المحیط لغةً
«المحیط» اسم فاعل من أَحاط، یُحیط، من مادّة «حوط» وهو الشیء یُطیف بالشیء. الحوط: شیء مستدیر تعلّقه المرأَة على جبینها، من فضّة(1) الحائط: الجدار؛ لأَنّه یحوط مافیه(2) أَحاط القوم بالبلد إِحاطةً: استداروا بجوانبه(3)، ثمّ یستعمل فی الحفظ والصیانة.
قال ابن الأَثیر: حاطه، یحوطه حوطا وحیاطةً: إِذا حفظه وصانه وذبّ عنه وتوفّر على مصالحه(4)
والمناسبة بین الإطافة والاستدارة وبین الحفظ والصیانة واضحة؛ کأنّ الحافظ
واژهشناسى «مُحیط»
صفت «مُحیط (فراگیرنده)»، اسم فاعل از «أحاطَ، یُحیطُ» و از ریشه ی «حوط» به معناى «حلقه زدن چیزى بر چیز دیگر» است. حوُط، چیز گردى از نقره است که زن بر پیشانى خود مىبندد. حائط، به معناى دیوار است؛ چون دیوار، اشیاى درون خود را فرا مىگیرد. جمله ی «أحاط القوم بالبلد إحاطةً»، به این معناست که: «مردم از همه طرف به دور شهر، حلقه زدند». از سوى دیگر، حَوَطَ، در نگهدارى و مراقبت نیز به کار مىرود.
ابن اثیر گفته است: حاطه، یحوطه، حوطاً و حیاطةً، وقتى به کار مىرود که کسى چیزى را نگهدارى و مراقبت، و از آن دفاع کند و همه ی توجّه خود را معطوف بر مصالح (منافع) آن نماید.
و مناسبت میان حلقه زدن و دور چیزى چرخیدن، و نگهدارى و مراقبت،
بإطافته واستدراته بالشیء یحفظه من الآفات و الأَخطار. أَحطتُ به علما، أَی: أَحدق علمی به من جمیع جهاته وعرفته(4) ولم یفته شیء منها(5)
المحیط فی القرآن والحدیث
لقد وردت مشتقّات مادّة «حوط» منسوبةً إِلى اللّه سبحانه فی القرآن الکریم ثلاث عشرة مرّةً، فقد جاءت صفة «المحیط» ثلاث مرّات فی قوله: «بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ»(6)، ومرّتین بقوله: «بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ»(7)، ومرّة واحدة بلفظ «بِما تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ»(8)، ومرّة واحدة أَیضا بلفظ «وَ اَللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ»(9)، ومرّة واحدة بلفظ «مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ»(10)، وقد وصف القرآن والأَحادیث اللّه بأنّه محیط بکلّ شیء بما فی ذلک النَّاس، وهذه الإحاطة من حیث العلم والقدرة، کما فی قوله تعالى «وَ أَنَّ اَللّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً»(11) لا بالذات، لأَنّ الأَماکن محدودة تحویها حدود أَربعة، فإذا کان بالذات لزمها الحوایة.(12)
روشن است. گویا نگهدارى کننده از چیزى، با حلقه زدن و دور آن چیز چرخیدن، آن را از آسیبها و خطرها حفظ مىکند. جمله ی «أَحطتُ به علماً»، بدین معناست که دانش من، آن را از هر سو فرا گرفته (بدان احاطه یافته) است و به آن آگاهى دارم و چیزى از آن، از دست نرفته است.
محیط، در قرآن و حدیث
برگرفتهها از ریشه ی «حوط»، سیزده بار در قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده است. صفت «مُحیط» سه بار به صورت «بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ؛ به آنچه مىکنند، فراگیرنده است» دو بار به صورت «بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ؛ همه چیز را فراگیرنده است»، یک بار به صورت «بِما تَعْمَلُونَ مُحِیطٌ؛ به آنچه مىکنید، فراگیرنده است»، یک بار به صورت «وَ اَللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ؛ و خدا فراگیرنده ی کافران است»، و یک بار به صورت «مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ؛ از هر سو، آنان را فراگیرنده است» به کار رفته است.
در قرآن و احادیث، خداوند، محیط بر هر چیزى از جمله انسانها دانسته شده است و این احاطه، از جهت علم و قدرت اوست- چنان که در آیه ی: «وَ أَنَّ اَللّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً؛ و خداوند به همه چیز، احاطه ی علمى دارد» آمده است- نه با ذاتش(13)؛ چون مکانها محدودند و جهتهاى چهارگانه آنها را در برگرفتهاند و اگر [احاطه ی خدا] با ذاتش بود، ذات خدا الزاما داراى جهتهاى چهارگانه مىشد [؛ یعنى خدا، بالا و پایین و چپ و راست پیدا مىکرد].
68 / 1
مُحیطٌ بِکُلِّ شَیءٍ
الکتاب
«أَلا إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطٌ».(14)
«وَ لِلّهِ ما فِی اَلسَّماواتِ وَ ما فِی اَلْأَرْضِ وَ کانَ اَللّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ مُحِیطاً».(15)
الحدیث
5232. الإمام علیّ علیه السلام: حَدَّ الأَشیاءَ کُلَّها عِندَ خَلقِهِ إِبانَةً(16) لَها مِن شِبهِهِ وإِبانَةً لَهُ مِن شِبهِها، لَم یَحلُل فیها فَیُقالَ: هُوَ فیها کائِنٌ، ولَم یَنءَ عَنها فَیُقالَ: هُوَ مِنها بائِنٌ(17)، ولَم یَخلُ مِنها فَیُقالَ لَهُ: أَینَ، لکِنَّهُ سُبحانَهُ أَحاطَ بِها عِلمُهُ و أَتقَنَها صُنعُهُ و أَحصاها حِفظُهُ، لَم یَعزُب(18) عَنهُ خَفِیّاتُ غُیوبِ الهَواءِ ولا غَوامِضُ مَکنونِ ظُلَمِ الدُّجى ولا ما فِی السَّماواتِ العُلى إِلَى الأَرَضینَ السُّفلى، لِکُلِّ شَیءٍ مِنها حافِظٌ ورَقیبٌ، وکُلُّ شَیءٍ مِنها بِشَیءٍ مُحیطٌ، وَالمُحیطُ بِما أَحاطَ مِنهَا الواحِدُ الأَحَدُ الصَّمَدُ.(19)
5233. عنه علیه السلام- فی خُطبَةٍ لَهُ یَذکُرُ فیها خَلقَ اللّهِ عز و جل العالَمَ-: أَحالَ الأَشیاءَ لأَوقاتِها، ولَأَمَ(20)
68 / 1
فراگیرنده ی هر چیز است
قرآن
«آگاه باش که او همه چیز را [به علم و قدرت خود،] فراگیرنده است».
