الخالق لغةً
إِنّ «الخالق» اسم فاعل من مادّة «خلق»، والخلق فی الأَصل بمعنى التقدیر، ویستعمل بمعنى إِیجاد الشیء على أَساس التقدیر(1)
الخالق فی القرآن والحدیث
لقد جاء قوله تعالى: «خالق کلّ شیء» أَربع مرّات(2) فی القرآن الکریم، وقوله: «أحسن الخالقین» مرّتین
(3)، و «إنّی خالق بشرا» مرّتین أیضا(4)، و «الخلاّق العلیم» کذلک(5)، و «هو اللّه الخالق البارئ المصوّر» مرّةً واحدةً(6)، و «هل من خالق غیر اللّه یرزقکم» کذلک(7)
وفی الأَحادیث مباحث کثیرة بشأن الخلقة ومبادئها وخصائصها الإیجابیّة
فصل بیست و دوم
خالق
واژهشناسى «خالق»
صفت «خالق (آفریدگار)»، اسم فاعل از مادّه ی «خلق» است و خلق در اصل به معناى «اندازه کردن» است و به معناى «ایجاد شىء بر پایه ی اندازه» به کار مىرود.
خالق، در قرآن و حدیث
در قرآن کریم، تعبیر «خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ؛ آفریدگار همه چیز» چهار بار و تعبیر: «أَحْسَنُ اَلْخالِقِینَ؛ بهترین آفرینندگان»، دو بار و تعبیر «إِنِّی خالِقٌ بَشَراً؛ من آفریننده ی بشرى هستم» دو بار و «اَلْخَلاّقُ اَلْعَلِیمُ؛ بسیار آفریننده ی دانا» نیز دو بار و تعابیر: «هُوَ اَللّهُ اَلْخالِقُ اَلْبارِئُ اَلْمُصَوِّرُ؛ اوست خداوند، آفریدگار آفریننده ی صورتگر» و «هَلْ مِنْ خالِقٍ غَیْرُ اَللّهِ یَرْزُقُکُمْ؛ آیا آفریدگارى جز خدا به شما روزى مىرساند؟»، هر کدام یک بار به کار رفته است.
در احادیث، مباحث بسیارى در باب آفرینش و مبادى و ویژگىهاى ایجابى
والسلبیّة وما جاء فی هذه المجموعة قسم من مباحث الخلقة، وستأَتی المباحث الباقیة فی موسوعة «میزان الحکمة» تحت عنوان «الخلقة».
لقد ذهبت الأَحادیث إِلى أَنّ العلم والتقدیر والمشیئة من مبادئ الخلقة الّتی تشیر إِلى المعنى الأَصلیِّ للخلقة لغویّا، ومن أَهمّ خصائص الخلقة فی الأَحادیث نفی المثال والأُصول الأَزلیّة، أَی: إِنّ اللّه سبحانه لم یوجد الأَشیاءَ فی العالم على أَساس أَمثلة أَزلیّة، والفعل الإلهی غیر محکوم بالأَمثلة والصور الأَزلیّة الثابتة، من جهة أُخرى إِنّ اللّه تعالى لم یخلق العالم من مادّة و أَصل أَزلیّ وغیر مخلوق، من هنا صورة العالم ومادّته کلتاهما حادثة وبدیعة.
لقد جاء فی الآیات والأَحادیث الخلق من شیء أَحیانا بالنسبة إِلى اللّه سبحانه. کقوله مثلاً: «خَلَقَ اَلْإِنْسانَ مِنْ صَلْصالٍ کَالْفَخّارِ»(8)
راجع: ج 5 ص 336 (الفصل السابع: البدیءُ، البدیعُ).
22 / 1
مَبادِئُ الخِلقَةِ
22 / 1- 1
العِلمُ
الکتاب
«أَلا یَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَ هُوَ اَللَّطِیفُ اَلْخَبِیرُ».(9)
و سلبى آن، آمده است…. و آنچه در این مجموعه آمده، بخشى از مباحث آفرینش است و مباحث باقى مانده در دانشنامه ی میزان الحکمة، زیر عنوان «الخلقة (آفرینش)» خواهد آمد.
احادیث بر آناند که دانش و اندازهگیرى و مشیّت (خواست)، از مبادى خلقت است که به معناى اصلى لغوى خلقت، اشاره دارند. از مهمترین ویژگىهاى آفرینش در احادیث، نفى الگو و مادّه ی ازلى است؛ یعنى خداوند سبحان، اشیاى جهان را بر پایه ی نمونههاى دیرینه ایجاد نکرده است و فعل الهى، محکوم نمونهها و صورتهاى دیرینه ی ثابت نیست. از سوى دیگر، خداوند متعال، جهان را از مادّه و ریشهاى دیرینه و نا آفریده، نیافریده است. از همین رو، صورت و مادّه ی جهان، هر دو حادث و نوپدیدند.
در آیات و احادیث، گاه آفرینش از یک چیز درباره ی خداوند سبحان به کار رفته است؛ مانند این آیه: «انسان را از گِلى خشک، چون سفال، آفرید».
ر. ک: ج 5 ص 337 (فصل هفتم: بدىء، بدیع).
22 / 1
مبادى آفرینش
22 / 1- 1
دانش
قرآن
«آیا آن که آفریده، علم ندارد، حال آن که او ریزبینِ آگاه است؟».
«بَدِیعُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ أَنّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ».(10)
إِنَّ رَبَّکَ هُوَ اَلْخَلاّقُ اَلْعَلِیمُ».(11)
راجع: البقرة: 29، المائدة: 97، الروم: 54، یس: 79 و 81، الزخرف: 9.
الحدیث
4470. الإمام علیّ علیه السلام:… مُبتَدعِ الخَلائِقِ بِعِلمِهِ، ومُنشِئِهِم بِحُکمِهِ، بِلاَ اقتِداءٍ ولا تَعلیمٍ ولاَ احتِذاءٍ لِمِثالِ صانِعٍ حَکیمٍ، ولا إِصابَةِ خَطَأٍ ولا حَضرَةِ مَلَأٍ.(12)
4471. التوحید عن مروان بن مسلم: دَخَلَ ابنُ أَبِی العَوجاءِ عَلى أَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام فَقالَ: أَلَیسَ تَزعُمُ أَنَّ اللّهَ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ؟
فَقالَ أَبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام: بَلى.
فَقالَ: أنَا أَخلُقُ.
فَقالَ علیه السلام لَهَ: کَیفَ تَخلُقُ؟!
فَقالَ: أُحدِثُ فِی المَوضِعِ، ثُمَّ أَلبَثُ عَنهُ فَیَصیرُ دَوابَّ، فَأَکونُ أَنَا الَّذی خَلَقتُها.
فَقالَ أَبو عَبدِ اللّهِ علیه السلام: ألَیسَ خالِقُ الشَّیءِ یَعرِفُ کَم خَلقُهُ؟
قالَ: بَلى.
قالَ: فَتَعرِفُ الذَّکَرَ مِنها مِنَ الأُنثى، وتَعرِفُ کَم عُمُرُها؟ فَسَکَتَ.(13)
«نوآور آسمانها و زمین است. چگونه او را فرزندى باشد، حال آن که براى او همسرى نبوده و همه چیز را آفریده؟ و او به همه چیز داناست».
«همانا خداوندگار تو، همان بسیار آفریننده ی داناست».
ر. ک: بقره: آیه ی 29، مائده: آیه ی 97، روم: آیه ی 54، یس: آیه ی 79 و81، زخرف: آیه ی 9.
حدیث
4470. امام على علیه السلام: نوآور آفریدگان به دانش خود و نوپدید آورنده ی آنها به حکم (/ حکمت) خود است، بدون الگو بردارى [از کسى] و آموختن و تقلید کردن از نمونه ی سازنده ی فرزانهاى، و بدون آزمون و خطایى، و بدون حضور جماعتى [براى مشاوره].
4471. التوحید- به نقل از مروان بن مسلم-: ابن ابى العوجاء بر ابو عبد اللّه (امام صادق علیه السلام) وارد شد و گفت: آیا گمان نمىکنى که خداوند، آفریدگار همه چیز است؟
امام صادق علیه السلام فرمود: «آرى».
گفت: من [هم] مىآفرینم.
امام علیه السلام به او فرمود: «چگونه مىآفرینى؟!».
گفت: در اینجا قضاى حاجت مىکنم. پس از آن، درنگ مىکنم و جنبندگانى [ظاهر] مىشوند که من، آفریدگار آنها هستم.
امام صادق علیه السلام فرمود: «آیا آفریدگار یک چیز، نمىداند که آفریدههاى او چند تا هستند».
گفت: چرا.
فرمود: «پس تو نرینه آنها را از مادینه، باز مىشناسى و عمر آنها را مىدانى؟». پس ساکت شد.
4472. الکافی عن محمّد بن مسلم: سَأَلتُ أَبا عَبدِ اللّهِ علیه السلام عَن قَولِ اللّهِ عز و جل: «أَعْطى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى».(14)
قالَ: لَیسَ شَیءٌ مِن خَلقِ اللّهِ إِلاّ وهُوَ یُعرَفُ مِن شَکلِهِ الذَّکَرُ مِنَ الأُنثى.
قُلتُ: ما یَعنی «ثُمَّ هَدى».
قالَ: هَداهُ لِلنِّکاحِ وَالسِّفاحِ مِن شَکلِهِ.(15)
4473. رجال الکشّی عن أَبی جعفر الأَحول: قالَ ابنُ أَبِی العَوجاءِ مَرَّةً: أَلَیسَ مَن صَنَعَ شَیئا و أَحدَثَهُ حَتّى یُعلَمَ أَنَّهُ مِن صَنعَتِهِ فَهُوَ خالِقُهُ؟
قُلتُ(16): بَلى.
[قالَ:](17) فَأَجِّلنی شَهرا أَو شَهرَینِ، ثُمَّ تَعالَ حَتّى أُرِیَکَ، قالَ: فَحَجَجتُ فَدَخَلتُ عَلى أَبی عَبدِ اللّهِ علیه السلام، فَقالَ: أما إِنَّهُ قَد هَیَّأ لَکَ شَأنَینِ(18) وهُوَ جاءٍ بهِ مَعَهُ بِعِدَّةٍ مِن أَصحابِهِ، ثُمَّ یُخرِجُ لَکَ الشَّأنَینِ قَدِ امتَلآ دودا، ویَقولُ لَکَ: هذا الدّودُ یَحدُثُ مِن فِعلی، فَقُل لَهُ: إِن کانَ مِن صُنعِکَ و أَنتَ أَحدَثتَهُ فَمَیِّز ذُکورَهُ مِنَ الإِناثِ. فَقالَ: هذِهِ وَاللّهِ لَیسَت مِن أَبزارِکَ(19)، هذِهِ الَّتی حَمَلَتهَا الإِبِلُ مِنَ الحجِازِ.(20)
4472. الکافى- به نقل از محمّد بن مسلم-: از امام صادق علیه السلام از سخن خداوند عز و جل «به هر چیزى آفرینش آن را عطا کرد. آن گاه، رهنمون گشت» پرسیدم.
فرمود: «چیزى از آفریدگان خدا نیست، مگر آن که نرینه یا مادینه ی همگونه خود را مىشناسد.»
گفتم: [جمله ی] «آن گاه رهنمون گشت» چه معنایى دارد؟
فرمود: «او را به نکاح و زناى با همگونه ی خود، رهنمون گشت».
4473. رجال الکشّى- به نقل از ابو جعفر احول-: ابن ابى العوجاء یک بار گفت: آیا کسى که چیزى را بسازد و آن را پدید آورد تا این که دانسته شود که آن، از ساختِ اوست، آفریدگار آن نیست؟
گفتم: آرى.
[گفت:] یک یا دو ماه به من فرصت بده. سپس بیا تا [خالق بودنم را] به تو نشان دهم.
گفت: حج گزاردم و بر امام صادق علیه السلام وارد شدم. فرمود: «او (ابن ابى العوجاء) دو جمجمه براى تو آماده کرده است و او همراه با شمارى از یاران خود، آن را با خود خواهد آورد. سپس، آن دو جمجمه را براى تو بیرون خواهد آورد که پُر از کِرم شدهاند و به تو خواهد گفت: این کِرمها از کار من پدید آمده است. پس به او بگو: اگر از ساخت توست و تو آن را پدید آوردهاى، نرینههاى آن را از مادینگان جدا کن.
پس [از ارائه ی پاسخ،] ابن ابى العوجاء گفت: به خدا سوگند، این [پاسخ،] از گفتههاى خودت نیست. این را شتران از حجاز آوردهاند (کنایه از آموختن از امام صادق علیه السلام).
22 / 1- 2
القُدرَةُ
الکتاب
«وَ لِلّهِ مُلْکُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ ما بَیْنَهُما یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ اَللّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(21)
راجع: البقرة: 20، آل عمران: 29 و 189، المائدة: 120، النور: 45، الروم: 54، فاطر: 1 و 44، التغابن: 1، الملک: 1.
الحدیث
4474. الإمام علیّ علیه السلام: فَطَرَ الخَلائِقَ بِقدُرَتِهِ.(22)
راجع: ص 466 (الفصل الثانی والخمسون: القادِرُ، القَدیرُ).
22 / 1- 3
التَّقدیرُ
الکتاب
«إِنّا کُلَّ شَیْءٍ خَلَقْناهُ بِقَدَرٍ».(23)
الحدیث
4475. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: قَدَّرَ اللّهُ المَقادیرَ قَبلَ أَن یخَلُقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ بِخَمسینَ أَلفَ
22 / 1- 2
توانایى
قرآن
«فرمان روایى آسمانها و زمین و آنچه میان آنهاست، از آنِ خداست. آنچه بخواهد، مىآفریند، و خداوند بر همه چیز تواناست».
ر. ک: بقره: آیه ی 20، آل عمران: آیه ی 29 و 189، مائده: آیه ی 120، نور: آیه ی 45، روم: آیه ی 54، فاطر: آیه ی 1 و 44، تغابن: آیه ی 1، ملک: آیه ی 1.
حدیث
4474. امام على علیه السلام: آفریدگان را به توانایى خود، پدید آورد.
ر. ک: ص 467 (فصل پنجاه و دوم: قادر، قدیر).
22 / 1- 3
اندازه گرفتن
قرآن
«ما همه چیز را به اندازه آفریدهایم».
حدیث
4475. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوند، پنجاه هزار سال پیش از آن که آسمانها و زمین را بیافریند، اندازهها را نهاد.
