جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

الجابر، الجبار (جابر، جبار)

زمان مطالعه: 24 دقیقه

الجابر و الجبّار لغةً

«الجابر» اسم فاعل من «جَبَرَ، یَجْبُرُ» من مادّة «جبر» و هو جنس من العظمة و العلوّ و الاستقامة(1)، و الجبر أَن تغنی الرجل من فقر، أَو تصلح عظمه من کسر(2). یقال: جبرتُ العظم جبرا: أَصلحته، و جبرتُ الیتیم: أَعطیتُه(3).

قال الراغب: أَصل الجبر: إِصلاح الشیء بضرب من القهر… و قد یقال الجبر تارةً فی الإصلاح المجرّد… و تارةً فی القهر المجرّد(4).

«الجبّار» صیغة مبالغة من «أَجبَرَ، یُجبِرُ» من مادّة «جبر». یقال: أَجبرت فلانا على الأَمر، و لا یکون ذلک إِلاّ بالقهر و جنس من التعظّم علیه(1).

واژه‌شناسى «جابر» و «جبّار»

صفت «جابر (به سامان کننده)»، اسم فاعل از «جَبَر، یَجْبُرُ» از مادّه ی «جبر» است که آن هم گونه‌اى از سترگى و بلندْ پایگى و ایستادگى است و جبر، آن است که انسان از نیازى، بى‌نیاز گردد و یا شکستگی استخوانش ترمیم یابد. گفته مى‌شود: «جبرتُ العظم جبرا؛ آن را به سامان کردم» و «وجبرتُ الیتیم؛ به او عطا کردم». راغب مى‌گوید: معناى اصلى جبر، به‌سامان کردن یک چیز با گونه‌اى از چیرگى است… و گاه جبر، درباره ی به‌سامان کردنِ عارى [از قهر]… و گاه درباره ی قهر تنها به کار مى‌رود.

صفت «جبّار (چیره)» نیز ساخت مبالغه از «أَجْبَرَ، یُجْبِرُ» از مادّه ی «جبر» است. گفته مى‌شود: «أجبرت فلانا على الأمر؛ فلانى را بر آن کار مجبور کردم» و این، جز با چیرگى و گونه‌اى از بزرگ‌گیرى خود در برابر او، شدنى نیست.

قال ابن الأَثیر:

فی أَسماء اللّه تعالى: «الجبّار» و معناه الذی یقهر العباد على ما أَراد من أَمرٍ و نهی(5).

الجابر و الجبّار فی القرآن و الحدیث

ورد اسم «الجبّار» فی صفة اللّه مرّةً واحدةً فی القرآن الکریم(6)، و لم یرد فیه اسم «الجابر»، و ذکر القرآن الکریم صفة «الجبّاریّة» لغیر اللّه تعالى تسع مرّات، و ذمّها فی ثمان منها، کقوله على سبیل المثال: «وَ خابَ کُلُّ جَبّارٍ عَنِیدٍ»(7)، و قوله: «کَذلِکَ یَطْبَعُ اَللّهُ عَلى کُلِّ قَلْبِ مُتَکَبِّرٍ جَبّارٍ»(7). و قد عدّت الأَحادیث هذه الصفة من صفات اللّه المختصّة به:

«أنتَ جَبّارُ مَن فِی السَّماواتِ و جَبّارُ مَن فِی الأَرضِ، لا جَبّارَ فیهِما غَیرُکَ».(8).

و الدلیل على حصر هذه الصفة به سبحانه هو أَنّ العظمة المطلقة و القهر و الغلبة على العالم هی لخالق العالم و مالکه وحدَه، و لیس لمخلوق مثل هذه الصفة، و من هنا لو جعل أَحد نفسه مکان اللّه، و حکّم إِرادته، لا إِرادة اللّه، على الآخرین، و تعامل معهم بمنطق القوّة و الجور، فعمله مصداق الظلم، و الذمّ یلحقه.

قال الراغب فی هذا المجال:

الجبّار فی صفة الإنسان یقال لمن یجبر نقیصته بادّعاء منزلةٍ من التعالی لا یستحقّها، و هذا لا یقال إِلاّ على طریق الذمّ(9).

ابن اثیر گفته است:

در نام‌هاى خداوند والا «جبّار» هست و معناى آن، کسى است که بندگان را بر هر امر و نهى که بخواهد، وا مى‌دارد.

جابر و جبّار، در قرآن و حدیث

نام «جبّار»، در قرآن کریم یک بار درباره ی خدا به کار رفته و نام «جابر»، در مورد او به کار نرفته است. قرآن کریم ویژگى «جبّاریت» براى غیر خداوند والا را نُه بار ذکر کرده و در هشت مورد، آن را نکوهیده است. براى مثال، این دو آیه: «و هر گردنْ فرازِ بسیارْ روىْ بر تابنده [از حق]، ناکام گشت» و «آن سان خداوند، بر هر دل [انسانِ] بزرگىْ فروشِ گردنْ فراز، مُهر مى‌زند».

احادیث، این صفت را از صفات ویژه ی خدا برشمرده‌اند:

«تو چیره ی اهل آسمان‌ها و چیره ی اهل زمین هستى. در آنها هیچ چیره‌اى جز تو نیست».