«و آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ خداست، و خدا همه چیز را فراگیرنده است».
حدیث
5232. امام على علیه السلام: [خداوند،] همه چیز را هنگام آفرینش، محدود (معیّن) ساخته تا از همانندى آنها به خود و از همانندى خود به آنها جدا شود. در اشیا حلول نکرده تا گفته شود: «او در اشیاست»، و از اشیا دور نشده تا گفته شود: «او از اشیا فاصله دارد»، و از اشیا کنار نکشیده تا گفته شود: «کجاست؟»؛ بلکه آگاهى خداى پاک، اشیا را فرا گرفته و سازندگى او، اشیا را استوار ساخته و نگهدارى (مراقبت) او اشیا را شماره کرده است.
امور پنهانِ اسرار جَو، و امور پیچیده و پوشیده ی تاریکهاى شب، و آنچه در آسمانهاى برین تا زمینهاى فرودین وجود دارد، از او پوشیده نیست؛ براى هر چیزى از آنها، نگاهبان و مراقبى است و هر چیزى از آنها چیزى را فراگیرنده است، و موجودى که فراگیرندههاى اشیا را فراگرفته است، یگانه ی بىهمتاى بىنیاز است.
5233. امام على علیه السلام- در خطبهاى که آفرینش جهان به وسلیه ی خداوند عز و جل را ذکر مىکند-:
بَینَ مُختَلِفاتِها، وغَرَّزَ غَرائِزَها(21)، و أَلزَمَها أَشباحَها، عالِما بِها قَبلَ ابتِدائِها، مُحیطا بِحُدودِها وَانتِهائِها، عارِفا بِقَرائِنِها و أَحنائِها(22)(23)
5234. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِِ الَّذی لا مِن شَیءٍ کانَ، ولا مِن شَیءٍ کَوَّنَ ما قَد کانَ… مُستَشهِدٌ بِکُلِّیَّةِ الأَجناسِ عَلى رُبوبِیَّتِهِ، وبِعَجزِها عَلى قُدرَتِهِ، وبِفُطورِها(24) عَلى قِدمَتِهِ، وبِزَوالِها عَلى بَقائِهِ، فَلا لَها مَحیصٌ عَن إِدراکِهِ إِیّاها، ولا خُروجٌ مِن إِحاطَتِهِ بِها، ولاَ احتِجابٌ عَن إِحصائِهِ لَها، ولاَ امتِناعٌ مِن قُدرَتِهِ عَلَیها.(25)
5235. الإمام زین العابدین علیه السلام: اللّهُمَّ إِنّی أَسأَ لُکَ… بِالاِسمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ، المُحیطِ بِمَلَکوتِ السَّماواتِ وَالأَرضِ.(26)
5236. الإمام الصادق علیه السلام: سُبحانَ مَن هُوَ عالِمٌ لا یَسهو(27)، سُبحانَ مَن هُوَ مُحیطٌ بِخَلقِهِ لا یَغیبُ، سُبحانَ مَن هُوَ مُحتَجِبٌ لا یُرى.(28)
5237. عنه علیه السلام- لَمّا سُئِلَ: مَا الفَرقُ بَینَ أَن تَرفَعوا أَیدِیَکُم إِلَى السَّماءِ وبَینَ أَن تَخفِضوها نَحوَ الأَرضِ؟-: ذلِکَ فی عِلمِهِ وإِحاطَتِهِ وقُدرَتِهِ سَواءٌ، ولکِنَّهُ عز و جل أَمَرَ أَولیاءَهُ
به اشیا در زمان معیّنشان پرداخت، و میان امور گوناگون، سازوارى داد، و طبیعت اشیا را در درونشان نهاد، و آنها را با حالت بدون تعیّنشان، همراه ساخت [و با پذیرش این طبیعتها، اشیا تعیّن یافتند]، در حالى که پیش از آغاز پیدایش آفریدگان، به آنها آگاه بود و اندازهها و نهایت آنها را فراگیرنده بود و پیوستگىها و کرانههاى آنها را مىشناخت.
5234. امام على علیه السلام: ستایش، براى خدایى است که از چیزى به وجود نیامده، و آنچه را موجود است، از چیزى به وجود نیاورده است…. [او] همه ی گروههاى موجودات را بر پروردگار بودنش، ناتوانى آنها را بر توانایىاش، آغازْ داشتنِ آنها را بر بىآغازىاش، و نابودى آنها را بر پایدارىاش، گواه گرفته است. پس موجودات، گریزى از ادراک شدنشان به وسیله ی خدا ندارند، و از فراگیرى خدا بر خویش گریزى ندارند، و نمىتوانند از حسابگرى خدا پوشیده باشند و مانع چیرگى خدا بر خویش شوند.
5235. امام زین العابدین علیه السلام: خدایا! از تو مىخواهم… به بزرگترین و بزرگترین و بزرگترین نامت، که ملکوت آسمانها و زمین را فراگرفته است….
5236. امام صادق علیه السلام: پاک است خدایى که داناست و غفلت نمىکند، پاک است خدایى که فراگیرنده ی آفریدگان است، بدون غیبت، پاک است خدایى که پوشیده است و دیده نمىشود!
