جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

المثل (همانند)

زمان مطالعه: 23 دقیقه

1 / 1

لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ

الکتاب

«لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْبَصِیرُ».(1)

الحدیث

5513. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: لَیسَ شَیءٌ إِلاّ ولَهُ شَیءٌ یَعدلِهُ، إِلاَّ اللّهَ عز و جل، فَإِنَّهُ لا یَعدِلُهُ شَیءٌ.(2)

5514. الإمام علیّ علیه السلام: لا لَهُ مِثلٌ فَیُعرَفَ بِمِثلِهِ.(3)

5515. عنه علیه السلام: الَّذی نَأى مِنَ الخَلقِ فَلا شَیءَ کَمِثلِهِ.(4)

1 / 1

چیزى همانند او نیست

قرآن

«چیزى همانند او نیست، و اوست شنوا و بینا».

حدیث

5513. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چیزى جز خداى عز و جل وجود ندارد، مگر آن‌که چیز دیگرى همسنگ آن باشد؛ چرا که چیزى همسنگ خدا وجود ندارد.

5514. امام على علیه السلام: براى خدا همانندى وجود ندارد تا با آن، شناخته شود.

5515. امام على علیه السلام: از آفریدگان فاصله دارد. در نتیجه، چیزى همانند او نیست.

5516. عنه علیه السلام: لا یَتَغَیَّرُ بِحالٍ، ولا یَتَبَدَّلُ فِی الأَحوالِ، ولا تُبلیهِ اللَّیالی وَالأَیّامُ، ولا یُغَیِّرُهُ الضِّیاءُ وَالظَّلامُ، ولا یُوصَفُ بِشَیءٍ مِنَ الأَجزاءِ ولا بِالجَوارِحِ وَالأَعضاءِ، ولا بِعَرَضٍ مِنَ الأَعراضِ، ولا بِالغَیرِیَّةِ وَالأَبعاضِ، ولا یُقالُ: لَهُ حَدٌّ ولا نِهایَةٌ، ولاَ انقِطاعٌ ولا غایَةٌ، ولا أَنَّ الأَشیاءَ تَحویهِ فَتُقِلَّهُ أَو تُهوِیَهُ، أَو أَنَّ شَیئا یَحمِلُهُ فَیُمیلَهُ أَو یُعَدِّلَهُ.(5)

5517. عنه علیه السلام: اِتَّقُوا اللّهَ أَن تُمَثِّلوا بِالرَّبِّ الَّذی لا مِثلَ لَهُ، أَو تُشَبِّهوهُ بِشَیءٍ مِن خَلقِهِ، أَو تُلقوا عَلَیهِ الأَوهامَ، أَو تُعمِلوا فیهِ الفِکرَ، أَو تَضرِبوا لَهُ الأَمثالَ، أَو تَنعَتوهُ بِنُعوتِ المَخلوقینَ؛ فَإِنَّ لِمَن فَعَلَ ذلِکَ نارا.(6)

5518. الإمام الحسین علیه السلام: أَیُّهَا النّاسُ، اتَّقوا هؤُلاءِ المارِقَةَ! الَّذین یُشَبِّهونَ اللّهَ بِأَنفُسِهِم، یُضاهِئونَ قَولَ الَّذینَ کَفَروا مِن أَهلِ الکِتابِ، بَل هُوَ اللّهُ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ، لا تُدرِکُهُ الأَبصارُ وهُوَ یُدرِکُ الأَبصارَ، وهُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ.

اِستَخلَصَ الوَحدانِیَّةَ وَالجَبَروتَ، و أَمضَى المَشیئَةَ والإِرادَةَ وَالقُدرَةَ وَالعِلمَ بِما هُوَ کائِنٌ، لا مُنازِعَ لَهُ فی شَیءٍ مِن أَمرِهِ، ولا کُفوَ لَهُ یُعادِلُهُ، ولا ضِدَّ لَهُ یُنازِعُهُ، ولا سَمِیَّ لَهُ یُشابِهُهُ، ولا مِثلَ لَهُ یُشاکِلُهُ.(7)

5519. الإمام الصادق علیه السلام- لِمُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ-: یا مُحَمَّدُ، إِنَّ النّاسَ لا یَزالُ بِهِمُ المَنطِقُ حَتّى یَتَکَلَّموا فِی اللّهِ، فَإِذا سَمِعتُم ذلِکَ فَقولوا: لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الواحِدُ الَّذی لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ.(8)

5516. امام على علیه السلام: در هیچ حالتى دگرگون نمى‌شود و در حالت‌هاى مختلف، دگرگون نمى‌شود. شب‌ها و روزها او را فرسوده نمى‌کند، و روشنى و تاریکى، او را دگرگون نمى‌سازد. با اجزا و دست و پا و اندام و عَرَضى از عَرَض‌ها و غیر بودن(9) و بعض داشتن، نمى‌توان او را توصیف کرد، و نمى‌توان گفت: اندازه و سرانجام و پایان و نهایت دارد، و نمى‌توان گفت چیزها او را فرا مى‌گیرند و او را کم یا واژگون مى‌سازند، یا این که چیزى‌ او را حمل مى‌کند و کَج یا راست، نگه مى‌دارد.

5517. امام على علیه السلام: بپرهیزید از این که چیزى را همانند پروردگارى بدانید که همانندى ندارد، یا او را به آفریده‌اش تشبیه کنید، یا گمان‌ها و تصوّرات خود را بر او منطبق سازید، یا در ذاتش فکر کنید، یا براى او همانندهایى در نظر گیرید، یا او را با ویژگى‌هاى آفریدگان وصف کنید؛ چرا که هر کس چنین کند، گرفتار آتش جهنّم خواهد شد.

5518. امام حسین علیه السلام: اى مردم! از این بى‌دینان که خدا را به خود تشبیه مى‌کنند و با گفته کافران اهل کتاب هم‌آواز مى‌شوند، بپرهیزید. [بدانید که] او خداست و چیزى همانند او نیست، و او شنوا و بیناست. دیده‌ها او را در نمى‌یابند و او دیده‌ها را دریابد، و اوست ریزبینِ آگاه.

یگانگى و بزرگى را ویژه ی خود ساخته، و خواست و اراده و توانایى و دانش به بودنى‌ها را به اجرا گذاشته است. هماوردى براى او در هیچ امرى از امورش نیست و همتایى که با او برابرى کند، برایش نیست و ضدّى که با او ستیزه کند، وجود ندارد و همنامى که به او مانَد، نیست، و همانندى که با او همسانى داشته باشد، وجود ندارد.

5519. امام صادق علیه السلام:- به محمّد بن مسلم-: اى محمّد! مردم همیشه سخن مى‌گویند تا آن که سخنشان به خدا برسد. پس هرگاه سخنشان را درباره ی خدا شنیدید، بگویید: خدایى جز اللّه- که یکتاست و چیزى همانند او نیست-، وجود ندارد.

5520. عنه علیه السلام: قَدِمَ وَفدٌ مِن أَهلِ فِلَسطینَ عَلَى الباقِرِ علیه السلام، فَسَأَلوهُ عَن مَسائِلَ فَأَجابَهُم:… «وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ» فَیُعاوِنَهُ فی سُلطانِهِ.(10)

5521. ربیع الأبرار: سَأَلَ أَعرابِیٌّ جَعفَرا الصّادِقَ علیه السلام‌ عَنِ التَّوحیدِ، فَتَناوَلَ بَیضَةً بَینَ یَدَیهِ فَوَضَعَها عَلى راحَتِهِ وقالَ: هذا حِصنٌ مملقٌ لا صَدعَ فیهِ، ثُمَّ مِن وَرائِهِ غِرقِیءٌ(11) مُستَشِفٌّ، ثُمَّ مِن وَرائِهِ دَمعَةٌ سائِلَةٌ، ثُمَّ مِن وَرائِها ذَهَبٌ مائِعٌ، ثُمَّ لا تَنفَکُّ الأَیّامُ وَاللَّیالی حَتّى تَنفَلِقَ عَن طاووسٍ مُلَمَّعٍ. فَأَیُّ شَیءٍ فِی العالَمِ إِلاّ وهُوَ دَلیلٌ عَلى أَنَّهُ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ؟(12)

5522. الکافی عن حمزة بن محمّد: کَتَبتُ إِلى أَبِی الحَسَنِ علیه السلام أَسأَلُهُ عَنِ الجِسمِ وَالصّورَةِ، فَکَتَبَ: سُبحانَ مَن لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ! لا جِسمٌ ولا صورَةٌ.(13)

5523. الإمام الرضا علیه السلام: لا یُدرَکُ بِحاسَّةٍ، ولا یُقاسُ بِشَیءٍ.(14)

5524. عنه علیه السلام- لَمّا قالَ لَهُ بَعضُ الزَّنادِقَةِ: هَل یُقالُ للّهِ‌ِ: إِنَّهُ شَیءٌ؟-: نَعَم، وقَد سَمّى نَفسَهُ بِذلِکَ فی کِتابِهِ فَقالَ: «قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَةً قُلِ اَللّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ»(15) فَهُوَ شَیءٌ لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ.(16)

5520. امام صادق علیه السلام: گروهى از مردم فلسطین به حضور امام باقر علیه السلام‌رسیدند و درباره ی مشکلاتى از او پرسش کردند. ایشان پاسخ داد و فرمود: «… «و کسى همتاى او نیست» تا در فرمان‌روایى‌اش به او کمک کند.

