جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

المتوفی، الموفی، الموفی (متوفى، موفى، موفى)

زمان مطالعه: 6 دقیقه

المتوفّی و الموفی والموفّی لغةً

«المتوفّی» اسم فاعل من توفّى، یتوفّى؛ و «المُوفی» اسم فاعل من أَوفى، یُوفی؛ والموفّی اسم فاعل من وفّى، یوفّی. کلّها مشتقّ من مادّة «وفى» وهو یدلّ على إِکمال وإِتمام. منه الوفاء: إِتمام العهد وإِکمال الشرط. توفّیتَ الشیء واستوفیتَه، إِذا أَخذتَ کلّه حتّى لم تترک منه شیئا، ومنه یقال للمیت: توفّاه اللّه(1) أَوفاه حقّه ووفّاه بمعنىً، أَی: أَعطاه وافیا(2)

المتوفِّی والموفی والموفّی فی القرآن والحدیث

لقد وردت مشتقّات مادّة «وفى» فی القرآن الکریم و نسبت إلى اللّه تعالى اثنتین وعشرین مرّةً، ووردت صفة «متوفّی» مرّة واحدة(3) وصفة «موفّی» مرّة واحدة بصیغة الجمع(4)

واژه‌شناسى «مُتَوفّى»، «مُوفى» و «مُوَفّى»

صفت «مُتوفّى (تمام گیرنده)»، اسم فاعل از «توفّى، یتوفّى» و صفت «مُوفى (وفا کننده)»، اسم فاعل از «أوفى، یُوفى» و صفت «مُوَفّى (تمام دهنده)»، اسم فاعل از «وفّى، یوفّى» است.

هر سه واژه، از ریشه ی «وفى» برگرفته شده‌اند که بر کامل کردن و تمام کردن دلالت مى‌کند. واژه ی «وفاء»، به معناى تمام کردن پیمان و کامل کردن شرط، از همین ریشه است. وقتى گفته مى‌شود: «توفّیتُ الشىء و استوفیتُه»، که تمام چیزى را برداشته باشى، به گونه‌اى که چیزى از آن را رها نکرده باشى. از همین ریشه است که در مورد مُرده مى‌گویند: «توفّاه اللّه؛ خدا [روح] او را به تمامى گرفت». دو جمله ی «أوفاه حقّه» و «وفّاه» به یک معناست؛ یعنى: حقّ او را به طور کامل به او داد.

مُتوفّى و مُوفى و مُوفّى، در قرآن و حدیث

مشتقّات ریشه ی «وفى»، 22 بار در قرآن کریم آمده و به خداى متعال، نسبت داده شده است، و صفت «مُتوفّى» یک بار و صفت «موفّى» یک بار به صورت جمع، به کار رفته است.

إِنّ توفّی اللّه تعالى تستعمل فی القرآن الکریم بالنسبة إِلى النفس حین الوفاة(5) وحین النوم(6)، وتستعمل أَیضا بالنسبة إِلى عیسى بن مریم علیه السلام ‌ونجاته من أیدی المخالفین(3)؛ والظاهر أَنّ‌ المراد فی جمیع الموارد أَخذ مورد التوفّی بتمامه وحفظه.

جاء إِیفاء اللّه وتوفّیه فی القرآن الکریم بالنسبة إِلى العهد، والأَعمال، والأُجور، والأرزاق، والحساب. ویبدو أَنّ المقصود فی جمیع هذه الموارد إِعطاؤها وافیةً. على سبیل المثال عندما یقول القرآن الکریم: «أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»(7) فإنّ القصد منها هو أَنّ النَّاس إِذا عملوا بعهدهم فإنّ اللّه سبحانه یعمل بعهده تماما ویفی بوعده وفاءً.

66 / 1

موفِی العَهدِ

الکتاب

«أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیّایَ فَارْهَبُونِ».(7)

الحدیث

5217. رسول اللّه صلى الله علیه و آله- فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ-: یا فارِجَ الهَمِّ، یا کاشِفَ الغَمِّ، یا غافِرَ الذَّنبِ، یا قابِلَ التَّوبِ، یا خالِقَ الخَلقِ، یا صادِقَ الوَعدِ، یا موفِیَ العَهدِ.(8)

در قرآن کریم، تَوَفّىِ خدا در مورد نفس انسان، هنگام مرگ و خواب، و نیز در مورد عیسى بن مریم علیهما السلام و رهایى او از دست مخالفان، به کار رفته است. به نظر مى‌رسد در همه ی این موارد، منظور، گرفتن و برداشتنِ مورد توفّى به صورت کامل و حفظ آن از آفات است.