5237. امام صادق علیه السلام- در پاسخ به این سؤال که: چه فرقى است میان این که [هنگام دعا] دستهاى خود را به سوى آسمانْ بلند کنید، یا به سمت زمین، پایین بیاورید؟-: این دو حالت در دانش و احاطه و توانایى خدا فرقى نمىکند؛ امّا
وعِبادَهُ بِرَفعِ أَیدیهِم إِلَى السَّماءِ نَحوَ العَرشِ؛ لِأَنَّهُ جَعَلَهُ مَعدِنَ الرِّزقِ، فَثَبَّتنا ما ثَبَّتَهُ القُرآنُ.(29)
5238. عنه علیه السلام- لَمّا سُئِلَ عَنِ التّکبیرِ فِی العیدَینِ-: تَقولُ: اللّهُ أَکبَرُ أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ حِفظُکَ، وقَهَرَ کُلَّ شَیءٍ عِزُّکَ.(30)
5239. الإمام الرضا علیه السلام: أَنتَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ، وبِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ، وبِعِبادِکَ خَبیرٌ بَصیرٌ.(31)
5240. الإمام الجواد علیه السلام: أَسأَلُکَ بِالعَینِ الَّتی لا تَنامُ، وبِالحَیاةِ الَّتی لا تَموتُ، وبِنورِ وَجهِکَ الَّذی لا یَطفَأُ، وبِالاِسمِ الأَکبَرِ الأَکبَرِ الأَکبَرِ، وبِالاِسمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ الأَعظَمِ الَّذی هُوَ مُحیطٌ بِمَلَکوتِ السَّماواتِ وَالأَرضِ.(32)
5241. الإمام الهادی علیه السلام- لَمّا قیلَ لَهُ: رُوِیَ لَنا أَنَّ اللّهَ فی مَوضِعٍ دونَ مَوضِعٍ-: اِعلَم أَنَّهُ إِذا کانَ فِی السَّماءِ الدُّنیا فَهُوَ کَما هُوَ عَلَى العَرشِ، وَالأَشیاءُ کُلُّها لَهُ سَواءٌ عِلما وقُدرَةً ومُلکا وإِحاطَةً.(33)
خداوند عز و جل به دوستان و بندگان خود، دستور داده که دستانشان را به سمت آسمان به سوى عرش، دراز کنند؛ چون آسمان را معدن روزى قرار داده است. پس ما همان مطلب را که قرآن مقرّر کرده، مقرّر کردهایم.
5238. امام صادق علیه السلام- در پاسخ به سؤال از «اللّه أکبر» گفتن در عیدهاى فطر و قربان-: مىگویى: «اللّه أکبر (خدا بزرگتر است)». نگهدارىِ (مراقبتِ) تو، هر چیزى را فرا گرفته است، و عزّت تو بر همه چیز، چیره گشته است».
5239. امام رضا علیه السلام: تو بر همه چیز توانایى، و همه چیز را فراگیرندهاى، و به بندگانت آگاه و بینایى.
5240. امام جواد علیه السلام: از تو مىخواهم، به چشمى که نمىخوابد، و به زندگىاى که نمىمیرد، و به نور تجلّىات که خاموش نمىشود، و به بزرگترین، بزرگترین و بزرگترین نامت، و به سترگترین، سترگترین، و سترگترین نامت که ملکوت آسمانها و زمین را فراگیرنده است….
5241. امام هادى علیه السلام- آن گاه که به ایشان گفته شد: براى ما روایت شده که خدا در جایى هست و در جایى نیست-: بدان که خداوند، چون در آسمان دنیا هست، همان سان بر عرش نیز هست و همه ی اشیا به یک اندازه در دانایى و توانایى و فرمانروایى و احاطه ی او قرار دارند.
68 / 2
مُحیطٌ بِالنَّاسِ
الکتاب
«وَ إِذْ قُلْنا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحاطَ بِالنّاسِ وَ ما جَعَلْنَا اَلرُّؤْیَا اَلَّتِی أَرَیْناکَ إِلاّ فِتْنَةً لِلنّاسِ وَ اَلشَّجَرَةَ اَلْمَلْعُونَةَ فِی اَلْقُرْآنِ وَ نُخَوِّفُهُمْ فَما یَزِیدُهُمْ إِلاّ طُغْیاناً کَبِیراً».(34)
الحدیث
5242. الإمام علیّ علیه السلام- لَمّا قالَ لَهُ یَهودِیٌّ: فَأَخبِرنی عَنِ اللّهِ عز و جل أَینَ هُوَ؟-: هُوَ هاهُنا وهاهُنا وفَوقُ وتَحتُ ومُحیطٌ بِنا ومَعَنا، وهُوَ قَولُهُ: «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ»(35)(36)
5243. عنه علیه السلام: أَمّا قَولُهُ: «لا تُدْرِکُهُ اَلْأَبْصارُ وَ هُوَ یُدْرِکُ اَلْأَبْصارَ»(37) فَهُوَ کَما قالَ؛ «لا تُدْرِکُهُ اَلْأَبْصارُ» یَعنی لا تُحیطُ بِهِ الأَوهامُ، «وَ هُوَ یُدْرِکُ اَلْأَبْصارَ» یَعنی یُحیطُ بِها «وَ هُوَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ».(38)
5244. عنه علیه السلام: قَد أَحاطَ عِلمُ اللّهِ سُبحانَهُ بِالبَواطِنِ و أَحصى الظَّواهِرَ.(39)
5245. عنه علیه السلام: خَرَقَ عِلمُهُ باطِنَ غَیبِ السُّتُراتِ، و أَحاطَ بِغُموضِ عَقائِدِ السَّریراتِ.(40)
68 / 2
فراگیرنده ی مردم است
قرآن
«و هنگامى [را یاد کن] که به تو گفتیم: «همانا پروردگارت بر مردم، احاطه دارد». و خوابى که به تو نمودیم و درخت نفرین شده در قرآن را جز براى آزمایش مردم قرار ندادیم، و ما آنان را بیم مىدهیم؛ ولى آنان را جز سرکشىاى بزرگ نمىافزاید».
حدیث
5242. امام على علیه السلام- چون یک یهودى به ایشان گفت: از خداوند عز و جل آگاهم کن که کجاست؟-: او، این جا و آن جا و بالا و پایین است و ما را فرا گرفته و همراه ماست، و این، همان سخن خداست که: «راز گفتنِ هیچ سه تنى نیست، مگر آن که او چهارمینِ آنان است».
5243. امام على علیه السلام: امّا سخن خدا: «دیدهها او را در نمىیابند و او دیدهها را درمىیابد»، حقیقت، همان است که خدا گفته است. «دیدهها او را درنمىیابند»، یعنى اندیشهها او را فرا نمىگیرند. «و او دیدهها را درمىیابد»، یعنى خدا چشمها را فرا مىگیرد، «و اوست ریزبینِ آگاه».
5244. امام على علیه السلام: دانش خداى پاک، درون اشیا را فرا گرفته و پدیدارها را برشمرده است.
5245. امام على علیه السلام: دانش او، درونِ پردههاى نهان را شکافت و پیچیدگى باورهاى پنهان را فرا گرفت.
