جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

الغافر، الغفور، الغفار

زمان مطالعه: 7 دقیقه

الغافر والغفور والغفّار لغةً

«الغافر» اسم فاعل، و «الغفور» و «الغفّار» صیغتان للمبالغة بمعنى «الغافر»، کلّها مشتقّ من مادّة «غفر» وهو یدلّ على الستر والتغطیة(1)

الغافر والغفور والغفّار فی القرآن والحدیث

لقد وردت مشتقّات مادّة «غفر» فی القرآن الکریم مئتین و أربع وثلاثین مرّةً، فقد جاءت صفة «الغفور» إِحدى وتسعین مرّة، وصفة «الغفّار» خمس مرّات(2)، وصفة «الغافر» مرّتین(3)

واستُعملت هذه الصفات فی القرآن الکریم بأَشکال مختلفة، منها مع صفات أُخرى مثل «الرحیم»، و «الحلیم»، و «العفوّ»، و «الربّ»، و «العزیز»، و «الشکور»، وقد استُعملت المغفرة الإلهیّة فی القرآن والأَحادیث بالنسبة إِلى معاصی الناس.

فصل چهل و هفتم

غافر، غَفور، غفّار

واژه‌شناسى «غافر»، «غفور» و «غفّار»

صفت «غافر (آمرزنده)»، اسم فاعل است و صفت‌هاى «غفور (آمرزگار / بسیار آمرزنده)» و «غفّار (آمرزگار / بسیار آمرزنده)» نیز دو ساخت مبالغه به معناى «غافر» و همگى برگرفته از مادّه ی «غفر» هستند که بر «پوشاندن» و «در پسِ پرده افکندن» دلالت دارد.

غافر، غفور و غفّار، در قرآن و حدیث

برگرفته‌هاى مادّه ی «غفر»، نزدیک به 234 بار در قرآن کریم به کار رفته‌اند. از این میان، صفت «غفور»، نَوَد و یک بار و صفت «غفّار»، پنج بار و صفت «غافر» هم دو بار آمده است.

این صفات، در موارد مختلف، از جمله با صفات «رحیم» و «حلیم» و «عفوّ» و «ربّ» و «عزیز» و «شکور» به کار رفته‌اند. در قرآن و احادیث، آمرزش

بناءً على هذا وبالنظر إِلى المعنى اللغویّ، فإنّ مادّة «غفر»، و «الغافر»، و «الغفور»، و «الغفّار» بمعنى الساتر لذنوب عباده المتجاوز عن خطایاهم وذنوبهم.

47 / 1

غَفّارُ الذُّنوبِ

الکتاب

«وَ إِنِّی لَغَفّارٌ لِمَنْ تابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اِهْتَدى».(4)

الحدیث

4961. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أَسأَلُکَ بِاسمِکَ الغافِرِ، یا غَفّارَ الذُّنوبِ یا أللّهُ.(5)

4962. عنه صلى الله علیه و آله: اللّهُمَّ إِنّی أَسأَلُکَ بِاسمِکَ یا أللّهُ، یا رَحمانُ یا رَحیمُ یا کَریمُ… یا غافِرَ الخَطیئاتِ، یا مُعطِیَ المَسأَلاتِ، یا قابِلَ التَّوباتِ، یا سامِعَ الأَصواتِ.(6)

4963. عنه صلى الله علیه و آله: رَجَبٌ شَهرُ الاِستِغفارِ لِأُمَّتی، أَکثِروا فیهِ الاِستِغفارَ، فَإِنَّهُ غَفورٌ رَحیمٌ.(7)

الهى، در مورد گناهان مردم به کار رفته است. بنا بر این و با توجّه به معناى لغوى مادّه ی «غفر»، مى‌توان گفت: غافر، غفور و غفّار به معناى پوشاننده ی گناهان بندگان و در گذرنده از خطاها و گناهان ایشان است.

47 / 1

آمرزگار گناهان

قرآن

«و البتّه من، آمرزگارم براى کسى که باز گشت و ایمان آورد و کار نیکو کرد و آن گاه، هدایت پذیرفت».

حدیث

4961. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: از تو درخواست مى‌کنم به نام آمرزنده‌ات، اى آمرزگار گناهان، اى خدا!

4962. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خدایا! من از تو درخواست مى‌کنم به نامت، اى خدا، اى رحمتگر، اى مهربان، اى کریم،… اى آمرزنده خطاها، اى بخشنده ی درخواست‌ها، اى پذیرنده ی بازگشت‌ها، اى شنونده ی آواها!