و دلیل حصر این صفت به خداى سبحان، آن است که سترگىِ مطلق و قهر و غلبه بر جهان، تنها از آنِ آفریدگار جهان و مالک آن است و براى هیچ آفریده‌اى، مانند این صفت نیست. از این‌جاست که اگر کسى خود را در جایگاه خداوند قرار دهد و اراده ی خود و نه اراده ی خدا را بر دیگران حاکم سازد و با ایشان با منطق زور و ستم رفتار کند، کار وى، مصداق ظلم است و سزاوار نکوهش.

راغب در این زمینه گفته است:

جبّار در وصف انسان، به کسى گفته مى‌شود که کاستىِ خود را با ادّعاى منزلتى از بلندْ پایگى که شایسته ی آن نیست، جبران کند.و این گونه گفته نمی شود مگر برای نکوهش.

و ذکرت

الأَحادیث المأَثورة معطیات و مزایا عدیدة لصفة «الجبّار» و «الجابر»، و من معطیات صفة «الجبّار» و مزایاها: الغلبة، و نفی الضدّ و الندّ و الوزیر، و ممّا یتعلّق بجابریّة اللّه تعالى: الفقر، و المسکنة، و المرض.

11 / 1

العَزیزُ الجَبّارُ

الکتاب

«هُوَ اَللّهُ اَلَّذِی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ اَلْمَلِکُ اَلْقُدُّوسُ اَلسَّلمُ اَلْمُؤْمِنُ اَلْمُهَیْمِنُ اَلْعَزِیزُ اَلْجَبّارُ».(6).

الحدیث

4320. الإمام زین العابدین علیه السلام: اِعتَصَمتُ بِاللّهِ الَّذی مَنِ اعتَصَمَ بِهِ نَجا مِن کُلِّ خَوفٍ، و تَوَکَّلتُ عَلَى اللّهِ العَزیزِ الجَبّارِ.(10).

11 / 2

جَبّارُ کُلِّ مَخلوقٍ

4321. الإمام علیّ علیه السلام – فِی الدُّعاءِ -: أَنتَ إِلهُ کُلِّ شَیءٍ و خالِقُهُ، و جَبّارُ کُلِّ مَخلوقٍ و رازِقُهُ.(11).

4322. عنه علیه السلام: لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ العَزیزُ المَنیعُ الغالِبُ فی أَمرِهِ فَلا شَیءَ یُعادِلُهُ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الحَمیدُ الفَعّالُ ذُو المَنِّ عَلى جَمیعِ خَلقِهِ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ ذُو البَطشِ الشَّدیدِ الَّذی لا یُطاقُ

در احادیث، آثار و ویژگى‌هاى متعدّدى براى صفت «جبّار» و «جابر» یاد شده است. از جمله آثار و ویژگى‌هاى صفت «جبّار»: غلبه، نفى ضدّ، همانند، و وزیر است و از جمله امورى که «جابریت» خداوند والا به آنها تعلّق گرفته، نادارى، بینوایى و بیمارى است.

11 / 1

شکست ناپذیر چیره

قرآن

«او خدایى است که معبودی جز او نیست که فرمان‌رواى بسیار پاک، آشتى‌جو، ایمنى‌بخش، نگهبان، همیشه‌پیروز و چیره است».

حدیث

4320. امام زین العابدین علیه السلام: پناه آوردم به خداوندى که هر که بدو پناه آورَد، از هر ترسی رهایى مى‌یابد و بر خداوند همیشه‌ پیروز و چیره، توکّل کردم.

11 / 2

چیره بر هر آفریده

4321. امام على علیه السلام – در دعا -: تو خداى همه چیز و آفریدگارِ آن هستى و چیره بر هر آفریده (سامان‌بخشِ هر آفریده) و روزى‌رسان آنى.

4322. امام على علیه السلام: خدایى نیست، جز خداوند همیشه‌پیروز و دستْ نایافتنى و غالب در امر خود، که هیچ چیز با او برابرى نمى‌کند. خدایى نیست، جز خداوند ستوده ی کُنشگرِ عطا بخش بر همه ی آفریدگان. خدایى نیست جز خداوندِ بسیار سختگیر

11 / 3

انتِقامُهُ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ العالی فِی ارتِفاعِ مَکانِهِ فَوقَ کُلِّ شَیءٍ قُوَّتُهُ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ الجَبّارُ المُذِلُّ کُلَّ شَیءٍ بِقَهرِ عِزِّهِ و سُلطانِهِ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ نورُ کُلِّ شَیءٍ و هُداهُ، لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ القُدّوسُ الظّاهِرُ عَلى کُلِّ شَیءٍ فَلا شَیءَ یُعادِلُهُ.(12).

جَبّارُ السَّماواتِ وَ الأَرَضینَ

4323. رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فِی الدُّعاءِ -: یا جَبّارَ السَّماواتِ و جَبّارَ الأَرَضینَ، و یا مَن لَهُ مَلَکوتُ(13) السَّماواتِ و مَلَکوتُ الأَرَضینَ.(14).

4324. عنه صلى الله علیه و آله – مِن دُعاءٍ عَلَّمَه إِیّاهُ جَبرَئیلُ علیه السلام -: أَنتَ جَبّارُ مَن فِی السَّماواتِ و جَبّارُ مَن فِی الأَرضِ، لا جَبّارَ فیهِما غَیرُکَ.(15).