5246. الإمام الکاظم علیه السلام: اللّهُمَّ إِنّی وفُلانُ بن فُلانٍ عَبدانِ مِنَ عَبیدِکَ، نَواصینا(41) بِیَدِکَ، تَعلَمُ مُستَقَرَّنا ومُستَودَعَنا، ومُنقَلَبَنا ومَثوانا، وسِرَّنا وعَلانِیَتَنا، تَطَّلِعُ عَلى نِیّاتِنا وتُحیطُ بِضَمائِرِنا، عِلمُکَ بِما نُبدیهِ کَعِلمِکَ بِما نُخفیهِ.(42)
68 / 3
مُحیطٌ بِالکافِرینَ
«أَوْ کَصَیِّبٍ مِنَ اَلسَّماءِ فِیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعْدٌ وَ بَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصابِعَهُمْ فِی آذانِهِمْ مِنَ اَلصَّواعِقِ حَذَرَ اَلْمَوْتِ وَ اَللّهُ مُحِیطٌ بِالْکافِرِینَ».(9)
«بَلِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا فِی تَکْذِیبٍ- وَ اَللّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیطٌ».(43)
68 / 4
مُحیطٌ بکلِّ شیءٍ عِلما
الکتاب
«اَللّهُ اَلَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ اَلْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ اَلْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اَللّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ وَ أَنَّ اَللّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْءٍ عِلْماً».(11)
«ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً- حَتّى إِذا بَلَغَ مَطْلِعَ اَلشَّمْسِ وَجَدَها تَطْلُعُ عَلى قَوْمٍ لَمْ نَجْعَلْ لَهُمْ مِنْ دُونِها سِتْراً- کَذلِکَ وَ قَدْ أَحَطْنا بِما لَدَیْهِ خُبْراً».(44)
5246. امام کاظم علیه السلام: خدایا! من و فلانى فرزند فلانى، دو بنده از بندگان توییم. پیشانى (زمام) ما در دست توست. قرارگاه و ودیعتگاه (اصلاب و ارحام) ما و بازگشتگاه و اقامتگاه ما و راز آلودى و هویدایىِ ما را مىدانى و بر نیتّهاى ما آگاهى و اندرون ما را فراگرفتهاى، و دانش تو به آنچه آشکار مىکنیم، همچون دانش توست به آنچه پنهان مىکنیم.
68 / 3
فراگیرنده ی کافران است
«یا چون [کسانى که در معرض] ابر بارانزاى آسمان- که در آن، تاریکىهایى و تندر و آذرخشى است- [قرار گرفتهاند]؛ از بیم مرگ [بر آمده] از صاعقهها، انگشتان خود را در گوشهایشان مىکنند، و خدا فراگیرنده ی کافران است».
«بلکه آنها که کافر شدند، در دروغ انگارىاند، و خدا از هر سو، آنان را فراگیرنده است».
68 / 4
دانش خدا هر چیزى را فراگیرنده است
قرآن
«خدا، همان است که هفت آسمان، و از زمین، همانند آن را آفرید. فرمان [او،]در میان آنها فرو مىآید تا بدانید که خدا بر هر چیزى تواناست و دانش خدا همه چیز را فرا گرفته است».
«سپس [ذو القرنین] وسیلهاى [دیگر] را پى گرفت، تا چون به گاه برآمدن خورشید رسید، آن را یافت که بر قومى طلوع مىکند که براى آنان در برابر آن، پوششى قرار نداده بودیم. چنین بود، و ما قطعا به آنچه نزد او بود، احاطه داشتیم».
«إِلاّ مَنِ اِرْتَضى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یَسْلُکُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً- لِیَعْلَمَ أَنْ قَدْ أَبْلَغُوا رِسالاتِ رَبِّهِمْ وَ أَحاطَ بِما لَدَیْهِمْ وَ أَحْصى کُلَّ شَیْءٍ عَدَداً».(45)
«إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَةٌ یَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اَللّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ».(46)
الحدیث
5247. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: الحَمدُ للّهِِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ، ودَنا فی تَفَرُّدِهِ، وجَلَّ فی سُلطانِهِ، وعَظُمَ فی أَرکانِهِ، و أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلما وهُوَ فی مَکانِهِ.(47)
5248. عنه صلى الله علیه و آله: أَشهَدُ أَنَّ اللّهَ عَلى کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ، و أَنَّ اللّهَ قَد أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلما، و أَحصى کُلَّ شَیءٍ عَدَدا، و أَحاطَ بِالبَرِیَّةِ خُبرا.(48)
5249. عنه صلى الله علیه و آله: اللّهُمَّ إِنّی أَسأَلُکَ بِرَحمَتِکَ الَّتی وَسِعَت کُلَّ شَیءٍ، وبِعِزَّتِکَ الَّتی قَهَرَت کُلَّ شَیءٍ، وبِعِزَّتِکَ(49) الَّتی ذَلَّ لَها کُلُّ شَیءٍ، وبِقُوَّتِکَ الَّتی لا یَقومُ لَها شَیءٌ، وبِسُلطانِکَ الَّذی عَلا کُلَّ شَیءٍ، وبِعِلمِکَ الَّذی أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ.(50)
«[و کسى را بر غیب خود، آگاه نمىکند،] مگر آن فرستادهاى را که از او خشنود باشد، که براى او از پیش رو و از پشت سرش، نگاهبانانى گسیل مىدارد تا معلوم بدارد که رسالتهاى پروردگارشان را رساندهاند، و البته [خدا] آنچه را نزد آنان است، فرا گرفته است و عدد هر چیزى را شماره کرده است».
«اگر نیکىاى به شما برسد، آنان را ناخشنود مىکند، و اگر بدىاى به شما برسد، بدان شاد مىشوند، و اگر شکیبایى و پرهیزگارى کنید، نیرنگشان هیچ زیانى به شما نمىرساند، که خدا به آنچه مىکنند، فراگیرنده است».
حدیث
5247. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ستایش، خدایى راست که در یگانگىاش بلندمرتبه، و در یکتایىاش نزدیک، و در سلطنتش شکوهمند، و در ارکانش بزرگ است، و دانش او همه چیز را فراگرفته و او در جایگاه خویش است.
5248. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: گواهى مىدهم که خدا بر هر چیزى تواناست، و این که دانش خدا هر چیزى را فرا گرفته است، و عدد هر چیز را شمار کرده است، و آگاهىاش آفریدگان را فراگرفته است.
5249. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خدایا! از تو مىخواهم به رحمتت که هر چیزى را فراگرفته است، و به عزّتت که بر هر چیزى چیره است، و به عزّتت که هر چیزى در برابرش خوار است، و به نیرومندىات که چیزى با آن برابرى نمىکند، و به سلطنتت که بر هر چیزى برترى دارد، و به دانشت که هر چیزى را فرا گرفته است….
