5575. الإمام الصادق علیه السلام- فی تَنزیهِ اللّهِ سُبحانَهُ-: سُبحانَ مَن لا یَعلَمُ أَحَدٌ کَیفَ هُوَ إِلاّ هُوَ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ وهُوَ السَّمیعُ البَصیرُ، لا یُحَدُّ ولا یُحَسُّ ولا یُجَسُّ(1)، ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ ولاَ الحَواسُّ، ولا یُحیطُ بِهِ شَیءٌ ولا جِسمٌ و لا صورَةٌ ولا تَخطیطٌ ولا تَحدیدٌ.(2)
5576. عنه علیه السلام- فی تَنزیهِ اللّهِ سُبحانَهُ-: لا جِسمٌ ولا صورَةٌ، وهُوَ مُجَسِّمُ الأَجسامِ ومُصَوِّرُ الصُّوَرِ، لَم یَتَجَزَّأ ولَم یَتَناهَ ولَم یَتَزایَد ولَم یَتَناقَص، لَو کانَ کَما یَقولونَ لَم یَکُن بَینَ الخالِقِ وَالمَخلوقِ فَرقٌ، ولا بَینَ المُنشِىَ وَ المُنشَاَء؛ لکِن هُوَ المُنشِئُ، فَرقٌ بَینَ مَن جَسَّمَهُ وصَوَّرَهُ و أَنشَأَهُ، إِذ کانَ لا یُشبِهُهُ شَیءٌ ولا یُشبِهُ هُوَ شَیئا.(3)
5577. الکافی عن حمزة بن محمّد: کَتَبتُ إِلى أَبِی الحَسَنِ علیه السلام أَسأَلُهُ عَنِ الجِسمِ وَالصّورَةِ، فَکَتَبَ:
5575. امام صادق علیه السلام- در تنزیه خداى پاک-: پاک است خدایى که کسى غیر از او نمىداند که او چگونه است. چیزى همانند او نیست، و اوست شنوا و بینا. محدود و محسوس و ملموس نمىشود و چشمها و حواس، او را در نمىیابند و چیزى او را فرا نمىگیرد، و نه جسم است، نه صورت، نه داراى مرزبندى و محدودسازى.
5576. امام صادق علیه السلام- در تنزیه خداى پاک-: نه جسم است و نه صورت؛ بلکه او اجسام را جسم بخشید و صورتها را صورتگرى نمود. او جزء ندارد و بىپایان است، و فزونى و کاستى نمىیابد. اگر آن گونه بود که مىگویند، تفاوتى میان آفریدگار و آفریده، و میان نوپدیدآورنده و نوپدید نخواهد بود؛ امّا او نوپدید آورنده است [نه نوپدید آمده] و میان [وى و] آن که جسمش کرده و صورتش داده و نوپدیدش آورده، تفاوت است؛ زیرا چیزى همانند او نیست، و او [نیز] همانند چیزى نیست.
5577. الکافى- به نقل از حمزة بن محمّد-: به ابو الحسن علیه السلام(4) نامهاى نوشتم و از وى،
سُبحانَ مَن لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ، لا جِسمٌ ولا صورَةٌ.(5)
5578. الکافی عن محمّد بن زید: جِئتُ إِلَى الرِّضا علیه السلام أَسأَلُهُ عَنِ التَّوحیدِ، فَأَملى عَلَیَّ:
الحَمدُ للّهِِ فاطِرِ الأَشیاءِ إِنشاءً، ومُبتَدِعِهَا ابتِداعا بِقُدرَتِهِ وحِکمَتِهِ، لا مِن شَیءٍ فَیَبطُلَ الاِختِراعُ ولا لِعِلَّةٍ فَلا یَصِحَّ الاِبتِداعُ، خَلَقَ ما شاءَ کَیفَ شاءَ، مُتَوَحِّدا بِذلِکَ لإظهارِ حِکمَتِهِ وحَقیقَةِ رُبوبِیَّتِهِ، لا تَضبِطُهُ العُقولُ ولا تَبلُغُهُ الأَوهامُ ولا تُدرِکُهُ الأَبصارُ ولا یُحیطُ بِهِ مِقدارٌ، عَجَزَت دونَهُ العِبارَةُ وکَلَّت دونَهُ الأَبصارُ وضَلَّ فیهِ تَصاریفُ الصِّفاتِ، احتَجَبَ بِغَیرِ حِجابٍ مَحجوبٍ وَاستَتَرَ بِغَیرِ سِترٍ مَستورٍ، عُرِفَ بِغَیرِ رُؤیَةٍ ووُصِفَ بِغَیرِ صورَةٍ ونُعِتَ بِغَیرِ جِسمٍ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الکَبیرُ المُتَعالِ.(6)
راجع: ج 4 ص 520 (لا تَحُسُّهُ الحواس)، الکافی: ج 1 ص 104 (باب النهی عن الجسم و الصورة).
درباره ی جسم و صورت پرسیدم. امام علیه السلام در پاسخ نوشت: «پاک است آن [خدایى] که چیزى همانند او نیست؛ نه جسم است و نه صورت».
5578. الکافى- به نقل از محمّد بن زید-: خدمت امام رضا علیه السلام رسیدم تا در مورد توحید از او بپرسم. امام علیه السلام برایم چنین املا فرمود: «ستایش، براى خدایى است که پدیدآورنده ی چیزها به صورت نوپدید است و با توانایى و فرزانگىاش آنها را نوآورى کرده است؛ امّا آنها را از چیزى پدید نیاورد تا اختراع (آفرینش بدون مادّه و سابقه) از بین برود، و علّت و سببى (علّت مادّى، مادّه ی ازلى نخستین) در میان نبود تا نوآورى نادرست گردد؛ بلکه آنچه را خواست و به همان صورت که خواست، آفرید و در این کار، یگانه و بىشریک بود، تا فرزانگى و حقیقت پروردگار بودن خدا را آشکار کند. خردها نمىتوانند او را به چنگ آورند. اوهام به او نمىرسند، چشمها او را در نمىیابند و اندازه، او را فرا نمىگیرد. سخن، درباره ی او وامانده است، چشمها در او درماندهاند. وصفهاى گوناگون، در مورد او به بیراهه رفتهاند، بىپرده نهان است و بىپوشش، پوشیده شده، بدون دیده شدن، شناخته شده است. بدون صورت، وصف مىشود و بدون آن که جسم داشته باشد، ستوده مىشود. خدایى جز خداى سترگ و بلند پایه وجود ندارد.
ر. ک: ج 4 ص 521 (حواس، او را حس نمىکنند)، الکافى: ج 1 ص 104 (باب نهى از جسم و صورت)
1) الجَسُّ: المَسُّ بالید (القاموس المحیط: ج 2 ص 204).
2) الکافی: ج 1 ص 104 ح 1 عن علیّ بن أبی حمزة.
3) الکافی: ج 1 ص 106 ح 6 عن یونس بن ظبیان.
4) امام کاظم علیه السلام یا امام رضا علیه السلام.
5) الکافی: ج 1 ص 104 ح 2.
6) الکافی: ج 1 ص 105 ح 3.