11 / 4

جَبّارُ الدُّنیا

4325. رسول اللّه صلى الله علیه و آله – مِن دُعائِهِ فی شَهرِ رَمَضانَ -: یا رَحمانَ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ و رَحیمَهُما، و جَبّارَ الدُّنیا، و یا مَلِکَ المُلوکِ.(16).

که سخت کیف8رىِ او را کسى بر نمى‌تابد. خدایى جز خداوند نیست که در بلندىِ جایگاهش والاست. توانایىِ او، بالاتر از همه چیز است. خدایى نیست جز خداوند چیره که ذلیل کننده ی همه چیز با قهرِ عزّتمندى و تسلّطش است. خدایى جز خداوند نیست که نور همه چیز و [مایه ی] راهنمایىِ آن است. خدایى نیست، جز خداوند بسیار پاک که بر همه چیز ظاهر است، پس هیچ چیز با او برابرى نمى‌کند.

11 / 3

چیره ی آسمان‌ها و زمین‌ها

4323. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در دعا -: اى چیره ی آسمان‌ها و چیره ی زمین‌ها، و اى آن که ملکوت (سلطه / سترگى) آسمان‌ها و ملکوت زمین‌ها از آنِ اوست.

4324. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – از دعایى که جبرئیل علیه السلام آن را به وى آموخت-: تو چیره ی اهل آسمان‌ها و چیره ی اهل زمین هستى. هیچ چیره‌اى جز تو در آنها نیست.

11 / 4

چیره ی دنیا

4325. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – از دعاى ایشان در ماه رمضان -: اى رحمتگر دنیا و آخرت و مهربانِ آن دو و چیره ی دنیا، و اى فرمان‌رواى فرمان‌روایان!

11 / 5

صِفَةُ جَبَروتِهِ

4326. الکافی عن أحمد بن محمّد بن خالد رفعه قال: أَتى جَبَرئیلُ علیه السلام إِلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله ‌فَقالَ لَهُ: إِنَّ رَبَّکَ یَقولُ لَکَ: إِذا أَرَدتَ أَن تَعبُدَنی یَوما و لَیلَةً حَقَّ عِبادَتی فَارفَع یَدَیکَ إِلَیَّ و قُل:… اللّهُمَّ لَکَ الحَمدُ کُلُّهُ، و لَکَ المَنُّ کُلُّهُ، و لَکَ الفَخرُ کُلُّهُ، و لَکَ البَهاءُ کُلُّهُ، و لَکَ النّورُ کُلُّهُ، و لَکَ العِزَّةُ کُلُّها، و لَکَ الجَبَروتُ کُلُّها، و لَکَ العَظَمَةُ کُلُّها.(17).

4327. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: تَوَکَّلتُ عَلَى الجَبّارِ الَّذی لا یَقهَرُهُ أَحَدٌ.(18).

4328. عنه صلى الله علیه و آله: سُبحانَهُ مِن کَبیرٍ ما أَجبَرَهُ، و سُبحانَهُ مِن جَبّارٍ ما أَدیَنَهُ، و سُبحانَهُ مِن دَیّانٍ ما أَقضاهُ.(19).

4329. الإمام علیّ علیه السلام – فِی الدُّعاءِ -: هُوَ اللّهُ الجَبّارُ المُتَکَبِّرُ فی دَیمومَتِهِ فَلا شَیءَ یُعادِلُهُ.(20).

4330. عنه علیه السلام: اللّهُ أَکبَرُ، المُحتَجِبُ بِالمَلَکوتِ وَ العِزَّةِ، المُتَوَحِّدُ بِالجَبَروتِ وَ القُدَرةِ، المُتَرَدّی(21) بِالکِبرِیاءِ وَ العَظَمَةِ، وَ اللّهُ أَکبَرُ، المُتَقَدِّسُ بِدَوامِ السُّلطانِ.(22).

4331. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ الَّذی تَرَدّى بِالحَمدِ، و تَعَطَّفَ(23) بِالفَخرِ، و تَکَبَّرَ بِالمَهابَةِ، وَ استَشعَرَ

11 / 5

ویژگى جبروت خدا

4326. الکافى – به نقل از احمد بن محمّد بن خالد، که سند حدیث را به معصوم رسانده است-: جبرئیل علیه السلام‌ نزد پیامبر صلى الله علیه و آله ‌آمد و به وى گفت: خداوندگارت به تو مى‌گوید: «اگر روزى و شبى خواستى مرا آن گونه که شایسته است، پرستش کنى، دستانت را به سوى من بالا بیاور و بگو:… خداوندا! ستایش، سراسر از آنِ توست و همه ی لطف، از آنِ توست و همه ی سر بلندى، از آنِ توست و همه ی شکوه، از آنِ توست و همه ی نور، براى توست و همه ی عزّت، از آنِ توست و همه ی چیرگى (جَبَروت)، از آنِ توست و همه ی سترگى، براى توست.

4327. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: توکّل کردم بر چیره‌اى که کسى بر او غلبه نمى‌کند.

4328. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: منزّه است بزرگى که چه چیره است، منزّه است چیره‌اى که چه حاکم است، و منزّه است حاکمى که چه داور است!

4329. امام على علیه السلام – در دعا: اوست خدایى که در پایندگىِ خود، چیره و بسیار بزرگ است و چیزى با او همسنگ نیست.