5250. الإمام علیّ علیه السلام: تَعالَى اللّهُ العَلِیُّ الأَعلى، عالِمُ کُلِّ خَفِیَّةٍ، وشاهِدُ کُلِّ نَجوى، لا کَمُشاهَدَةِ شَیءٍ مِنَ الأَشیاءِ، عَلاَ(51) السَّماواتِ العُلى إِلَى الأَرَضینَ السُّفلى، و أَحاطَ بِجَمیعِ الأَشیاءِ عِلما، فَعَلاَ الَّذی دَنا ودَنَا الَّذی عَلا.(52)
5251. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِِ بِما حَمِدَهُ بِهِ کُرسِیُّهُ(53) وکُلُّ شَیءٍ أَحاطَ بِهِ عِلمُهُ، وسُبحانَ اللّهِ بِما سَبَّحَهُ بِهِ کُرسِیُّهُ وکُلُّ شَیءٍ أَحاطَ بِهِ عِلمُهُ، ولا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ بِما هَلَّلَهُ بِهِ کُرسِیُّهُ وکُلُّ شَیءٍ أَحاطَ بِهِ عِلمُهُ، وَاللّهُ أَکبَرُ بِما کَبَّرَهُ بِهِ کُرسِیُّهُ وکُلُّ شَیءٍ أَحاطَ بِهِ عِلمُهُ.(54)
5252. عنه علیه السلام: کُلُّ عالِمٍ فَمِن بَعدِ جَهلٍ تَعَلَّمَ، وَاللّهُ لَم یَجهَل ولَم یَتَعَلَّم، أَحاطَ بِالأَشیاءِ عِلما قَبلَ کَونِها فَلَم یَزدَد بِکَونِها عِلما، عِلمُهُ بِها قَبلَ أَن یُکَوِّنَها کَعِلمِهِ بَعدَ تَکوینِها.(55)
5253. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِِ… الجَلیلِ ثَناؤُهُ، الصّادِقَةِ أَسماؤُهُ، المُحیطِ بِالغُیوبِ وما یَخطُرُ عَلَى القُلوبِ.(56)
5254. الإمام الصادق علیه السلام: اللّهُمَّ أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ… أَحَطتَ کُلَّ شَیءٍ بِعِلمِکَ، و أَحصَیتَ کُلَّ شَیءٍ عَدَدا.(57)
5250. امام على علیه السلام: والاست خداى بلندمرتبه ی برتر، دانا به هر پنهان، و گواه بر هر راز و نیاز، نه همچون دیدن چیزى از چیزها، والایى یافته بر آسمانهاى برین تا زمینهاى فرودین، و دانش او همه ی اشیا را فراگرفته است. پس، آنکه نزدیک شده، والا گشته و آنکه والا شده، نزدیک گشته است.
5251. امام على علیه السلام: ستایش، براى خداست همچون پاک دانستن کرسى او(58) و هر آنچه که دانش او فراگرفته است، و پاک است خدا، همچون پاک دانستن کرسى او، و هر آنچه که دانش او فراگرفته است، و خدایى غیر از اللّه نیست، همچون تهلیلِ («لا إله إلاّ اللّه» گفتنِ) کرسى خدا و هر آنچه که دانش او فراگرفته است، و خدا بزرگتر است، همچون بزرگ شمرده شدنش از جانب کُرسىاش و هر آنچه دانش او فرا گرفته است.
5252. امام على علیه السلام: هر دانایى، از پسِ نادانى، دانش مىآموزد؛ امّا خدا، هیچگاه نادان نبوده و هیچگاه دانشى نیاموخته است. دانش او، اشیا را پیش از به وجود آمدنشان، فراگرفته است. پس با به وجود آمدن آنها دانش خدا افزایش نیافته است. دانش او به اشیا پیش از آفریدن آنها، همچون دانش او پس از آفریدن آنهاست.
5253. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست… که ثناى او باشُکوه است، نامهایش راست است، و امور پنهان و آنچه را به دلها خطور مىکند، فراگیرنده است.
5254. امام صادق علیه السلام: خدایا! تویى اللّه، که خدایى جز تو نیست…. با دانشت، همه چیز را فراگرفتهاى و عدد هر چیزى را شماره کردهاى.
5255. الإمام الکاظم علیه السلام: إِنَّ اللّهَ قَد أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلما و أَحصى کُلَشَیءٍ عَدَدا.(59)
5256. الإمام المهدیّ علیه السلام- فی قُنوتِهِ-: یا مَن أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلما، یا مَن أَحصى کُلَّ شَیءٍ عَدَدا.(60)
5257. المزار الکبیر- فِی الدُّعاءِ بِمَسجِدِ قُبا-:… لا لَکَ حالٌ سَبَقَ حالاً فَتَکونَ أَوَّلاً قَبلَ أَن تَکونَ آخِرا، وتَکونَ ظاهِرا قَبلَ أَن تَکونَ باطِنا، أَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلمُکَ، و أَحصى کُلَّ شَیءٍ غَیبُکَ.(61)
68 / 5
مُحیطٌ بکلِّ شیءٍ قُدرَةً
الکتاب
«وَ أُخْرى لَمْ تَقْدِرُوا عَلَیْها قَدْ أَحاطَ اَللّهُ بِها وَ کانَ اَللّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیراً».(62)
الحدیث
5258. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: اللّهُمَّ بِما وارَتِ(63) الحُجُبُ مِن جَلالِکَ وجَمالِکَ، وبِما أَطافَ بِهِ العَرشُ مِن بَهاءِ کَمالِکَ، وبِمَعاقِدِ العِزِّ مِن عَرشِکَ، وبِما تُحیطُ بِهِ قُدرَتُکَ مِن مَلَکوتِ سُلطانِکَ…(64)
5255. امام کاظم علیه السلام: دانش خدا، هر چیزى را فرا گرفته است و عدد هر چیزى را شماره کرده است.
5256. امام مهدى علیه السلام- در قنوتش-: اى کسى که دانشت، هر چیزى را فرا گرفته است، اى کسى که عدد هر چیزى را شماره کردهاى!
5257. المزار الکبیر- در دعایى که در مسجد قُبا خوانده مىشود-: براى تو حالتى نیست که بر حالتى دیگر پیشى گرفته باشد تا پیش از آنکه آخر شوى، نخستین گردى، و پیش از آن که باطن شوى، ظاهر گردى. دانش تو هر چیزى را فرا گرفته است و آگاهى تو از غیب، هر چیزى را شماره کرده است.
68 / 5
توانایى خدا فراگیرنده ی همه چیز است
قرآن
«و [نیز غنایم و فتوحات]دیگرى [نصیبتان مىکند] که شما توانایى آن را ندارید؛ ولى [قدرت] خدا به آن احاطه دارد، و خدا بر همه چیز، تواناست».
