخِلَکُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْهارُ یَوْمَ لا یُخْزِی اَللّهُ اَلنَّبِیَّ وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ یَسْعى بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ بِأَیْمانِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا وَ اِغْفِرْ لَنا إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(17)
71 / 6
خوارکننده ی بیدادگران
«و کیست بیدادگرتر از آن کس که نگذارد در مساجد خدا، نام وى برده شود و در ویرانى آنها بکوشد؟ آنان، حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجدها] درآیند. در این دنیا ایشان را خوارى، و در آخرت، عذابى بزرگ است».
«پروردگارا! هر که را تو در آتش درآورى، یقینا رسوایش کردى، و براى بیدادگران، یاورانى نیست».
71 / 7
خوارکننده ی ستیزهجویان
«سزاى کسانى که با خدا و پیامبر او مىستیزند و در زمین به فساد مىکوشند، جز این نیست که کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست و پایشان در خلافِ جهت یکدیگر، بُریده شود یا از آن سرزمین، تبعید گردند. این، رسوایىِ آنان در دنیاست و در آخرت، عذابى بزرگ خواهند داشت».
71 / 8
پیامبر را و کسانى را که ایمان آوردهاند، خوار نمىکند
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! به سوى خدا باز گردید، بازگشتى از روى صدق و اخلاص. امید است پروردگارتان بدىهایتان را از شما بزداید و شما را به بهشتهایى که از زیر آنها جوىها رواناند، در آورد، در روزى که خدا، پیامبر را و کسانى را که با او ایمان آوردهاند، خوار نمىکند. نورشان، پیشاپیش آنان و از سوى راستشان مىشتابد، و مىگویند: اى پروردگار ما! روشنایى ما را برایمان کامل ساز و ما را بیامرز، که تو بر هر چیزى توانایى».
1) معجم مقاییس اللغة: ج 2 ص 179.
2) الصحاح: ج 6 ص 2326؛ المصباح المنیر: ص 168؛ معجم مقاییس اللغة: ج 2 ص 179؛ النهایة: ج 2 ص 30.
3) آل عمران: 192، 194؛ التوبة: 2، 14؛ الحشر: 5؛ الزمر: 26؛ النحل: 27؛ الشعراء: 87، التحریم: 8.
4) البقرة: 85، 114، المائدة: 33، 41، التوبة: 63، یونس: 98، هود: 39، 66، 93، الحجّ: 9، الزمر: 40، فصّلت: 16.
5) توبه: 2.
6) التوبة: 1 و 2 وراجع: المائدة: 41، النحل: 27.
7) الزمر: 25 و 26.
8) یعنى: کفر و ستمگرى و بدکارى و ستیزهجویى، سبب خوار شدن این افراد به وسیله ی خداست.
9) فصلت: 15 و 16.
10) الحجّ: 8 و 9.
11) الحشر: 5 و راجع: التوبة: 53، هود: 66، البقرة: 85.
12) الاحتجاج: ج 2 ص 527 ح 341، بحار الأنوار: ج 104 ص 185 ح 14.
13) نوعى لذّت جنسى بردن زنان از یکدیگر.
14) البقرة: 114.
15) آل عمران: 192.
16) المائدة: 33.
17) التحریم: 8.