4330. امام على علیه السلام: خداوند، بزرگ‌تر است [از آن که وصف شود]. در سرا پرده ی ملکوت و عزّت، نهان است. در چیرگى و توانایى، یگانه است. جامه ی بزرگى و سترگى بر تن دارد، و خدا بزرگ‌تر است [از آن که وصف شود] و با پایندگىِ سلطه، منزّه است.

4331. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خدایى است که رداى ستایشْ پوشیده، جامه ی سر بلندى بر تن دارد. بشکوهِ بزرگ است، چیرگى در بر دارد و با پرتو نورش، از دیدگان

بِالجَبَروتِ، وَ احتَجَبَ بِشُعاعِ نورِهِ عَن نَواظِرِ خَلقِهِ.(24).

4332. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ… المُهَیمِنِ بِقُدرَتِهِ، وَ المُتَعالی فَوقَ کُلِّ شَیءٍ بِجَبَروتِهِ.(25).

4333. عنه علیه السلام – مِن خُطبَةٍ لَهُ فی عَجیبِ صَنعَةِ الکَونِ-: و کانَ مِنِ اقتِدارِ جَبَروتِهِ، و بَدیعِ لَطائِفِ صَنعَتِهِ، أَن جَعَلَ مِن ماءِ البَحرِ الزّاخِرِ(26) المُتَراکِمِ المُتَقاصِفِ(27)، یَبَسا جامِدا، ثُمَّ فَطَرَ مِنهُ أَطباقا، فَفَتَقَها سَبعَ سَماواتٍ بَعدَ ارتِتاقِها(28)(29).

4334. الإمام الحسین علیه السلام – مِن دُعائِهِ یَومَ عاشوراءَ-: اللّهُمَّ مُتَعالِیَ المَکانِ، عَظیمَ الجَبَروتِ…(30).

4335. عنه علیه السلام – مِن کَلامِهِ فِی التَّوحیدِ -: لا تُدرِکُهُ الأَبصارُ و هُوَ یُدرِکُ الأَبصارَ و هُوَ اللَّطیفُ الخَبیرُ، استَخلَصَ الوَحدانِیَّةَ وَ الجَبَروتَ… لا یَخطُرُ عَلَى القُلوبِ مَبلَغُ جَبَروتِهِ؛ لِأَنَّهُ لَیسَ لَهُ فِی الأَشیاءِ عَدیلٌ، و لا تُدرِکُهُ العُلَماءُ بِأَلبابِها، و لا أَهلُ التَّفکیرِ بِتَفکیرِهِم، إِلاّ بِالتَّحقیقِ، إِیقانا بِالغَیبِ؛ لِأَنَّهُ لا یُوصَفُ بِشَیءٍ مِن صِفاتِ المَخلوقینَ، و هُوَ الواحِدُ الصَّمَدُ، ما تُصُوِّرَ فِی الأَوهامِ فَهُوَ خِلافُهُ. لَیسَ بِرَبٍّ مَن

آفریدگان، پوشیده است.

4332. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست… که با توانایىِ خود، نگهبان است و با چیرگىِ خود، بالاتر از همه چیز است.

4333. امام على علیه السلام – در سخنرانى‌اى در باب آفرینش شگفت هستى -: و از اقتدارِ چیرگىِ خدا و ریزه‌کارى‌هاى نوپرداز آفرینش او، آن است که از آبِ دریاى لبریزِ تو بر توى شکننده، [زمین]خشک و سختى آفرید. پس، از آن، لایه‌هایى پدید آورد. آن گاه، آنها را پس از چسبیده بودن، به هفت آسمانْ باز کرد.

4334. امام حسین علیه السلام – در دعایش در روز عاشورا -: خداوندا، اى والا جایگاه، سترگْ چیرگى…!

4335. امام حسین علیه السلام – از سخنش درباره ی توحید -: اندیشه‌ها او را در نمى‌یابند و او اندیشه‌ها را در مى‌یابد و اوست باریک‌بینِ آگاه. یگانگى و چیرگى را ویژه ی خود ساخت… اندازه ی چیرگىِ او، بر دل‌ها نمى‌گذرد؛ زیرا براى او در میان اشیا، همسنگى نیست… و دانشمندان با خردهاى خود و اندیشمندان با اندیشه ی خود، او را در نمى‌یابند، مگر که از روى یقین به غیب، [او را]تصدیق کنند؛ زیرا او به چیزى از اوصاف آفریدگان وصف نمى‌گردد و اوست یگانه ی بى‌نیاز. هر آنچه در پندارها به تصوّر درآید، او جز آن است. پروردگار نیست آن کس که در تیررس [اندیشه‌ها] قرار گیرد(31) و معبود نیست آن کس که در هوا یا غیر هوا یافت شود.

طُرِحَ تَحتَ البَلاغِ، و مَعبودٍ مَن وُجِدَ فی هَواءٍ أَو غَیرِ هَواءٍ.

هُوَ فِی الأَشیاءِ کائِنٌ لا کَینونَةَ مَحظورٍ بِها عَلَیهِ، و مِنَ الأَشیاءِ بائِنٌ لا بَینونَةَ غائِبٍ عَنها. لَیسَ بِقادِرٍ مَن قارَنَهُ ضِدٌّ، أَو ساواهُ نِدٌّ.(32).