سنة(24)
4476. عنه صلى الله علیه و آله: إِنَّ اللّهَ عز و جل قَدَّرَ المَقادیرَ، ودَبَّرَ التَّدابیرَ قَبلَ أَن یَخلُقَ آدَمَ بِأَلفَی عامٍ.(25)
4477. الإمام علیّ علیه السلام: قَدَّرَ ما خَلَقَ فَأَحکَمَ تَقدیرَهُ.(26)
4478. الإمام المهدیّ علیه السلام- فِی الدُّعاء-: إِنَّکَ الأَوَّلُ وَالآخِرُ وَالظّاهِرُ وَالباطِنُ، لَم تَکُن مِن شَیءٍ ولَم تَبِن عَن شَیءٍ، کُنتَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ و أَنتَ الکائِنُ بَعدَ کُلِّ شَیءٍ، وَالمُکَوِّنُ لِکُلِّ شَیءٍ، خَلَقتَ کُلَّ شَیءٍ بِتَقدیرٍ و أَنتَ السَّمیعُ البَصیرُ.(27)
راجع: ج 7 ص 212 (الفصل السابع والسبعون: المقدِّر).
22 / 1- 4
المَشیئَةُ
الکتاب
«اَللّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».(28)
«یَزِیدُ فِی اَلْخَلْقِ ما یَشاءُ إِنَّ اَللّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».(29)
4476. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: همانا خداوند عز و جل دو هزار سال پیش از آن که آدم را بیافریند، اندازهها را سنجید و تدبیرها را تدبیر کرد.
4477. امام على علیه السلام: آنچه را آفرید، سنجید و اندازه ی آن را استوار داشت.
4478. امام مهدى علیه السلام- در دعا-: تویى اوّل و آخر، و ظاهر و باطن، از چیزى به وجود نیامدى و از چیزى جدا نگشتى و پیش از همه چیز بودى. تویى که پس از همه چیز، خواهى بود و سازنده ی همه چیزى. همه چیز را با اندازهاى آفریدى و تو شنواى بینایى.
ر. ک: ج 7 ص 213 (فصل هفتاد و هفتم: مُقَدِّر).
22 / 1- 4
خواست
قرآن
«خداوند، هر چه را بخواهد، مىآفریند. هر گاه بر کارى حکم کند، تنها به آن مىگوید: «باش!»، پس [بىدرنگ] به وجود مىآید».
«آنچه در آفرینش بخواهد، مىافزاید. بىگمان، خدا بر همه کارى تواناست».
الحدیث
4479. الإمام علیّ علیه السلام: فَإِذا قالَ المُؤَذِّنُ «اللّهُ أَکبَرُ» فَإِنَّهُ یَقولُ: اللّهُ الَّذی لَهُ الخَلقُ وَالأَمرُ، وبِمَشیئَتِهِ کانَ الخَلقُ، ومِنهُ کانَ کُلُّ شَیءٍ لِلخَلقِ.(30)
4480. الإمام الصادق علیه السلام: خَلَقَ اللّهُ المَشیئَةَ بِنَفسِها، ثُمَّ خَلَقَ الأَشیاءَ بِالمَشیئَةِ.(31)
22 / 1- 5
جَوامِعُ مَبادِئِ الخِلقَةِ
4481. الإمام الصادق علیه السلام: لا یَکونُ شَیءٌ فِی الأَرضِ ولا فِی السَّماءِ إِلاّ بِهذِهِ الخِصالِ السَّبعِ: بِمَشیئَةٍ وإِرادَةٍ وقَدَرٍ وقَضاءٍ وإِذنٍ وکتِابٍ وأَجَلٍ؛ فَمَن زَعَمَ أَنَّهُ یَقدِرُ عَلى نَقضِ واحِدَةٍ فَقَد کَفَرَ.(32)
4482. الإمام الکاظم علیه السلام: لا یَکونُ شَیءٌ فِی السَّماواتِ ولا فِی الأَرضِ إِلاّ بِسَبعٍ: بِقَضاءٍ وقَدَرٍ وإِرادَةٍ ومَشیئَةٍ وکِتابٍ و أَجَلٍ وإِذنٍ؛ فَمَن زَعَمَ غَیرَ هذا فَقَد کَذِبَ عَلَى اللّهِ أَو رَدَّ عَلَى اللّهِ عز و جل.(33)
4483. الکافی عن علیّ بن إبراهیم الهاشمی: سَمِعتُ أَبَا الحَسَنِ موسَى بنَ جَعفَرٍ علیهما السلام یَقولُ:
حدیث
4479. امام على علیه السلام: پس هر گاه اذانگو بگوید «اللّه اکبر»، او مىگوید: خداوند، کسى است که آفرینش و فرمان، از آنِ اوست و آفرینش به خواست اوست و هرچه براى آفریدگان است، از اوست.
4480. امام صادق علیه السلام: خداوند، مشیّت (خواست) را به خود آن آفرید و آن گاه، اشیا را با مشیّت، خلق نمود.
22 / 1- 5
مبادى فراگیر آفرینش
4481. امام صادق علیه السلام: چیزى در زمین و در آسمان پدید نمىآید، مگر با این ویژگىهاى هفتگانه: با خواست، اراده، قدر، قضا، اذن، کتاب (نوشته) و اجل (هنگام معیّن). پس هر که پندارد که بر شکستن یکى [از آنها] تواناست، بىگمان، کافر شده است.
4482. امام کاظم علیه السلام: چیزى در آسمانها و در زمین پدید نمىآید، مگر با هفت [چیز]: با قضا، و قدر، اراده، مشیّت، کتاب (نوشته) و اجل (هنگام معیّن) و اذن. پس هر که جز این گمان ببرد، حتما بر خداوند، دروغ بسته یا(34) [حکمى را] بر خداوند عز و جل رد کرده است.
4483. الکافى- به نقل از على بن ابراهیم هاشمى-: از ابو الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام
لا یَکونُ شَیءٌ إِلاّ ما شاءَ اللّهُ و أَرادَ وقَدَّرَ وقَضى.
قُلتُ: ما مَعنى شاءَ؟
قالَ: اِبتِداءُ الفِعلِ.
قلُتُ: ما مَعنى قَدَّرَ؟
قالَ: تَقدیرُ الشَّیءِ مِن طولِهِ وعَرضِهِ.
قُلتُ: ما مَعنى قَضى؟
قالَ: إِذا قَضىأَمضاهُ، فَذلِکَالَّذی لا مَرَدَّ لَهُ.(35)
2/22
خَصائِصُ الخِلقَةِ
22 / 2- 1
الحَقُّ
الکتاب
«وَ هُوَ اَلَّذِی خَلَقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ یَوْمَ یَقُولُ کُنْ فَیَکُونُ قَوْلُهُ اَلْحَقُّ وَ لَهُ اَلْمُلْکُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی اَلصُّورِ عالِمُ اَلْغَیْبِ وَ اَلشَّهادَةِ وَ هُوَ اَلْحَکِیمُ اَلْخَبِیرُ».(36)
شنیدم که فرمود: «چیزى پدید نمىآید، مگر آن که خداوند بخواهد، اراده کند، تقدیر نماید و قضا براند».
گفتم: «بخواهد» به چه معناست؟
فرمود: «آغاز فعل».
گفتم: «تقدیر نماید» به چه معناست؟
فرمود: «اندازهگیرى شىء از درازا و پهناى آن».
گفتم: معناى «قضا براند» چیست؟
فرمود: «هر گاه [درباره ی چیزى] قضا براند، آن را محقّق سازد و آن، همان است که بازگشت ناپذیر است».
22/ 2
ویژگىهاى آفرینش
22 / 2- 1
حق
قرآن
«و او کسى است که آسمانها و زمین را به حق آفرید و روزى که بگوید: «باش!»، پس موجود مىگردد. سخن او حقّ است و روزى که در صور دمیده شود، فرمانروایى، تنها از آنِ اوست. داناى نهان و آشکار است، و اوست فرزانه ی آگاه».
22 / 2- 2
الحُسنُ
الکتاب
«اَلَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ».(37)
«فَتَبارَکَ اَللّهُ أَحْسَنُ اَلْخالِقِینَ».(38)
«أَتَدْعُونَ بَعْلاً وَ تَذَرُونَ أَحْسَنَ اَلْخالِقِینَ».(39)
الحدیث
4484. رسول اللّه صلى الله علیه و آله- فی قَولِهِ تَعالى: «أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ»-: أَما إِنَّ اِستَ القِرَدَةِ لَیسَت بِحَسَنةٍ ولکِنَّهُ أَحکَمَ خَلقَها.(40)
4485. مسند ابن حنبل عن الشرید: أَبصَرَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آلهرَجُلاً یَجُرُّ إِزارَهُ، فَأَسرَعَ إِلَیهِ أَو هَروَلَ فَقالَ: اِرفَع إِزارَکَ وَاتَّقِ اللّهَ.
قالَ: إِنّی أَحنَفُ تَصطَکُّ رُکبَتایَ.
فَقالَ: اِرفَع إِزارَک؛ فَإِنّ کُلَّ خَلقِ اللّهِ عز و جل حَسَنٌ.(41)
4486. مسند ابن حنبل عن القاسم بن عبد الرحمن عن عمرو الأَنصاری، قالَ: بَینا هُوَ یَمشی
22 / 2- 2
نیکویى
قرآن
«آن که هر چه آفرید، نیکو گرداند».
«پس برتر و بالاتر است خدا، بهترینِ آفرینندگان».
«آیا [بت] بعل را مىخوانید و بهترین آفرینندگان را فرو مىگذارید؟».
حدیث
4484. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله- درباره ی آیه ی «هر آنچه آفرید، نیکو گردانْد»: هان! سرین بوزینگان، زیبا نیست؛ ولى [خداوند] آفرینش آن را استوار ساخته است.
4485. مسند ابن حنبل- به نقل از شرید-: پیامبر خدا، مردى را دید که اِزار خود را [بر زمین] مىکشید. پس به سوى او شتافت و فرمود: «اِزارت را بالا ببر و از خدا پروا کن».
گفت: من، کج پایم. زانوانم به هم مىخورد.
فرمود: «اِزارت را برکش؛ زیرا همه ی آفرینش خداوند عز و جل نیکوست».
4486. مسند ابن حنبل- به نقل از قاسم بن عبد الرحمان، از عمرو انصارى-: هنگامى
قد أسبلَ إِزارَهُ إِذ لَحِقَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله وقَد أَخَذَ بِناصِیَةِ نَفَسِهِ وهُوَ یَقولُ: اللّهُمَّ عَبدُکَ ابنُ عَبدِکَ ابنُ أُمَتِکَ.
قالَ عَمرٌو: فَقُلتُ یا رَسولَ اللّهِ، إِنّی رَجُلٌ حَمشُ السّاقَینِ.(42)
فَقالَ: یا عَمرُو، إِنَّ اللّهَ عز و جل قَد أَحسَنَ کُلَّ شَیءٍ خَلَقَهُ.(43)
4487. جامع الأخبار: رُوِیَ أَنَّ نوحا علیه السلام مَرَّ عَلى کَلبٍ کَریهِ المَنظَرِ، فَقالَ نوحٌ: ما أَقبَحَ هذَا الکَلبَ! فَجَثَا الکَلبُ، وقالَ بِلِسانٍ طَلقٍ ذَلقٍ(44): إِن کُنتَ لا تَرضى بِخَلقِ اللّهِ فَحَوِّلنی یا نَبِیَّ اللّهِ! فَتَحَیَّرَ نوحٌ علیه السلام و أَقبَلَ یَلومُ نَفسَهُ بِذلِکَ، وناحَ عَلى نَفسِهِ أَربَعینَ سَنَةً، حَتّى ناداهُ اللّه تَعالى: إِلى مَتى تَنوحُ یا نوحُ، فَقَد تُبتُ عَلَیکَ.(45)
که او (عمرو) راه مىرفت و ازار خود را فرو هشته بود، ناگاه پیامبر خدا به او رسید، در حالى که پیشانى خود را گرفته بود و مىگفت: «خداوندا! بنده ی تو، پسر بنده ی تو، پسر کنیز توست».
عمرو مىگوید: گفتم: اى پیامبر خدا! من مردى باریک ساقم.
فرمود: «اى عمرو! همانا خداوند عز و جل هر چه آفریده، نیکو ساخته است».
4487. جامع الأخبار: روایت شده است که نوح علیه السلام بر سگى زشتْ روى گذر کرد و گفت: «این سگ، چه بدْ ریخت است!».
سگ بر زانو نشست و با زبانى گویا و رسا گفت: اى پیامبر خدا! اگر از آفرینش خدا ناخشنودى، مرا دگرگون کن.
نوح علیه السلام سرگشته شد و بدان سبب، به سرزنش خود پرداخت و چهل سال بر خویشتن مویه کرد تا این که خداوند متعال، او را آواز داد: «اى نوح! تا چند مویه کنى؟ بر تو بازگشتم [و توبهات را پذیرفتم]».
تحلیلى در باب نیکویى آفرینش
حُسن، ضد قُبح است. راغب درباره ی معناى «حُسن» مىگوید: حُسن (نیکویى)، عبارت است از هر دل انگیزِ خواستنى، و آن، سه گونه است: پسندیده از دیدگاه عقل، پسندیده از نظر هوس، و پسندیده از نظر احساس.
این تقسیم، بر پایه ی قواى ادراک کننده در انسان که حُسن را در مىیابند، استوار است؛ لیکن حقیقت حُسن، عبارت است از: تناسب اجزاى هر چیز با یکدیگر و هماهنگى کلّ اجزا با هدف و غایتى که خارج از ذات آن است. بنا بر این، به عنوان نمونه، حُسن چهره، یعنى تناسب اجزاى آن و حُسن دادگرى، یعنى هماهنگى دادگرى با هدف جامعه ی متمدّن که در آن، هر حقدارى به حقّ خود برسد.
همین طور، بررسى دقیق گونههاى آفریدگان از جنبه ی نظم و تناسب اجزاى آن و در بر گرفتن ترکیب و تجهیز کامل (بنا بر آنچه نیاز دارد)، پژوهنده را مطمئن مىسازد که هر یک از این آفریدهها، بر بهترین وجهى که تصوّر آن امکان پذیر
است، آفریده شده است: «فَتَبارَکَ اَللّهُ أَحْسَنُ اَلْخالِقِینَ؛(46) پس برتر و بالاتر است خداوند، آن بهترینِ آفرینندگان».