5521. ربیع الأبرار: عرب بادیه‌نشینى از امام صادق علیه السلام ‌درباره ی توحید پرسش کرد. امام علیه السلام ‌تخمى برداشت و در کفِ دستش نهاد و [به پوست تخم اشاره کرده،] فرمود: «این، قلعه ی صافى است که شکافى در آن نیست. پس از این پوست، لایه ی نازک شفّافى قرار دارد و پس از آن، چیزى همچون اشکِ ریزان وجود دارد و پس از آن، چیزى همچون طلاىِ روان قرار دارد. پس از این، روزها و شب‌ها مى‌گذرد تا این که شکافته مى‌شود و از آن، طاووسى درخشان بیرون مى‌آید. پس چه چیزى در جهان وجود دارد، مگر آن که دلیلِ این است که چیزى همانند خدا نیست؟

5522. الکافى- به نقل از حمزة بن محمّد-: به امام ابو الحسن علیه السلام(17) نامه‌اى نوشتم و از او درباره ی جسم و صورت پرسیدم. ایشان در پاسخ نوشت: «پاک است آن که چیزى همانند او نیست؛ نه جسم است و نه صورت».

5523. امام رضا علیه السلام: [خداوند] با هیچ یک از حواس، درک نمى‌شود و با چیزى سنجیده و مقایسه نمى‌شود.

5524. امام رضا علیه السلام- آن‌گاه که برخى ملحدان به او گفتند: آیا مى‌توان در باره ی خدا گفت که: او شىء است؟-: بله. خدا در کتابش خود را شىء نامیده و گفته: «بگو: کدام شىء گواهى‌اش بزرگ‌تر است؟ بگو: خدا، میان من و شما گواه است». پس خدا چیزى است که چیزى همانند او نیست.

5525. التوحید عن محمّد بن عیسى بن عبید: قالَ لی أَبُوالحَسَنِ علیه السلام: ما تَقولُ إِذا قیلَ لَکَ: أَخبِرنی عَنِ اللّهِ عز و جل شَیءٌ هُوَ أَم لا؟

قالَ: فَقُلتُ لَهُ: قَد أَثبَتَ اللّهُ عز و جل نَفسَهُ شَیئا حَیثُ یَقولُ: «قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهادَةً قُلِ اَللّهُ شَهِیدٌ بَیْنِی وَ بَیْنَکُمْ» فَأقولُ: إِنَّهُ شَیءٌ لا کَالأَشیاءِ؛ إِذ فی نَفیِ الشَّیئِیَّةِ عَنهُ إِبطالُهُ ونَفیُهُ.

قالَ لی: صَدَقتَ و أَصَبتَ.

ثُمَّ قالَ لِیَ الرِّضا علیه السلام: لِلنّاسِ فِی التَّوحیدِ ثَلاثَةُ مَذاهِبَ: نَفیٌ، وتَشبیهٌ، وإِثباتٌ بِغَیرِ تَشبیهٍ، فَمَذهَبُ النَّفیِ لا یَجوزُ؛ ومَذهَبُ التَّشبیهِ لا یَجوزُ؛ لِأَنَّ اللّهَ- تَبارَکَ وتَعالى- لا یُشبِهُهُ شَیءٌ، وَالسَّبیلُ فِی الطَّریقَةِ الثّالِثَةِ إِثباتٌ بِلا تَشبیهٍ.(18)

5526. الإمام الجواد علیه السلام: رَبُّنا- تَبارَکَ وتَعالى- لا شِبهَ لَهُ، ولا ضِدَّ ولا نِدَّ ولا کَیفَ ولا نِهایَةَ ولا تَبصارَ بَصَرٍ.(19)

5527. عنه علیه السلام: قامَ رَجُلٌ إِلَى الرِّضا علیه السلام فَقالَ لَهُ: یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ، صِف لَنا رَبَّکَ؛ فَإِنَّ مَن قِبَلَنا قَدِ اختَلَفوا عَلَینا.

فَقالَ الرِّضا علیه السلام: إِنَّهُ مَن یَصِفُ رَبَّهُ بِالقیاسِ لا یَزالُ الدَّهرُ فِی الاِلتِباسِ، مائِلاً عَنِ المِنهاجِ، ظاعِنا فِی الاِعوِجاجِ، ضالاًّ عَنِ السَّبیلِ، قائِلاً غَیرَ الجَمیلِ، أُعَرِّفُهُ بِما عَرَّفَ بِهِ نَفَسهُ مِن غَیرِ رُؤیَةٍ، و أَصِفُهُ بِما وَصَفَ بِهِ نَفسَهُ مِن غَیرِ صورَةٍ، لا یُدرَکُ

5525. التوحید- به نقل از محمّد بن عیسى بن عبید-: امام رضا علیه السلام به من فرمود: «اگر از تو بپرسند که آیا خدا شىء است یا نه، چه پاسخ مى‌دهى؟».

به او گفتم: خدا، خودش را شىء دانسته، آن‌جا که مى‌گوید: «بگو: کدام شىء، گواهى‌اش بزرگ‌تر است؟ بگو: خدا میان من و شما گواه است». من هم مى‌گویم: خدا شىء است، امّا نه همچون اشیاى دیگر؛ زیرا اگر او را شىء ندانیم، او را انکار و رد کرده‌ایم.

امام علیه السلام به من فرمود: «راست گفتى و به حق رسیدى».

آن گاه امام رضا علیه السلام به من فرمود: «مردم در بحث توحید، سه اعتقاد دارند: نفى، تشبیه و اثبات بدون تشبیه. اعتقاد نفى، درست نیست و اعتقاد تشبیه، درست نیست؛ زیرا چیزى همانند خداى والا و متعال وجود ندارد، و راه درست، اعتقاد سوم، یعنى اثبات [خدا] بدون تشبیه [او به دیگر موجودات] است».

5526. امام جواد علیه السلام: پروردگار والا و بلند مرتبه ی ما، همانند، مخالف، همتا، چگونگى، سرانجام و درکِ چشم ندارد.

5527. امام جواد علیه السلام: مردى پیشِ روى امام رضا علیه السلام ایستاد و به او گفت: اى فرزند پیامبر خدا! پروردگارت را براى ما توصیف کن که کسانى که در نزد ما هستند با ما در این باره، اختلاف دارند.