لَیسَ عَنِ الدَّهرِ قِدَمُهُ، و لا بِالنّاحِیَةِ أَمَمُهُ(33)، احتَجَبَ عَنِ العُقولِ کَمَا احتَجَبَ عَنِ الأَبصارِ، و عَمَّن فِی السَّماءِ احتِجابُهُ کَمَن فِی الأَرضِ، قُربُهُ کَرامَتُهُ، و بُعدُهُ إِهانَتُهُ، لا تُحِلُّه فی، و لا تُوَقِّتُهُ إِذ، و لا تُؤامِرُهُ إِن. عُلُوُّهُ مِن غَیرِ تَوَقُّلٍ(34)، و مَجیئُهُ مِن غَیرِ تَنَقُّلٍ، یوجِدُ المَفقودَ، و یَفقِدُ المَوجودَ، و لا تَجتَمِعُ لِغَیرِهِ الصِّفَتانِ فی وَقتٍ.

یُصیبُ الفِکرُ مِنهُ الإیمانَ بِهِ مَوجودا و وُجودُ الإیمانِ لا وُجودُ صِفَةٍ، بِهِ توصَفُ الصِّفاتُ لا بِها یوصَفُ، و بِهِ تُعرَفُ المَعارِفُ لا بِها یُعرَفُ. فَذلِکَ اللّهُ لا سَمِیَّ لَهُ سُبحانَهُ، لَیسَ کَمِثلِهِ شَیءٌ و هُوَ السَّمیعُ البَصیرُ.(35).

4336. الإمام زین العابدین علیه السلام – یُمَجِّدُ اللّهُ جَلَّ و عَلا -: اِنهَدَّتِ المُلوکُ لِهَیبَتِهِ، و عَلا أَهلَ السُّلطانِ بِسُلطانِهِ و رُبوبِیَّتِهِ، و أَبادَ الجَبابِرَةَ بِقَهرِهِ، و أَذَلَّ العُظَماءَ بِعِزِّهِ، و أَسَّسَ الأُمورَ بِقُدرَتِهِ، و بَنَى المَعالِیَ بِسُؤدَدِهِ(36)، و تَمَجَّدَ بِفَخرِهِ، و فَخَرَ بِعِزِّهِ، و عَزَّ بِجَبَرُوتِهِ.(37).

4337. عنه علیه السلام – فِی الدٌّعاءِ -: یا مَن حازَ کُلَّ شَیءٍ مَلَکوتا، و قَهَرَ کُلَّ شَیءٍ جَبَروتا،

او در اشیا هست، نه بودنى که درونِ آنها باشد و اشیا او را چون حصارى در برگرفته باشند.(38) از اشیا جداست، نه جداىِ ناپیدا از آنها. توانا نیست آن کس که رقیبى، همراهش شود یا همانندى، با او برابر گردد.

دیرینگىِ او، زمانى نیست(39) و روى آوردن وى، با سمت و سو نیست. از خِردها پنهان است، آن سان که از دیدگان، پنهان است و پنهانىِ او از آسمانیان، چون پنهانىِ او از زمینیان است. نزدیکىِ او [به آفریدگان]، اکرام است و دورى او، خوار کردن است. «در»، او را فرا نمى‌گیرد و «هنگام»، براى او وقت نمى‌گذارد و «اگر»، با او رایزنى نمى‌کند. بلندمرتبگىِ او، نه به بالا رفتن است و آمدن وى، نه به جابه‌جایى. نابوده را به وجود مى‌آورد و به وجود آمده را از بین مى‌برد و براى غیر او در یک هنگام، [این] دو وصف، گرد نمى‌آید.

اندیشه را تنها این رسد که به وجودش ایمان بیاورد و باورى بیابد، نه آن که به شناخت [کنهِ] وجود صفتى برسد.(40) اوصاف، با او وصف مى‌شوند نه آن که او با اوصافْ وصف گردد و شناخت‌ها با او شناخته مى‌شوند نه آن که او با شناخت‌ها شناخته شود. پس اوست خدایى که براى او هم‌نامى نیست منزّه است، چیزى مانند او نیست و اوست شنواى بینا.

4336. امام زین العابدین علیه السلام – در تمجید خداوند عزوجل -: پادشاهان، از ترس او درهم شکستند و [او] با سلطه و ربوبیّت‌خود، از اهل سلطه فراتر رفته وگردن‌فرازان را با چیرگىِ خود، نابود ساخته و بزرگان‌ را با عزّت خود، خوار کرده و امور را با توانایىِ ‌خود، بنیاد گذاشته و ارجمندى را با سرورىِ خود، پى‌ریزى کرده

است و به فخر خود، بزرگى یافته و به عزّت خود، مباهات کرده و با چیرگىِ خود، عزیز گشته است.

4337. امام زین العابدین علیه السلام – در دعا -: اى آن که مالکیتِ همه چیز را از آنِ خود کرده‌اى

صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ.(41).

4338. الإمام الصادق علیه السلام: یا مَن قامَت بِجَبَروتِهِ الأَرضُ وَ السَّماواتُ.(42).

