المحیی و الممیت لغةً
«المحیی» اسم فاعل من أَحیا، یُحیی، من مادّة «حیّ» وهو یدلّ على خلاف الموت(1) «الممیت» اسم فاعل من أَمات، یُمیت، من مادّة «موت» وهو یدلّ على ذهاب القوّة من الشیء. منه الموت خلاف الحیاة(2) فالمحیی والممیت هو الذی أَعطى الحیاة والموت.
المحیی والممیت فی القرآن والحدیث
وردت صفة «المحیی» فی القرآن الکریم مرّتین، ولفظها «لَمُحْیِ اَلْمَوْتى»(3)، ونُسبت صفة الإحیاء إِلى اللّه بشکل فعلیّ سبعا و أَربعین مرّةً، ولم ترد صفة «الممیت» فی القرآنالکریم، أَمّا صفة الإماتة فقد نُسبت إِلى اللّه سبحانه بشکل فعلیّ عشرین مرّةً.
وقد تکرّرت عبارة «یُحیی ویُمیت» فی القرآن الکریم تسع مرّات(4)، وجاء
واژهشناسى «مُحیى» و «مُمیت»
صفت «مُحیى (زنده کننده)»، اسم فاعل از «أحیا، یُحیى» و از ریشه ی «حیى» است که بر متضادّ مرگ، دلالت مىکند.
صفت «مُمیت (میراننده)» نیز اسم فاعل از «أماتَ، یُمیتُ» و از ریشه ی «موت» به معناى از دست رفتن توانایى چیزى است. از همین ریشه است واژه ی «مَوت» که به معناى متضادّ زندگى است. پس «مُحیى»، بخشنده ی زندگى و «مُمیت»، مرگ دهنده است.
محیى و ممیت، در قرآن و حدیث
در قرآن کریم، صفت «مُحیى» دو بار به صورت «قطعا زنده کننده ی مردگان است» به کار رفته است، و «اِحیاء (زنده کردن)» به صورت فعلى، 47 بار به خدا نسبت داده شده است. صفت «مُمیت» در قرآن کریم به کار نرفته؛ امّا «اِماته (میراندن)»، بیست بار به صورت فعلى به خدا نسبت داده شده است.
در قرآن کریم عبارت «زنده مىکند و مىمیراند»، نُه بار تکرار شده است، و
مضمون جملة «یُحیی اللّه الموتى» سبع مرّات(5)، ومعنى «إِخراج الحیّ من المیّت» وبالعکس فی أَربع آیات(6)، ومعنى «إِحیاء الأَرض بعد موتها» تسع مرّات(7)
لقد ذکر القرآن الکریم والأَحادیث أَنّ اللّه تعالى مصدر الحیاة والموت، لکنّ الحیاة والموت وردا بمعنیین ظاهریّ ومعنویّ، والقصد من الحیاة والموت الظاهریّین حیاة الأَرض والنبات والحیوان والإنسان وموتها، ومن آثار هذه الحیاة التغذّی، والنموّ، والإدراک، والقدرة، ومن آثار الموت الظاهریّ انعدام آثار الحیاة الظاهریّة. أَمّا الحیاة والموت المعنویّان فهما حیاة القلوب وموتها إِذ إِنّ مصدر الحیاة المعنویّة الحکمة والفضائل الأَخلاقیّة وعنایة اللّه ومصدر الموت المعنویّ اتّباع الأَهواء، والمعاصی، والجهل.
إِنّ اللّه- جلّ شأنه- منشئ الحیاة والموت الظاهریّین، وکذلک منشئ الحیاة المعنویّة. أَمّا مصدر الموت المعنویّ فالإنسان نفسه وإِرادته للسوء.
راجع: ج 6 ص 24 (الفصل الحادی والعشرون: الحیّ).
69 / 1
یُحیی ویُمیتُ
الکتاب
«لَهُ مُلْکُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(8)
«أَلَمْ تَرَ إِلَى اَلَّذِی حَاجَّ إِبْراهِیمَ فِی رَبِّهِ أَنْ آتاهُ اَللّهُ اَلْمُلْکَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّیَ اَلَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ
مضمون «خدا مردگان را زنده مىکند» هفت بار، و معناى «بیرون آوردن زنده از مرده» و عکس آن، چهار بار، و معناى «زنده کردن زمین پس از مرگ آن»، نُه بار آمده است.
