الحافظ و الحفیظ لغةً
الحافظ فی اللغة اسم فاعل، و الحفیظ فعیل بمعنى فاعل، کلاهما من مادّة «حفظ»، و هو یدلّ على مراعاة الشیء و منعه من الضیاع و التلف(1).
قال ابن منظور: الحفیظ من صفات اللّه عزوجل: لا یعزب عن حفظه الأَشیاء کلّها مثقال ذرّة فی السَّماوات و الأَرض، و قد حفظ على خلقه و عباده ما یعملون من خیرٍ أَو شرّ، و قد حفظ السَّماوات و الأَرض بقدرته و لا یؤودُه حفظهما و هو العلیّ العظیم.
و قال: الحفظ نقیض النسیان(2).
و هو أَیضا منع الشیء من الضیاع فی العلم و الذکر.
واژهشناسى «حافظ» و «حفیظ»
صفت «حافظ»، در لغت، اسم فاعل و «حفیظ (نگاهبان، نگهدار)»، فعیل به معناى فاعل و هر دو از مادّه ی «حفظ» است که بر نگهدارى و باز داشتن چیزى از گم شدن و تلف شدن دلالت دارند.
ابن منظور مىگوید: حفیظ، از صفات خداوند عزوجل است که در نگهدارى همه ی اشیا، هموزن ذرّهاى در آسمانها و زمین، از حفظ او به در نمىرود و هر خوبى و بدىاى که آفریدگان و بندگانش مىکنند، نگاه داشته و آسمانها و زمین را با نیروى خود، نگاه داشته و نگاهدارىِ آنها، بر او گران نیست که بلندمرتبه ی سترگ است.
همچنین مىگوید: «حفظ» در برابر فراموشى به کار مىرود
و آن نیز باز داشتن چیزى از گم شدن در علم و یاد کرد است.
الحافظ و الحفیظ فی القرآن و الحدیث
ورد اسم «الحافظ» و «الحفیظ» خمس مرّات فی القرآن الکریم(3)، و قد ذکرت الآیات و الأَحادیث خصائص متنوّعة للحافظ و الحفیظ کاسمین من أَسماء اللّه تعالى، أَهمّها اثنتان هما:
1. ذهبت بعض الأَحادیث إِلى أَنّ صفة الحافظ هی للّه وحدَه: «لا حافظ إِلاّ أَنت»(4).
و فی تبریر هذا الأَمر نقطتان جدیرتان بالاهتمام:
الأُولى: إِنّ حدوث المخلوقات و بقاءها یتحقّقان باللّه سبحانه، ولو لم یتعلّق فیضه و إِرادته بالکائنات لحظة واحدة، لفنیت، بناءً على ذلک فالحافظ الحقیقیّ و المطلق لجمیع الموجودات هو اللّه وحده، و الثانیة: إِذا وُجد کمال الحفظ فی الموجودات فهو کغیره من الکمالات یترشّح من اللّه تعالى و یعود إِلیه.
2. إِنّ صفة الحافظ للّه تعالى فی الآیات و الأَحادیث تأَتی تارةً بمعنى الحفظ من الفناء فی الخارج:
«وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ اَلْعَلِیُّ اَلْعَظِیمُ»(5).
و تارةً أَخرى بمعنى حفظ الشیء فی العلم: «سُبحانَ مَن هُوَ حافِظٌ لا یَنسى»(6).
و کما جاء فی المعنى اللغویّ فإنّ الحفظ فی الأَصل یعنی «مراعاة الشیء و منعه من الضیاع و التلف»، و یلاحظ هذا الحفظ أَحیانا وجودیّا و خارجیّا، و أَحیانا معرفیّا و علمیّا، و هما ملحوظان فی اللغة، و فی الآیات و الأَحادیث على حدّ سواء.