4339. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ… مُعَلِّمِ مَن خَلَقَ مِن عِبادِهِ اسمَهُ، و مُدَبِّرِ خَلقِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ بَعَظَمَتِهِ، الَّذی وَسِعَ کُلَّ شَیءٍ خَلقُ کُرسِیِّهِ، و عَلا بِعَظَمَتِهِ فَوقَ الأَعلَینَ، و قَهَرَ المُلوکَ بِجَبَروتِهِ، الجَبّارِ الأَعلَى المَعبودِ فی سُلطانِهِ.(43).

4340. عنه علیه السلام: یا مَلِکاً فی عَظَمَتِهِ، یا جَبّاراً فی قُوَّتِهِ، یا لَطیفاً فی قُدرَتِهِ.(44).

4341. الإمام الکاظم علیه السلام: اللّهُمَّ إِنّی أَسأَلُکَ… بِجَبَروتِکَ الَّتی غَلَبَت کُلَّ شَیءٍ.(45).

4342. عنه علیه السلام: لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ؛ خَلَوتَ فِی المَلَکوتِ، وَ استَتَرتَ بِالجَبَروتِ، و حارَت أَبصارُ مَلائِکَتِکَ المُقَرَّبینَ، و ذَهَلَت(46) عُقولُهُم فی فِکرِ عَظَمَتِکَ.(47).

4343. الإمام الرضا علیه السلام: یا مَن تَفَرَّدَ بِالمُلکِ فَلا نِدَّ لَهُ فی مَلَکوتِ سُلطانِهِ، و تَوَحَّدَ بِالکِبرِیاءِ فَلا ضِدَّ لَهُ فی جَبَروتِ شَأنِهِ.(48).

4344. الإمام الهادی علیه السلام: إِلهی… شَمَختَ فِی العُلُوِّ بِعِزِّ الکِبرِ، وَ ارتَفَعتَ مِن وَراءِ کُلِّ غَورَةٍ(49).

و همه چیز را از نظر چیرگى، مقهور ساخته‌اى! بر محمّد و خاندان محمّد، درود فرست.

4338. امام صادق علیه السلام: اى آن که زمین و آسمان‌ها به چیرگىِ او برپا گشته‌اند!

4339. امام صادق علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست… آموزگار نام خود به هر بنده‌اى که آفرید، و تدبیر کننده ی آفرینش آسمان‌ها و زمین با سترگىِ خود؛ آن که آفرینشِ کرسى او، همه چیز را فرا گرفته و با سترگىِ خود، از بلندْ پایگان فراتر رفته و پادشاهان را به چیرگىِ خود، مقهور ساخته است؛ [همان] چیره ی بلند پایه‌ترین که در [عرصه ی] سلطه ی خود، معبود است.

4340. امام صادق علیه السلام: اى فرمان‌روا در سترگىِ خود، اى چیره در نیرومندىِ خود، اى لطیف در توانایىِ خود!

4341. امام کاظم علیه السلام: خداوندا! من از تو درخواست مى‌کنم… به چیرگى‌ات که بر همه چیز غلبه یافته است.

4342. امام کاظم علیه السلام: خدایى جز تو نیست که در ملکوتْ خلوت گزیده‌اى و با چیرگى پنهان گشته‌اى. در اندیشه ی سترگىِ تو، اندیشه‌هاى فرشتگان مقرّبت، سرگشته شده و خردهایشان، در شگفت مانده است.

4343. امام رضا علیه السلام: اى آن که در فرمان‌روایى، یکتا گشته و در ملکوت سلطنتش، همانندى ندارد و به بزرگى، یگانه گشته و در چیرگىِ کار خود، هماوردى ندارد!

4344. امام هادى علیه السلام: اى خداى من!… با عزّتِ بزرگى، در بلندمرتبگى فراز یافته‌اى

و نِهایَةٍ بِجَبَروتِ الفَخرِ.(50).

4345. الإمام العسکریّ علیه السلام – لِمَن تَوَهَّمَ أَنَّهُ عزوجل لا یَعلَمُ بِالشَّیءِ حَتّى یَکونَ -: تَعالَى الجَبّارُ العالِمُ بِالأَشیاءِ قَبلَ کَونِها.(51).

4346. بحار الأنوار عن صحف إدریس علیه السلام: عَجَبا لِمَن غَنِیَ عَنِ اللّهِ، و فی مَوضِعِ کُلِّ قَدَمٍ و مَطرَفِ عَینٍ و مَلمَسِ یَدٍ دَلالَةٌ ساطِعَةٌ و حُجَّةٌ صادِعَةٌ عَلى أَنَّهُ تَبارَکَ واحِدٌ لا یُشارَکُ، و جَبّارٌ لا یُقاوَمُ، و عالِمٌ لا یَجهَلُ.(52).

4347. إدریس علیه السلام: یا جَبّارُ المُذَلِّلُ کُلَّ شَیءٍ بِقَهرِ عَزیزِ سُلطانِهِ، یا نُورَ کُلِّ شَیءٍ، أَنتَ الَّذی فَلَقَ الظُّلُماتِ نورُهُ، یا قُدّوسُ الطّاهِرُ مِن کُلِّ سوءٍ و لا شَیءَ یَعدِلُهُ.(53).