4963. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: رجب، براى امّت من، ماه آمرزشْ خواستن است. در آن، بسیار آمرزش بخواهید که او آمرزگار مهربان است.

4964. عنه صلى الله علیه و آله: إِنَّ اللّهَ یَقولُ: أَنَا جَلیسُ مَن جالَسَنی، ومُطیعُ مَن أَطاعَنی، وغافِرُ مَنِ استَغفَرَنی.(8)

4965. عنه صلى الله علیه و آله: إِنَّ اللّهَ غافِرٌ إِلاّ مَن شَرَدَ عَلَى اللّهِ شِرادَ البَعیرِ(9) عَلى أَهلِهِ.(10)

4966. الإمام زین العابدین علیه السلام: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وآلِهِ، وَهب لی ما یَجِبُ عَلَیَّ لَکَ، وعافِنی مِمّا أَستَوجِبُهُ مِنکَ، و أَجِرنی(11)مِمّا یَخافُهُ أَهلُ الإِساءَةِ، فَإِنَّکَ مَلیءٌ بِالعَفوِ، مَرجُوٌّ لِلمَغفِرَةِ، مَعروفٌ بِالتَّجاوُزِ، لَیسَ لِحاجَتی مَطلَبٌ سِواکَ، ولا لِذَنبی غافِرٌ غَیرَکَ.(12)

4967. الکافی عن محمّد بن مسلم عن الإمام الباقر علیه السلام، قالَ: یا مُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ، ذُنوبُ المُؤمِنِ إِذا تابَ مِنها مَغفورَةٌ لَهُ، فَلیَعمَلِ المُؤمِنُ لِما یَستَأنِفُ بَعدَ التَّوبَةِ وَالمَغفِرَةِ، أَما وَاللّهِ إِنَّها لَیسَت إِلاّ لِأَهلِ الإِیمانِ.

قُلتُ: فَإِن عادَ بَعدَ التَّوبَةِ وَالاِستِغفارِ مِنَ الذُّنوبِ وعادَ فِی التَّوبَةِ؟!

فَقالَ: یا مُحَمَّدَ بنَ مُسلِمٍ، أَتَرَى العَبدَ المُؤمِنَ یَندَمُ عَلى ذَنبِهِ ویَستَغفِرُ مِنُه ویَتوبُ ثُمَّ لا یَقبَلُ اللّهُ تَوبَتَهُ؟

قُلتُ: فَإِنَّهُ فَعَلَ ذلِکَ مِرارا، یُذنِبُ ثُمَّ یَتوبُ ویَستَغفِرُ اللّهَ.

فَقالَ: کُلَّما عادَ المُؤمِنُ بِالاِستِغفارِ وَالتَّوبَةِ عادَ اللّهُ عَلَیهِ بِالمَغفِرَةِ، وإِنَّ اللّهَ غَفورٌ

4964. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند مى‌فرماید: «من، همنشین کسى هستم که با من همنشین شود، و فرمانبر کسى هستم که از من فرمان بَرد، و آمرزنده ی کسى هستم که از من، آمرزش بخواهد».

4965. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، آمرزنده است، مگر کسى را که از خدا بگریزد، همچون گریختن شتر از مالک خود.

4966. امام زین العابدین صلى الله علیه و آله: بار خدایا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و آنچه را که [از حقوق] براى تو بر من واجب است، بر من ببخش و مرا از آنچه [از کیفر] سزاوار آنم، سلامت بدار و مرا از آنچه بدکاران از آن مى‌هراسند، پناه ده؛ زیرا تو بر بخشایش، توانا و توانگرى،(13) براى آمرزش، مورد امیدى، و به گذشت، شناخته شده‌اى. براى نیازم، جز تو جایگاه نیاز آوردنى نیست و براى گناهم، جز تو آمرزنده‌اى نیست.

4967. الکافى- به نقل از محمّد بن مسلم-: امام باقر علیه السلام فرمود: «اى محمّد بن مسلم! گناهان مؤمن، هر گاه از آنها باز گردد، براى او آمرزیده است. پس مؤمن باید براى آنچه پس از بازگشت و آمرزش، از سر مى‌گیرد، کار کند. هان! به خدا سوگند، این تنها براى اهل ایمان است».