قرآن و احادیث، خدا را سرچشمه ی زندگى و مرگ، ذکر کردهاند؛ امّا زندگى و مرگ، به دو معناى ظاهرى و معنوى آمده است:
منظور از «زندگى و مرگ ظاهرى»، زندگى و مرگ زمین و گیاه و حیوان و انسان است. از آثار این زندگى، تغذیه، رشد، ادراک و توانایى است و از آثار مرگ ظاهرى، نابودى آثار زندگى ظاهرى است.
مقصود از «زندگى و مرگ معنوى»، زندگى و مرگ دلهاست؛ زیرا سرچشمه ی زندگى معنوى، حکمت، فضایل اخلاقى و عنایت خداوند، و سرچشمه ی مرگ معنوى، پیروى از تمایلات نفْسانى و گناهان و نادانى است.
خدا، سرچشمه ی زندگى و مرگ ظاهرى، و نیز سرچشمه ی زندگى معنوى است؛ امّا سرچشمه ی مرگ معنوى، خود انسان و اراده ی سوء اوست.
ر. ک: ج 6 ص 25 (فصل بیست و یکم: حىّ).
69 / 1
زنده مىکند و مىمیرانَد
قرآن
«فرمانروایىِ آسمانها و زمین، از آنِ اوست؛ زنده مىکند و مىمیراند، و او بر هر کارى تواناست».
«آیا آن کسى را که خدا به او فرمانروایى داده بود، ندیدى که با ابراهیم درباره ی پروردگارش احتجاج کرد، آنگاه که ابراهیم گفت: «پروردگار من، کسى است که زنده مىکند و
قالَ أَنَا أُحْیِی وَ أُمِیتُ قالَ إِبْراهِیمُ فَإِنَّ اَللّهَ یَأْتِی بِالشَّمْسِ مِنَ اَلْمَشْرِقِ فَأْتِ بِها مِنَ اَلْمَغْرِبِ فَبُهِتَ اَلَّذِی کَفَرَ وَ اَللّهُ لا یَهْدِی اَلْقَوْمَ اَلظّالِمِینَ- أَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلى قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلى عُرُوشِها قالَ أَنّى یُحْیِی هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اَللّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلى طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ اُنْظُرْ إِلى حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنّاسِ وَ اُنْظُرْ إِلَى اَلْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ- وَ إِذْ قالَ إِبْراهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِ اَلْمَوْتى قالَ أَوَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ اَلطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اِجْعَلْ عَلى کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ اُدْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیاً وَ اِعْلَمْ أَنَّ اَللّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ».(9)
الحدیث
5267. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا مُنشِئَ کُلِّ شَیءٍ ومُقَدِّرَهُ، یا مُکَوِّنَ کُلِّ شَیءٍ ومُحَوِّلَهُ، یا مُحیِیَ کُلِّ شَیءٍ ومُمیتَهُ، یا خالِقَ کُلِّ شِیءٍ ووارِثَهُ.(10)
5268. عنه صلى الله علیه و آله- فِی الدُّعاءِ-: یا مُمیتَ کُلِّ شَیءٍ ووارِثَهُ.(11)
5269. عنه صلى الله علیه و آله: اللّهُمَّ أَنتَ المُحیی لِلأَمواتِ، وَالمُمیتُ لِلأَحیاءِ، وَالقادِرُ عَلى ما تَشاءُ.(12)
5270. الإمام علیّ علیه السلام- مِن وَصِیَّتِهِ لِوَلَدِهِ الحَسَنِ علیه السلام-: اِعلَم أَنَّ مالِکَ المَوتِ هُوَ مالِکُ الحَیاةِ، و أَنَّ الخالِقَ هُوَ المُمیتُ، و أَنَّ المُفنِیَ هُوَ المُعیدُ.(13)
مىمیراند»؟ او گفت: من [هم] زنده مىکنم و مىمیرانم. ابراهیم گفت: «همانا خدا خورشید را از سوى خاور بر آورد. تو آن را از سوى باختر برآور». پس، آن که کفر ورزیده بود، سرگشته ماند. و البته خدا، مردمِ ستمکار را هدایت نمىکند.