11 / 6

صِفَةُ تَجَبُّرِهِ

4348. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا أللّهُ یا أللّهُ یا أللّهُ، أَنتَ اللّهُ الَّذی لا إِلهَ غَیرُکَ… تَکَرَّمتَ عَن أَن یَکونَ لَکَ شَبیهٌ، و تَجَبَّرتَ عَن أَن یَکونَ لَکَ ضِدٌّ، فَأَنتَ اللّهُ المَحمودُ بِکُلِّ لِسانٍ.(54).

4349. عنه صلى الله علیه و آله – فِی الدُّعاءِ -: اللّهُمَّ إِنّی أَسأَلُکَ یا مَنِ احتَجَبَ بِشُعاعِ نورِهِ عَن نَواظِرِ خَلقِهِ، یا مَن تَسَربَلَ بِالجَلالِ وَ العَظَمَةِ، وَ اشتَهَرَ بِالتَّجَبُّرِ فی قُدسِهِ.(55).

و با چیرگىِ فخر، از پسِ هر ژرفا و فرجامى برآمده‌اى.

4345. امام عسکرى علیه السلام – خطاب به کسى که پنداشت خداوند عزوجل پیش از موجود شدن شىء، بدان علم ندارد -: [از این پندار] برتر و بالاتر است چیره ی دانا به اشیا پیش از بود آنها.

4346. بحار الأنوار – به نقل از صحف ادریس علیه السلام -: شگفتا از کسى که از خداوند، بى‌نیازى ورزید، حال آن که در هر قدمگاه و چشم‌اندازى و هر جایگاهِ لمس دستى، دلالتى روشن و برهانى آشکار کننده است بر این که او برتر و بالاتر است، یگانه‌اى است که شریک نمى‌پذیرد و چیره‌اى است که [در برابر او] ایستادگى نمى‌شود و دانایى است که جهل [به او راه] ندارد.

4347. ادریس علیه السلام: اى چیره ی رام کننده ی هر چیزى با قهرِ سلطنتِ عزیز خود، اى نور همه چیز! تویى آن که نور او تاریکى‌ها را شکافت. اى بسیارْ پاکِ پاکیزه از هر بدى که هیچ چیز با او همسنگ نیست!

11 / 6

ویژگىِ چیرگى او

4348. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى خدا، اى خدا، اى خدا! تو خدایى هستى که خدایى جز تو نیست… بزرگوارتر از آنى که براى تو همانندى باشد و چیره‌تر و بزرگ‌تر از آنى که براى تو هماوردى باشد. پس تویى خداوندِ ستوده به هر زبان.

4349. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در دعا -: خداوندا! من از تو درخواست مى‌کنم، اى آن که با پرتو فروغ خود، از دیدگان آفریدگانش پنهان گشته است، اى آن که جامه ی شکوه و سترگى بر تن کرده و در پاکىِ خود، به چیرگى نام‌بُردار گشته است!

4350. عنه صلى الله علیه و آله – أَیضا -: لا إِلهَ غَیرُکَ، تَعالَیتَ أن یَکونَ لَکَ وَلَدٌ أو شَریکٌ، و تَجَبَّرتَ أَن یَکونَ لَکَ نِدٌّ، لا إِله إِلاّ أَنتَ وَحدَکَ لا شَریکَ لَکَ.(56).

4351. الإمام علیّ علیه السلام: تَعالَیتَ و تَجَبَّرتَ عَنِ اتِّخاذِ وَزیرٍ، و تَعَزَّزتَ مِن مُؤامَرَةِ شَریکٍ.(57).

4352. فاطمة علیها السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ المُتَکَبِّرِ فی سُلطانِهِ، العَزیزِ فی مَکانِهِ، المُتَجَبِّرِ فی مُلکِهِ.(58).

4353. الإمام الباقر علیه السلام: اللّهُمَّ رَبَّ الضِّیاءِ وَ العَظَمَةِ، وَ النَّورِ وَ الکِبرِیاءِ وَ السُّلطانِ، تَجَبَّرتَ بِعَظَمَةِ بَهائِکَ….(59).

4354. الإمام الصادق علیه السلام – مِن دُعائِهِ عِندَ حُضورِ شَهرِ رَمَضانَ -: أَیقَنتُ أَنَّکَ أَنتَ أَرحَمُ الرّاحِمینَ فی مَوضِعِ العَفوِ وَ الرَّحمَةِ، و أَشَدُّ المُعاقِبینَ فی مَوضِعِ النَّکالِ(60) وَ النَّقِمَةِ، و أَعظَمُ المُتَجَبِّرینَ فی مَوضِعِ الکِبرِیاءِ وَ العَظَمَةِ.(61).

4355. عنه علیه السلام – فی دُعاءِ السُّجودِ -: یا أللّهُ یا أللّهُ، أَنتَ الَّذی لا إِلهَ غَیرُکَ، تَعالَیتَ عَن أَن یَکونَ لَکَ وَلَدٌ، و تَعَظَّمتَ أَن یَکونَ لَکَ نِدٌّ. یا نورَ النُّورِ، تَکَرَّمتَ عَن أَن یَکونَ لَکَ شَبیهٌ، و تَجَبَّرتَ أَن یَکونَ لَکَ ضِدٌّ أَو شَریکٌ.(62).

4350. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در دعا -: خدایى جز تو نیست. برتر و بالاتر از آنى که تو را فرزندى یا انبازى باشد و چیره‌ترى از آن که برایت همانندى باشد. خدایى جز تو نیست. یگانه‌اى، بى هیچ انبازى.