امکان دارد چیزى را بیابیم که در سنجش با چیز دیگر، در دیده ی ما زیبا نیاید؛ امّا آن، در واقعْ براى خود و در چارچوب سامانه ی آفرینش زیباست که از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده که به مناسبت سخن گفتن درباره ی آیه «اَلَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ؛(47) آن که هر چه آفرید، نیکو ساخت»، فرمود:
أما إنَّ إستَ القِرَدَةِ لَیسَت بِحَسَنَةٍ ولکِنَّهُ أحکَمَ خَلقَها.(48)
هان! سرین بوزینگان زیبا نیست؛ ولى [خداوند] آفرینش آن را استوار ساخته است.
این معنا با مفهوم لغوى واژه «أحسَن» نیز هماهنگ است. فَیّومى مىگوید: «أحسنتُ الشىء؛ یعنى: آن را شناختم و به نیکویى انجام دادم».
بر این اساس، جمله ی «ما یُحسن» در گفتار امام على علیه السلام: «قیمة کُلِّ امرِئً ما یُحسِنُهُ» به «ما یعلم؛ آنچه مىداند»، تفسیر شده است. خلیل بن احمد فراهیدى مىگوید: تشویق کنندهترین سخن در تحصیل دانش، سخن على بن ابى طالب علیه السلام است که فرمود: «قیمة کل امرىء ما یحسن؛ ارزش هر انسان، چیزى است که نیک مىداند».
22 / 2-3
التَّجَدُّدُ
الکتاب
«یَسْئَلُهُ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ».(49)
«وَ اَلسَّماءَ بَنَیْناها بِأَیْیْدٍ وَ إِنّا لَمُوسِعُونَ».(50)
الحدیث
4488. رسول اللّه صلى الله علیه و آله- فی قَولِهِ تِعالى: «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ»-: مِن شَأنِهِ أَن یَغفِرَ ذَنبا، ویُفَرِّجَ کَربا، ویَرفَعَ قَوما ویَخفِضَ آخَرینَ.(51)
4489. تفسیر القمّی: قَوُلُهُ تَعالى: «یَسْئَلُهُ مَنْ فِی اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ» قالَ: یُحیی ویُمیتُ، ویَرزُقُ ویَزیدُ ویَنقُصُ.(52)
22 / 2- 4
الحُدوثُ
الکتاب
«بَدِیعُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ أَنّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ
22 / 2- 3
نو به نو شدن
قرآن
«هر که در آسمانها و زمین است، از او درخواست مىکند. هر روز، او در کارى است».
«و آسمان را با نیرویى بنیاد نهادیم، و بىگمان، ما گسترانندهایم».
حدیث
4488. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله- در تفسیر آیه ی «هر روز، او در کارى است»-: از کار اوست که گناهى را بیامرزد و از اندوهى رهایى بخشد و گروهى را برکِشد و گروهى دیگر را فرو آورد.
4489. تفسیر القمى- درباره ی گفتار خداى متعال: «آن که در آسمانها و زمین است، از او درخواست مىکند. هر روز، او در کارى است»: [على بن ابراهیم قمى] مىگوید: [یعنى:] زنده مىکند و مىمیرانَد و روزى مىرساند و مىافزاید و مىکاهد.
22 / 2- 4
نو پدید آورى
قرآن
«نوآور آسمانها و زمین است. چگونه او را فرزندى باشد، حال آن که براى او همسرى نبوده است و همه چیز را آفریده و او به همه چیز داناست. آن خداست که پروردگارِ شماست.
عَلِیمٌ- ذلِکُمُ اَللّهُ رَبُّکُمْ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ».(53)
«قُلِ اَللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَ هُوَ اَلْواحِدُ اَلْقَهّارُ».(54)
ذلکم الله رَبُّکُمْ خالِقُ کُلِّ شَیْءٍ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ فَأَنّى تُؤْفَکُونَ».(55)
الحدیث
4490. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: الکائِنُ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ، وَالمُکَوِّنُ لِکُلِّ شَیءٍ، وَالکائِنُ بَعدَ فَناءِ کُلِّ شَیءٍ.(56)
4491. عنه صلى الله علیه و آله- فِی الدُّعاءِ-: أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ، کُنتَ إِذ لَم تَکُن سَماءٌ مَبنِیَّةٌ، ولا أَرضٌ مَدحِیَّةٌ(57)، ولا شَمسٌ مُضیئَةٌ، ولا لَیلٌ مُظلِمٌ، ولا نَهارٌ مُضیءٌ، ولا بَحرٌ لُجّیٌّ(58)، ولا جَبَلٌ راسٍ، ولا نَجمٌ سارٍ، ولا قَمَرٌ مُنیرٌ، ولا ریحٌ تَهُبُّ، ولا سَحابٌ یَسکُبُ، ولا بَرقٌ یَلمَعُ، ولا رَعدٌ یُسَبِّحُ، ولا روحٌ تَنَفَّسُ، ولا طائِرٌ یَطیرُ، ولا نارٌ تَتَوَقَّدُ، ولا ماءٌ یَطَّرِدُ(59)، کُنتَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ، وکَوَّنتَ کُلَّ شَیءٍ، وقَدَرتَ عَلى کُلِّ شَیءٍ، وَابتَدَعتَ کُلَّ شَیءٍ.(60)
4492. الإمام علیّ علیه السلام: الحَمدُ للّهِِ الَّذی لا یَموتُ ولا تَنَقضی عَجائِبُهُ؛ لِأَنَّهُ کُلَّ یَومٍ فی
خدایی جز او نیست. آفریننده ی همه چیز است.»
«بگو: خدا، آفریننده ی همه چیز است، و اوست یگانه ی چیره».
«آن خداست که پروردگارِ شماست. آفریننده ی همه چیز است. خدایى جز او نیست. پس چگونه [از پرستش او] باز گردانده مىشوید؟».
حدیث
4490. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: [خداوند] باشنده ی پیش از همه چیز، هستى بخش همه چیز و باشنده ی پس از نابودى همه چیز است.
4491. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله- در دعا-: تو خدایى هستى که خدایى جز تو نیست؛ بودى آن هنگام که نه آسمانى ساخته شده بود، نه زمینى گسترده بود، نه آفتابى روشنایى بخش، نه شبى تار، نه روزى روشن، نه دریایى ژرف (/ پهناور)، نه کوهى استوار، نه ستارهاى شبگرد، نه ماهى فروزان؛ نه بادى که بوزد، نه ابرى که [باران]، بریزد، نه آذرخشى که بدرخشد، نه تندرى که [تو را] به پاکى بستاید، نه نسیمى که دَم زند، نه پرندهاى که پرواز کند، نه آتشى که بر افروخته شود، نه آبى که روان گردد. پیش از همه چیز بودى و همه چیز را هستى بخشیدى و بر هر چیزى توانا گشتى و همه چیز را نوآورى کردى.
4492. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خدایى است که نمىمیرد و شگفتىهاى او پایان
شَأنٍ منِ إِحداثِ بَدیعٍ لَم یَکُن.(61)
4493. الإمام الحسن علیه السلام: خَلَقَ الخَلقَ، فَکانَ بَدیئا بَدیعاً اِبتَدَأَ مَا ابتَدَعَ.(62)
4494. الإمام الباقر علیه السلام: کانَ اللّهُ عز و جل ولا شَیءَ غَیرُهُ.(63)
4495. عنه- علیه السلام فی قَولِهِ تَعالى: «بَدِیعُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ»-: أَی مُبدِعُهُما ومُنشِئُهُما بِعِلمِهِ، ابتِداءً لا مِن شَیءٍ ولا عَلى مِثالٍ سَبَقَ(64)
4496. الإمام الصادق علیه السلام: الحَمدُ للّهِِ الَّذی کانَ إِذ لَم یَکُن شَیءٌ غَیرُهُ.(65)
4497. عنه علیه السلام: إِنَّ اللّهَ خِلوٌ مِن خَلقِهِ، وخَلقُهُ خِلوٌ مِنهُ، وکُلُّ ما وَقَعَ عَلَیهِ اسمُ شَیءٍ ما خَلا اللّهَ فَهُوَ مَخلوقٌ، وَاللّهُ خالِقُ کُلِّ شَیءٍ، تَبارَکَ الَّذی لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ.(66)
نمىپذیرد؛ زیرا او هر روز، در کار پدید آوردن [چیز] تازهاى است که نبوده است.@
4493. امام حسن علیه السلام: آفریدگان را آفرید و آغازگرِ نوآور بود. آنچه نوآورى کرد، آغازگرى نمود.
4494. امام باقر علیه السلام: خداوند عز و جل بود و هیچ چیز جز او نبود.
4495. امام باقر علیه السلام- درباره ی آیه ی «نوآور آسمانها و زمین»-: یعنى نوآور آنها و پدید آورنده ی آنها به دانش خود، به آغازگرى بود، نه از چیزى، و نه طبق نمونهاى که پیشتر بوده باشد.
4496. امام صادق علیه السلام: ستایش، از آنِ خدایى است که آن هنگام که چیزى جز او نبود، بود.
4497. امام صادق علیه السلام: همانا خداوند، تهى از آفریدگان است و آفریدگانش از او تهى هستند، و هر آنچه جز خدا نام شىء بر آن واقع شود، آفریده است، و خداوند، آفریننده ی همه چیز است. برتر و بالاتر است آن که همانند او چیزى نیست، و اوست شنواى بینا.
4498. الإمام الکاظم علیه السلام: خالِقٌ إِذ لا مَخلوقَ، ورَبٌّ إِذ لا مَربوبَ.(67)
4499. عنه علیه السلام: کُلُّ شَیءٍ سِواهُ مَخلوقٌ.(68)
4500. عنه علیه السلام: هُوَ القَدیمُ وما سِواهُ مَخلوقٌ مُحدَثٌ.(69)
4501. الإمام الجواد علیه السلام: یا ذَا الَّذی کانَ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ، ثُمَّ خَلَقَ کُلَّ شَیءٍ، ثُمَّ یَبقى ویَفنى کُلُّ شَیءٍ.(70)
4502. الإمام الهادی علیه السلام: إِنَّ الجِسمَ مُحدَثٌ وَاللّهُ مُحدِثُهُ ومُجَسِّمُهُ.(71)
راجع: ص 82 (اصول أزلیّة) و492 (الفصل الرابع والخمسون: القدیم، الأزلیّ) و 508 (کان اللّه ولم یکن معه شیء).
22 / 2- 5
الخَلقُ الدَّفعِیُّ
الکتاب
«وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».(72)
4498. امام کاظم علیه السلام: آفریننده است، آن گاه که آفریدهاى نبود و پروردگار است، آن گاه که بندهاى نبود.
4499. امام کاظم علیه السلام: هر چیزى جز او، آفریده است.
4500. امام کاظم علیه السلام: اوست دیرینه و آنچه جز اوست، آفریده ی نو پدید است.
4501. امام جواد علیه السلام: اى آن که پیش از همه چیز بود، سپس همه چیز را آفرید، آن گاه پایدار مىمانَد و همه چیز، نابود مىگردد!
4502. امام هادى علیه السلام: همانا جسم، نو پدید است و خداوند، پدید آورنده ی آن و تجسّم دهنده به آن است.
ر. ک: ص 83 (موادّ ازلى)
و 493 (فصل پنجاه و چهارم: قدیم)
و 509 (خدا بود و چیزى با او نبود).
22 / 2- 5
آفرینش دفعى
قرآن
«و چون بر کارى حکم کند، تنها به آن گوید «باش!»، پس [بىدرنگ] به وجود مىآید».
«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».(73)
«إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».(74)
الحدیث
4503. الإمام علیّ علیه السلام: فَأَمَّا القُدرَةُ فَقَولُهُ تَعالى: «إِنَّما قَوْلُنا لِشَیْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ» فَهذِهِ القُدرَةُ التّامَّةُ الَّتی لا یَحتاجُ صاحِبُها إِلى مُباشَرَةِ الأَشیاءِ، بَل یَختَرِعُها کَما یَشاءُ سُبحانَهُ، ولا یَحتاجُ إِلَى التَّرَوّی فی خَلقِ الشَّیءِ، بَل إِذا أَرادَهُ صارَ عَلى ما یُریدُهُ مِن تَمامِ الحِکمَةِ، وَاستَقامَ التَّدبیرُ لَهُ بِکَلِمَةٍ واحِدَةٍ، وقُدرَةٍ قاهِرَةٍ بانَ بِها مِن خَلقِهِ.(75)
4504. الإمام الرضا علیه السلام: إِنَّما أَمُرهُ کَلَمحِ البَصَرِ أَو هُوَ أَقرَبُ، إِذا شاءَ شَیئا فَإِنَّما یَقولُ لَهُ: «کُن»، فَیَکونُ بِمَشیئَتِهِ وإِرادَتِهِ، ولَیسَ شَیءٌ مِن خَلقِهِ أَقرَبَ إِلَیهِ مِن شَیءٍ، ولا شَیءٌ مِنهُ هُوَ أَبعَدَ مِنهُ مِن شَیءٍ.(76)
راجع: ص 74 (الرّویّة) و76 (الإحتیال) و80 (النّصب) و 88 (جوامع ما لم یکن فی مبادِئ الخلقة).
22 / 2- 6
الخَلقُ التَّدریجِیُّ
الکتاب
«إِنَّ رَبَّکُمُ اَللّهُ اَلَّذِی خَلَقَ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیّامٍ ثُمَّ اِسْتَوى عَلَى اَلْعَرْشِ یُغْشِی اَللَّیْلَ اَلنَّهارَ یَطْلُبُهُ حَثِیثاً وَ اَلشَّمْسَ وَ اَلْقَمَرَ وَ اَلنُّجُومَ مُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِ أَلا لَهُ اَلْخَلْقُ وَ اَلْأَمْرُ تَبارَکَ
«کار او جز این نیست که هر گاه [آفرینش] چیزى را بخواهد، به آن گوید «باش!»، پس [بىدرنگ] به وجود مىآید».
«سخن ما به چیزى- هر گاه آن را بخواهیم- تنها آن است که بدان بگوییم: «باش!»، پس [بىدرنگ] موجود مىگردد».
حدیث
4503. امام على علیه السلام: و امّا [دلیل] توانایى [خدا]، این سخن خداى متعال است: «سخن ما به چیزى- هر گاه آن را بخواهیم- تنها آن است که بدان گوییم باش «پس!»، [بىدرنگ] موجود مىگردد». پس این توانایى کامل است که دارنده ی آن به دست یازیدن به اشیا نیاز ندارد؛ بلکه [خداى] سبحان آن گونه که بخواهد، اختراع مىکند و در آفرینش شىء نیازمند اندیشیدن نیست؛ بلکه هر گاه آن را بخواهد، همان اراده ی کاملاً حکیمانهاش مىشود و تدبیر براى او با یک گفتار و توانایى چیرهاى که بدان از آفریدههاى خود جداست، استوار مىگردد.