حافظ و حفیظ، در قرآن و حدیث
لفظ «حافظ» و «حفیظ»، هر یک، پنج بار در قرآن کریم به کار رفته و آیات و احادیث، ویژگىهاى متنوّعى را براى حافظ و حفیظ به عنوان دو نام از نامهاى خداى متعال، ذکر کردهاند که مهمترینِ آنها دو نکته است:
1. برخى احادیث، صفت حافظ (بودن) را منحصر در خدا دانستهاند: «هیچ نگاهبانى جز تو نیست».
در توجیه این امر، دو نکته در خور توجّه است: نخست آن که پیدایش و بقاى آفریدهها، از خداوند سبحان تحقّق مىیابد و اگر فیض و اراده ی او لحظهاى به موجودات تعلّق نگیرد، نابود مىشوند. بر این پایه، نگاهدار حقیقى و مطلق تمام موجودات، فقط خداست. دوم آن که هر گاه صفت کمالىِ حافظ بودن، در موجودات یافت شود، این کمال، مانند دیگر کمالات، از سوى خداست و به او باز مىگردد.
2. در آیات و احادیث، صفت حافظ براى خداوند والا، گاه به معناى حفظ از نابودى در خارج است: «کرسى او، آسمانها و زمین را در بر گرفته و نگهدارى آنها، بر او گران نمىآید، و اوست بلند پایه ی سترگ».
و گاه به معناى حفظ چیزى در علم است: «پاک است آن که نگاهبانى است که از یاد نمىبرد».
همچنان که در معناى واژگانى آمد، حفظ، در اصل به معناى «نگهدارى چیزى و باز داشتن آن از گم شدن و تلف شدن» است و این نگهدارى، گاه وجودى و خارجى است و گاه ذهنى و علمى، و این دو، در لغت و در آیات و احادیث، یکسان لحاظ شدهاند.
13 / 1
عَلى کُلِّ شَیءٍ حَفیظٌ
«فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ ما أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَیْکُمْ وَ یَسْتَخْلِفُ رَبِّی قَوْماً غَیْرَکُمْ وَ لا تَضُرُّونَهُ شَیْئاً إِنَّ رَبِّی عَلى کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ».(7).
13 / 2
خَیرٌ حافِظا
«قالَ هَلْ ءامَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلاّ کَما أَمِنْتُکُمْ عَلى أَخِیهِ مِنْ قَبْلُ فَاللّهُ خَیْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ اَلرّاحِمِینَ».(8).
13 / 3
لا حافِظَ إلاّ هُوَ
4383. رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فی الدُّعاءِ -: اِرحَم ذُلّی و تَضَرُّعی، و فَقری و فاقَتی، فَما لی رَجاءٌ غَیرُک، و لا أَمَلٌ سِواکَ، و لا حافِظٌ إِلاّ أَنتَ.(9).
13 / 4
صِفَةُ حِفظِهِ
الکتاب
«اَللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی اَلسَّمواتِ وَ ما فِی اَلْأَرْضِ مَنْ ذَا اَلَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاّ بِما
13 / 1
بر همه چیز نگاهبان است
«پس اگر [از پذیرفتن دعوتم] روى بگردانید، آنچه را که به آن فرستاده شدهام، به شما رساندم و پروردگارم، گروهى دیگر را جایگزین شما مىکند و هیچ به او زیان نمىرسانید. همانا پروردگارم، بر همه چیز، نگاهبان است».
13 / 2
بهترین نگاهبان
«[یعقوب] گفت: آیا شما را بر او امین گردانم، آن گونه که بر برادرش امین گرداندم؟! پس خداوند، بهترین نگاهبان است و اوست مهربانترینِ مهربانان».
13 / 3
نگاهبانى جز او نیست
4383. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در دعا -: بر خوارى و لابه و نیازمندى و تهىدستىِ من، رحمتآور که مرا جز تو امیدى نیست و جز تو آرزویى ندارم و نگهبانى جز تو ندارم.
13 / 4
ویژگى نگاهبانى او
قرآن
«خداوند – که خدایى جز او نیست – زنده ی پاینده است. نه چُرتى او را در مىگیرد و نه خوابى. آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست. کیست که نزد او – جز به اذن او – شفاعت کند؟! آنچه را پیشاپیشِ آنها و آنچه را پشت سرشان است، مىداند و [آنها] به
شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ اَلْعَلِیُّ اَلْعَظِیمُ».(5).