یا مانند آن کس که بر دهکدهاى که کاملاً ویران شده بود، گذر کرد. گفت: خدا چگونه [اهل] این [دهکده]را پس از مردنشان زنده مىکند؟ پس، خدا او را صد سال میرانْد. آنگاه او را برانگیخت و [به او] گفت: «چه قدر درنگ کردى؟». گفت: روزى یا بخشى از روزى درنگ کردم. گفت: «بلکه صد سال درنگ کردهاى. به خوراک و آشامیدنىات بنگر که دگرگون نشده است، و به درازگوشِ خود بنگر [که متلاشى شده است]- و [این کار را کردیم تا تو پاسخت را بیابى و] تا این که تو را براى مردم، نشانهاى قرار دهیم- و به استخوانها بنگر که چگونه آنها را برمىداریم و به هم پیوند مىدهیم و سپس، گوشت بر آنها مىپوشانیم». پس چون [این مطلب]براى او روشن شد، گفت: مىدانم که خدا بر هر کارى تواناست.
و آنگاه که ابراهیم گفت: پروردگار من! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده مىکنى. گفت: «مگر ایمان نیاوردهاى؟». گفت: چرا؛ ولى تا دلم آرامش یابد. گفت: چهار پرنده بر گیر و آنها را نزد خود، پاره پاره کن. پس از آن، بر هر کوه، مقدارى از آنها را قرار بده. سپس آنها را بخوان؛ شتابان به سوى تو مىآیند. بدان که خدا شکستناپذیر و فرزانه است».
حدیث
5267. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى نوپدید آورنده و تقدیر کننده ی هر چیز، اى به وجود آورنده و دگرگون کننده ی هر چیز، اى زنده کننده و میراننده ی هر چیز، اى آفریدگار و میراثدار هر چیز!
5268. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله- در دعا-: اى میراننده و میراثدار هر چیز!
5269. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خدایا! تویى زندهکننده ی مردگان، و میراننده ی زندگان، و توانا بر هر چه خواهى.
5270. امام على علیه السلام- در سفارش خود به فرزندش حسن علیه السلام-: بدان که مالک مرگ، همان مالک زندگى است و آفریدگار، همان میراننده است، و از بین برنده، همان باز گرداننده است.
69 / 2
یُحیِی الأَرضَ
«فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اَللّهِ کَیْفَ یُحْیِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِکَ لَمُحْیِ اَلْمَوْتى وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(14)
«وَ اَللّهُ أَنْزَلَ مِنَ اَلسَّماءِ ماءً فَأَحْیا بِهِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ».(15)
راجع: البقرة: 164، الفرقان: 49، العنکبوت: 63، الروم: 19 و 24، فاطر: 9، یس: 33، الجاثیة: 5، الحدید: 17.
69 / 3
یُحیِی المَوتى
الکتاب
«ذلِکَ بِأَنَّ اَللّهَ هُوَ اَلْحَقُّ وَ أَنَّهُ یُحْیِ اَلْمَوْتى وَ أَنَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(16)
«وَ ضَرَبَ لَنا مَثَلاً وَ نَسِیَ خَلْقَهُ قالَ مَنْ یُحْیِ اَلْعِظامَ وَ هِیَ رَمِیمٌ- قُلْ یُحْیِیهَا اَلَّذِی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ».(17)
«اَللّهُ اَلَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَفْعَلُ مِنْ ذلِکُمْ مِنْ شَیْءٍ سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ».(18)
«وَ هُوَ اَلَّذِی أَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ إِنَّ اَلْإِنْسانَ لَکَفُورٌ».(19)
69 / 2
زمین را زنده مىکند
«به نشانههاى رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مرگش زنده مىکند. همانا آن [خدا،]زندهکننده ی مردگان است، و او بر هر کارى تواناست».
«و خدا از آسمان، آبى فرو فرستاد. پس با آن، زمین را پس از مرگش زنده کرد. همانا در آن، براى مردمى که مىشنوند، نشانهاى است».
ر. ک: بقره: آیه ی 164، فرقان: آیه ی 49، عنکبوت: آیه ی 63، روم: آیه ی 19 و 24، فاطر: آیه ی 9، یس: آیه ی 33، جاثیه: آیه ی 5، حدید: آیه ی 17.
69 / 3
مردگان را زنده مىکند
قرآن
«این [مطالب]، از آن روست که خدا حق است و این که او مردگان را زنده مىکند و این که او بر هر کارى تواناست».