4504. امام رضا علیه السلام: همانا کار او، چون چشم بر هم زدن یا کمتر از آن است. هر گاه چیزى را بخواهد، تنها به آن مىگوید: «باش!»، پس با خواست و اراده ی او به وجود مىآید. از آفریدههایش چیزى از چیزى [دیگر به او] نزدیکتر نیست و چیزى از آنها دورتر از چیزى [نسبت به او] نیست (همه ی اشیا از نظر نزدیکى و دورى براى او یکساناند).
ر. ک: ص 75 (اندیشه) و 77 (چارهاندیشى) و 81 (رنج بردن) و89 (کلیّاتى درباره ی آنچه در آغاز آفرینش نبوده است).
22 / 2- 6
آفرینش تدریجى
قرآن
«همانا پروردگارِ شما، کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، آن گاه بر عرش
اَللّهُ رَبُّ اَلْعالَمِینَ».(77)
راجع: یونس: 3، هود: 7، الفرقان: 59، السجدة: 4، ق: 38، الحدید: 4.
الحدیث
4505. الإمام علیّ علیه السلام: ولَو شاءَ أَن یَخلُقَها فی أَقَلَّ مِن لَمحِ البَصَرِ لَخَلَقَ، ولکِنَّهُ جَعَلَ الأَناةَ وَالمُداراةَ مِثالاً لِأُمَنائِهِ، وإِیجابا لِلحُجُّةِ عَلى خَلقِهِ.(78)
4506. الإمام الرضا علیه السلام: خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرضَ فی سِتَّةِ أَیّامٍ، وهُوَ مُستَولٍ عَلى عَرشِهِ، وکانَ قادِرا عَلى أَن یَخلُقَها فی طَرفَة عَینٍ، ولکِنَّهُ عز و جل خَلَقَها فی سِتَّةِ أَیّامٍ لِیُظهِرَ لِلمَلائِکَةِ ما یَخلُقُهُ مِنها شَیئا بَعدَ شَیءٍ، وتَستَدِلَّ بِحُدوثِ ما یُحدَثُ عَلَى اللّهِ تَعالى ذِکرُهُ مَرَّةً بَعدَ مَرَّةٍ.(79)
22 / 3
ما لا یُوصَفُ بِهِ خالِقِیَّتُهُ
22 / 3-1
الحاجَةُ
4507. الإمام علیّ علیه السلام- فی تَنزیهِ اللّهِ سُبحانَهُ-: لَم تَخلُقِ الخَلقَ لِوَحشَةٍ، ولاَ استَعمَلتَهُم لِمَنفَعَةٍ.(80)
استیلا یافت. روز را به شب فرو مىپوشاند، در حالى که با شتاب، جویاى آن است و خورشید و ماه و ستارگان را رام شده به فرمان خود [آفرید]. هان! آفرینش و فرمان، از آنِ اوست. برتر و والاتر است خدا، پروردگارِ جهانیان».
ر. ک: یونس: آیه ی 3، هود: آیه ی 7، فرقان: آیه ی 59، سجده: آیه ی 4، ق: آیه ی 38، حدید: آیه ی 4.
حدیث
4505. امام على علیه السلام: و اگر مىخواست آنها را در کمتر از یک چشم به هم زدنى بیافریند، مىآفرید؛ ولى او درنگ و مدارا را الگویى براى امانتداران خود و موجب برهان بر آفریدههاى خود نهاد.
4506. امام رضا علیه السلام: آسمانها و زمین را در شش روز آفرید، و او بر عرش خود، استیلا دارد و توانا بود که آنها را در یک چشم بر هم نهادن بیافریند؛ ولى او آنها را در شش روز آفرید تا آنچه از آن به گونه ی تدریجى مىآفرید، براى فرشتگان پدیدار کند، و تا [فرشتگان] با پیدایش آنچه نو به نو پدید مىآید، بر خداوند- که یاد او والاست-، پى در پى نشان جویند.
22 / 3
آنچه آفریدگارى خدا به آن وصف نمىگردد
22 / 3- 1
نیاز
4507. امام على علیه السلام- در تنزیه خداى سبحان-: آفریدگان را براى [رفع] دلتنگى تنهایى نیافریدهاى، و آنها را براى [جلب] سودى به کار نگرفتهاى.
4508. عنه علیه السلام: لَم یُکَوِّنها لِتَشدیدِ سُلطانٍ، ولا خَوفٍ مِن زَوالٍ ولا نُقصانٍ، ولاَ استِعانَةٍ عَلى ضِدٍّ مُناوٍ، ولا نِدٍّ مُکاثِرٍ، ولا شَریکٍ مُکابِرٍ.(81)
4509. فاطمة علیها السلام: کَوَّنَها [أَی الأَشیاءَ] بِقُدرَتِهِ، وذَرَأَها بِمَشِیئَتِهِ مِن غَیرِ حاجَةٍ منهُ إِلى تَکویِنها.(82)
4510. عنها علیها السلام: اِبتَدَعَ الأَشیاءَ لا مِن شَیءٍ کانَ قَبلَها… مِن غَیر حاجَةٍ منهُ إِلى تَکوینِها، ولا فائِدَةٍ لَهُ فی تَصویرِها، إِلاّ تَثبیتا لِحِکمَتِهِ، وتَنبیها عَلى طاعَتِهِ، وإِظهارا لَقُدرَتِهِ، تَعَبُّدا لِبَرِیَّتِهِ، وإِعزازا لِدَعوَتِهِ.(82)
4511. الإمام زین العابدین علیه السلام- فی دُعائِهِ فی طَلَبِ العَفوِ-: أَستَوهِبُکَ- یا إِلهی- نَفسِیَ الَّتی لَم تَخلُقها لِتَمتَنِعَ بِها مِن سُوءٍ، أَو لتَطَرَّقَ بها إِلى نَفعٍ.(83)
4512. الإمام الصادق علیه السلام: هُوَ الخالِقُ لِلأَشیاءِ لا لِحاجَةٍ.(84)
4513. الإمام الرضا علیه السلام: فَلَو کانَ خَلَقَ ما خَلَقَ لِحاجَةٍ مِنهُ لجازَ لِقائلٍ أَن یَقولَ: یَتَحَوَّلُ إِلى ما خَلَقَ لِحاجَتِهِ إِلى ذلِکَ، ولکِنَّهُ عز و جل لَم یَخلُق شَیئا لِحاجَتِهِ، ولَم یَزَل ثابِتا لا فی شَیءٍ ولا عَلى شَیءٍ، إِلاّ أَنَّ الخَلقَ یُمسِکُ بَعضُهُ بَعضا ویَدخُلُ بَعضُهُ فی بَعض ویَخرجُ مِنهُ، وَاللّهُ تَقَدَّسَ بِقدرَتِهِ یُمسِکُ ذلِکَ کُلَّهُ، ولَیسَ یَدخُلُ فی شَیءٍ ولا
4508. امام على علیه السلام: آنها (آفریدهها) را نه براى تقویت سلطهاى پدید آورده، نه از بیم نابودى، نه کاستى، نه براى یارى جستن علیه هماوردى دشمنى کننده، نه همانندى فزون خواه، و نه انبازى ستیزهجو.
4509. فاطمه علیها السلام: آنها (اشیا) را به توانایى خود، پدید آورد و آنها را به خواست خود، آفرید، بدون آن که او را به پدید آوردن آنها نیازى باشد.
4510. فاطمه علیها السلام: اشیا را نوآورى کرد، نه از چیزى که پیش از آنها بوده باشد،… بدون آن که او را به پدید آوردن آنها نیازى باشد و بدون آن که در صورتگرى آنها براى او سودى باشد، مگر براى استوار گرداندن حکمت خود و یادآورى بر طاعت خود و پدیدار ساختن توانایى خود، [و] به بندگى گرفتن آفریدگان خود و نیرومند کردن فراخوان خود.
4511. امام زین العابدین علیه السلام- از دعاى ایشان در طلب عفو-: اى خداى من! از تو مىخواهم جانم را ببخشى که آن را نیافریدى تا بدان، از گزندى جلوگیرى کنى یا بدان به سودى برسى.
4512. امام صادق علیه السلام: اوست آفریننده اشیا، نه براى نیازى.
4513. امام رضا علیه السلام: پس اگر آنچه را که آفرید، براى نیاز خود آفریده بوده، براى گویندهاى روا بود که بگوید: «[خدا] به آنچه آفریده، دگرگون مىشود»، به دلیل نیازى که بدان دارد؛ ولى او چیزى را براى نیاز خود نیافریده است. همواره پا برجاست، نه در چیزى و نه بر روى چیزى؛ امّا آفریدگان، برخى، برخى دیگر را نگاه مىدارد و پارهاى در پارهاى داخل مىگردد و [یا] از آن بیرون مىشود.
و خداوند عز و جل پاک، با توانایى خود، همه ی آنها را نگه مىدارد و در چیزى در نمىآید و از آن بیرون نمىشود و حفظ آن، بر او گران نیست و از نگهدارى آن، ناتوان نمىگردد و هیچیک از آفریدگان، چگونگىِ آن را نمىداند،
یَخرُجُ مِنهُ ولا یَؤودُهُ حِفظُهُ ولا یَعجِزُ عَن إِمساکِهِ، ولا یَعرِفُ أَحَدٌ مِنَ الخَلقِ کَیفَ ذلِکَ إِلاّ اللّهُ عز و جل، ومَن أَطلَعَهُ عَلَیهِ مِن رُسُلِهِ وِأَهلِ سِرِّهِ وَالمُستَحفِظینَ لِأَمرِهِ وخُزّانِهِ القائِمینَ بِشَریعَتِهِ.(85)
4514. التوحید عن الحسن بن محمّد النوفلی- فی ذِکرِ مَجلِسِ الرِّضا علیه السلام مَعَ أَصحابِ المَقالاتِ-: فَقالَ عِمرانُ الصّابِئُ: أَخبِرنی عَنِ الکائِنِ الأَوَّلِ وعَمّا خَلَقَ؟
قالَ علیه السلام: سَأَلتَ فَافهَم، أَمَّا الواحِدُ فَلَم یَزَل واحِدا کائِنا لا شَیءَ مَعَهُ، بِلا حُدودٍ ولا أَعراضٍ ولا یَزالُ کذلِکَ، ثُمَّ خَلَقَ خَلقا مُبتَدِعا مُختَلِفا بِأَعراضٍ وحُدودٍ مُختَلِفَةٍ، لا فی شَیءٍ أَقامَهُ، ولا فی شَیءٍ حَدَّهُ، ولا عَلى شیءٍ حَذاهُ، ولا مَثَّلَهُ لَهُ، فَجَعَلَ مِن بَعدِ ذلِکَ الخَلقِ صَفوَةً وغَیرَ صَفوةٍ، وَاختِلافا وَائتِلافا و أَلوانا وذَوقا وطَعما لا لِحاجَةٍ کانَت مِنُه إِلى ذلِکَ، ولا لِفَضلِ مَنزِلَةٍ لَم یَبلُغها إِلاّ بِهِ، ولا رَأَى لِنَفسِهِ فیما خَلَقَ زِیادَةً ولا نُقصانا، تَعقِلُ هذا یا عِمرانُ؟
قالَ: نَعَم، وَاللّهِ یا سَیِّدی.
قالَ علیه السلام: وَاعلَم یا عِمرانُ، أَنَّهُ لَو کانَ خَلَقَ ما خَلَقَ لِحاجَةٍ لَم یَخلُق إِلاّ مَن یَستَعینُ بِه عَلى حاجَتِهِ، ولَکانَ یَنبَغی أَن یَخلُقَ أَضعافَ ما خَلَقَ؛ لِأنَّ الأَعوانَ کُلَّما کَثُروا کانَ صاحِبُهُم أَقوى، وَالحاجَةُ یا عِمرانُ لا یَسَعُها؛ لِأَنَّهُ لَم یُحدِث مِنَ الخَلقِ شَیئا إِلاّ حَدَثَت فیهِ حاجَةٌ أُخرى.
ولذلِکَ أَقولُ: لَم یَخلُقِ الخَلقَ لِحاجَةٍ، ولکِن نَقَلَ بِالخَلقِ الحَوائِجَ بَعضِهِم إِلى بَعضٍ، وفَضَّلَ بَعضَهُم عَلى بَعضٍ بِلا حاجَةٍ مِنهُ إِلى مَن فَضَّلَ، ولا نِقمَةٍ مِنهُ
مگر خداى عز و جل و آن که از فرستادگان و اهل رازش است و نیز محافظان امر و گنجینهداران برپا کننده ی آیینش که آنها را بر آن، آگاه ساخته است.
4514. التوحید- به نقل از حسن بن محمّد نوفلى، در یاد کرد نشست امام رضا علیه السلام با صاحبان گفتارها [و عقیدهها]-: پس عمران صابى گفت: مرا از باشنده ی اوّل و از آنچه آفریده است، آگاه کن.
فرمود: «پرسیدى، پس دریاب. امّا [خداى] یگانه، همواره یگانه ی باشنده بود و هیچ چیز با او نبود، بدون حدود و اَعراض، و همیشه چنان است. سپس، آفریدگانى آفرید، در حالى که نوآور بود؛ آفریدگانى گوناگون با اَعراض و حدودى گوناگون. نه در چیزى آنها را برپا داشت، نه آنها را در چیزى محدود ساخت، نه آنها را بر طبق چیزى الگو بردارى کرد و نه [کسى] براى او نمونهاى ساخته بود و پس از آن، آفرینش [موجودات] برگزیده و نابرگزیده و گوناگونى و هماهنگى و رنگها و چشایى و مزه قرار داد، نه براى نیازى که بدان داشته باشد و نه براى [دستیابى به] برترى پایگاهى که تنها با آن [آفرینش] به آن برسد، و در آنچه آفرید، براى وجود خود، افزایش و کاهشى ندید. اى عمران! این را در مىیابى؟».
گفت: آرى. به خدا سوگند، سَرورَم!
فرمود: «و بدان اى عمران! اگر آفرینش آنچه آفرید، براى نیازى بود، تنها کسانى را مىآفرید که از آنها بر [رفع] نیاز خود، مدد مىجوید و شایسته بود چند برابر آنچه آفریده، بیافریند؛ زیرا یاوران هر چه بیشتر گردند، همراهشان نیرومندتر مىگردد و اى عمران! نیاز، آن را در بر نمىگیرد؛ زیرا چیزى از آفریدگان را پدید نمىآورَد، مگر آن که در آن، نیازى دیگر پدید مىآید.