در قرآن کریم، مُوفى بودن و مُوَفّى بودن خدا نسبت به پیمان، اعمال، پاداش‌ها، روزى‌ها و حساب، آمده است. چنین مى‌نماید که در همه ی این موارد، مقصود، بخشیدن موارد یاد شده به صورت کامل است. براى مثال، وقتى قرآن کریم مى‌گوید: «وَ أَوْفُوا بِعَهْدِی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ؛ به پیمان من وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم»، مقصود این است که اگر انسان‌ها به پیمان خود عمل کنند، خدا نیز به طور کامل به پیمان خود عمل مى‌کند و به وعده‌اش به طور کامل، عمل خواهد کرد.

66 / 1

وفا کننده به پیمان

قرآن

«به پیمان من وفا کنید تا به پیمان شما وفا کنم، و تنها از من بترسید».

حدیث

5217. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله- در دُعاى جوشن کبیر-: اى از بین برنده ی نگرانى و غصّه، اى دور کننده ی غم و اندوه، اى آمرزنده ی گناه، اى پذیرنده ی توبه، اى آفریننده ی آفریدگان، اى راست وعده، اى وفاکننده ی به پیمان!

5218. عنه صلى الله علیه و آله- فی دُعاءِ الجَوشَنِ الکَبیرِ-: یا کافِیَ مَنِ استَکفاهُ، یا هادِیَ مَنِ استَهداهُ، یا کالِیَ(9) مَنِ استَکلاهُ، یا راعِیَ مَنِ استَرعاهُ، یا شافِیَ مَنِ استَشفاهُ، یا قاضِیَ مَنِ استَقضاهُ، یا مُغنِیَ مَنِ استَغناهُ، یا موفِیَ مَنِ استَوفاهُ(10)

66 / 2

یُوَفِّی الأَعمالَ

«وَ إِنَّ کُلاًّ لَمّا لَیُوَفِّیَنَّهُمْ رَبُّکَ أَعْمالَهُمْ إِنَّهُ بِما یَعْمَلُونَ خَبِیرٌ».(11)

«مَنْ کانَ یُرِیدُ اَلْحَیاةَ اَلدُّنْیا وَ زِینَتَها نُوَفِّ إِلَیْهِمْ أَعْمالَهُمْ فِیها وَ هُمْ فِیها لا یُبْخَسُونَ».(11)

66 / 3

یُوَفِّی الأُجورَ

«وَ أَمَّا اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اَللّهُ لا یُحِبُّ اَلظّالِمِینَ».(12)

66 / 4

یُوَفِّی الحِسابَ

«وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا أَعْمالُهُمْ کَسَرابٍ بِقِیعَةٍ یَحْسَبُهُ اَلظَّمْآنُ ماءً حَتّى إِذا جاءَهُ لَمْ یَجِدْهُ شَیْئاً وَ وَجَدَ اَللّهَ عِنْدَهُ فَوَفّاهُ حِسابَهُ وَ اَللّهُ سَرِیعُ اَلْحِسابِ».(13)

5218. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله- در دعاى جوشن کبیر-: اى کفایت کننده ی آن که از او کفایت خواهد، اى راهنماى کسى که از او راهنمایى خواهد، اى مراقبت کننده ی کسى که از او مراقبت خواهد، اى نگه‌دارنده ی کسى که از او نگهدارى خواهد، اى شفابخش کسى که از او شفا خواهد، اى برآورنده خواسته کسى که از او خواسته‌اى دارد، اى بى‌نیاز کننده ی کسى که از او بى‌نیازى خواهد، اى وفا کننده به کسى که از او وفا خواهد!

66 / 2

تمام دهنده ی پاداشِ اعمال

«و بى‌گمان، پروردگار تو [پاداشِ] کارهاى همه ی آنان را تمام مى‌دهد، که او به آنچه مى‌کنند، آگاه است».

«هرکه زندگى دنیا و آرایش آن را بخواهد، در این دنیا [پاداش] کارهایشان را به آنها تمام مى‌دهیم و به آنان، در این دنیا کم داده نمى‌شود».

66 / 3

تمام دهنده ی پاداش‌ها

«وامّا آنان که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده‌اند، پس [خدا] پاداششان را تمام مى‌دهد، و البته خدا ستمکاران را دوست نمى‌دارد».

66 / 4

تمام دهنده ی حساب

«و کسانى که کافر شدند، کارهایشان چون سرابى است در زمین هموار، که تشنه آن را آب پندارد تا چون بدان‌جا رسد، آن را چیزى نیابد و خدا را نزد آن یابد. پس خدا حساب او را تمام به او مى‌دهد،(14) و البته خدا، زودْ حساب است».