امام رضا علیه السلام فرمود: «هر کس پروردگارش را با قیاس [و مقایسه او با آفریدگان] وصف کند، همیشه در اشتباه مى‌مانَد و از راه روشن، منحرف است، و کژ روى کرده، و از راه درست، گم‌راه است، و سخن نازیبنده مى‌گوید. خدا را به همان صورت که خود شناسانده، بدون این که قابل مشاهده باشد، معرّفى مى‌کنم و او را با همان بیان که خود توصیف کرده، بدون این که صورت و شکل قابل

بِالحَواسِّ، ولا یُقاسُ بِالنّاسِ، مَعروفٌ بِغَیرِ تَشبیهٍ، ومُتدانٍ فی بُعدِهِ لا بِنَظیرٍ، لا یُمَثَّلُ بِخَلیقَتِهِ.(20)

1 / 2

ما عَرَفَ اللّهَ مَن شَبَّهَهُ

5528. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: قالَ اللّهُ جَلَّ جَلالُهُ:… ما عَرَفَنی مَن شَبَّهَنی بِخَلقی.(21)

5529. الإمام علیّ علیه السلام: مَن وَحَّدَ اللّهَ سُبحانَهُ لَم یُشَبِّههُ بِالخَلقِ.(22)

5530. عنه علیه السلام- فی تَنزیهِ اللّهِ سُبحانَهُ-: و أَشهَدُ أَنَّ مَن ساواکَ بِشَیءٍ مِن خَلقِکَ فَقَد عَدَل بِکَ، وَالعادِلُ بِکَ کافِرٌ بِما تَنَزَّلَت بِهِ مُحکَماتُ آیاتِکَ، ونَطَقَت عَنهُ شَواهِدُ حُجَجِ بَیِّناتِک َ.(23)

5531. عنه علیه السلام- أَیضا-: فَأَشهَدُ أَنَّ مَن شَبَّهَکَ بِتَبایُنِ أَعضاءِ خَلقِکَ وتَلاحُمِ حِقاقِ مَفاصِلِهِم المُحتَجِبَةِ لِتَدبیرِ حِکمَتِکَ لَم یَعقِد غَیبَ ضَمیرِهِ عَلى مَعرِفَتِکَ، ولَم یُباشِر قَلبَهُ الیَقینُ بِأَنَّهُ لا نِدَّ لَکَ، وکَأَنَّهُ لَم یَسمَع تَبَرُّؤَ التّابِعینَ مِنَ المَتبوعینَ إِذ یَقولونَ: «تَاللّهِ إِنْ کُنّا لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ- إِذْ نُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ اَلْعالَمِینَ»(24)(25)

تصوّرى داشته باشد، مى‌ستایم. او با حواس، درک نمى‌شود و با مردم، قیاس نمى‌شود. او بدون تشبیه شناخته مى‌شود. در عین حال که دور است، نزدیک است و بى آن که همانندى داشته باشد، به آفریدگانش تشبیه نمى‌شود».

1 / 2

آن که خدا را تشبیه کند، او را نشناخته است

5528. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداى متعال فرمود: «… هر که مرا به آفریده‌ام همانند کند، مرا نشناخته است».

5529. امام على علیه السلام: آن که خداى پاک را یگانه بداند، او را به آفریده همانند نمى‌کند.

5530. امام على علیه السلام- در تنزیه خداى پاک-: گواهى مى‌دهم که هرکس تو را با چیزى از آفریده‌هایت برابر نَهَد، براى تو شریک قرار داده است و مشرک به تو، کافر است بدانچه آیت‌هاى محکم تو نازل کرد، و گواهى حجّت‌هاى روشن تو بدان گویاست.

5531. امام على علیه السلام- در تنزیه خداى پاک-: گواهى مى‌دهم که هر کس تو را به آفریده‌ات که اندام‌هایش جدا از هم است و مفصل‌هاى کوچکش به هم پیوسته است و به واسطه ی تدبیر حکیمانه‌ات پوشیده است، همانند کند، درون پنهان او به شناخت تو استوار نگشته است و دلش در این که تو همتایى ندارى، با یقین همراه نشده است، و گویا بیزارى پیروان از پیروى شدگان (یعنى بت‌ها، در روز قیامت) را نشنیده است که مى‌گویند: «به خدا سوگند که بى‌شک، ما در گم‌راهى آشکارى بودیم، آن گاه که شما را با پروردگار جهانیان برابر مى‌داشتیم».

5532. الإمام الصادق علیه السلام: مَن شَبَّهَ اللّهَ بِخَلقِهِ فَهُوَ مُشرِکٌ، إِنَّ اللّهَ- تَبارَکَ وتَعالى- لا یُشبِهُ شَیئا، ولا یُشبِهُهُ شَیءٌ، وکُلُّ ما وَقَعَ فِی الوَهمِ فَهُوَ بِخِلافِهِ.(26)

5533. الإمام الرضا علیه السلام- فی تَمجیدِ اللّهِ جَلَّ وعَلا-: إِلهی بَدَت قُدرَتُکَ ولَم تَبدُ هَیئَةً، فَجَهِلوکَ وقَدَّروکَ وَالتَّقدیُر عَلى غَیرِ ما بِهِ وَصَفوکَ، وإِنّی بَریءٌ یا إِلهی مِنَ الَّذین بِالتَّشبیهِ طَلَبوکَ، لَیسَ کَمِثلِکَ شَیءٌ، إِلهی ولَن یُدرِکوکَ، وظاهِرٌ ما بِهِم مِن نِعمَتِکَ دَلیلُهُم عَلَیکَ لَو عَرَفوکَ، وفی خَلقِکَ یا إِلهی مَندوحَةٌ أَن یَتَناولَوکَ بَل سَوَّوکَ بِخَلقِکَ، فَمِن ثَمَّ لَم یَعرِفوکَ، وَاتَّخَذوا بَعضَ آیاتِک رَبّا فَبِذلِکَ وَصَفوکَ، تَعالَیتَ رَبّی عَمّا بِهِ المُشَبِّهونَ نَعَتوکَ.(27)

1 / 3

تَوضیحُ ما یوهِمُ التَّشبیهَ

5534. التوحید عن محمّد ابن الحنفیّة: حَدَّثَنی أَمیرُ المُؤمِنینَ علیه السلام أنَّ رسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَومَ القِیامَةِ آخِذٌ بِحُجزَةِ اللّهِ، ونَحنُ آخِذونَ بِحُجزَةِ نَبِیِّنا، وشیعَتُنا آخِذونَ بِحُجزَتِنا؛

قُلتُ: یا أَمیرَ المُؤمِنینَ، ومَا الحُجزَةُ؟

قالَ: اللّهُ أَعظَمُ مِن أن یُوصَفَ بالحُجزَةِ أَو غَیرِ ذلِکَ، ولکِن رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله آخِذٌ بِأَمرِ اللّهِ، ونَحنُ آلُ مُحَمَّدٍ آخِذونَ بِأَمرِ نَبِیِّنا وشیعَتُنا آخِذونَ بِأَمرِنا.(28)

5532. امام صادق علیه السلام: هر که خدا را همانند آفریده‌اش بداند، مشرک است. خداى والا و متعال، همانند چیزى نیست و چیزى همانند او نیست، و هرچه در گمان پیدا شود، خدا غیر از آن است.

5533. امام رضا علیه السلام- در ستایش خداى متعال-: خدایا! توانایى‌ات آشکار است و چگونگى و شکلى از تو و قدرت تو آشکار نیست. آفریدگان، تو را نشناختند و براى تو اندازه مشخّص کردند، در حالى که مشخّص کردن اندازه براى تو برخلاف توصیفى است که از تو مى‌کنند [و مى‌گویند تو آفریدگار و پروردگار بى‌همتایى]، و من از کسانى که با همانند سازى در پىِ شناخت تواند، بیزارم. چیزى همانند تو نیست و آنان [با روش همانندسازى] هیچ گاه به تو نمى‌رسند و اگر مى‌خواستند تو را بشناسند، نعمت‌هاى آشکار تو براى آنها مى‌توانست دلیل و راهنماى آنها به سوى تو باشد و در [مطالعه ی] آفریدگانت، میدان وسیعى بود که مى‌توانستند به تو برسند؛ امّا آنان [این کار را نکردند و] تو را با آفریده‌ات یکسان دانستند و در نتیجه، تو را نشناختند و برخى نشانه‌هایت را پروردگار دانستند و با آن، تو را وصف کردند. اى پروردگار من! از آنچه تشبیه‌کنندگان با آن تو را توصیف مى‌کنند، والاترى.

1 / 3

توضیح آنچه گمان تشبیه مى‌آورد

5534. التوحید- به نقل از محمّد بن حنفیه-: امیر مؤمنان به من فرمود: «در روز قیامت، پیامبر خدا، دامان خدا را مى‌گیرد و ما، دامان پیامبرمان را مى‌گیریم و پیروان ما، دامان ما را مى‌گیرند».