حدیث
5258. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خدایا! به آنچه پوششها از شُکوه و زیبایى تو پنهان کردهاند، و به آنچه از درخشش کمال تو که عرش را احاطه کرده است، و به جایگاه عزّتمند عرشت، و به آنچه توانایى تو از ملکوت سلطنتت فرا گرفته است….
5259. الإمام الصادق علیه السلام- فی قَولِهِ تَعالى: «ما یَکُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ»(35) -: هُوَ واحِدٌ و أَحَدِیُّ الذَّاتِ، بائِنٌ مِن خَلقِهِ وبِذاکَ وَصَفَ نَفسَهُ، وهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ بِالإِشرافِ وَالإِحاطَةِ وَالقُدرَةِ «لا یَعْزُبُ عَنْهُ مِثْقالُ ذَرَّةٍ فِی اَلسَّماواتِ وَ لا فِی اَلْأَرْضِ وَ لا أَصْغَرُ مِنْ ذلِکَ وَ لا أَکْبَرُ»(65) بِالإِحاطَةِ وَالعِلمِ لا بِالذَّاتِ، لِأَنَّ الأَماکِنَ مَحدودَةٌ تَحویها حُدودٌ أَربَعَةٌ، فَإذا کانَ بِالذَّاتِ لَزِمَهَا الحَوایَةُ.(66)
68 / 6
مُحیطٌ غَیرَ مُحاطٍ
5260. رسول اللّه صلى الله علیه و آله- فی حِرزٍ لَهُ-: أَعوذُ بِاللّهِ المُحیطِ بِکُلِّ شَیءٍ ولا یُحیطُ بِهِ شَیءٌ، وهُوَ بِکُلِّ شَیءٍ مُحیطٌ.(67)
5261. الإمام علیّ علیه السلام: الحَمدُ للّهِِ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ… لا تُدرِکُهُ حَدَقُ(68) النّاظِرینَ، ولا یُحیطُ بِسَمعِهِ سَمعُ السّامِعینَ.(69)
5262. الإمام زین العابدین علیه السلام- فی قُنوتِهِ-: ثَنَتِ الأَلبابُ(70) عَن کُنهِکَ(71) أَعِنَّتَها(72)، فَأَنتَ المُدرِکُ غَیرَ المُدرَکِ، وَالمُحیطُ غَیرَ المُحاطِ.(73)
5259. امام صادق علیه السلام- در تفسیر این سخن خداى متعال: «راز گفتنِ هیچ سه تنى نیست، مگر آن که او چهارمین آنان است، و نه هیچ پنج تنى، مگر آن که او ششمین آنان است»-: او یکتا و یگانهحقیقت است، از آفریدهاش جداست و خود را چنین معرّفى کرده است، و او هر چیزى را به نظارت و احاطه و توانایى، فراگرفته است. «در آسمانها و در زمین، همسنگ ذرّهاى، از او دور (نهان) نیست و نه خُردتر از آن و نه بزرگتر»، [البتّه] به احاطه و دانش، نه با ذات؛ چون مکانها محدودند و جهتهاى چهارگانه آنها را در برگرفته است. پس اگر [ِ احاطه ی خدا] با ذات [خدا] مىبود، دربرگیرندگى [ِ جهتهاى چهارگانه]بر ذات او لازم مىآمد.
68 / 6
فراگیرنده ی فراناگرفته است
5260. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله- در حِرزش(74)-: به خدایى پناه مىبرم که هر چیزى را فرا گرفته و چیزى او را فرا نگرفته است و او همه چیز را فراگیرنده است.
5261. امام على علیه السلام: ستایش، براى خدایى است که خدایى جز او نیست…. دیده ی نگرندگان، او را در نمىیابد، و گوش شنوندگان، شنوایىِ او را فرا نمىگیرد.
5262. امام زین العابدین علیه السلام- در قنوتش-: خِردها لگام خود را از [اندیشیدن در] ذات تو باز گرداندهاند. پس، تویى درک کنندهاى که درک نمىشوى و فراگیرندهاى که فراگرفته نمىشوى.
5263. التوحید عن یعقوب السرّاج: قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ علیه السلام: إِنَّ بَعضَ أَصحابِنا یَزعُمُ أَنَّ للّهِِ صورَةً مِثلَ صورَةِ الإِنسانِ، وقالَ آخَرُ: إِنَّهُ فی صورَةِ أَمرَدَ(75) جَعدٍ(76) قَطَطٍ(77)، فَخَرَّ أَبو عَبدِاللّهِ ساجِدا، ثُمَّ رَفَعَ رَأسَهُ.
فَقالَ: سُبحانَ اللّهِ الَّذی لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ ولا یُحیطُ بِهِ عِلمٌ، لَم یَلِد لِأَنَّ الوَلَدَ یُشبِهُ أَباهُ، ولَم یولَد فَیُشبِهَ مَن کانَ قَبلَهُ، ولَم یَکُن لَهُ مِن خَلقِهِ کُفُوا أَحَدٌ، تَعالى عَن صِفَةِ مَن سِواهُ عُلُوّا کَبیرا.(78)
5264. الکافی عن علیّ بن أبی حمزة: قُلتُ لِأَبی عَبدِاللّهِ علیه السلام: سَمِعتُ هِشامَ بنَ الحَکَمِ یَروی عَنکُم: إِنَّ اللّهَ جِسمٌ، صَمَدِیٌّ نورِیٌّ، مَعرِفَتُهُ ضَرورَةٌ، یَمُنُّ بِها عَلى مَن یَشاءُ مِن خَلقِهِ.
فَقالَ علیه السلام: سُبحانَ مَن لا یَعلَمُ أَحَدٌ کَیفَ هُوَ إِلاّ هُوَ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ، لا یُحَدُّ ولا یُحَسُّ ولا یُجَسُّ(79) ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ ولاَ الحَواسُّ ولا یُحیطُ بِهِ شَیءٌ، ولا جِسمٌ ولا صورَةٌ ولا تَخطیطٌ ولا تَحدیدٌ.(80)
5265. الإمام الکاظم علیه السلام: إِنَّ اللّهَ تَعالى واحِدٌ أَحَدٌ صَمَدٌ لَم یَلِد فَیورَثَ ولَم یُولَد فَیُشارَکَ، ولَم یَتَّخِذ صاحِبَةً ولا وَلَدا… ولا تَقَعُ عَلَیهِ الأَوهامُ ولا تُحیطُ بِهِ الأَقطارُ، ولا یَحویهِ
5263. التوحید- به نقل از یعقوب سرّاج-: به امام صادق علیه السلام گفتم: برخى یاران ما گمان مىکنند که براى خدا صورتى همچون صورت انسان است و برخى دیگر گفتهاند: او در چهره ی جوانى، بىریش و داراى موى فرفرىِ زیباست.