66 / 5

یوفِی الأَرزاقَ

5219. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ اللّهَ موفی کُلِّ عَبدٍ ما کَتَبَ لَهُ مِنَ الرِّزقِ، فَأَجمِلوا(15) فِی الطَّلَبِ، خُذوا ما حَلَّ ودَعوا ما حَرَّمَ.(16)

5220. عنه صلى الله علیه و آله: إِنَّ اللّهَ عز و جل یوفی عَبدَهُ ما کَتَبَ لَهُ مِنَ الرِّزقِ، فَأَجمِلوا فِی الطَّلَبِ، خُذوا ما حَلَّ ودَعوا ما حَرَّمَ.(17)

66 / 6

یَتَوَفَّى الأَنفُسَ

«إِذْ قالَ اَللّهُ یا عِیسى إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ جاعِلُ اَلَّذِینَ اِتَّبَعُوکَ فَوْقَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِلى یَوْمِ اَلْقِیامَةِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ».(3)

«اَللّهُ یَتَوَفَّى اَلْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها وَ اَلَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنامِها فَیُمْسِکُ اَلَّتِی قَضى عَلَیْهَا اَلْمَوْتَ وَ یُرْسِلُ اَلْأُخْرى إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ».(5)

«وَ هُوَ اَلَّذِی یَتَوَفّاکُمْ بِاللَّیْلِ وَ یَعْلَمُ ما جَرَحْتُمْ بِالنَّهارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُمْ بِما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».(6)

66 / 5

تمام دهنده ی روزى‌ها

5219. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى مردم! خدا به هر بنده‌اى، آن روزى‌اى را که برایش نوشته، به‌تمام مى‌دهد. پس در جستجو [ى روزى]، میانه‌روى کنید. آنچه را حلال کرده، بردارید و آنچه را حرام کرده، رها کنید.

5220. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند عز و جل به بنده‌اش آن روزى‌اى را که برایش نوشته، به‌تمام مى‌دهد. پس در جستجوى [روزى] میانه‌روى کنید. آنچه را حلال کرده، بردارید و آنچه را حرام کرده، رها کنید.

66 / 6

تمام گیرنده ی جان‌ها

«[یاد کن] هنگامى [را] که خدا گفت: «اى عیسى! من تو را بر مى‌گیرم و به سوى خویش بالا مى‌برم، و تو را از [آلایش] کسانى که کفر ورزیده‌اند، پاک مى‌گردانم، و تا روز رستاخیز، کسانى را که از تو پیروى کرده‌اند، فرادست کسانى که کافر شده‌اند، قرار خواهم داد. آن گاه، فرجام شما به سوى من است. پس در آنچه بر سرِ آن اختلاف مى‌کردید، میان شما داورى خواهم کرد»».

«خداست که جان‌ها را هنگام مرگشان مى‌گیرد و نیز آن [روحى] را که در خواب است و نمرده است. پس آن [روحى] را که بر آن حکم مرگ کرده، نگاه مى‌دارد و آن [روح] دیگر را [که در خواب است]، تا سرآمدى معیّن، باز مى‌فرستد. هر آینه، در این [امر]، براى مردمى که مى‌اندیشند. نشانه‌هاست».

«و اوست که [روح] شما را به شب بر مى‌گیرد و آنچه در روز مرتکب آن شدید، مى‌داند. پس شما را در روز بر مى‌انگیزد تا سرآمدى نامبرده فرا رسد. سپس، بازگشت شما به سوى اوست. پس از آن، شما را از آنچه مى‌کردید، آگاه مى‌کند».


1) معجم مقاییس اللغة: ج 6 ص 129.

2) الصحاح: ج 6 ص 2526.

3) آل عمران: 55.

4) هود: 109.

5) الزمر: 42.

6) الأنعام: 60.

7) البقرة: 40.

8) البلد الأمین: ص 404، بحار الأنوار: ج 94 ص 386.

9) کَلَأَهُ اللّهُ: أی حفظه وحرسه (الصحاح: ج 1 ص 69).

10) البلد الأمین: ص 407، شرح الأسماء الحسنى للسبزواری: ص 220، بحار الأنوار: ج 94 ص 392.

11) هود: 111، 15.

12) آل عمران: 57.

13) النور: 39.

14) این تعبیر، کنایه از جزاى مطابق عمل است.

15) أجْمَلَ فی طلب الشیء: اِتّأَدَ واعتدل فلم یُفرِط (لسان العرب: ج 11 ص 127).

16) تهذیب الکمال: ج 19 ص 515.

17) مسند أبی یعلى: ج 6 ص 100 ح 6552، مسند الشهاب: ج 2 ص 212 ح 1209، الدرّ المنثور: ج 4 ص 479 نقلاً عن أبی الشیخ وکلّها عن أبی هریرة.