گفتم: اى امیر مؤمنان! مقصود از دامان چیست؟

فرمود: «خدا، بزرگ‌تر از آن است که با دامان و جز آن، وصف شود؛ بلکه

5535. الإمام الباقر علیه السلام- فی قَولِهِ تَعالى: «یا إِبْلِیسُ ما مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِما خَلَقْتُ بِیَدَیَّ»(29) -: الیَدُ فی کَلامِ العَرَبِ القُوَّةُ وَالنِّعمَةُ؛ قالَ: «وَ اُذْکُرْ عَبْدَنا داوُدَ ذَا اَلْأَیْدِ»(30) وقالَ: «وَ اَلسَّماءَ بَنَیْناها بِأَیْدٍ»(31) أَی بِقُوَّةٍ، وقالَ: «وَ أَیَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»(32) أَی قَوّاهُم، ویُقالُ: لِفُلانٍ عِندی أَیادی کثیرةٌ أی فَواضِلُ وإحسانٌ، وَلَهُ عِندی یَدٌ بَیضاءُ؛ أَی نِعمَةٌ.(33)

5536. عنه علیه السلام- فی قَولِ اللّهِ عز و جل: «وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»(34) -: روحٌ اختارَهُ اللّهُ وَاصطَفاهُ وخَلَقَهُ و أَضافَهُ إِلى نَفسِهِ، وفَضَّلَهُ عَلى جَمیعِ الأَرواحِ، فَأَمَرَ فَنُفِخَ مِنهُ فی آدَمَ.(35)

5537. الإمام الصادق علیه السلام- فی قَولِ اللّهِ عز و جل: «اَلرَّحْمنُ عَلَى اَلْعَرْشِ اِسْتَوى»(36) -: اِستَوى مِن کُلِّ شَیءٍ، فَلَیسَ شَیءٌ أَقرَبَ إِلَیهِ مِن شَیءٍ.(37)

5538. التوحید عن محمّد بن علیّ الحلبیّ عن الإمام الصادق علیه السلام- فی قَولِهِ عز و جل: «یَوْمَ یُکْشَفُ عَنْ ساقٍ»(38) -قالَ: تَبارَکَ الجَبّارُ، ثُمَّ أَشارَ إِلى ساقِهِ فَکَشَفَ عَنَها الإِزارَ.(39) قالَ:

پیامبر خدا، امر(40) خدا را مى‌گیرد و ما خاندان محمّد، امر پیامبرمان را مى‌گیریم و پیروان ما، امر ما را مى‌گیرند».

5535. امام باقر علیه السلام- در مورد این سخن خداى متعال: «اى ابلیس! تو را چه باز داشت از سجده کردن در برابر آنچه با دو دستم آفریدم؟»-: دست، در سخن عرب، به معناى نیرو و نعمت است. خدا فرمود: «و بنده ی ما داوود نیرومند را یاد کن» و فرمود: «و آسمان را با نیرو برافراشتیم»، یعنى با نیرو، و فرمود: «و ایشان را به روحى از نزد خویش، نیرومند گردانیده است»، یعنى آنان را نیرومند گردانیده است، و گفته مى‌شود: فلانى نزد من، دستان زیادى دارد، یعنى فزون‌بخشى‌ها و نیکى دارد و [گفته مى‌شود:] فلانى نزد من، دست تابانى دارد، یعنى نعمت دارد.

5536. امام باقر علیه السلام- در مورد سخن خداى بزرگ: «از روح خویش در او دمیدم»-: روحى است که خدا آن را انتخاب کرده و برگزیده و آفریده و به خودش نسبت داده است و آن را بر همه ی روح‌ها برترى بخشیده است. پس از آن، فرمان داده تا از آن در آدم علیه السلام دمیده شود.

5537. امام صادق علیه السلام در مورد سخن خداى عز و جل: «خداى رحمتگر بر عرش استوا یافته است»-: خدا نسبت به همه چیز، مساوى است [و بر همه چیز به یکسان استیلا دارد]. در نتیجه، چیزى نسبت به چیز دیگر به خدا نزدیک‌تر نیست.

5538. التوحید از محمّد بن على حلبى و او از امام صادق علیه السلام‌ چنین نقل مى‌کند- در مورد این سخن خداى بزرگ که: «روزى ‌که دامن ‌از ساق برگرفته شود»-(41) [امام علیه السلام] فرمود: «خداى چیره، والاتر از این‌است». پس به ساقش‌ اشاره کرد و دامن ‌از آن برگرفت.(42)

«وَ یُدْعَوْنَ إِلَى اَلسُّجُودِ فَلا یَسْتَطِیعُونَ»(38)، قالَ: أُفحِمَ القَومُ، ودخَلَتهُمُ الهَیبَةُ، وشَخَصَتِ الأَبصارُ، وبَلَغَتِ القُلوبُ الحَناجِرَ، خاشِعَةً أَبصارُهمُ، تَرهَقُهُم ذِلَّةٌ، وقَد کانوا یُدعَونَ إِلَى السُّجودِ وهُم سالِمونَ.(43)

5539. التوحید عن سلیمان بن مهران: سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل: «وَ اَلْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ»(44)

فَقالَ: یَعنی مَلَکَهُ لا یَملِکُها مَعَهُ أَحَدٌ، وَالقَبضُ مِنَ اللّهِ- تَبارَکَ وتَعالى- فی مَوضِعٍ آخَرَ المَنعُ، وَالبَسطُ مِنهُ الإِعطاءُ وَالتَّوسیعُ، کَما قالَ عز و جل: «وَ اَللّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»(45) یَعنی یُعطی ویُوسِّعُ ویَمنَعُ ویُضَیِّقُ، والقَبضُ مِنهُ عز و جل فی وَجهٍ آخَرَ الأَخذُ، وَالأَخذُ فی وَجهِ القَبولِ منهُ، کَما قالَ: «وَ یَأْخُذُ اَلصَّدَقاتِ»(46) أَی یَقبَلُها مِن أَهلِها ویُثیبُ عَلَیها.

قُلتُ: فَقَولُهُ عز و جل «وَ اَلسَّماواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمِینِهِ»(44)

قالَ: الیَمینُ الیَدُ، وَالیدُ القُدرَةُ وَالقُوَّةُ، یَقولُ عز و جل: «وَ اَلسَّماواتُ مَطْوِیّاتٌ» بِقُدرَتِهِ وقُوَّتِهِ «سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ».(47)

5540. کفایة الأثر عن یونس بن ظبیان: دَخَلتُ عَلَى الصّادِقِ علیه السلام فَقُلتُ: یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ،

خداوند فرمود: «و آنان به سجود خوانده مى‌شوند، ولى نمى‌توانند». امام علیه السلام ‌فرمود: «مردم (اهل جهنّم) مبهوت مى‌شوند و زبانشان بند مى‌آید، و بیم و ترس در آنان پدید مى‌آید و چشم‌ها خیره مى‌شود، ارواح به حنجره‌ها مى‌رسند] و مردم در آستانه ی تهى کردن قالب، قرار مى‌گیرند]، چشم‌هایشان ترسان مى‌گردد، خوارى آنها را فرا مى‌گیرد و در حالت سلامت، به سجود خوانده مى‌شوند.

5539. التوحید- به نقل از سلیمان بن مهران-: از امام صادق علیه السلام درباره ی این سخن خداى بزرگ «و روز رستاخیز، زمین، یکسره در قبضه ی [قدرت] اوست» پرسیدم.

امام علیه السلام پاسخ داد: «یعنى خداوند، مالک و فرمان‌رواى زمین بوده است و کسى مالکیت و فرمان‌روایى ندارد، و قبض خداى والا و بلند مرتبه، در جاى دیگر به معناى تنگ گرفتن است و بسط خدا، بخشش و گشایش است، همان طور که خداى بزرگ فرمود: «و خداوند، تنگ مى‌گیرد و بخشش و گشایش مى‌کند و به سوى او باز گردانده مى‌شوید». یعنى، خدا مى‌بخشد و مى‌گشاید و باز مى‌دارد و تنگ مى‌کند، و قبض خداوند عز و جل از جهت دیگر گرفتن است و مقصود از گرفتن، پذیرفتن خداست، همان طور که خداوند فرمود: «و صدقه‌ها را مى‌پذیرد»، یعنى از اهل صدقه دادن مى‌پذیرد و به خاطر آن، پاداش مى‌دهد.

گفتم: معناى این سخن خداى بزرگ که: «و آسمان‌ها به دست راستِ (یمینِ) او پیچیده مى‌شوند»، چیست؟

فرمود: «مقصود از یمین، دست است و مقصود از دست، توانایى و نیروست. خداى بزرگ مى‌فرماید: «آسمان‌ها پیچیده مى‌شوند» با توانایى و نیروى خداوند. «پاک است او و برتر است از آنچه با او شریک مى‌گیرند».