گفتم: اگر چه پس از بازگشت و آمرزش‌خواهى از گناهان، [به گناه] باز گردد و باز توبه کند؟!

فرمود: «اى محمّد بن مسلم! آیا مى‌پندارى که بنده ی مؤمن، از گناهش پشیمان مى‌شود و از آن، آمرزش مى‌خواهد و باز مى‌گردد؛ امّا خدا بازگشتِ او را نمى‌پذیرد؟!».

گفتم: زیرا او این کار را بارها انجام داده است. هر بار، گناه مى‌کند و سپس باز مى‌گردد و از خدا، آمرزش مى‌خواهد.

فرمود: «هر گاه مؤمن به آمرزش‌خواهى و توبه [به درگاه خدا] باز گردد، خدا

رَحیمٌ یَقبَلُ التَّوبَةَ ویَعفو عَنِ السَّیِّئاتِ، فَإِیّاکَ أَن تُقَنِّطَ المُؤمِنینَ مِن رَحمَةِ اللّهِ.(14)

4968. الإمام الصادق علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ الغَفورِ الغَفّارِ، الوَدودِ التَّوّابِ الوَهّابِ، الکَبیرِ السَّمیعِ البَصیرِ.(15)

47 / 2

یَغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعا

الکتاب

«قُلْ یا عِبادِیَ اَلَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اَللّهِ إِنَّ اَللّهَ یَغْفِرُ اَلذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ».(16)

الحدیث

4969. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: إِنَّ اللّهَ غافِرُ کُلِّ ذَنبٍ، إِلاّ رَجُلاً اغتَصَبَ امرَأَةً مَهرَها، أو أَجیرا أُجرَتَهُ، أَو رَجُلاً باعَ حُرّا.(17)

47 / 3

یَغفِرُ الذُّنوبَ قَبلَ الإِستِغفارِ

الکتاب

«إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلاً کَرِیماً».(18)

با آمرزش خود به او باز مى‌گردد، و خدا آمرزگارِ مهربان است، توبه را مى‌پذیرد و از گناهان در مى‌گذرد. پس مبادا مؤمنان را از رحمت خدا ناامید کنى».

4968. امام صادق علیه السلام: ستایش، از آنِ خداى آمرزگار بسیار آمرزنده، و دوستدارِ بسیار توبه‌پذیر، و بخشایشگر بزرگ و شنواى بیناست.

47 / 2

همه ی گناهان را مى‌آمرزد

قرآن

«بگو: اى بندگان من که بر خود [با گناه،] زیاده‌روى کرده‌اید! از رحمت خدا نا امید مشوید. خداوند، همه ی گناهان را مى‌آمرزد؛ زیرا اوست آمرزگار مهربان».

حدیث

4969. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، آمرزنده ی هر گناهى است، مگر مردى که مَهر زنى، یا دست‌مزد مزدبگیرى را به ستم، نگه دارد، یا مردى که [انسان] آزادى را [به بردگى] بفروشد.

47 / 3

گناهان را پیش از آمرزش‌خواهى مى‌آمرزد

قرآن

«اگر از گناهان بزرگى که از آنها باز داشته شده‌اید، دورى گزینید، بدى‌هاى شما را براى شما مى‌پوشانیم و شما را به جایگاهى گرامى در مى‌آوریم».

الحدیث

4970. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: أَوحَى اللّهُ إِلى داوودَ علیه السلام: ما مِن عَبدٍ یَعتَصِمُ بی دونَ خَلقی أَعرِفُ ذلِکَ مِن نِیَّتِهِ فَتَکیدُهُ السَّماواتُ بِمَن فیها إِلاّ جَعَلتُ لَهُ مِن بَینِ ذلِکَ مَخرَجا، وما مِن عَبدٍ یَعتَصِمُ بِمَخلوقٍ دونی أَعرِفُ ذلِکَ مِن نِیَّتِهِ إِلاّ قَطَعتُ أَسبابَ السَّماواتِ بَینَ یَدَیهِ و أَرسَختُ الهَوى مِن تَحتِ قَدَمیهِ، وما مِن عَبدٍ یُطیعُنی إِلاّ و أَنَا مُعطیهِ قَبلَ أَن یَسأَلَنی، وغافِرٌ لَهُ قَبلَ أَن یَستَغفِرَنی.(19)