«وَ اَلَّذِینَ اِتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ اَللّهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ».(10).
الحدیث
4384. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا حافِظَ مَنِ استَحفَظَهُ.(11).
4385. عنه صلى الله علیه و آله: یا حافِظا لا یَغفُلُ.(12).
4386. عنه صلى الله علیه و آله: اللّهُمَّ إِنَّکَ حَیٌّ لا تَموتُ… و سَمیعٌ لا تَذهَلُ، و جَوادٌ لا تَبخَلُ، و حافِظٌ لا تَغفُلُ، و قائِمٌ لا تَسهو، و دائِمٌ لا تَفنى، و مُحتَجِبٌ لا تُرى، و باقٍ لا تَبلى، و واحِدٌ لا تُشَبَّهُ، و مُقتَدِرٌ لا تُنازَعُ.(13).
4387. عنه صلى الله علیه و آله: أَثبِت فی قَضائِکَ و قَدَرِکَ البَرَکَةَ فی نَفسی و أَهلی و مالی فی لَوحِ الحِفظِ المَحفوظِ بِحِفظِکَ، یا حَفیظُ الحافِظُ حِفظُهُ احفَظنی بِالحِفظِ الَّذی جَعَلتَ مَن حَفِظتَهُ بِهِ مَحفوظا.(14).
4388. الإمام الباقر علیه السلام: قالَ إِبراهیمُ علیه السلام [لِذِی القَرنَینِ]: بِمَ قَطَعتَ الدَّهرَ؟
قالَ: بِإِحدى عَشرَةَ کَلِمَةً(15)، و هِیَ: سُبحانَ مَن هُوَ باقٍ لا یَفنى، سُبحانَ مَن هُوَ عالِمٌ لا یَنسى، سُبحانَ مَن هُوَ حافِظٌ لا یَسقُطُ….(16).
چیزى از دانش او – جز به آنچه خواهد – احاطه نمىیابند. کرسى او، آسمانها و زمین را فرا گرفته و نگهدارىِ آنها بر او گران نمىآید، و اوست بلند پایه ی سترگ».
«و کسانى که جز خدا، دوستانى (خدایانى) بر گرفتند، خداوند، نگهبان [اعمال] آنهاست و تو بر ایشان وکیل نیستى».
حدیث
4384. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: [خداوندا!] اى نگهبانِ آن که از او نگهبانى خواهد!
4385. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: [خداوندا!] اى نگهبانى که غفلت نمىکنى!
4386. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوندا! تو زندهاى هستى که نمىمیرى… و شنوایى که فراموش نمىکنى و بخشندهاى که بخل نمىورزى و نگهبانى که غفلت نمىکنى، و استوارى که از یاد نمىبرى و جاودانى که فنا نمىپذپرى و پنهانى که دیده نمىشوى و پایدارى که نابود نمىشوى و یگانهاى که [به چیزى] همانندت نمىتوان کرد و پُرتوانى که با تو نمىتوان ستیز کرد.
4387. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: [خداوندا!] در قضا و قَدَرت، برکت را براى خودم و خانوادهام و دارایىام در لوح محفوظى که خود نگاهدارىاش مىکنى، ثبت کن. اى نگاهبان و اى کسى که حفظ تو، نگهدار است! مرا با آن نگهدارىِ خود، نگاه بدار که هر که را با آن حفظ کردى، محفوظ ساختى.
4388. امام باقر علیه السلام: ابراهیم علیه السلام [به ذو القرنین] فرمود: «زمان را با چه در نور دیدى؟».
گفت: با یازده کلمه و آنها عبارتاند از: پاک است آن پایدار فنا ناپذیر، پاک است آن دانایى که فراموش نمىکند، پاک است آن نگاهدارى که فرو نمىاندازد….