5540. کفایة الأثر- به نقل از یونس بن ظبیان-: خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم و گفتم: اى فرزند پیامبر خدا! بر مالک [بن انس]و یارانش وارد شدم و از برخى از آنها

إِنّی دَخَلتُ عَلى مالِکٍ و أَصحابِهِ فَسَمِعتُ بَعضَهُم یَقولُ: إِنَّ اللّهَ لَهُ وجَهٌ کَالوُجوهِ، وبَعضُهُم یَقولُ: لَهُ یَدانِ، وَاحتَجّوا لِذلِکَ بِقَولِ(48) اللّهِ تَعالى: «بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ»(29) وبَعضُهُم یَقولُ: هُوَ کَالشّابِّ مِن أَبناءِ ثَلاثینَ سَنَةً، فَما عِندَکَ فی هذا یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ؟

قالَ: فَکانَ مُتَّکِئاً فَاستَوى جالِسا، وقالَ: اللّهُمَّ عَفوَکَ عَفوَکَ!

ثُمَّ قالَ: یا یونُسُ، مَن زَعَمَ أَنَّ للّهِ وَجها کَالوُجوهِ فَقَد أَشرَکَ، ومَن زَعَمَ أَنَّ للّهِ جَوارِحَ(49) کَجَوارِحِ المَخلوقینَ فَهُوَ کافِرٌ بِاللّهِ، فَلا تَقبَلوا شَهادَتُهُ ولا تَأَکُلوا ذَبیحَتَهُ، تَعالَى اللّهُ عَمّا یَصِفُهُ المُشَبِّهونَ بِصِفَةِ المَخلوقینَ، فَوَجهُ اللّهِ أَنبِیاؤُهُ، وقَولُهُ: «خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ» فَالیَدُ القُدرَةُ کَقَولِهِ: «وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ»(50)

فَمَن زَعَمَ أَنَّ اللّهَ فی شَیءٍ أَو عَلى شَیءٍ، أَو تَحَوَّلَ مِن شَیءٍ إِلى شَیءٍ، أَو یَخلو مِنهُ شَیءٌ أَو یُشغَلُ بِهِ شَیءٌ، فَقَد وَصَفَهُ بِصِفَةِ المَخلوقینَ، وَاللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ لا یُقاسُ بِالقِیاسِ ولا یُشَبَّهُ بِالنّاسِ، لا یَخلو مِنهُ مَکانٌ، ولا یَشغَلُ بِهِ مَکانٌ، قَریبٌ فی بُعدِهِ، بَعیدٌ فی قُربِهِ، ذلِکَ اللّهُ رَبُّنا لا إِلهَ غَیرُهُ، فَمَن أَرادَ اللّهَ و أَحَبَّهُ بِهذِهِ الصِّفَةِ فَهُوَ مِنَ المُوَحِّدینَ، ومَن أَحَبَّهُ بِغَیرِ هذِهِ الصِّفَةِ فَاللّهُ مِنهُ بَریءٌ ونَحنُ مِنهُ بُرَآءُ.(51)

5541. التوحید عن هشام بن الحکم: إنّ رَجُلاً سَألَ أَبا عبدِ اللّهِ علیه السلام عَن اللّهِ- تَبارَکَ وتَعالى- لَهُ

شنیدم که مى‌گفتند: خداوند، صورتى همچون صورت‌ها دارد، و برخى از آنها مى‌گفتند: خداوند، دو دست دارد و به این سخن خداى متعال استدلال مى‌کردند که: «[اى ابلیس! تو را چه بازداشت از سجده کردن در برابر آنچه] با دو دستم [آفریدم؟]. آیا خود را بزرگ دیدى [یا از برترى‌جویان بودى]؟»، و برخى از آنها مى‌گفتند: خداوند، همچون جوانى سى ساله است. اى فرزند پیامبر خدا! سخن تو در این باره چیست؟

امام علیه السلام تکیه داده بود [؛ امّا وقتى این سخنان را شنید]، راست نشست و گفت: «خدایا! ببخشا، ببخشا!».

پس از این فرمود: «اى یونس! آن که گمان کند خدا، صورتى همچون صورت‌ها دارد، براى خدا شریک قرار داده است و هرکه گمان کند خدا اندام‌هایى همچون اندام‌هاى آفریدگان دارد، منکر خداست. پس گواهى او را نپذیرید و از کُشتار او نخورید.(52) خدا، برتر از توصیف تشبیه‌کنندگان با صفت آفریدگان است. وجه خدا، پیامبران او هستند(53) و در سخن او که «… با دو دستم آفریدم. آیا خود را بزرگ دیدى؟…»، مقصود از دست، توانایى است، همچون این سخن خدا: «و شما را به یارى خود، توانا گردانید».

پس هرکس گمان کند که خدا در چیزى است یا بر روى چیزى است یا از چیزى به چیز دیگر دگرگون مى‌شود، یا چیزى از او تهى است یا چیزى او را سرگرم مى‌کند، او را با ویژگىِ آفریدگان وصف کرده است، در حالى که خدا، آفریدگار همه چیز است و با مقایسه سنجیده نمى‌گردد و به مردم، تشبیه نمى‌شود. مکانى از او تهى نیست و مکانى او را مشغول و گرفتار نمى‌کند. در عین حال که دور است، نزدیک است و در عین حال که نزدیک است، دور است. این است خدا، پروردگار ما که خدایى جز او نیست. پس هر که خدا را با این صفت اراده کند و دوست بدارد، از یگانه‌پرستان است و هرکه با غیر این صفت، خدا را دوست بدارد، خدا از او بیزار است و ما نیز از او بیزاریم.

5541. التوحید- به نقل از هشام بن حکم-: مردى از امام صادق علیه السلام در مورد خداى متعال پرسید و گفت: آیا خدا، خشنودى و ناخشنودى دارد؟

رِضا وسَخَطٌ؟ فَقالَ: نَعَم، ولَیسَ ذلِکَ عَلى ما یوجَدُ مِن المَخلوقینَ، وذلِکَ أَنَّ الرِّضا وَالغَضَبَ دِخالٌ یَدخُلُ عَلَیهِ، فَیَنقُلُهُ مِن حالٍ إِلى حالِ، مُعتَمَلٌ، مُرَکَّبٌ، لِلأَشیاءِ فیهِ مَدخَلٌ وخالِقُنا لا مَدخَلَ لِلأَشیاءِ فیهِ، واحِدٌ، أَحَدِیُّ الذَّاتِ، و أَحَدَیُّ المَعنى، فَرِضاهُ ثَوابُهُ، وسَخَطُهُ عِقابُهُ، مِن غَیرِ شَیءٍ یَتَداخَلُهُ فَیُهیجُهُ ویَنقُلُهُ مِن حالٍ إِلى حالٍ؛ فَإِنَّ ذلِکَ صِفَةُ المَخلوقینَ العاجِزینَ المُحتاجینَ، وهُوَ تَبارَکَ وتَعالى القَوِیُّ العَزیزُ الَّذی لا حاجَةَ بِهِ إِلى شَیءٍ مِمّا خَلَقَ، وخَلقُهُ جَمیعا مُحتاجونَ إِلَیهِ، إِنَّما خَلَقَ الأَشیاءَ مِن غَیرِ حاجَةٍ ولا سَبَبٍ اختِراعا وَابتِداعا.(54)

5542. التوحید عن محمّد بن عمارة: سَأَلتُ الصّادِقَ جَعفَرَ بنَ مُحَمّدٍ علیهما السلام؛ فَقُلتُ لَهُ: یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ أَخبِرنی عَنِ اللّهِ عز و جل هَل لَهُ رِضا وسَخَطٌ؟

فَقالَ: نَعَم، ولَیسَ ذلِکَ عَلى ما یوجَدُ مِنَ المَخلوقینَ، ولکِن غَضَبُ اللّهِ عِقابُهُ، ورِضاهُ ثَوابُهُ.(55)

5543. الإمام الرضا علیه السلام- لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّه عز و جل: «نَسُوا اَللّهَ فَنَسِیَهُمْ»(56)-: إِنَّ اللّهَ- تَبارَکَ وتَعالى- لا یَنسى ولا یَسهو، وإِنَّما یَنسى ویَسهُو المَخلوقُ المُحدَث، أَلا تَسمَعُهُ عز و جل یَقولُ: «وَ ما کانَ رَبُّکَ نَسِیًّا»(57) وإِنَّما یُجازی مَن نَسیَهُ ونَسِیَ لِقاءَ یَومِهِ بِأَن یُنسِیَهُم أَنفُسَهُم، کَما قالَ عز و جل: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اَللّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ أُولئِکَ