حدیث

4970. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند به داوود علیه السلام وحى کرد: «هر بنده‌اى که به من، نه به آفریده‌هایم، پناه آورد و آن را از نیّت او بشناسم، آن گاه آسمان‌ها با هر کسى که در آنهاست، بر او نیرنگ کنند، از میان آن براى او گشایش مى‌نهم؛ و هر بنده‌اى که به جاى من به آفریده‌اى پناه آورد و آن را از نیّت او باز شناسم، راه‌هاى آسمان‌ها را بر او مى‌گُسَلم و هوا را در زیر گام‌هایش سخت مى‌کنم [تا نتواند گام از گام بردارد]؛ و هر بنده‌اى که از من فرمان ببَرد، من عطا کننده به او هستم، پیش از آن که بخواهد، و آمرزنده ی او هستم، پیش از آن که از من آمرزش بخواهد».


1) المصباح المنیر: ص 449، معجم مقاییس اللغة: ج 4 ص 385، لسان العرب: ج 5 ص 25.

2) طه: 82، ص: 66، الزمر: 5، غافر: 42، نوح: 10.

3) غافر: 3، الأعراف: 155.

4) طه: 82 وراجع: البقرة: 173، 182، 192، 199، 218، 225، 226، 235، 284 وآل عمران: 31، 89، 129، 155 والنساء: 23، 96، 100، 106، 110، 129، 152 والمائدة: 3، 18، 34، 39، 40، 74، 98، 101 والأنعام: 54، 145، 165 والأعراف: 153، 167 والأنفال: 69، 70 والتوبة: 5، 27، 91، 99، 102 ویونس: 107 وهود: 41 ویوسف: 53، 98 وإبراهیم: 36 والحِجر: 49 والنحل: 18، 110، 115 والإسراء: 25، 44 والکهف: 58 والنور: 25، 22، 33، 62 والفرقان: 6، 70 والنمل: 11 والقصص: 16 والأحزاب: 5، 24، 50، 59، 73 وسبأ: 2، 15 وفاطر: 28، 30، 41 والزمر: 53 وفصّلت: 32، 43 والشورى: 5، 23 والفتح: 14 والحجرات: 5، 14 والحدید: 28 والمجادلة: 12، الممتحنة: 7، 12 والتغابن: 14 والتحریم: 1 والملک: 2 ونوح: 10 والمزمّل: 20 والمدّثر: 56 والبروج: 14.

5) البلد الأمین: ص 418، بحار الأنوار: ج 93 ص 262 ح 1.

6) البلد الأمین: ص 402، بحار الأنوار: ج 94 ص 384.

7) النوادر للأشعری: ص 17 ح 2 عن إسماعیل بن أبی زیاد عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 97 ص 38 ح 24.

8) الإقبال: ج 3 ص 174، بحار الأنوار: ج 98 ص 377 ح 1.

9) شَرَد على اللّه: أی خرج عن طاعته. یقال: شَرَدَ البعیر؛ إذا نفر وذهب فی الأرض (النهایة: ج 2 ص 457).

10) کنز العمّال: ج 16 ص 12 ح 43717 نقلاً عن مسند ابن حنبل: ج 8 ص 288 ح 22289 والمستدرک على الصحیحین: ج 1 ص 123 ح 184 وفیهما «کُلّکم یدخل الجنّة» بدل «إنّ اللّه غافر».

11) تُجیرُهُ: تُؤمّنه (النهایة: ج 1 ص 313).

12) الصحیفة السجّادیّة: ص 55 الدعاء 12.

13) «مَلىء»- که در متن عربى حدیث آمده-، به معناى: مقتدرِ غنى (تواناى توانگر) است (ر. ک: ریاض السالکین: ج 2 ص 515).

14) الکافی: ج 2 ص 434 ح 6، بحار الأنوار: ج 6 ص 40 ح 71.

15) الدروع الواقیة: ص 175، بحار الأنوار: ج 97 ص 138 ح 4 وراجع: العُدد القویّة: ص 104 ح 4.

16) الزمر: 53.

17) دعائم الإسلام: ج 2 ص 220 ح 821 عن الإمام الصادق علیه السلام، عیون أخبار الرضا: ج 2 ص 33 ح 60 عن داوود بن سلیمان الفرّاء عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله ‌نحوه، بحار الأنوار: ج 72 ص 219 ح 1.

18) النساء: 31.

19) الفردوس: ج 1 ص 140 ح 496 عن کعب بن مالک، کنز العمّال: ج 3 ص 101 ح 5690.