امام صادق علیه السلام به سجده افتاد. سپس سرش را بالا آورد و گفت: «پاک است خدایى که چیزى همانند او نیست و دیدهها او را در نمىیابند و دانشى او را فرا نمىگیرد. نزاده است؛ چرا که فرزند، شبیه پدرش مىشود، و زاده نشده است تا همانند کسى گردد که پیش از او بوده است، و از آفریدگان، او را هیچ همتایى نیست. از ویژگىهاى غیر خود، بسى والاتر است».
5264. الکافى- به نقل از على بن ابى حمزه-: به امام صادق علیه السلام گفتم: شنیدم که هِشام بن حَکَم، از شما نقل مىکند که: خدا جسمى است ربّانى و نورانى. شناخت او ضرورى است و به هر یک از آفریدگانش که بخواهد، بخشش مىکند.
پس امام علیه السلام فرمود: «پاک است خدایى که جز او، کسى نمىداند که او چگونه است. چیزى همانند او نیست و اوست شنوا و بینا. محدود و محسوس و ملموس نمىشود و دیدهها و حواس، او را در نمىیابند و چیزى او را فرا نمىگیرد، و نه جسم است و نه صورت و نه [قابل]مرزبندى و نه محدودسازى».
5265. امام کاظم علیه السلام: خداى متعال، یگانه و یکتا و بىنیاز است، نزاده است تا از او ارث برند، و زاده نشده است تا دیگرى با او شریک گردد، و همسر و فرزندى بر نگزیده است…. اندیشهها به او راه نمىیابند و کرانهها او را
مَکانٌ ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ، وهُوَ یُدرِکُ الأَبصارَ وهُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ.(81)
5266. الإمام الرضا علیه السلام: الحَمدُ للّهِِ فاطِرِ الأَشیاءِ إِنشاءً… لا تَضبِطُهُ العُقولُ ولا تَبلُغُهُ الأَوهامُ، ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ ولا یُحیطُ بِهِ مِقدارٌ.(82)
فرا نمىگیرند و مکانى او را در بر نمىگیرد و دیدهها او را در نمىیابند و او دیدهها را در مىیابد، و اوست ریزبین آگاه.
5266. امام رضا علیه السلام: ستایش، براى خدایى است که نوپدید آورنده ی اشیاست…. خِردها بر او دست نمىیابند و اندیشهها به او نمىرسند و دیدهها او را در نمىیابند و اندازه، او را فرا نمىگیرد.
1) معجم مقاییس اللغة: ج 2 ص 120.
2) لسان العرب: ج 7 ص 279.
3) المصباح المنیر: ص 156.
4) النهایة: ج 1 ص 461.
5) أساس البلاغة: ص 99.
6) آل عمران: 120؛ النساء: 108؛ الأنفال: 47.
7) فصّلت: 54؛ النساء: 126.
8) هود: 92.
9) البقرة: 19.
10) البروج: 20.
11) الطلاق: 12.
12) راجع: ص 148 ح 5260.
13) به این معنا که ذات خدا در اشیا حلول کند.
14) فصّلت: 54.
15) النساء: 126.
16) أبَنْتُه: أی أوضحته (الصحاح: ج 5 ص 2083).
17) البَیْنُ: البُعد (النهایة: ج 1 ص 175).
18) عَزبَ: غَابَ وبَعُدَ (لسان العرب: ج 1 ص 597).
19) الکافی: ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبداللّه ومحمّد بن یحیى جمیعا رفعاه عن الإمام الصادق علیه السلام، التوحید: ص 42 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن جدّه علیهما السلام، الغارات: ج 1 ص 172 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری، بحار الأنوار: ج 4 ص 269 ح 15.
20) لَأَمَ وَلاَءَمَ بین الشیئین: إذا جمع بینهما ووافق (النهایة: ج 4 ص 220).
21) الغریزة: الطبیعة والقریحة والجمع: غرائز، وغرّزها فی الخلق- بالتخفیف والتشدید- أی رکّبها فیهم (مجمع البحرین: ج 2 ص 1313).
22) الحِنْوُ: واحد الأحناء، وهی الجوانب (الصحاح: ج 6 ص 2321).
23) نهج البلاغة: الخطبة 1، الاحتجاج: ج 1 ص 474 ح 113، بحار الأنوار: ج 77 ص 301 ح 7.
24) الفَطْرُ: الابتداء والاختراع (النهایة: ج 3 ص 457).
25) التوحید: ص 69 و ص 71 ح 26، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 122 ح 15 کلاهما عن الهیثم بن عبداللّه الرمّانی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 222 ح 2.
26) مهج الدعوات: ص 200 عن أبان بن تغلب عن الإمام الصادق علیه السلام، الإقبال: ج 1 ص 329 عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 98 ص 133 ح 3 وج 95 ص 166 ح 21.
27) السَّهو: الغفلة (الصحاح: ج 6 ص 2386).
28) الدعوات: ص 93 ح 228، بحار الأنوار: ج 94 ص 206 ح 3.
29) التوحید: ص 248 ح 1، الاحتجاج: ج 2 ص 199 ح 213 کلاهما عن هشام بن الحکم، بحار الأنوار: ج 10 ص 199 ح 3.
30) تهذیب الأحکام: ج 3 ص 133 ح 22، من لا یحضره الفقیه: ج 1 ص 513 ح 1481 وص 523 ح 1487 کلّها عن أبی الصباح الکنانی، الإقبال: ج 2 ص 203 وفیه «علمک» بدل «حفظک»، بحار الأنوار: ج 91 ص 62 ح 2.
31) المصباح للکفعمی: ص 527، البلد الأمین: ص 521، بحار الأنوار: ج 94 ص 120 ح 17.
32) مهج الدعوات: ص 56، الأمان: ص 78 کلاهما عن یاسر الخادم، بحار الأنوار: ج 94 ص 358 ح 2.
33) الکافی: ج 1 ص 126 ح 4 عن محمّد بن عیسى، التوحید: ص 133 ح 15 عن أبی جعفر عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج 3 ص 323 ح 20.
34) الإسراء: 60.
35) المجادلة: 7.
36) الکافی: ج 1 ص 130 ح 1، بحار الأنوار: ج 58 ص 10 ح 8.
37) الأنعام: 103.
38) التوحید: ص 262 ح 5 عن أبی معمّر السعدانی، بحار الأنوار: ج 93 ص 134 ح 2.
39) غرر الحکم: ح 6677، عیون الحکم والمواعظ: ص 368 ح 6199.