فرمود: «بله، امّا نه مثل آنچه در آفریدگان یافت مى‌شود، به این معنا که خشنودى و خشم چیزى است که در او (آفریده) وارد مى‌شود (حالتى در او پدید مى‌آید) و او را از حالتى به حالت دیگر در مى‌آورد، و او متأثّر است و مرکّب از اجزاست و چیزها در او محلّ ورود خواهند داشت، در حالى که در آفریدگار ما، محلّ ورودى براى چیزها نیست. او یکتاست و ذات و حقیقتش یگانه [و بسیط] است. پس خشنودى خدا، پاداش اوست، و ناخشنودى او کیفر اوست، بدون این که چیزى در او وارد شود و او را برانگیزد و از حالتى به حالت دیگر درآورد؛ چرا که اینها ویژگى‌هاى آفریدگانِ ناتوان و نیازمند است و خداى متعال، نیرومند و پیروزمند شکست‌ناپذیرى است که نیازى به هیچ آفریده‌اى ندارد؛ بلکه همه ی آفریده‌ها به او نیازمندند و او چیزها را بدون این که نیازى [به آنها داشته باشد] و وسیله‌اى داشته باشد، بدون سابقه و نوآورانه آفرید.

5542. التوحید- به نقل از محمّد بن عماره-: از امام صادق علیه السلام پرسیدم و گفتم: اى فرزند پیامبر خدا! درباره ی خدا آگاهم کن که آیا او خشنودى و ناخشنودى دارد؟

فرمود: «بله؛ امّا نه مثل آنچه در آفریدگان یافت مى‌شود، بلکه خشم خدا کیفر اوست، و خشنودى خدا، پاداش اوست».

5543. امام رضا علیه السلام- آن گاه که از معناى این سخن خداى بزرگ پرسش شد: «خدا را فراموش کردند. پس خدا نیز آنان را به فراموشى سپرد»-: خداى متعال، فراموش نمى‌کند و اشتباه نمى‌کند؛ بلکه آفریده و پدید آمده، فراموش و اشتباه مى‌کند. آیا نشنیده‌اى که خداوند عز و جل مى‌فرماید: «و پروردگار تو فراموشکار نیست»؟ در واقع، خدا کسى را که او و دیدار روز رستاخیزش را فراموش کرده است، کیفر مى‌دهد و کیفر او این است که خدا، خودشان را فراموششان ساخت، همان طور که فرمود: «و مانند کسانى مباشید که خدا را فراموش کردند و خدا، خودشان را فراموششان ساخت. اینان‌اند نافرمان‌ها». و این سخن خدا: «پس امروز، آنها را از یاد مى‌بریم، به سزاى آن که آنها دیدار

هُمُ اَلْفاسِقُونَ»(58) وقَولُهُ عز و جل: «فَالْیَوْمَ نَنْساهُمْ کَما نَسُوا لِقاءَ یَوْمِهِمْ هذا»(59) أَی نَترُکُهُم کَما تَرَکُوا الاِستِعدادَ لِلِقاءِ یَومِهِم هذا.(60)

5544. التوحید عن الحسین بن خالد: قُلتُ لِلرِّضا علیه السلام: یَا ابنَ رَسولِ اللّهِ، إِنَّ النّاسَ یَروونَ أَنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله قالَ: إِنَّ اللّهَ خَلَقَ آدَمَ عَلى صورَتِهِ.

فَقالَ: قاتَلَهُمُ اللّهُ، لَقَد حَذَفوا أَوَّلَ الحَدیثِ، إِنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله مرَّ بِرَجُلَینِ یَتَسابّانِ، فَسَمِعَ أَحَدَهُما یَقولُ لِصاحِبِهِ: قَبَّحَ اللّهَ وَجهَکَ ووَجهَ مَن یُشبِهُکَ! فَقالَ صلى الله علیه و آله: یا عَبدَ اللّهِ، لا تَقُل هذا لِأَخیکَ؛ فَإِنَّ اللّهَ عز و جل خَلَقَ آدَمَ عَلَى صورَتِهِ.(61)

5545. التوحید عن عبد اللّه بن قیس عن الإمام الرِّضا علیه السلام: سَمِعتُهُ یَقولُ: «بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ»(62) فَقُلتُ لَهُ: لَهُ یَدانِ هکَذا؟ و أَشَرتُ بِیَدی إِلى یَدِهِ.

فَقالَ: لا، لَو کانَ هکَذا لَکانَ مَخلوقا.(63)

5546. معانی الأخبار عن محمّد بن عیسى بن عبید: سَأَلتُ أَبَا الحَسَنِ عَلِیَّ بنَ مُحَمَّدٍ العَسکَرِیَّ علیهما السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل: «وَ اَلْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ وَ اَلسَّماواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمِینِهِ»، فَقالَ: ذلِکَ تَعییرُ اللّهِ- تَبارَکَ وتَعالى- لِمنَ شَبَّهَهُ بِخَلقِهِ، أَلا تَرى

امروزشان را از یاد بردند»، به این معناست که خدا، آنها را رها مى‌کند، همان طور که آنها آماده شدن براى دیدار امروزشان را رها کردند.

5544. التوحید- به نقل از حسین بن خالد-: به امام رضا علیه السلام گفتم: اى فرزند پیامبر خدا! مردم از پیامبر خدا روایت مى‌کنند که فرمود: «خداوند، آدم را به صورت خود آفرید».

امام علیه السلام فرمود: «خدا مرگشان بدهد که ابتداى حدیث را حذف کرده‌اند! پیامبر خدا، بر دو مردى که به هم دشنام مى‌دادند، گذشت و شنید که یکى به همراهش مى‌گوید: خدا، چهره ی تو را و آن را که شبیه توست، زشت کند!

پس ایشان فرمود: «اى بنده ی خدا! این سخن را به برادرت نگو؛ چرا که خدا، آدم علیه السلام را به صورت او آفریده است».

5545. التوحید- به نقل از عبد اللّه بن قیس-: از امام رضا علیه السلام شنیدم که فرمود: «بلکه دو دست او گشوده است».

پس به امام علیه السلام گفتم: آیا خدا، دستانى این چنین دارد؟- و با دستم به دست امام اشاره کردم-.

امام علیه السلام ‌فرمود: «خیر. اگر این چنین بود، خدا آفریده مى‌شد».

5546. معانى الأخبار- به نقل از محمّد بن عیسى بن عبید-: از امام عسکرى علیه السلام ‌در مورد این سخن خداى بزرگ: «و روز رستاخیز، زمین، یکسره در قبضه ی [قدرت] اوست و آسمان‌ها به دست راست او پیچیده مى‌شوند» پرسیدم. امام علیه السلام فرمود: «این جمله، بیانگر توبیخ خداى متعال، نسبت به کسى است که او را به آفریده‌اش

أَنَّهُ قالَ: «وَ ما قَدَرُوا اَللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَ اَلْأَرْضُ جَمِیعاً قَبْضَتُهُ یَوْمَ اَلْقِیامَةِ وَ اَلسَّماواتُ مَطْوِیّاتٌ بِیَمِینِهِ» کَما قالَ عز و جل «وَ ما قَدَرُوا اَللّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اَللّهُ عَلى بَشَرٍ مِنْ شَیْءٍ»(64) ثُمَّ نَزَّهَ عز و جل نَفَسَهُ عَنِ القَبضَةِ وَالیَمینِ، فَقالَ: «سُبْحانَهُ وَ تَعالى عَمّا یُشْرِکُونَ».(65)

5547. الإمام المهدی علیه السلام- فی تَوقیعِهِ لِمُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ العَمرِیِّ-: إِنَّ اللّهَ تَعالى هُوَ الَّذی خَلَقَ الأَجسامَ، وقَسَّمَ الأَرزاقَ؛ لِأنَّهُ لَیسَ بِجِسمٍ ولا حالٍّ فی جِسمٍ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ العَلیمُ، و أَمَّا الأَئِمَّةُ علیهم السلام فَإِنَّهُم یَسأَلونَ اللّهَ تَعالى فَیَخلُقُ، ویَسأَلونَهُ فَیَرزُقُ، إِیجابا لِمَسأَلَتِهِم، وإِعظاما لِحَقِّهِم.(66)

راجع: ج 4 ص 494 (الفصل الثامن: آفاق معرفة اللّه)، ج 5 ص 8 (القسم الثانی: التعرّف على توحید اللّه و 262 (الفصل الثانی: الأحد، الواحد).