«و براى ما مَثَلى زد و آفرینش خود را فراموش کرد. گفت: کیست که استخوانها را در حالى که پوسیده (خاک شده) اند، زنده مىکند؟ بگو: همان کسى که نخستین بار، آن را آفرید، زندهاش مىکند و او به هر آفرینشى داناست».
«خدا کسى است که شما را آفرید، سپس روزىتان داد، سپس شما را مىمیراند، آنگاه زندهتان مىکند. آیا از شریکان شما، کسى هست که کارى از این کارها بکند؟ او از آنچه شریک مىگردانند، فراتر است».
«و اوست آن که شما را زنده کرد، سپس شما را مىمیرانَد، سپس زندهتان مىکند. همانا انسان، بسیار ناسپاس است».
«وَ قالُوا ما هِیَ إِلاّ حَیاتُنَا اَلدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ اَلدَّهْرُ وَ ما لَهُمْ بِذلِکَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلاّ یَظُنُّونَ- وَ إِذا تُتْلى عَلَیْهِمْ آیاتُنا بَیِّناتٍ ما کانَ حُجَّتَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا اِئْتُوا بِآبائِنا إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ- قُلِ اَللّهُ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یَجْمَعُکُمْ إِلى یَوْمِ اَلْقِیامَةِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَ اَلنّاسِ لا یَعْلَمُونَ».(20)
«کَیْفَ تَکْفُرُونَ بِاللّهِ وَ کُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْیاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ».(21)
«قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اِثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اِثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ».(22)
الحدیث
5271. فاطمة علیها السلام- مِن دُعائِها عَقیبَ الصَّلَواتِ-: تَبارَکتَ یا مُحصِیَ قَطرِ المَطَرِ، ووَرَقِ الشَّجَرِ، ومُحیِیَ أَجسادِ المَوتى لِلحَشرِ(23)(24)
5272. الإمام الصادق علیه السلام: هَب لی یا إِلهی فَرَجا بِالقُدرَةِ الَّتی بِها تُحیی أَمواتَ العِبادِ، وبِها تَنشُرُ(25) مَیتَ البِلادِ.(26)
5273. عنه علیه السلام: أَسأَلُکَ اللّهُمَّ بِاسمِکَ الَّذی تَقومُ بِهِ السَّماواتُ وتَقومُ بِهِ الأَرَضونَ، وبِهِ أَحصَیتَ کَیلَ البُحورِ ووَزنَ الجِبالِ، وبِهِ تُمیتُ الأَحیاءَ وبِهِ تُحیِی المَوتى، وبِهِ تُنشِئُ السَّحابَ.(27)
«و [کافران] گفتند: «غیر از زندگى دنیایىِ ما چیزى نیست. مىمیریم و زنده مىشویم، و ما را جز طبیعت، از بین نمىبرد» و آنان را هیچ دانشى به آن نیست و آنها تنها گمان مىکنند. و چون آیات روشن ما بر آنها خوانده شود، دلیلشان جز این نیست که مىگویند: «اگر راست مىگویید، پدران ما را بیاورید». بگو: خدا شما را زنده مىکند. سپس شما را مىمیراند. سپس شما را به روز رستاخیز- که شکّى در آن نیست- فراهم مىآورد؛ ولى بیشتر مردم نمىدانند».
«چگونه به خدا کفر مىورزید، در حالى که مرده بودید، پس شما را زنده کرد سپس شما را مىمیراند، سپس زندهتان مىکند، سپس به سوى او باز مىگردید؟».
«مىگویند: [اى] پروردگار ما! ما را دو بار میراندى و دو بار زندهمان کردى، پس به گناهانمان اعتراف کردیم. آیا براى بیرون شدن [از دوزخ]، راهى هست؟».
حدیث
5271. فاطمه علیها السلام- در دعایش پس از نمازها-: والایى، اى شمارشگرِ قطرههاى باران و برگهاى درختان، و اى زنده کننده ی بدنهاى مردگان براى همایش رستاخیز!
5272. امام صادق علیه السلام: اى خداى من! با آن توانایىاى که با آن، بندگان مرده را زنده مىکنى و با آن، سرزمینهاى مرده را حیات مىبخشى، گشایشى به من عنایت کن.