و براى آن مىگویم: آفریدگان را براى نیازى نیافریده؛ ولى [بر آوردن] نیازها را [از] برخى آفریدگان به برخى دیگر منتقل کرده (آفریدهها را نیازمند یکدیگر آفریده) و پارهاى از آنها را بر پارهاى دیگر، برترى داده است، بدون این که به آن که برترى بخشیده، نیازى داشته باشد و بى آن که [این کار] کیفر و ناخشنودى
عَلى مَن أَذَلَّ، فَلِهذا خَلَقَ.(86)
4515. مصباح الزائر عنهم علیهم السلام: اللّهُمَّ یا ذَا القُدرَةِ الَّتی صَدَرَ عَنهَا العالَمُ مُکَوَّنا مَبروءا عَلَیها، مَفطورا تَحتَ ظِلِّ العَظَمَةِ، فَنَطَقَت شَواهِدُ صُنعِکَ فیهِ بِأَنَّکَ أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ، مُکَوِّنُهُ وبارِئُهُ وفاطِرُهُ، ابتَدَعتَهُ لا مِن شَیءٍ، ولا عَلى شَیءٍ، ولا فی شَیءٍ، ولا لِوَحشَةٍ دَخَلَت عَلَیکَ إِذ لا غَیرُکَ، ولا حاجَةٍ بَدَت لَکَ فی تَکوینِهِ، ولاَ استِعانَةٍ مِنکَ عَلَى الخَلقِ بَعدَهُ، بَل أَنشَأتَهُ لِیَکونَ دَلیلاً عَلَیکَ، بِأَنَّکَ بائِنٌ مِنَ الصُّنعِ، فَلا یُطیقُ المُنصِفُ لِعَقلِهِ إِنکارَکَ، وَالمَوسومُ بِصِحَّةِ المَعرِفَةِ جُحُودَکَ.(87)
4516. علل الشرائع عن عبد اللّه بن سلام: فی صُحُفِ موسَى بنِ عِمرانَ علیه السلام: یا عِبادی، إِنّی لَم أَخلُق لِأَستَکثِرَ بِهِم مِن قِلَّةٍ، ولا لاِنَسَ بِهِم من وَحشَةٍ، ولا لِأَستَعینَ بِهِم عَلى شَیءٍ عَجَزتُ عَنهُ، ولا لِجَرِّ مَنفَعَةٍ ولا لِدَفعِ مَضَرَّةٍ، ولَو أَنَّ جَمیعَ خَلقی مِن أَهلِ السَّماواتِ وَالأَرضِ اجتَمَعوا عَلى طاعَتی وعِبادَتی لا یَفتُرونَ عَن ذلِکَ لَیلاً ولا نَهارا ما زادَ ذلِکَ فی مُلکی شَیئا، سُبحانی وتَعالَیتُ عَن ذلِکَ.(88)
22 / 3- 2
العَبَثُ
الکتاب
«أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ».(89)
او بر کسى باشد که او را فرودست ساخته و براى همین آفریده است.
4515. مصباح الزائر- از معصوم علیه السلام-: خداوندا! اى توانایى که از توانایىاش جهان، به صورت موجودِ آفریده بر پایه ی آن [توانایى] سر زده است و زیر سایه ی سترگى پدیده آمده است. پس گواهان صنع تو در آن، بدین گویا گشتهاند که: تو خدایى. جز تو خدایى نیست. هستىبخش آن و آفریننده ی آن و پدید آورنده ی آنى. آن را نو آوردى، نه از چیزى، نه بر پایه ی چیزى، نه در چیزى، نه به سبب دلتنگىِ تنهایى که بر تو وارد شده باشد، آن هنگام که جز تویى نبوده است، و نه به سبب نیازى که در پدید آوردن آن، براى تو آشکار شد، و نه براى یارى جستن از آفریدگان پس از آفرینش آنها؛ بلکه آن را پدید آوردى تا نشانهاى بر تو باشد به این که تو از آفرینش، جدایى. پس آن که در خِرد خود انصاف دارد، تو را نمىتواند نفى کند و آن که به درستى شناختْ معروف است، تو را نمىتواند انکار کند.
4516. علل الشرائع- به نقل از عبد اللّه بن سلاّم-: در صُحُف (نوشتههاى وحیانىِ) موسى بن عمران علیه السلاماست: اى بندگان من! من نیافریدهام که به وسیله ی ایشان، از کمى به فراوانى در آیم و نه براى آن که با ایشان از تنهایى انس گیرم و نه براى آن که از ایشان، بر چیزى که از [انجام] دادن آن ناتوان گشتهام، یارى بجویم، و نه براى کشاندن سودى و یا راندن زیانى.
و اگر تمام آفریدگانم از اهل آسمانها و زمین، بر طاعت و بندگى من گِرد آیند و در شب و روز، از آن سستى نورزند، باز در فرمانروایى من، چیزى افزون نمىکند. منزّهم من و از آن، برترم.
22 / 3- 2
بیهودگى
قرآن
«آیا پنداشتهاید که شما را بیهوده آفریدهایم و شما به سوى ما بازگردانده نمىشوید؟».
«ما خَلَقْنَا اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاّ بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّى وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا عَمّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ».(90)
«وَ ما خَلَقْنَا اَلسَّماءَ وَ اَلْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلاً ذلِکَ ظَنُّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ کَفَرُوا مِنَ اَلنّارِ».(91)
«وَ ما خَلَقْنَا اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما لاعِبِینَ».(92)
راجع: آل عمران: 191، الأنعام: 73، الزمر: 5، الروم: 8، العنکبوت: 44، الحِجر: 85، الدخان: 39، الجاثیة: 22، التغابن: 3، ص: 27.
الحدیث
4517. الإمام علیّ علیه السلام: ما خَلَقَ اللّهُ سُبحانَهُ أَمرأً عَبَثا فَیَلهُوَ.(93)
4518. الإمام الصادق علیه السلام- لَمّا سُئِلَ: لِمَ خَلَقَ اللّهُ الخَلقَ؟-: إِنَّ اللّهَ تَبارَکَ وتَعالى لَم یَخلُق خَلقَهُ عَبَثا ولَم یَترُکهُم سُدىً، بَل خَلَقَهُم لإظهارِ قُدرَتِهِ، ولِیُکَلِّفَهُم طاعَتَهُ، فَیَستَوجِبوا بِذلِکَ رِضوانَهُ، وما خَلَقَهُم لِیَجلِبَ مِنهُم مَنفَعَةً، ولا لِیَدفَعَ بِهِم مَضَرَّةً، بَل خَلَقَهُم لِیَنفَعَهُم ویوصِلَهُم إِلى نَعیمِ الأَبَدِ.(94)
22 / 3 3
الرَّوِیَّةُ
4519. الإمام علیّ علیه السلام: خَلَقَ الخَلقَ مِن غَیرِ رَوِیَّةٍ؛ إِذ کانَتِ الرَّوِیّاتُ لا تَلیقُ إِلاّ بِذَوِی
«آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، جز به حق و [با] مدّتى معیّن نیافریدیم، و کسانى که کفر ورزیدند، از آنچه بیم داده شدند، روى گرداناند».
«و آسمان و زمین و آنچه را میان آن دو است، به باطل نیافریدیم. آن، پندار کسانى است که کافر گشتند. پس واى بر کسانى که کافر شدند از آتش [جهنّم]!».
«و آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، به بازى نیافریدیم».
ر. ک: آل عمران: آیه ی 191، انعام: آیه ی 73، زمر: آیه ی 5، روم: آیه ی 8، عنکبوت: آیه ی 44، حجر: آیه ی 85، دخان: آیه ی 39، جاثیه: آیه 22ی، تغابن: آیه 3ی، ص: آیه ی 27.
حدیث
4517. امام على علیه السلام: خداوند سبحان، کارى را بیهوده نیافریده تا خود را سرگرم کند.
4518. امام صادق علیه السلام- آن گاه که از ایشان پرسیده شد: خداوند، براى چه آفریدگان را آفریده است؟-: همانا خداوند والا و بلندمرتبه، آفریدگان خود را بیهوده نیافریده و آنان را پوچ، فرو نگذاشته است؛ بلکه ایشان را براى پدیدار ساختن توانایى خود و براى این که ایشان را به طاعت خود مکلّف کند، آفریده است، تا بدان، سزاوار خشنودى او گردند، و ایشان را براى آن که از ایشان، سودى فرا چنگ آورد، و براى آن که با ایشان زیانى را براند، نیافریده است؛ بلکه ایشان را آفریده تا به آنها سود دهد و به خوشى جاویدان برساند.
22 / 3- 3
اندیشه
4519. امام على علیه السلام: آفریدگان را بدون اندیشه آفرید؛ زیرا اندیشه تنها شایسته ی دارندگان
الضَّمائِرِ، ولَیسَ بِذی ضَمیرٍ فی نَفسِهِ.(95)
4520. عنه علیه السلام: أَنشَأَ الخَلقَ إِنشاءً، وَابْتَدَأَهُ ابتِداءً، بِلا رَوِیَّةٍ أَجالَها، ولا تَجرِبَةٍ استَفادَها.(96)
22 / 3- 4
الاِحتِیالُ
4521. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: خَلَقَ ما خَلَقَ بِلا مَعونَةٍ مِن أَحَدٍ، ولا تَکَلُّفٍ ولاَ احتِیالٍ.(97)
4522. الإمام علیّ علیه السلام: لَم یَذرَاَالخَلقَ بِاحتِیالٍ.(98)
22 / 3- 5
المِثالُ
4523. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: اِبتَدَأَ مَا ابتَدَعَ، و أَنشَأَ ما خَلَقَ عَلى غَیرِ مِثالٍ کانَ سَبَقَ.(99)
4524. الإمام علیّ علیه السلام: اِبتَدَعَ ما خَلَقَ بِلا مِثالٍ سَبَقَ.(100)
4525. عنه علیه السلام: خَلَقَ الخَلقَ عَلى غَیرِ تَمثیلٍ، ولا مَشورَةِ مُشیرٍ، ولا مَعونَةِ مُعینٍ، فَتَمَّ خَلقُهُ
درون است و [خدا] در ذات خود، درون ندارد.
4520. امام على علیه السلام: قطعا آفریدگان را پدید آورد و [آفرینش] آنها را آغازگرى کرد، بى آن که اندیشهاى بگرداند و بدون تجربهاى که از آن بهره جوید.
22 / 3- 4
چارهاندیشى
4521. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: و آنچه را آفرید، بدون یارى گرفتن از کسى و به سختى افتادن و چارهاندیشى آفرید.
4522. امام على علیه السلام: آفریدگان را با چارهاندیشى نیافرید.
22 / 3- 5
نمونه
4523. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: آنچه را نوآورد، خود آغاز کرد و آنچه آفرید، بى نمونهاى پیشین، پدید آورد.
4524. امام على علیه السلام: آنچه آفرید، بدون نمونهاى پیشین، نوآورى کرد.
4525. امام على علیه السلام: آفریدگان را آفرید، نه با الگو بردارى [از دیگرى] و نه با رایزنى
بِأَمرِهِ، و أَذعَنَ لِطاعَتِهِ فَأَجابَ.(101)
4526. عنه علیه السلام: الَّذِی ابتَدَعَ الخَلقَ عَلى غَیرِ مِثالٍ امتَثَلَهُ، ولا مِقدارٍ احتَذى عَلَیهِ مِن خالِقٍ مَعبودٍ کانَ قَبلَهُ.(102)
4527. فاطمة علیها السلام: و أَنشَأَها [أَی الأَشیاءَ] بِلاَ احتِذاءِ أَمثِلَةٍ اِمتَثَلَها.(103)
4528. الإمام زین العابدین علیه السلام- مِن دُعائِهِ یَومَ عَرَفَةَ-: أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ، الَّذی أَنشَأتَ الأَشیاءَ مِن غَیرِ سِنخٍ، وصَوَّرتَ ما صَوَّرتَ مِن غَیرِ مِثالٍ، وَابتَدَعتَ المُبتَدَعاتِ بِلاَ احتِذاءٍ.(104)
4529. الإمام الباقر- علیه السلام لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عز و جل: «بَدِیعُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ»-: إِنَّ اللّهَ عز و جل ابتَدَعَ الأَشیاءَ کُلَّها بِعِلمِهِ عَلى غَیرِ مِثالٍ کانَ قَبلَهُ، فَابتَدَعَ السَّماواتِ وَالأَرَضینَ ولَم یَکُن قَبلَهُنَّ سَماواتٌ ولا أَرَضونَ.(105)
22 / 3- 6
الجارِحَةُ
4530. الإمام علیّ علیه السلام: صانِعٌ لا بِجارِحَةٍ.(106)
راجع: ج 7 ص 28 ح 5182.
مشورت دهندهاى و نه یارىِ یاورى. پس خلقتش به فرمان او تمام گشت و به طاعت او گردن نهاد و پاسخ داد.
4526. امام على علیه السلام: آن که آفریدگان را نوآورى کرد، نه بر پایه ی نمونهاى که از آن، نمونهبردارى کرده باشد و نه اندازهاى که آن را از آفریننده ی پرستیدهاى که پیش از او بوده، تقلید کرده باشد.
4527. فاطمه علیها السلام: و [خداوند متعالْ] آنها (اشیا) را پدید آورد، بدون تقلید کردن از نمونههایى که از آنها الگو پذیرفته باشد.
4528. امام زین العابدین علیه السلام- از دعاى ایشان در روز عرفه-: تو خدایى. خدایى جز تو نیست؛ کسى که اشیا را نه از ریشهاى پدید آوردهاى و آنچه صورتگرى کردى، از روى نمونهاى صورتگرى نکردى، و نو پدیدهها را بدون تقلید نوآورى کردى.
4529. امام باقر علیه السلام- در پاسخ پرسشى درباره ی سخن خداوند عز و جل: «نوآور آسمانها و زمین»-: همانا خداوند عز و جل همه ی اشیا را به دانش خود، نوآورى کرد، بى نمونهاى که پیش از او بوده باشد. پس آسمانها و زمینها را نوآورى کرد، در حالى که پیش از آنها آسمانها و زمینهایى نبود.
22 / 3- 6
اندام
4530. امام على علیه السلام: سازنده است؛ امّا نه با اندام.
ر. ک: ج 7 ص 29 ح 5182.