تعلیق

الحشویّة من أَهل السنّة یقولون بالتشبیه و یعتقدون أنّ اللّه سبحانه شبیه بمخلوقاته. حکى الأَشعریّ عَن محمّد بن عیسى أَنّه حکى عَن مضر و أَحمس و أَحمد الهجیمی: أَنّهم أَجازوا على ربّهم الملامسة والمصافحة، و أَنّ المسلمین المخلصین یعانقونه فی الدنیا والآخرة إِذا بلغوا فی الریاضة والاجتهاد إِلى حدّ الإخلاص والاتّحاد المحض.

همانند مى‌سازد. آیا نمى‌بینى که خدا مى‌فرماید: «و خدا را چنان که شایسته ی اوست، نشناختند، و روز رستاخیز، زمین، یکسره در قبضه ی [قدرت] اوست و آسمان‌ها به دست راست او پیچیده مى‌شوند»، همان طور که خداى بزرگ فرمود: «و خدا را چنان که شایسته اوست، نشناختند، آن گاه که گفتند: خدا، بر هیچ آدمى هیچ چیز فرو نفرستاد»، آن گاه، خدا خودش را از [داشتن] قبضه و دست راست پیراسته کرد و فرمود: «پاک است او، و برتر است از آنچه با او شریک مى‌گیرند».

5547. امام مهدى علیه السلام- در دست‌نوشته‌اش به محمّد بن عثمان عَمرى-: خداى متعال، همان است که جسم‌ها را آفرید و روزى‌ها را تقسیم کرد؛ زیرا خدا، نه جسم است و نه در جسم وارد شده است، چیزى همانند او نیست، و او شنوا و داناست؛ امّا امامان علیه السلام این گونه‌اند که از خداى متعال، چیزى را مى‌خواهند و خدا، آن را مى‌آفریند، و از خدا مى‌خواهند و او روزى مى‌دهد، به خاطر این که به خواستِ آنها پاسخ دهد و مقام آنان را ارج بگزارد.

ر. ک: ج 4 ص 495 (آفاق معرفت خدا)، ج 5 ص 9 (بخش دوم: آشنایى با یگانگى خدا) و 263 (فصل دوم: احد، واحد).

یاداشت

حَشویّه، که گروهى از اهل سنّت‌اند، به تشبیه اعتقاد دارند و بر آن‌اند که خداى پاک، همانند آفریدگانش است. اشعرى، از محمّد بن عیسى، از مُضَر و اَحمس و احمد هجیمى گزارش مى‌کند که آنان، لمس کردن خدا و دست دادن با خدا را ممکن مى‌دانند و برآن‌اند که مسلمانان خالص، در دنیا و آخرت، آن گاه که در ریاضت و تلاش به درجه ی اخلاص و یگانگى کامل با خدا رسیده‌اند، خدا را در آغوش مى‌گیرند.

وحکى الکعبی عَن بعضهم: أَنّه کان یجوّز الرؤیة فی دار الدنیا و أَن یزور ویزورهم.

وحُکی عَن داوود الجواری أَنّه قالَ: اعفونی عَن الفرج واللحیة واسألونی عمّا وراء ذلِکَ. وقالَ: إِنّ معبوده جسم ولحم ودم، وله جوارح و أَعضاء من ید ورجل ورأَس ولسان وعینین و أُذنین، ومع ذلِکَ جسم لا کالأَجسام، ولحم لا کاللحوم، ودم لا کالدماء، وکذلِکَ سائر الصفات وهو لا یشبه شیئا من المخلوقات ولا یشبهه شیء.

وحُکی عنه أَنّه قالَ: هو أَجوف من أَعلاه إِلى صدره، مصمت ما سوى ذلِکَ، و أَنّ له وفرة سوداء، وله شعرٌ قَطَط.(67)

و أَمّا ما ورد فی التنزیل من الاستواء والوجه والیدین والجنب والمجیء والإتیان والفوقیّة وغیر ذلِکَ فأجروها على ظواهرها. أَعنی ما یفهم عند الإطلاق على الأَجسام.(68)

والأَشعری أَیضا ینسب إِلى اللّه صفات مخلوقاته و أنّ له رجلاً ویدا و عینا، ولکنّه یضیف إِلیها قید «بلا کیف».(69)

وفی مقابل هذه الأَقوال یعتقد الإمامیّة أَنّ اللّه لا یشبه مخلوقاته فی أَیّ صفة من الصفات. وعلى هذا الأَساس فإنّهم یتعاملون مع الآیات والأَحادیث التی یستفاد من ظاهرها التشبیه، بالرجوع إِلى أَسالیب البیان فی اللغة العربیّة، وإِلى أَحادیث أَهل

کعبى از یکى از حشویه نقل مى‌کند که وى، دیدن خدا و دیدار با او و دیدار او با آنها را در دنیا ممکن مى‌داند.

از داوود جوارى نقل شده است که گفت: مرا معاف بدارید از این که براى خدا، فرج و محاسن در نظر بگیرم؛ امّا درباره ی غیر از این دو، از من پرسش کنید. نیز گفته است که خداى مورد پرستش او، جسم و گوشت و خون است و داراى اندام‌ها و اعضایى چون دست و پا و سر و زبان و دو چشم و دو گوش است و با وجود این، خدا جسمى است نه همچون اجسام دیگر؛ گوشتى است نه همچون گوشت‌هاى دیگر؛ خونى است نه همچون خون‌هاى دیگر، و همین طور است دیگر صفات خدا، و خدا، همانند هیچ‌یک از آفریدگان نیست و چیزى همانند او نیست.

و از او نقل شده که گفت: خدا، از بالا تا سینه، توخالى است و مابقى او به هم فشرده و محکم است و گیسوى مشکى و موى فِرفِرى دارد.

و صفاتى همچون استوا، صورت، دو دست، جنب، آمدن، رسیدن، بالا بودن و جز آن را که در قرآن آمده است، باید بر طبق ظواهرشان تفسیر کرد؛ یعنى به همان معنایى که در مورد اجسام به کار مى‌رود.

اشعرى نیز ویژگى‌هاى آفریدگان خدا را به او نسبت مى‌دهد و بر آن است که خدا، پا و دست و چشم دارد؛ امّا او به این صفات، قید «بدون چگونگى» را اضافه کرده است.

در برابر این نظریات، امامیه برآن‌اند که خدا در هیچ یک از صفاتش همانند آفریدگانش نیست. بر این اساس، آنها با مراجعه به شیوه‌هاى سخن در زبان عربى و احادیث اهل بیت علیهم السلام، آیات و احادیثى را که ظاهرشان تشبیه است، به

البیت علیهم السلام فی تفسیرها بمعناها الحقیقی. نشیر على سبیل المثال إِلى أَنّ الید تُستخدم فی اللغة العربیّة بمعنى القدرة، و أَهل البیت علیهم السلام یفسّرون «ید اللّه» بمعنى استطاعته وقدرته.

معناى درست و حقیقى تفسیر مى‌کنند.

براى مثال، دست در زبان عربى به معناى توانایى به کار مى‌رود و اهل بیت علیهم السلام «دست خدا» را به معناى نیرو و توانایى خدا تفسیر مى‌کنند.


1) الشورى: 11.

2) ثواب الأعمال: ص 17 ح 6 عن جابر بن یزید الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام.

3) الکافی: ج 1 ص 142 ح 7، التوحید: ص 33 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور، بحار الأنوار: ج 4 ص 266 ح 14.

4) الکافی: ج 1 ص 141 ح 7، التوحید: ص 32 ح 1 وفیه «بان» بدل «نأى» وکلاهما عن الحارث الأعور، بحار الأنوار: ج 4 ص 266 ح 14.

5) نهج البلاغة: الخطبة 186، الاحتجاج: ج 1 ص 477 ح 116، بحار الأنوار: ج 4 ص 254 ح 8.

6) روضة الواعظین: ص 46، بحار الأنوار: ج 3 ص 298 ح 25.