5273. امام صادق علیه السلام: خدایا! به آن نامت که با آن، آسمانها و زمینها استوار مىشوند و با آن، حجم دریاها و وزن کوهها را بر شمردهاى و با آن، زندگان را مىمیرانى و مردگان را زنده مىکنى و ابرها را پدید مىآورى، از تو مىخواهم.
5274. عنه علیه السلام: اللّهُمَّ إِنَّکَ تُبرِئُ الأَکمَهَ(28) وَالأَبرَصَ(29)، وتُحیِی العِظامَ وهِیَ رَمیمٌ(30)(31)
5275. عنه علیه السلام: أَماتَ اللّهُ إِرمِیا النَّبِیَّ علیه السلام الَّذی نَظَرَ إِلى خَرابِ بَیتِ المَقدِسِ وما حَولَهُ حینَ غَزاهُم بُختُ نُصَّرُ(32) وقالَ: «أَنّى یُحْیِ هذِهِ اَللّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اَللّهُ مِائَةَ عامٍ»(33)، ثُمَّ أَحیاهُ، ونَظَرَ إِلى أَعضائِهِ کَیفَ تَلتَئِمُ وکَیفَ تَلبَسُ اللَّحمَ، وإِلى مَفاصِلِهِ وعُروقِهِ کَیفَ توصَلُ! فَلَمَّا استَوى قاعِدا قالَ: «أَعْلَمُ أَنَّ اَللّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ»(33)
و أَحیَا اللّهُ قَوما خَرَجوا عَن أَوطانِهِم هارِبینَ مِنَ الطّاعونِ لا یُحصى عَدَدُهُم، فَأَماتَهُمُ اللّهُ دَهرا طَویلاً حَتّى بَلِیَت عِظامُهُم وتَقَطَّعَت أَوصالُهُم وصاروا تُرابا، فَبَعَثَ اللّهُ تَعالى- فی وَقتٍ أَحَبَّ أَن یُرِیَ خَلقَهُ قُدرَتَهُ- نَبِیّا یُقالُ لَهُ: حِزقیلُ، فَدَعاهُم فَاجتَمَعَت أَبدانُهُم ورَجَعَت فیها أَرواحُهُم، وقاموا کَهَیئَةِ یَومٍ ماتوا لا یَفقِدونَ مِن أَعدادِهِم رَجُلاً، فَعاشوا بَعدَ ذلِکَ دَهرا طَویلاً.
وإِنَّ اللّهَ أَماتَ قَوما خَرَجوا مَعَ موسى علیه السلامحینَ تَوَجَّهَ إِلَى اللّهِ عز و جل فَقالوا: «أَرِنَا اَللّهَ جَهْرَةً»(34) فَأَماتَهُمُ اللّهُ ثُمَّ أَحیاهُم.(35)
5274. امام صادق علیه السلام: خدایا! تویى که کور مادرزاد و پیس و جذامى را بهبود مىبخشى و استخوانهاى پوسیده (خاک شده) را زنده مىکنى.
5275. امام صادق علیه السلام: آنگاه که ارمیاى پیامبر، پس از تاخت و تاز بُختُنَصَّر،(36) به ویرانههاى بیتالمقدّس و اطرافش نگریست و گفت: «خدا چگونه [اهل] این [دهکده] را پس از مردنشان زنده مىکند؟»، خدا او را صد سال میراند، سپس زندهاش کرد، و او به اندامهایش نگریست که چگونه به هم جوش مىخورند و چگونه از گوشت، پوشیده مىشوند، و به بندها و رگهایش نگریست که چگونه به هم مىپیوندند. پس چون کامل شد و نشست، گفت: «مىدانم که خدا بر هر کارى تواناست».
و خدا به گروهى که از ترس طاعون، از وطنهایشان گریخته بودند و تعدادشان به شماره نمىآمد، زندگى داد. پس از آن، دیرزمانى، آنان را میراند، تا این که استخوانهایشان پوسید و مفاصلشان از هم جدا شد و به خاک تبدیل شدند. پس خداى متعال، در زمانى که دوست داشت توانایىاش را به آفریدگانش نشان دهد، پیامبرى را- که به او حِزقیل مىگفتند- برانگیخت. پس، آن گروه را فرا خواند. پس بدنهاى آنها جمع شدند و ارواحشان به بدنهایشان باز گشت و همچون روزى که مرده بودند، ایستادند، به گونهاى که حتّى یکى از تعداد آنها کم نشد. پس از آن، دیرزمانى در دنیا زیستند.