22 / 3- 7
النَّصَبُ
الکتاب
«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما فِی سِتَّةِ أَیّامٍ وَ ما مَسَّنا مِنْ لُغُوبٍ».(107)
«إِنَّ رَبَّنا لَغَفُورٌ شَکُورٌ- اَلَّذِی أَحَلَّنا دارَ اَلْمُقامَةِ مِنْ فَضْلِهِ لا یَمَسُّنا فِیها نَصَبٌ وَ لا یَمَسُّنا فِیها لُغُوبٌ».(108)
الحدیث
4531. الإمام علیّ علیه السلام: الحَمدُ لِلّهِ المَعروفِ مِن غَیرِ رُؤیَةٍ، وَالخالِقِ مِن غَیرِ مَنصَبةٍ، خَلَقَ الخَلائِقَ بِقُدرَتِهِ.(109)
4532. عنه علیه السلام: الحَمدُ لِلّهِ… الخالِقِ لا بِمَعنى حَرَکَةٍ ونَصَبٍ.(110)
4533. عنه علیه السلام: لا یَؤودُهُ خَلقُ ما ابتَدَأَ.(111)
4534. عنه علیه السلام: اِبتَدَعَ ما خَلَقَ، بِلا مِثالٍ سَبَقَ ولا تَعَبٍ ولا نَصَبٍ.(112)
22 / 3- 7
رنج بردن
قرآن
«و قطعا آسمانها و زمین و آنچه را میان آن دو است، در شش روز آفریدیم و هیچ واماندگىاى به ما نرسید».
«همانا خداوندگار ما، آمرزگار بسیار سپاسگزار است؛ همان که ما را از بخشش خود به سراى اقامت در آورد. در آن رنجى به ما نمىرسد و در آن واماندگىاى ما را فرا نمىگیرد».(113)
حدیث
4531. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست که بدون دیدن، شناخته شده و بىرنج بردن، آفریدگار است. آفریدگان را به توانایى خود آفرید.
4532. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست…. آفریننده است؛ امّا نه به معناى جنبش و رنج بردن.
4533. امام على علیه السلام: آفرینش آنچه آغازگرى کرده، بر او گران نیست.
4534. امام على علیه السلام: آنچه را آفرید، نوآورى کرد، بدون داشتن نمونهاى از پیش و بدون زحمت و رنج.
22 / 3- 8
التَّغییرُ
4535. الإمام الرضا علیه السلام- لِمَن قالَ لَهُ: یا سَیِّدی أَلا تُخبِرُنی عَنِ الخالِقِ إِذا کانَ واحِدا لا شَیءَ غَیرُهُ ولا شَیءَ مَعَهُ، أَلَیسَ قَد تَغَیَّرَ بِخَلقِهِ الخَلقَ؟
قال-: لَم یَتَغَیَّر عز و جل بِخَلقِ الخَلقِ، ولکِنَّ الخَلقَ یَتَغَیَّرُ بِتَغییرِهِ.(114)
22 / 3- 9
أُصولٌ أَزَلِیَّةٌ
4536. الإمام علیّ علیه السلام: لَم یَخلُقِ الأَشیاءَ مِن أُصولٍ أَزَلِیَّةٍ ولا مِن أَوائِلَ أَبَدِیَّةٍ، بَل خَلَقَ ما خَلَقَ، فَأَقامَ حَدَّهُ، وصَوَّرَ ما صَوَّرَ فَاَحسَنَ صورَتَهُ.(115)
4537. عنه علیه السلام: لَم یَزَل رَبُّنا مُقتَدِرا عَلى ما یَشاءُ، مُحیطا بِکُلِّ الأَشیاءِ، ثُمَّ کَوَّنَ ما أَرادَ بِلا فِکرَةٍ حادِثَةٍ أَصابَ، ولا شُبهَةٍ دَخَلَت عَلَیهِ فیما أَرادَ، وإِنَّهُ عز و جل خَلَقَ نورا اِبتَدَعَهُ مِن غَیرِ شَیءٍ، ثُمَّ خَلَقَ مِنهُ ظُلمَةً، وکانَ قَدیرا أَن یَخلُقَ الظُّلمَةَ لا مِن شَیءٍ کَما خَلَقَ النُّورَ مِن غَیرِ شَیءٍ.(116)
4538. عنه علیه السلام: الحَمدُ لِلّهِ الواحِدِ الأَحَدِ الصَّمَدِ المُتَفَرِّدِ، الَّذی لا مِن شَیءٍ کانَ، ولا مِن شَیءٍ
22 / 3- 8
دگرگونى
4535. امام رضا علیه السلام- به کسى که به ایشان گفت: سرورم! آیا مرا از آفریدگار، آگاه نمىکنى؟ اگر یگانه است و چیزى جز او نیست و چیزى با او نیست، آیا با آفرینش آفریدگان، دگرگون نگشته است؟-: او با آفرینش آفریدگان، دگرگون نشده است؛ ولى آفریدگان با دگرگون سازى او، دگرگون مىشوند.
22 / 3- 9
موادّ ازلى
4536. امام على علیه السلام: اشیا را از مواد دیرین و سرآغازهاى جاوید نیافرید؛ بلکه همه ی آنچه آفرید، خود آفرید. پس اندازه ی آن را به پا داشت، و صورتگرى کرد، آنچه را که صورتگرى کرد و صورت آن را نیکو ساخت.
4537. امام على علیه السلام: خداوندگار ما، همواره بر آنچه بخواهد، بسیار تواناست و به همه چیز احاطه دارد. سپس، آنچه را خواست، ایجاد کرد، بدون آن که به اندیشهاى نو پدید رسیده باشد، و در آنچه اراده کرده، شبههاى بر او درنمىآید و او نورى آفرید و نو آورد، بدون آن که آن را از چیزى بگیرد. آن گاه از آن، تاریکىاى آفرید و توانا بود که تاریکى را از چیزى نیافریند، آن گونه که نور را از چیزى نیافرید.
4538. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خداوند یگانه ی یکتاىِ صمدِ بى همتاست؛ کسى که نه خود از چیزى است و نه آنچه را هست، از چیزى آفریده است….
خَلَقَ ما کانَ… وکُلُّ صانِعِ شَیءٍ فَمِن شَیءٍ صَنَعَ، وَاللّهُ لا مِن شَیءٍ صَنَعَ ما خَلَقَ.(117)
4539. الإمام الباقر علیه السلام: إِنَّ اللّهَ- تَبارَکَ وتَعالى- لَم یَزَل عالِما قَدیما، خَلَقَ الأَشیاءَ لا مِن شَیءٍ، ومَن زَعَمَ أَنَّ اللّهَ تَعالى خَلَقَ الأَشیاءَ مِن شَیءٍ فَقَد کَفَرَ؛ لِأَنَّهُ لَو کانَ ذلِکَ الشَّیءُ الَّذی خَلَقَ مِنهُ الأَشیاءَ قَدیما مَعَهُ فی أَزَلِیَّتِهِ وهُوِیَّتِهِ کانَ ذلِکَ الشَّیءُ أَزَلِیّا، بَل خَلَقَ اللّهُ تَعالى الأَشیاءَ کُلَّها لا مِن شَیءٍ.(118)
4540. عنه علیه السلام- حینَ سُئِلَ عَنِ الشَّیءِ خَلَقَهُ مِن شَیءٍ أَو مِن لا شَیءٍ؟-: خَلَقَ الشَّیءَ لا مِن شَیءٍ کانَ قَبلَهُ، ولَو خَلَقَ الشَّیءَ مِن شَیءٍ إِذا لَم یَکُن لَهُ انقِطاعٌ أَبَدا، ولَم یَزَلِ اللّهُ إِذا ومَعَهُ شَیءٌ، ولکِن کانَ اللّهُ ولا شَیءَ مَعَهُ.(119)
4541. الإمام الصادق علیه السلام: لا یُکَوِّنُ الشَّیءَ لا مِن شَیءٍ إِلاَّ اللّهُ، ولا یَنقُلُ الشَّیءَ مِن جَوهَرِیَّتِهِ إِلى جَوهَرٍ آخَرَ إِلاَّ اللّهُ، ولا یَنقُلُ الشَّیءَ مِنَ الوُجودِ إِلَى العَدَمِ إِلاَّ اللّهُ.(120)
4542. فاطمة علیها السلام: اِبتَدَعَ الأَشیاءَ لا مِن شَیءٍ کانَ قَبلَها.(82)
4543. الاحتجاج- فی ذِکرِ حِوارِ الإمامِ الصّادِقِ علیه السلام مع زِندیقٍ-: قالَ الزِّندیقُ: مِن أَیِّ شَیءٍ خَلَقَ اللّهُ الأَشیاءَ؟
و هر سازنده ی چیزى، از چیزى مىسازد و خداوند، آنچه را آفریده، از چیزى نساخته است.
4539. امام باقر علیه السلام: همانا خداوند والاى بلندمرتبه، هماره داناى دیرینه است. اشیا را از چیزى نیافرید و هر که بپندارد که خداوند متعال، اشیا را از چیزى آفرید، حتما کفر ورزیده است؛ زیرا اگر آن چیزى که اشیا را از آن آفریده، به دیرینگى ازلیت و هویت او باشد، آن چیز، ازلى خواهد بود؛ بلکه خداوند متعال، همه ی اشیا را از هیچ آفریده است.
4540. امام باقر علیه السلام- در پاسخ به این سؤال که خداوند، هستى را از چیزى آفریده یا از نیستى؟-: هستى را آفرید، نه از چیزى که پیش از آن بوده باشد، و اگر آن را از چیزى مىآفرید، در این صورت، هیچ گاه در جایى بُریده نمىشد [و آن چیز هم باید از چیز دیگرى خلق مىشد و تسلسل لازم مىآمد] و در آن حال، چیزى همواره با خدا مىبود، در حالى که [مىدانیم] خداوند بود و هیچ چیز با او نبود.
4541. امام صادق علیه السلام: تنها خداست که شىء را از هیچ پدید مىآورد(121) و تنها خداست که شىء را از گوهر آن به گوهرى دیگر جابهجا مىکند و تنها خداست که شىء را از هستى به نیستى مىبرد.
4542. فاطمه علیها السلام: اشیا را نوآورى کرد، نه از چیزى که پیش از آن بوده باشد.
4543. الاحتجاج- در یاد کرد گفتگوى امام صادق علیه السلام با یک زِندیق(122)-: زندیق گفت: خداوند، اشیا را از چه چیزى آفریده است؟
قالَ علیه السلام: مِن لا شَیءٍ.
فَقالَ: کَیفَ یَجیءُ مِن لا شَیءٍ شَیءٌ؟
قالَ علیه السلام: إِنَّ الأَشیاءَ لا تَخلو أَن تَکون خُلِقَت مِن شَیءٍ أَو مِن غَیرِ شَیءٍ، فَإن کانَت خُلِقَت مِن شَیءٍ کانَ مَعَهُ؛ فَإِنَّ ذلِکَ الشَّیءَ قَدیمٌ، وَالقَدیمُ لا یَکونُ حَدیثا ولا یَفنى ولا یَتَغَیَّرُ، ولا یَخلو ذلِکَ الشَّیءُ مِن أَن یَکونَ جَوهَرا واحِدا ولَونا واحِدا؛ فَمِن أَینَ جاءَت هذِهِ الأَلوانُ المُختَلِفَةُ، وَالجَواهِرُ الکَثیرَةُ الموَجودَةُ فی هذَا العالَمِ مِن ضُروبٍ شَتّى؟ ومِن أَینَ جاءَ المَوتُ إِن کانَ الشَّیءُ الَّذی أُنشِئَت مِنهُ الأَشیاءُ حَیّا؟ ومِن أَینَ جاءَت الحَیاةُ إِن کانَ ذلِکَ الشَّیءُ مَیِّتا؟ ولا یَجوزُ أَن یکَونَ مِن حَیٍّ ومَیِّتٍ قَدیمَینِ لَم یَزالا؛ لِأَنَّ الحَیَّ لا یَجیءُ مِنهُ مَیِّتٌ وهُوَ لَم یَزَل حَیّا، ولا یجَوزُ أَیضا أن یَکونَ المَیِّتُ قَدیما لَم یَزَل بِما هُوَ بِهِ مِنَ المَوتِ؛ لِأَنَّ المَیِّتَ لا قُدرَةَ لَهُ ولا بقَاءَ.
قالَ: فَمِن أَینَ قالوا: إِنَّ الأَشیاءَ أَزَلِیَّةٌ؟
قالَ: هذِهِ مَقالَةُ قوَمٍ جَحَدوا مُدَبِّرَ الأَشیاءِ، فَکَذَّبُوا الرُّسُلَ ومَقالَتَهُم، وَالأَنبِیاءَ وما أَنبَؤوا عَنهُ وسَمَّوا کُتُبَهُم أَساطیرَ، ووَضَعُوا لِأَنفُسِهِم دینا بِآرائِهِم وَاستِحسانِهِم.(123)
4544. الإمام الرضا علیه السلام: الحَمدُ للّهِِ فاطِرِ الأَشیاءِ إِنشاءً، ومُبتَدِعِها ابتِداعا بِقُدرَتِهِ وحِکمَتِهِ، لا مِن شَیءٍ فَیَبطُلَ الاِختِراعُ، ولا لِعِلَّةٍ فَلا یَصِحَّ الاِبتِداعُ.(124)
فرمود: «از نیستى».
گفت: چگونه از نیستى، چیزى [پدید] مىآید.
فرمود: «اشیا از دو حال، تهى نیستند: یا از چیزى آفریده شدهاند یا از نیستى. پس اگر از چیزى که با او بوده، آفریده شده، آن چیز، دیرینه است، و دیرینه، نو پدید نیست و نابود نمىگردد و دگرگونى نمىپذیرد. ناگزیر آن چیز، یک گوهر و به یک رنگ خواهد بود. پس این رنگهاى گوناگون و گوهرهاى بسیار، از گونههاى پراکنده ی (گوناگون) موجود در این جهان، از کجا آمده است؟ و اگر چیزى که این جهان از آن پدید آمده، زنده است، پس مرگ از کجا آمده است؟ و اگر آن چیز، مُرده است، زندگى از کجا آمده است؟ و روا نیست که [پیدایش موجودات] از زنده و مردهاى دیرینه باشد که همواره بودهاند؛ زیرا از زنده، مردهاى نمىآید و آن، همواره زنده است، و نیز روا نیست که مُرده، به سبب مرگى که گریبانگیر اوست، دیرینه ی همیشگى باشد؛ زیرا مُرده را توانایى و پایدارى نیست».
گفت: پس از کجا گفتهاند که اشیا، ازلى هستند؟
فرمود: «این، گفتار گروهى است که تدبیر کننده ی اشیا را انکار کردند و فرستادگان و گفتار ایشان را و پیامآوران و پیامى را که از آن خبر دادهاند، دروغ خواندند و کتابهاى ایشان را افسانه نامیدند و با اندیشهها و صلاح دید خود، براى خود، دینى تراشیدند».