40) نهج البلاغة: الخطبة 108، عیون الحکم والمواعظ: ص 242 ح 4609.
41) النَاصِیَةُ: مَنْبَتُ الشَعْر فی مقدّم الرأس (لسان العرب: ج 15 ص 327).
42) مهج الدعوات: ص 75، بحار الأنوار: ج 85 ص 220 ح 1.
43) البروج: 19 و 20.
44) الکهف: 89- 91.
45) الجنّ: 27 و 28.
46) آل عمران: 120، راجع: النساء: 108، الأنفال: 47، هود: 92.
47) الاحتجاج: ج 1 ص 138 ح 32 عن علقمة بن محمّد الحضرمی عن الإمام الباقر علیه السلام، التحصین لابن طاووس: ص 578 عن زید بن أرقم، بحار الأنوار: ج 37 ص 204 ح 86.
48) بحار الأنوار: ج 94 ص 223 ح 19 عن أبی دجانة الأنصاری.
49) فی بحار الأنوار نقلاً عن المصدر: «وبعظمتک» بدل «وبعزّتک».
50) مهج الدعوات: ص 215 عن وهب بن إسماعیل عن الإمام الباقر عن أبیه عن جدّه علیهم السلام، الکافی: ج 4 ص 72 ح 3، تهذیب الأحکام: ج 3 ص 106 ح 266 کلاهما عن علیّ بن رئاب عن الإمام الکاظم علیه السلام وص 95 ح 29 عن سعد بن سعد عن الإمام الرضا علیه السلام، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 102 ح 1848، الإقبال: ج 1 ص 115 کلاهما عن الإمام الکاظم علیه السلام وکلّها نحوه، بحار الأنوار: ج 86 ص 326 ح 69.
51) فی بحار الأنوار: «ملأ» بدل «علا».
52) الغارات: ج 1 ص 176 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری، بحار الأنوار: ج 4 ص 273.
53) الکُرْسِیّ: هو العلم، وقیل: کُرْسِیّهُ مُلکه، وقیل: الفُلک المحیط بالأفلاک (مفردات ألفاظ القرآن: ص 706).
54) الدروع الواقیة: ص 217، بحار الأنوار: ج 97 ص 210 ح 3.
55) الکافی: ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبداللّه ومحمّد بن یحیى جمیعا رفعاه إلى الإمام الصادق علیه السلام، التوحید: ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام، الغارات: ج 1 ص 174 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری، بحار الأنوار: ج 4 ص 270 ح 15.
56) الکافی: ج 8 ص 170 ح 193 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 347 ح 30.
57) الإقبال: ج 2 ص 149، مصباح المتهجد: ص 491 من دون اسناد إلى المعصوم، بحار الأنوار: ج 98 ص 262.
58) مقصود از «کرسى»، دانش است و گفته شده که مقصود، فرمانروایى خداست و در قول دیگر، سپهرِ محیط بر دیگر سپهرهاست (مفردات الفاظ قرآن: ص 706).
59) الکافی: ج 2 ص 562 ح 19 عن الحسین، الدروع الواقیة: ص 82 عن الإمام الصادق علیه السلام وص 173 عن الإمام علیّ علیه السلام، جمال الاُسبوع: ص 186 عن الحسن بن القاسم العبّاسی، البلد الأمین: ص 102 عن الإمام الباقر علیه السلام، طبّ الأئمّة لابنی بسطام: ص 41 عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 90 ص 155 ح 11.
60) مهج الدعوات: ص 92، بحار الأنوار: ج 85 ص 234 ح 1.
61) المزار الکبیر: ص 100 من دون إسناد إلى المعصوم، بحار الأنوار: ج 100 ص 223 ح 20.
62) الفتح: 21.
63) وارَیتُ الشَّیء: أخْفَیتُه، وتوارى هو: استتر (الصحاح: ج 6 ص 2523).
64) مهجالدعوات: ص 354، مصباحالمتهجّد: ص 836 ح 898 عن أبی یحیى عن الإمامالصادق علیه السلام، بحارالأنوار: ج 94 ص 372 ح 1.
65) سبأ: 3.
66) الکافی: ج 1 ص 127 ح 5، التوحید: ص 131 ح 13 کلاهما عن ابن اُذینة، بحار الأنوار: ج 3 ص 322 ح 19.
67) مهج الدعوات: ص 16، بحار الأنوار: ج 94 ص 215 ح 14.
68) حَدَقُ: جمع حَدَقة وهی العین (النهایة: ج 1 ص 354).
69) الکافی: ج 8 ص 31 ح 5 عن أبی الهیثم بن التیّهان، بحار الأنوار: ج 28 ص 240 ح 27.
70) اللُّبّ: القَلْبُ والعَقْل (القاموس المحیط: ج 1 ص 127).
71) کُنْهُ الأمر: حقیقته (النهایة: ج 4 ص 206).
72) العِنَان: اللّجام؛ وهو السیر الذی تُمسک به الدابّة، والجمع: أعِنّة (لسان العرب: ج 13 ص 291).
73) مهج الدعوات: ص 71، بحار الأنوار: ج 85 ص 216 ح 1.
74) حِرز: دعا یا ذکر یا هر چه براى دفع چشم زخم و بلا به کار مىرود.
75) الأَمْرَدُ: الشابُّ طَرّ شارِبُه ولم تنبت لحیته (القاموس المحیط: ج 1 ص 337).
76) جَعُدَ الشَعْرُ: إذا کان فیه التواء وتقبّض فهو جَعِد خلاف المسترسل (المصباح المنیر: ص 102).
77) القَطَطُ: الشدید الجُعودة، وقیل: الحَسنُ الجُعودة (النهایة: ج 4 ص 81).
78) التوحید: ص 103 ح 19، بحار الأنوار: ج 3 ص 304 ح 42.
79) الجَسُّ: المَسُّ بالید، وموضعه المجَسَّة (القاموس المحیط: ج 2 ص 204).
80) الکافی: ج 1 ص 104 ح 1، التوحید: ص 98 ح 4، کنز الفوائد: ج 2 ص 41 نحوه، بحار الأنوار: ج 3 ص 290 ح 5.
81) التوحید: ص 76 ح32، روضة الواعظین: ص 44 کلاهما عن محمّد بن أبی عمیر، بحارالأنوار: ج 4 ص 296 ح 23.
82) الکافی: ج 1 ص 105 ح 3، التوحید: ص 98 ح 5، علل الشرائع: ص 9 ح 3 کلّها عن محمّد بن زید، بحار الأنوار: ج 4 ص 263 ح 11.