و خدا گروهى را که با موسى علیه السلام- آن گاه که به سوى خداوند عز و جل روى آورد- بیرون شده بودند، میراند. گفتند: «خدا را آشکارا به ما نشان بده». خدا، آنان را میراند و سپس زندهشان کرد.
69 / 4
یَحیِی القُلوبَ المَیتَةَ
الکتاب
«یا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا اِسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْیِیکُمْ وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَللّهَ یَحُولُ بَیْنَ اَلْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ».(37)
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ».(38)
«أَوَ مَنْ کانَ مَیْتاً فَأَحْیَیْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یَمْشِی بِهِ فِی اَلنّاسِ کَمَنْ مَثَلُهُ فِی اَلظُّلُماتِ لَیْسَ بِخارِجٍ مِنْها کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْکافِرِینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ».(39)
الحدیث
5276. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إِنَّ لُقمانَ قالَ لاِبنِهِ: یا بُنَیَّ عَلَیکَ بِمَجالِسِ العُلَماءِ وَاستَمِع کَلامَ الحُکَماءِ، فَإِنَّ اللّهَ یُحیِی القَلبَ المَیِّتَ بِنورِ الحِکمَةِ کَما یُحیِی الأَرضَ المَیتَةَ بِوابِلِ المَطَرِ.(40)
5277. عنه صلى الله علیه و آله: یا مُحیِیَ کُلِّ نَفسٍ بَعدَ المَوتِ.(41)
69 / 4
دلهاى مرده را زنده مىکند
قرآن
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! خدا را و پیامبر را، آنگاه که شما را به چیزى خواندند که زندهتان مىسازد، پاسخ بگویید، و بدانید که خدا میان آدمى و دل او، حایل مىشود، و همانا به سوى او گرد آورده مىشوید».
«هر کس (از مرد و زن)، کار شایسته کند و مؤمن باشد، بىگمان، او را به زندگانىاى پاک، زنده مىداریم و حتماً پاداش آنها را بهتر از آنچه مىکردند، خواهیم داد».
«آیا کسى که مرده بود، پس زندهاش کردیم و براى او نورى قرار دادیم که بِدان در میان مردم راه مىرود، همانند کسى است که گویى در تاریکىهاست و از آن، بیرونآینده نیست؟ این گونه براى کافران، آنچه مىکردند، آرایش یافته است».
حدیث
5276. پیامبر خدا علیه السلام: لقمان به پسرش گفت: «اى فرزندم! به مجالس دانشمندان برو و سخن فرزانگان را گوش بده؛ چرا که خدا، دلِ مرده را با نور فرزانگى زنده مىکند، همان طور که زمین مرده را با باران فراوان، زنده مىسازد».
5277. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى زندهکننده ی هر نفْس، پس از مرگ!
5278. عنه صلى الله علیه و آله: یا مُثبِتَ أَهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ یا أللّهُ، یا مُحیِیَ أهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ یا أللّهُ، یا مُمیتَ أهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ یا أللّهُ.(42)
5279. یوسف علیه السلام: یا مَن یُحیِی المَوتى وهُوَ عَلَیهِ یَسیرٌ.(43)
5278. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى استوار دارنده ی اهل آسمانها و زمین، اى خدا! اى زندهکننده ی اهل آسمانها و زمین، اى خدا! اى میراننده ی اهل آسمانها و زمین، اى خدا!
5279. یوسف علیه السلام: اى کسى که مردگان را زنده مىکند و این کار بر او آسان است!
1) معجم مقاییس اللغة: ج 2 ص 122.
2) معجم مقاییس اللغة: ج 5 ص 283.
3) الروم: 50؛ فصّلت: 39.
4) البقرة: 258؛ آل عمران: 156، الأعراف: 158، التوبة: 116، یونس: 56، المؤمنون: 80، غافر: 68، الدخان: 8، الحدید: 2.
5) الروم: 50؛ فصّلت: 39، الحجّ: 6، الشورى: 9، الأحقاف: 33، القیامة: 40، یس: 12.
6) آل عمران: 27، الأنعام: 95، یونس: 31، الروم: 19.
7) البقرة: 164، النحل: 65، العنکبوت: 63، الجاثیة: 5، فاطر: 9، الروم: 19، 24، 50، الحدید: 17.