7) تحف العقول: ص 244، بحار الأنوار: ج 4 ص 301 ح 29.

8) الکافی: ج 1 ص 92 ح 3، التوحید: ص 456 ح 10 کلاهما عن محمّد بن مسلم، المحاسن: ج 1 ص 371 ح 809 عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر علیه السلام ‌ولیس فیه «الواحد الّذی لیس کمثله شیء»، بحار الأنوار: ج 3 ص 264 ح 25.

9) یعنى: خدا اجزایى ندارد که بعضى از آنها غیر دیگرى باشد (بحار الأنوار: ج 4 ص 258).

10) التوحید: ص 93 ح 6 عن وهب بن وهب القرشی.

11) ما أثبتناه هو الصحیح، وما فی المصدر «عرقئ»، وهو تصحیف غرقئ- بالغین المعجمة- وهو قشر البیضة الرقیق.

12) ربیع الأبرار: ج 4 ص 450.

13) الکافی: ج 1 ص 104 ح 2، التوحید: ص 97 ح 3 و ص 102 ح 16، بحار الأنوار: ج 3 ص 301 ح 34 وراجع التوحید: ص 98 ح 4.

14) الکافی: ج 1 ص 78 ح 3، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 131 ح 28، التوحید: ص 251 ح 3، الاحتجاج: ج 2 ص 354 ح 281 کلّها عن محمّد بن عبد اللّه الخراسانی، بحار الأنوار: ج 3 ص 36 ح 12.

15) الأنعام: 19.

16) عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 134 ح 31 عن محمّد بن علیّ الخراسانی خادم الرضا علیه السلام، بحار الأنوار: ج 3 ص 259 ح 5.

17) امام کاظم علیه السلام یا امام رضا علیه السلام.

18) التوحید: ص 107 ح 8، تفسیر العیّاشی: ج 1 ص 356 ح 11 عن هشام المشرقی نحوه، بحار الأنوار: ج 3 ص 262 ح 19.

19) الکافی: ج 1 ص 117 ح 7، التوحید: ص 194 ح 7 وفیه «ولا أقطار» بدل «ولا تبصار بصر» وکلاهما عن أبی هاشم الجعفری.

20) التوحید: ص 47 ح 9 عن محمّد بن زیاد ومحمّد بن سیّار عن الإمام العسکری عن أبیه علیهما السلام، التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام: ص 50 ح 24 وفیه «طاغیا» بدل «ظاعنا»، بحار الأنوار: ج 3 ص 297 ح 23.

21) التوحید: ص 68 ح 23، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 116 ح 4، الأمالی للصدوق: ص 55 ح 10، مشکاة الأنوار: ص 39 ح 5 کلّها عن الریّان بن الصلت عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام، الاحتجاج: ج 2 ص 383 ح 288 عن الإمام الرضا علیه السلام‌ عنه صلى الله علیه و آله، بحار الأنوار: ج 2 ص 297 ح 17.

22) غرر الحکم: ح 8648.

23) نهج البلاغة: الخطبة 91 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام وراجع التوحید: ص 54 ح 13 وبحار الأنوار: ج 4 ص 277.

24) الشعراء: 97 و 98.

25) نهج البلاغة: الخطبة 91 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 318 ح 17.

26) التوحید: ص 80 ح 36 عن المفضّل بن عمر، الإرشاد: ج 2 ص 204 ولیس فیه صدره، بحار الأنوار: ج 3 ص 299 ح 30.

27) التوحید: ص 125 ح 2، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 117 ح 5 وفیه «واهیة» بدل «هیئة»، الأمالی للصدوق: ص 707 ح 970 عن أبی هاشم الجعفری، الإرشاد: ج 2 ص 152 عن الإمام زین العابدین علیه السلام، بشارة المصطفى: ص 207 عن مسهر، روضة الواعظین: ص 44 والثلاثة الأخیرة نحوه، بحار الأنوار: ج 94 ص 181 ح 9.

28) التوحید: ص 165 ح 1، بحار الأنوار: ج 4 ص 24 ح 1 وراجع التوحید: ص 165 و166 ح 2 و 3.

29) ص: 75.

30) ص: 17.

31) الذاریات: 47.

32) المجادلة: 22.

33) التوحید: ص 153 ح 1، معانی الأخبار: ص 16 ح 8 نحوه وکلاهما عن محمّد بن مسلم، بحار الأنوار: ج 4 ص 4 ح 5 وراجع عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 120 ح 13.

34) الحِجر: 29، ص: 72.

35) التوحید: ص 170 ح 1، معانی الأخبار: ص 16 ص 11 کلاهما عن محمّد بن مسلم، بحار الأنوار: ج 4 ص 11 ح 2 وراجع التوحید: ص 171 و172.

36) طه: 5.

37) معانی الأخبار: ص 29 ح 1 عن مقاتل بن سلیمان، بحار الأنوار: ج 3 ص 336 ح 46 نقلاً عن تفسیر القمّی.

38) القلم: 42.

39) قالَ الصدوق رحمه‌الله: قوله علیه السلام: «تبارک الجبّار و أشار إلى ساقه فکشف عنها الإزار» یعنی به: تبارک الجبّار أن یوصف بالساق الّذی هذا صفته.

40) مقصود از امر یا اوامر خدا، معارف و احکام اسلام است.

41) کنایه از دشوارى کار در روز قیامت است.

42) یعنى: خدا والاتر از این نوع ساق است که من به آن اشاره کردم.

43) التوحید: ص 154 ح 2، بحار الأنوار: ج 4 ص 7 ح 15 وراجع التوحید: ص 154 ح 1 و ص 155 ح 3.

44) الزمر: 67.

45) البقرة: 245.

46) التوبة: 104.

47) التوحید: ص 161 ح 2، بحار الأنوار: ج 4 ص 2 ح 3.

48) فی المصدر: «ذلِکَ قول»، والتصحیح من البحار.

49) فی المصدر: «جوارحا».

50) الأنفال: 26.

51) کفایة الأثر: ص 255، بحار الأنوار: ج 3 ص 287 ح 2.

52) چراکه یکى از شرایط ذبح کننده، مسلمان بودن است و کسى که خدا را همچون انسان بداند، مسلمان نیست.

53) چون وسیله ی توجّه به خدا هستند.

54) التوحید: ص 169 ح 3، معانی الأخبار: ص 20 ح 3، بحار الأنوار: ج 4 ص 66 ح 7 وراجع الکافی: ج 1 ص 110 ح 6.

55) التوحید: ص 170 ح 4، الأمالی للصدوق: ص 353 ح 429، روضة الواعظین: ص 44، بحار الأنوار: ج 4 ص 63 ح 3.

56) التوبة: 67.

57) مریم: 64.

58) الحشر: 19.

59) الأعراف: 51.

60) التوحید: ص 160 ح 1، معانی الأخبار: ص 14 ح 5، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 125 ح 18 کلّها عن عبد العزیز بن مسلم، الاحتجاج: ج 2 ص 391 ح 300، بحار الأنوار: ج 4 ص 63 ح 4.

61) التوحید: ص 153 ح 11، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 119 ح 12، الاحتجاج: ج 2 ص 385 ح 292، بحار الأنوار: ج 4 ص 11 ح 1.

62) المائدة: 64.

63) التوحید: ص 168 ح 2، معانی الأخبار: ص 18 ح 16 عن المشرقی، تفسیر العیّاشی: ج 1 ص 330 ح 145 عن هشام بن المشرقی نحوه، بحار الأنوار: ج 4 ص 4 ح 6.

64) الأنعام: 91.

65) معانی الأخبار: ص 14 ح 4، التوحید: ص 161 ح 1 نحوه، بحار الأنوار: ج 4 ص 1 ح 2.

66) الغیبة للطوسی: ص 294 ح 248 عن محمّد بن علیّ بن الحسین بن موسى بن بابویه أو أبی الحسن علیّ بن أحمد الدلاّل القمّی، الاحتجاج: ج 2 ص 546 ح 345 وفیه «البصیر» بدل «العلیم»، بحار الأنوار: ج 25 ص 329 ح 4.

67) القَطَط: الشدید الجعودة، وقیل: الحَسَن الجعودة (النهایة: ج 4 ص 81).

68) الملل والنحل للشهرستانی: ج 1 ص 105.

69) الإبانة للأشعری: ص 18.