4389. الإمام الصادق علیه السلام: سُبحانَ مَن هُوَ عَظیمٌ لا یُرامُ(17)، سُبحانَ مَن هُوَ قائِمٌ لا یَلهو، سُبحانَ مَن هُوَ حافِظٌ لا یَنسى.(18).
4390. الإمام الرضا علیه السلام: اللّهُمَّ اضرِب عَلَیَّ سُرادِقاتِ(19) حِفظِکَ الَّذی لا یَهتِکُهُ الرِّیاحُ، و لا تَخرِقُهُ الرَّماحُ، وَ اکفِنی شَرَّ ما أَخافُهُ بِروحِ قُدسِکَ الَّذی مَن أَلقَیتَهُ عَلَیهِ کانَ مَستورا عَن عُیونِ النّاظِرینَ، و کَبیرا فی صُدورِ الخَلائِقِ أَجمَعینَ.(20)
4391. عنه علیه السلام – فی قَولِهِ تَعالى: «وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما» -: أَی لا یَثقُلُ عَلَیهِ حِفظُ ما فِی السَّماواتِ وما فِی الأَرضِ.(21).
4389. امام صادق علیه السلام: پاک است آن سترگى که قصد سوئى به او نمىشود. پاک است آن استوارى که به چیزى سرگرم نمىشود. پاک است آن کس که نگهبانى است که فراموش نمىکند.
4390. امام رضا علیه السلام: خداوندا! سرا پردههاى حفظت را که بادها آن را نمىدرند و نیزهها آن را نمىشکافند، بر من بیاویز و مرا از آسیب آنچه از آن مىترسم، با روح قدست بسنده باش که بر هر که آن را افکندى، از دیدگان نظارهگران پوشیده گشت و در دلهاى همه ی آفریدگان، بزرگ شد.
4391. امام رضا علیه السلام – درباره ی آیه ی «و نگهدارىِ آنها، بر او گران نمىآید» -: یعنى نگهدارىِ آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، بر او گران نمىآید.
1) معجم مقاییس اللغة: ج 2 ص 87، المصباح المنیر: ص 142.
2) لسان العرب: ج 7 ص 441.
3) یوسف: 64، هود: 57، سبأ: 21، الشورى: 6، الحجر: 9.
4) راجع: ص 436 ح 4383.
5) البقرة: 255.
6) راجع: ص 440 ح 4389.
7) هود: 57.
8) یوسف: 64.
9) مهج الدعوات: ص 100، بحار الأنوار: ج 94 ص 218 ح 17.
10) الشورى: 6.
11) البلد الأمین: ص 404، بحار الأنوار: ج 94 ص 388.
12) البلد الأمین: ص 411، بحار الأنوار: ج 94 ص 397.
13) مهج الدعوات: ص 174 عن سلمان الفارسی عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 95 ص 389 ح 29.
14) البلد الأمین: ص 511 عن الإمام الباقر عن الإمام علیّ علیهما السلام، بحار الأنوار: ج 95 ص 318 ح 1.
15) فی المصدر: «بأحد عشر»، و التصویب من بحار الأنوار.
16) قصص الأنبیاء للراوندی: ص 122 ح 124، بحار الأنوار: ج 12 ص 195 ح 20.
17) لا یُرَامُ: أی لا یمکن لأحد أن یقصده أو یقصد من لجأ إلیه بسوء (بحار الأنوار: ج 86 ص 114).
18) الدعوات: ج 92 ص 228، بحار الأنوار: ج 94 ص 206 ح 3.
19) السُّرادِقُ: کلّ ما أحاط بشیء، أو الحائط المشتمل على شیء، و الجمع: سُرادِقات (لسان العرب: ج 10 ص 157).
20) مهج الدعوات: ص 303 عن الفضل بن الربیع و ص 294 عن الإمام الکاظم علیه السلام نحوه، بحار الأنوار: ج 94 ص 353 ح 5.
21) تفسیر القمّی: ج 1 ص 84 عن الحسین بن خالد، بحار الأنوار: ج 92 ص 263 ح 6.