8) الحدید: 2. راجع: آل عمران: 156، الأعراف: 158، التوبة: 116، یونس: 56، الحجر: 23، المؤمنون: 80، غافر: 68، الرّوم: 40، الحجّ: 66، ق:43، النجم: 44.
9) البقرة: 258- 260.
10) البلد الأمین: ص 410، بحار الأنوار: ج 94 ص 396.
11) جمال الاُسبوع: ص 221 عن وهب بن منبّه والحسن البصری والإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 90 ص 58 ح 14.
12) التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام: ص 668، بحار الأنوار: ج 37 ص 56 ح 27.
13) نهج البلاغة: الکتاب 31، تحف العقول: ص 72، بحار الأنوار: ج 77 ص 220 ح 2.
14) الروم: 50.
15) النحل: 65.
16) الحجّ: 6. راجع: یس: 12، فصّلت: 39، الشورى: 9، الدخان: 8، الأحقاف: 33، القیامة: 40، الشعراء: 81.
17) یس: 78 و 79.
18) الروم: 40.
19) الحجّ: 66.
20) الجاثیة: 24- 26.
21) البقرة: 28.
22) غافر: 11.
23) الحَشْرُ: سمّی یوم القیامة: یوم الحشر (مفردات الفاظ القرآن: ص 237).
24) فلاح السائل: ص 421 ح 290، بحار الأنوار: ج 86 ص 103 ح 8.
25) تَنْشُرُ: تُحیی، نَشَرَ المَیْتُ: أی عاش بعد الموت (مجمع البحرین: ج 3 ص 1784).
26) تهذیب الأحکام: ج 5 ص 276 ح 946 عن ذریح، الصحیفة السجّادیّة: ص 207 الدعاء 48 عن الإمام زین العابدین علیه السلام، جمال الاُسبوع: ص 111، بحار الأنوار: ج 90 ص 329 ح 45.
27) الدروع الواقیة: ص 152، العدد القویّة: ص 365 نحوه، بحار الأنوار: ج 97 ص 175 ح 4.
28) الأکْمَهُ: الذی یُولد أعمى (مجمع البحرین: ج 3 ص 1596).
29) البَرَصُ: بیاض یظهر فی ظاهر البدن لفساد مزاج (القاموس المحیط: ج 3 ص 295).
30) الرَمیْمُ: العظام البالیة (المصباح المنیر: ص 239).
31) الأمالی للطوسی: ص 407 ح 912، المناقب لابن شهر آشوب: ج 4 ص 232 کلاهما عن سدیر الصیرفی، بحار الأنوار: ج 47 ص 65 ح 4.
32) بُخْتُ نُصَّر: أصله: بوخت ومعناه ابن، ونُصَّر: صنم. وکان وجد عند الصنم ولم یُعرف له أب (القاموس المحیط: ج 2 ص 143).
33) البقرة: 259.
34) النساء: 153.
35) الاحتجاج: ج 2 ص 230 ح 223، بحار الأنوار: ج 10 ص 175 ح 2.
36) بُختُ نَصَّر یا نبوکَد نَصَر (حک 605- 562 ق. م)، پادشاه ستمگر بابِل بود که اورشلیم (بیت المقدّس) را فتح و معابد آن را ویران کرد و از مردمانش، آنها را که زنده مانده بودند، به اسیرى و بردگى به بابِل برد (دائرة المعارف فارسى).
37) الأنفال: 24.
38) النحل: 97.
39) الأنعام: 122.
40) المعجم الکبیر: ج 8 ص 199 ح 7810 عن أبی اُمامة، کنز العمّال: ج 10 ص 170 ح 28881، وراجع: الموطّأ: ج 2 ص 100 ح 1 و الزهد لابن حنبل: ص 133 و الزهد لابن مبارک: ص 487 ح 1387 وتحف العقول: ص393 و بحار الأنوار: ج 1 ص 145 ح 30.
41) مهج الدعوات: ص 196 عن الإمام الحسین عن الإمام علیّ علیهما السلام، بحار الأنوار: ج 95 ص 400 ح 33.
42) البلد الأمین: ص 420، بحار الأنوار: ج 93 ص 266 ح 1.
43) مهج الدعوات: ص 369، بحار الأنوار: ج 95 ص 171 ح 22.