4544. امام رضا علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست که قطعا پدید آورنده ی اشیاست و بىگمان، با توانایى و فرزانگى خود، نوآور آنهاست، نه از چیزى تا اختراع (پدید آورى) باطل گردد، و نه از مادّهاى که نوآورى درست نباشد.
4545. أبو الحسن علیه السلام: إِنَّ کُلَّ صانِعِ شَیءٍ فَمِن شَیءٍ صَنَعَ، وَاللّهُ الخالِقُ اللَّطیفُ الجَلیلُ خَلَقَ وصَنَعَ لا مِن شَیءٍ.(125)
راجع: ص 56 (الحدوث)، ج 5 ص 278 (معنى أوّلیة اللّه وآخِریّته) و508 (کان اللّه ولم یکن معه شیء).
22 / 3- 10
جَوامِعُ مالَم یَکُن فی مَبادِئِ الخِلقَةِ
4546. الإمام علیّ علیه السلام: سبُحانَ الَّذی لا یَؤُودُهُ خَلقُ مَا ابتَدَأَ، ولا تَدبیرُ ما بَرَأَ، ولا مِن عَجزٍ ولا مِن فَترَةٍ بِما خَلَقَ اکتَفى، عَلِمَ ما خَلَقَ وخَلَقَ ما عَلِمَ، لا بِالتَّفکیرِ فی عِلمٍ حادِثٍ أَصابَ ما خَلَقَ، ولا شُبهَةٍ دَخَلَت عَلَیهِ فیما لَم یَخلُق، لکِن قَضاءٌ مُبرَمٌ وعِلمٌ مُحکَمٌ و أَمرٌ مُتقَن.(126)
4547. عنه علیه السلام: إِنَّما صَدَرَتِ الأُمورُ عَن مَشیئَتِهِ، المُنشِئُ أَصنافَ الأَشیاءِ بِلا رَوِیَّةِ فِکرٍ آلَ إِلَیها، ولا قَریحَةِ غَریزَةٍ أَضمَرَ عَلَیها، ولا تَجرِبَةٍ أَفادَها مِن حَوادِثِ الدُّهورِ، ولا شَریکٍ أَعانَهُ عَلَى ابتِداعِ عَجائِبِ الأُمورِ، فَتَمَّ خَلقُهُ بِأَمرِهِ، و أَذعَنَ لِطاعَتِهِ، و أَجابَ إِلى دَعوَتِهِ، لَم یَعتَرِض دونَهُ رَیثُ المُبطِىَ، ولا أَناةُ المُتَلَکِّىَ، فَأَقامَ مِنَ الأَشیاءِ أَوَدَها، ونَهَجَ حُدودَها، ولاءَمَ بِقُدرَتِهِ بَینَ مُتضادِّها، ووَصَلَ أَسبابَ قَرائِنِها، وفَرَّقَها أَجناسا مُختَلِفاتٍ فِی الحُدودِ وَالأَقدارِ، وَالغَرائِزِ وَالهَیئاتِ، بَدایا خَلائِقَ أَحکَمَ
4545. امام رضا علیه السلام: همانا هر سازنده ی چیزى، از چیزى ساخت و خداوند، آفریدگار لطیفِ شکوهمند، [جهان هستى را] از هیچ آفرید و ساخت.
ر. ک: ص 59 (نو پدید آورى) و ج 5 ص 279 (معناى اوّل و آخر بودن خداوند) و 509 (خدا بود و چیزى با او نبود).
22 / 3- 10
کلیّاتى درباره ی آنچه در آغاز آفرینش نبوده است
4546. امام على علیه السلام: منزّه است آن که آفرینش آنچه آغازگرى کرد، و تدبیرِ آنچه آفرید، بر او گران نمىآید، و از سرِ ناتوانى و سستى به آنچه آفرید، بسنده ننمود؛ دانست چه مىآفریند، و آفرید آنچه مىدانست. نه با اندیشیدن در دانشى نو پدید، به آنچه آفرید، رسید و نه در آنچه نیافرید، شبههاى، بر او درآمد؛ بلکه [آنچه آفرید بر اساس] حکمى قطعى و دانشى محکم و فرمانى استوار است.
4547. امام على علیه السلام: کارها از خواستِ او برآمده است؛ پدید آورنده ی گونههاى اشیا، بى تدبّر اندیشهاى که به آن باز گردد [و از آن سود برد]، و بدون قریحه ی غریزى که آن را [در درون] نهفته باشد و بدون تجربهاى که در آن از رخدادهاى روزگاران، بهره برده باشد، و بدون انبازى که او را بر نوآورى امور شگفت، یارى کرده باشد. پس آفرینش او به فرمان او تمام گشت و بر طاعت او گردن نهاد و فراخوان او را پاسخ گفت و در برابر آن [تحقّق فرمان او] کُندىِ کُند کننده و درنگِ درنگ کننده، مانع نشد. پس کژى اشیا را درست کرد و حدود آنها را روشن نمود و با توانایى خود، میان اشیاى ناسازگار، سازوارى داد و رشتههاى همبستگى آنها را متّصل کرد و آنها را در گونههایى گوناگون، در حدود و اندازهها و سرشتها و شکلها، جدا
صُنعَها، وفَطَرَها عَلى ما أَرادَ وَابتَدَعَها!(127)
4548. عنه علیه السلام: أَنشَأَ الخَلقَ إِنشاءً، وَابتَدَأَهُ ابِتداءً، بِلا رَوِیَّةٍ أَجالَها، ولا تَجرِبَةٍ اِستَفادَها، ولا حَرَکَةٍ أَحدَثَها، ولا هَمامَةِ نَفسٍ اِضطَرَبَ فیها.(96)
4549. الإمام زین العابدین علیه السلام- مِن دُعائِهِ یَومَ عَرَفَةَ-: أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ، الَّذی أَنشَأتَ الأَشیاءَ مِن غَیرِ سِنخٍ، وصَوَّرتَ ما صَوَّرتَ مِن غَیرِ مِثالٍ، وَابتَدَعتَ المُبتَدَعاتِ بِلاَ احتِذاءٍ، أَنتَ الَّذی قَدَّرتَ کُلَّ شَیءٍ تَقدیرا، ویَسَّرتَ کُلَّ شَیءٍ تَیسیرا، ودَبَّرتَ ما دونَکَ تَدبیرا، و أَنتَ الَّذی لَم یُعِنکَ عَلى خَلقِکَ شَریکٌ، ولَم یُؤازِرکَ فی أَمرِکَ وَزیرٌ، ولَم یَکُن لَکَ مُشاهِدٌ ولا نَظیرٌ.(104)
4550. الإمام الرضا علیه السلام: لَهُ مَعنَى الرُّبوبِیَّةِ إِذ لا مَربوبَ، وحَقیقَةُ الإِلهِیَّةِ إِذ لا مَألوهَ، ومَعنَى العالِمِ ولا مَعلومَ، ومَعنَى الخالِقِ ولا مَخلوقَ، وتَأویلُ السَّمعِ ولا مَسموعَ، لَیسَ مُنذُ خَلَقَ استَحَقَّ مَعنَى الخالِقِ، ولا بِإِحداثِهِ البَرایا استَفادَ مَعنَى البارِئِیَّةِ، کَیفَ ولا تُغَیِّبُهُ مُذ، ولا تُدنیهِ قَد، ولا تَحجُبُهُ لَعَلَّ، ولا تُوَقِّتُهُ مَتى، ولا تَشمُلُهُ حینَ، ولا تُقارِنُهُ مَعَ، إِنَّما تَحُدُّ الأَدَواتُ أَنفُسَها، وتُشیرُ الآلَةُ إِلى نَظائِرِها.(128)
راجع: ص 440 (الفصل التاسع والأربعون: الفاطر) و446 (الفصل الخمسون: الفاعل، الفعّال)، ج 5 ص 84 (التوحید فی الخالقیة).
ساخت؛ آفریدههایى نو پدید که ساختِ آنها را استوار داشت و آنها را بر طبق آنچه اراده کرد، آفرید و نوآورى کرد.
4548. امام على علیه السلام: بىگمان، آفریدگان را پدید آورد و آنها را آغازگرى کرد؛ بىچرخش اندیشهاى و بدون تجربهاى که از آن بهره برده باشد، و بدون جنبشى که پدیدش آورده باشد، و بى دودلى نفس که در آن، پریشان شده باشد.
4549. امام زین العابدین علیه السلام- از دعاى ایشان در روز عرفه-: تو خدایى. خدایى جز تو نیست؛ کسى که اشیا را نه از ریشهاى پدید آوردهاى و آنچه نگارگرى کردى، از نمونهاى، نگارگرى نکردى، و نو پدیدهها را بدون تقلید، نوآورى کردى. تو کسى هستى که بىگمان، همه چیز را اندازه نهادى و همه چیز را آسان نمودى، و ما سواىِ خود را تدبیر کردى و تو کسى هستى که بر آفرینشت، انبازى تو را یارى نکرد و وزیرى تو را در کارت پشتیبانى ننمود، و براى تو مشاهدهگر و همتایى نیست.
4550. امام رضا علیه السلام: معناى خداوندگارى، از آنِ اوست، [حتّى] هنگامى که بندهاى نبود، و حقیقتِ خدایى [از آنِ اوست، حتّى] هنگامى که پرستندهاى نبود، و معناى دانا از آنِ او بود، هنگامى که دانستهاى نبود و معناى آفریدگار از آنِ او بود، هنگامى که آفریدهاى نبود و حقیقتِ شنوایى از آنِ او بود، هنگامى که شنیدهاى نبود. نه از آن هنگام که آفرید، سزاوار معناى آفریدگار شد، و نه با پدید آوردن آفریدگان، معناى آفرینندگى را به دست آورد.
چگونه [چنین باشد]، حال آن که «زمان»، او را غایب نمىکند و [قید] «یقیناً»، او را نزدیک نمىسازد و «شاید»، او را پوشیده نمىدارد و «کِى» براى او وقتگذارى نمىکند و «هنگامِ»، او را در بر نمىگیرد و «با» همراهش نمىگردد؟ جز این نیست که ابزارها خود را تعریف مىکنند و هر ابزارى به همانندهاى خود، اشاره دارد.
ر. ک: ص 441 (فصل چهل و نهم: فاطر)
و 447 (فصل پنجاهم: فاعل، فعال)،
ج 5 ص 85 (توحید در آفرینش).
1) المصباح المنیر: ص 180.
2) الأنعام: 102، الرعد: 16، الزمر: 62، غافر: 62.
3) المؤمنون: 14، الصافات: 125.
4) الحجر: 28، ص: 71.
5) الحِجر: 87، یس: 81.
6) الحشر: 24.
7) فاطر: 3.
8) الرحمن:14.
9) الملک: 15.
10) الأنعام: 101.
11) الحِجْر: 86.
12) نهج البلاغة: الخطبة 191.
13) التوحید: ص 295 ح 5، بحار الأنوار: ج 3 ص 50 ح 24.
14) طه: 50.
15) الکافی: ج 5 ص 567 ح 49.
16) فی المصدر: «قالَ»، والصحیح ما أثبتناه کما فی بحار الأنوار.
17) ما بین المعقوفین سقط من المصدر و أثبتناه من بحار الأنوار.
18) فی بحار الأنوار: «شاتین».
19) الأبزار: ما یطیبُ به الغذاء، وکذا التَّوابِل. وفی المجاز: مثلی لا یخفى علیه أبازیرک؛ أی زیاداتک فی القول. وبزّر فلانٌ کلامه: إذا توبَلَه (تاج العروس: ج 6 ص 77 و 78).
20) رجال الکشّی: ج 2 ص 430 ح 332، بحار الأنوار: ج 47 ص 406 ح 10.
21) المائدة: 17.
22) نهج البلاغة: الخطبة 1 و 183 وفیه «خلق» بدل «فطر»، الاحتجاج: ج 1 ص 473 ح 113، بحار الأنوار: ج 4 ص 247 ح 5.
23) القمر: 49 وراجع: طه: 50.
24) سنن الترمذی: ج 4 ص 458 ح 2156، نوادر الاُصول: ج 2 ص 413 کلاهما عن عبد اللّه بن عمرو، مسند ابن حنبل: ج 2 ص 574 ح 6590 عن أبی عبد الرحمن الحبلی، کنز العمّال: ج 1 ص 129 ح 5610 نقلاً عن المعجم الکبیر عن ابن عمرو؛ التوحید: ص 368 ح 7، مختصر بصائرالدرجات: ص 137 کلاهما عن عبد الرحمن العرزمی بإسناده رفعه عنه صلى الله علیه و آله، بحارالأنوار: ج 5 ص 114 ح 43.
25) التوحید: ص 376 ح 22، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 141 ح 39 کلاهما عن أحمد بن عبد اللّه الجویباری الشیبانی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام و ج 2 ص 31 ح 44، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام: ص 151 ح 89 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله، بحار الأنوار: ج 5 ص 93 ح 12.
26) نهج البلاغة: الخطبة 91، التوحید: ص 53 ح 13 کلاهما عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 319 ح 17.
27) مهج الدعوات: ص 338 عن محمّد بن علیّ العلوی الحسینی المصری.
28) آل عمران: 47.
29) فاطر: 1 و راجع: المائدة: 217 والنور: 45 والقصص: 68 والروم: 54 والزمر: 4 والشورى: 49.
30) التوحید: ص 238 ح 1، معانی الأخبار: ص 38 ح 1 کلاهما عن أبی یزید بن الحسن عن الإمام الکاظم عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 84 ص 131 ح 24.
31) الکافی: ج 1 ص 110 ح 4، التوحید: ص 148 ح 19 کلاهما عن عمر بن اُذینة، بحار الأنوار: ج 4 ص 145 ح 19 و20.
32) الکافی: ج 1 ص 149 ح 1، المحاسن: ج 1 ص 379 ح 838 کلاهما عن حریز بن عبد اللّه وعبد اللّه بن مسکان.
33) الکافی: ج 1 ص 149 ح 2، الخصال: ص 359 ح 46 کلاهما عن زکریّا بن عمران.
34) تردید از راوی است (مرآة العقول: ج 2 ص 151).
35) الکافی: ج 1 ص 150 ح 1، المحاسن: ج 1 ص 380 ح 839 عن یونس بن عبد الرحمن عن الإمام الرضا علیه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج 5 ص 122 ح 68.
36) الأنعام: 73 وراجع: إبراهیم: 19 والنحل: 3 والعنکبوت: 44 والروم: 8 والدخّان: 38، 39 ویونس: 5 والزمر: 5 والتغابن: 3 والحِجْر: 85 وآل عمران: 191 والأنبیاء: 16 وص: 27 والأحقاف: 3.
37) السجدة: 7.
38) المؤمنون: 14.
39) الصافّات: 125.
40) الدرّ المنثور: ج 6 ص 539 نقلاً عن ابن أبی حاتم، تفسیر الطبری: ج 11 الجزء 21 ص 94 کلاهما عن ابن عبّاس.
41) مسندابن حنبل: ج 7 ص 121 ح 19492 و 19489، المعجمالکبیر: ج 7 ص 316 ح 7241 نحوه؛ نثرالدرّ: ج 1 ص 245 نحوه.
42) حَمشُ الساقَین: أی دقیقهما (القاموس المحیط: ج 3 ص 130).
43) مسند ابن حنبل:ج 6ص 234ح 17797،المعجم الکبیر:ج 8 ص 233 ح 7909 عن أبی أمامة نحوه.
44) لسان طَلْق ذَلْق: أی فصیح بلیغ (لسان العرب: ج 10 ص110.
45) جامع الأخبار: ص 248 ح 638.
46) مؤمنون: آیه ی 14. نیز، ر. ک: المیزان فی تفسیر القرآن: ذیل آیه.
47) سجده: آیه ی 7.
48) ر. ک: ص 50 ح 4484.
49) الرحمن: 29.
50) الذاریات: 47.
51) سنن ابن ماجة: ج 1 ص 73 ح 202، المعجم الأوسط: ج 3 ص 278 ح 3140، الفردوس: ج 3 ص 261 ح 4775، الفرج بعد الشدّة: ج 1 ص 26 نحوه وکلّها عن أبی الدرداء؛ الأمالی للطوسی: ص 521 ح 1151 عن المجاشعی عن الإمام الرضا عن آبائه علیهم السلام عنه صلى الله علیه و آله، تنبیه الخواطر: ج 2 ص 176 وفیهما «یضع» بدل «یخفض».
52) تفسیر القمّی: ج 2 ص 345.
53) الأنعام: 101 و102.
54) الرعد: 16.
55) غافر: 62.
56) مهج الدعوات: ص 113، بحار الأنوار: ج 57 ص 37 ح 11.
57) مَدحِیّة: من الدَّحْو؛ البَسط. یقالَ دَحا یَدحُو: أی بَسَطَ ووسَّع (النهایة: ج 2 ص 106).
58) بحرٌ لُجِّیٌّ: أی عظیم، نسبة إلى اللُّجَّة؛ وهی مُعظم البحر (مجمع البحرین: ج 3 ص 1622).
59) الأنهار تَطَّرِدُ: أی تجری (مجمع البحرین: ج 2 ص 1098).
60) مهج الدعوات: ص 158 عن الحرث بن عمیر عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام.
61) الکافی:ج 1 ص 141 ح 7،التوحید:ص 31 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور، بحارالأنوار: ج 57 ص 167 ح 107.
62) التوحید: ص 46 ح 5، بحار الأنوار: ج 4 ص 289 ح 20.
63) الکافی: ج 1 ص 107 ح 2 عن محمّد بن مسلم و ج 8 ص 94 ح 67 عن محمّد بن عطیّة نحوه، التوحید: ص 145 ح 12 عن محمّد بن مسلم و ص 67 ح 20 عن جابر الجعفی نحوه.
64) مجمع البیان: ج 4 ص 531.
65) التوحید: ص 75 ح 29 وص 60 ح 17 نحوه وکلاهما عن عبد اللّه بن جریر العبدی، بحار الأنوار: ج 3 ص 300 ح 31.
66) الکافی: ج 1 ص 83 ح 4 عن زرارة وح 5 عن خیثمة عن الإمام الباقر ولیس فیه «تبارک الذی لیس کمثله…» وص 82 ح 3 عن الإمام الباقر علیه السلام وفیه صدره إلى «ما خلا اللّه»، التوحید: ص 105 ح 3 عن زرارة ولیس فیه «وهو السمیع البصیر» وح 4 عن خیثمة عن الإمام الباقر علیه السلام ولیس فیه «تبارک الذی لیس کمثله…» وح 5 عن الإمام الباقر علیه السلام وفیه صدره إلى «ما خلا اللّه».
67) الکافی: ج 1 ص 141 ح 6 عن فتح بن عبد اللّه مولى بنی هاشم، التوحید: ص 57 ح 14 عن فتح بن یزید الجرجانی عن الإمام الرضا علیه السلام و ص 67 ح 20 عن جابر الجعفی عن الإمام الباقر علیه السلام و ص 38 ح 2 عن محمّد بن یحیى والقاسم بن أیّوب العلوی عن الإمام الرضا علیه السلام وکلاهما نحوه، کشف الغمّة: ج 3 ص 209، الثاقب فی المناقب: ص 567 ح 507 کلاهما عن أبی هاشم عن الإمام العسکری علیه السلام وراجع: عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 152 ح 51.
68) الکافی: ج 1 ص 106 ح 7، الاحتجاج: ج 2 ص 325 ح 262، التوحید: ص 100 ح 8 کلّها عن الحسن بن عبد الرحمن الحمّانی وص 224 ح 4، الأمالی للصدوق: ص 639 ح 864 کلاهما عن محمّد بن عیسى بن عبید الیقطینی عن الإمام الهادی علیه السلام نحوه، المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 436 عن أبی هاشم عن الإمام العسکری علیه السلام وفیه «اللّه خالق کلّ شیء وما سواه مخلوق».
69) التوحید: ص 76 ح 32 عن محمّد بن أبی عمیر، بحار الأنوار: ج 57 ص 80 ح 54 وراجع: کمال الدین: ص 610.
70) المقنعة: ص 320، التوحید: ص 47 ح 11 کلاهما عن علیّ بن مهزیار.
71) التوحید: ص 104 ح 20، الأمالی للصدوق: ص 352 ح 425 کلاهما عن الصقر بن دلف، بحار الأنوار: ج 3 ص 291 ح 10.
72) البقرة: 117، آل عمران: 47، مریم: 35، غافر: 68.
73) یس: 82.
74) النحل: 40.
75) بحار الأنوار: ج 93 ص 42 نقلاً عن النعمانی فی کتابه فی تفسیر القرآن.
76) التوحید: ص 440 ح 1، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 177 ح 1، الاحتجاج: ج 2 ص 421 ح 307 کلّها عن الحسن بن محمّد النوفلی.
77) الأعراف: 54.
78) الاحتجاج: ج 1 ص 601 ح 137، بحار الأنوار: ج 57 ص 6.
79) التوحید: ص 320 ح 2، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 134 ح 33، الاحتجاج: ج 2 ص 393 ح 302 کلّها عن أبی الصلت الهروی، بحار الأنوار: ج 57 ص 75 ح 50.
80) نهج البلاغة: الخطبة 109، غرر الحکم: ح 7554 نحوه، بحار الأنوار: ج 4 ص 318 ح 43.
81) الکافی: ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیى جمیعا رفعاه إلى الإمام الصادق علیه السلام، نهج البلاغة: الخطبة 186، التوحید: ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام، الاحتجاج: ج 1 ص 479 ح 116 کلّها نحوه.
82) الاحتجاج: ج 1 ص 255 ح 49 عن عبد اللّه بن الحسن بإسناده عن آبائه علیهم السلام.
83) الصحیفة السجّادیّة: ص 150 الدعاء 39.
84) الکافی: ج 1 ص 145 ح 6 عن حمزة بن بزیع، معانی الأخبار: ص 20 ح 2، التوحید: ص 169 ح 2 کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام وراجع: التوحید: ص 248 ح 1 و فلاح السائل: ص 353 ح 238.
85) التوحید: ص 439 ح 1، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 177 ح 1، الاحتجاج: ج 2 ص 421 ح 307 کلّها عن الحسن بن محمّد النوفلی.
86) التوحید: ص 430 ح 1، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 169 ح 1 کلاهما عن الحسن بن محمّد النوفلی، بحار الأنوار: ج 57 ص 47 ح 27 وراجع: الاحتجاج: ج 2 ص 420 ح 307.
87) مصباح الزائر: ص 465، بحار الأنوار: ج 102 ص 167 نقلاً عن المزار الکبیر.
88) علل الشرائع: ص 13 ح 9، بحار الأنوار: ج 5 ص 313 ح 4.
89) المؤمنون: 115.
90) الأحقاف: 3.
91) ص: 27.
92) الدخان: 38.
93) غرر الحکم: ح 9606، بحار الأنوار: ج 78 ص 5 ح 55 نقلاً عن مطالب السؤول نحوه.
94) علل الشرائع: ص 9 ح 2 عن محمّد بن عمارة، بحار الأنوار: ج 5 ص 313 ح 2.
95) نهج البلاغة: الخطبة 108 و90 و91 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام وکلاهما نحوه.
96) نهج البلاغة: الخطبة 1، الاحتجاج: ج 1 ص 474 ح 113، بحار الأنوار: ج 4 ص 248 ح 5.
97) الاحتجاج: ج 1 ص 140 ح 32 عن علقمة بن محمّد الحضرمی عن الإمام الباقر علیه السلام، روضة الواعظین: ص 103 عن الإمام الباقر علیه السلام عنه صلى الله علیه و آله، بحار الأنوار: ج 37 ص 205 ح 86.
98) نهج البلاغة: الخطبة 195، بحار الأنوار: ج 77 ص 315 ح 15.
99) التوحید: ص 44 ح 4 عن إسحاق بن غالب عن الإمام الصادق عن أبیه علیهما السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 287 ح 19 وراجع: کفایة الأثر: ص 161.
100) الکافی: ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیى جمیعا رفعاه إلى الإمام الصادق علیه السلام، التوحید: ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عنه علیهما السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 270 ح 15.
101) نهج البلاغة: الخطبة 155، بحار الأنوار: ج 4 ص 317 ح 42 وراجع: الاحتجاج: ج 1 ص 140 ح 32.
102) نهج البلاغة: الخطبة 91، التوحید: ص 50 ح 13 ولیس فیه لفظ «خالق» وکلاهما عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 275 ح 16.
103) الاحتجاج: ج 1 ص 255 ح 49 عن عبداللّه بن الحسن بإسناده عن آبائه علیهم السلام.
104) الصحیفة السجّادیّة: ص 186 الدعاء 47.
105) الکافی: ج 1 ص 256 ح 2، تفسیر العیّاشی: ج 1 ص 373 ح 77، بصائر الدرجات: ص 113 ح 1 کلّها عن سدیر الصیرفی.
106) نهج البلاغة: الخطبة 179، بحار الأنوار: ج 4 ص 52 ح 29.
107) ق: 38.
108) فاطر: 34 و 35.
109) نهج البلاغة: الخطبة 183.
110) نهج البلاغة: الخطبة 152.
111) الکافی: ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیى جمیعا رفعاه إلى الإمام الصادق علیه السلام، نهج البلاغة: الخطبة 65، التوحید: ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 309 ح 37.
112) الکافی: ج 1 ص 134 ح 1 عن محمّد بن أبی عبداللّه ومحمّد بن یحیى جمیعا رفعاه إلى الإمام الصادق علیه السلام، التوحید: ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 57 ص 164 ح 103 وراجع: التوحید: ص 63 ح 18.
113) این آیه- که به عنوان شاهد مثال آمده است-، درباره ی نرسیدن رنج و واماندگى به بهشتیان است و به نبود رنج و وا ماندگى در امر آفرینش الهى ارتباط ندارد. م.
114) التوحید: ص 433 ح 1، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 171 ح 1 کلاهما عن الحسن بن محمّد النوفلی، بحار الأنوار: ج 10 ص 312 ح 1.
115) نهج البلاغة: الخطبة 163، التوحید: ص 79 ح 34 عن أبی المعتمر مسلم بن أوس نحوه، بحار الأنوار: ج 4 ص 295 ح 22؛ کنز العمّال: ج 1 ص 409 ح 1737 نقلاً عن حلیة الأولیاء عن النعمان بن سعد نحوه.
116) تنبیه الخواطر: ج 2 ص 5 عن ابن عبّاس، بحار الأنوار: ج 40 ص 195 ح 80.
117) الکافی: ج 1 ص 134 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بن یحیى رفعاه إلى الإمام الصادق علیه السلام، التوحید: ص 41 ح 3 عن الحصین بن عبد الرحمن عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 57 ص 164 ح 103 وراجع: التوحید: ص 63 ح 18.
118) علل الشرائع: ص 607 ح 81 عن أبی إسحاق اللیثی، بحار الأنوار: ج 5 ص 230 ح 6.
119) التوحید: ص 67 ح 20 عن جابر الجعفی، بحار الأنوار: ج 57 ص 67 ح 44 وراجع: الکافی: ج 8 ص 94 ح 67.
120) التوحید: ص 68 ح 22 عن عبد اللّه بن سنان، بحار الأنوار: ج 4 ص 148 ح 2.
121) یعنى: غیر خدا، هر چیزى بسازد، از مادّه ی اوّلیه درست مىکند.
122) زندیق: معتقد به دیرینگى جهان یا منکر خدا و معاد یا دوگانه پرست.
123) الاحتجاج: ج 2 ص 215 ح 223.
124) الکافی: ج 1 ص 105 ح 3، التوحید: ص 98 ح 5، علل الشرائع: ص 9 ح 3 وفیهما «ابتداءً» بدل «ابتداعا» وکلّها عن محمّد بن زید، بحار الأنوار: ج 4 ص 263 ح 11.
125) الکافی: ج 1 ص 119 ح 1، التوحید: ص 186 ح 1 وص 63 ح 18 نحوه وکلّها عن الفتح بن یزید الجرجانی، بحار الأنوار: ج 4 ص 291 ح 21.
126) الکافی: ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبد اللّه ومحمّد بنیحیى جمیعا رفعاه إلى الإمام الصادق علیه السلام، التوحید: ص 43 ح 3 عن عبد الرحمن عن الإمام الصادق عن آبائه عنه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 270 ح 15 وراجع نهج البلاغة: الخطبة 65.
127) نهج البلاغة: الخطبة 91 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 276 ح 16 عن التوحید نحوه.
128) التوحید: ص 38 ح 2، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 152 ح 51 کلاهما عن محمّد بن یحیى والقاسم بن أیّوب العلوی، الاحتجاج: ج 2 ص 363 ح 283 وراجع: الأمالی للمفید: ص 256 والأمالی للطوسی: ص 23 ح 28 وتحف العقول: ص 65 و بحار الأنوار: ج 57 ص 285.