4351. امام على علیه السلام: برتر و بزرگ‌تر از برگرفتن وزیرى، و عزیزتر از انباز گرفتن براى رایزنى هستى.

4352. فاطمه علیها السلام: ستایش، از آنِ خداست که در سلطنت خود بسیار بزرگ است. در جایگاهِ خود، پیروزمند شکست ناپذیر است و در فرمان روایى خود، چیره.

4353. امام باقر علیه السلام: خداوندا، اى پروردگار روشنایى و سترگى و فروغ و بزرگى و سلطه، که با سترگىِ زیبایى خود، چیره گشته‌اى!

4354. امام صادق علیه السلام – از دعاى وى هنگام آغاز ماه رمضان -: یقین دانستم که تو در جایگاه گذشت و رحمت، مهربان‌ترینِ مهربانان هستى و در جایگاه کیفر و عذاب، سختگیرترینِ کیفر دهندگانى و در جایگاه بزرگى و سترگى، سترگ‌ترینِ بزرگانى.

4355. امام صادق علیه السلام – در دعاى سجود -: اى خدا، اى خدا! تویى آن که جز تو خدایى نیست. برتر و بالاترى از این که فرزندى داشته باشى و سترگ‌تر از آنى که همتایى داشته باشى. اى نورِ نور! بزرگوارتر از آنى که همانندى داشته باشى و نیرومندتر از آنى که هماورد یا انبازى داشته باشى.

11 / 7

جَبّارُ الجَبابِرَةِ

4356. الإمام الهادی علیه السلام: تَبارَکَ إِلهُ إِبراهیمَ و إِسماعیلَ و إِسحاقَ و یَعقوبَ، رَبُّ الأَربابِ، و مالِکُ المُلوکِ، و جَبّارُ الجَبابِرَةِ، و مَلِکُ الدُّنیا وَ الآخِرَةِ.(63).

11 / 8

جَبّارٌ لا یُعانُ

4357. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: اللّهُمَّ إِنَّکَ… جَبّارٌ لا تُعانُ.(64).

11 / 9

جَبّارٌ لا یَظلِمُ

4358. الإمام الکاظم علیه السلام: سُبحانَکَ اللّهُمَّ و بِحَمدِکَ… قَیّومٌ لا یَنامُ، و جَبّارٌ لا یَظلِمُ.(65).

11 / 10

جَبّارٌ حَلیمٌ

4359. رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فِی احتِجاجِهِ عَلى أَبی جَهلٍ -: أما عَلِمتَ قِصَّةَ إِبراهیمَ الخَلیلِ علیه السلام‌ لَمّا رُفِعَ فِی المَلَکوتِ، و ذلِکَ قَولُ رَبّی «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لِیَکُونَ مِنَ اَلْمُوقِنِینَ»(66)، قَوَّى اللّهُ بَصَرَهُ لَمّا رَفَعَهُ دونَ السَّماءِ حَتّى

11 / 7

چیره ی گردن‌ فرازان

4356. امام هادى علیه السلام: برتر و بالاتر است خداى ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب؛ پروردگار پروردگاران و فرمان‌رواىِ فرمان‌روایان و چیره ی چیرگان و فرمان‌رواى دنیا و آخرت.

11 / 8

چیره‌اى که یارى نمى‌شود

4357. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: خداوندا! به درستى که تو… چنان چیره‌اى که یارى نمى‌شوى.

11 / 9

چیره‌اى که ستم نمى‌کند

4358. امام کاظم علیه السلام: خداوندا! تو را به پاکى مى‌ستایم و به ستایش تو مى‌پردازم…. [تویى]پاینده‌اى که نمى‌خوابد و چیره‌اى که ستم نمى‌کند.

11 / 10

چیره ی بردبار

4359. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در احتجاج با ابو جهل -: آیا داستان خلیل را ندانسته‌اى آن گاه که به ملکوت، بالا برده شد؟ همان سخن خداوندگارم «و آن سان ملکوت آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم نشان مى‌دهیم و براى آن که از اهل یقین گردد». خداوند، آن گاه که او را تا آسمان بالا برد، دیده ی او را چنان نیرومند ساخت که

أَبصَرَ الأَرضَ و مَن عَلَیها ظاهِرینَ و مُستَتِرینَ، فَرَأَى رَجُلاً وَ امرَأَةً عَلى فاحِشَةٍ فَدَعا عَلَیهِما بِالهَلاکِ فَهَلَکا، ثُمَّ رَأى آخَرَینِ فَدَعا عَلَیهِما بِالهَلاکِ فَهَلَکا، ثُمَّ رَأَى آخَرَینِ فَهَمَّ بِالدُّعاءِ عَلَیهِما بِالهَلاکِ، فَأَوحَى اللّهُ إِلَیهِ:

یا إِبراهیمُ، أُکفُف دَعوَتَکَ عَن عِبادی و إِمائی؛ فَإِنّی أَنَا الغَفورُ الرَّحیمُ الجَبّارُ الحَلیمُ، لا تَضُرُّنی ذُنوبُ عِبادی، کَما لا تَنفَعُنی طاعَتُهُم…

یا إِبراهیمُ، فَخَلِّ بَینی و بَینَ عِبادی فَإِنّی أَرحَمُ بِهِم مِنکَ، و خَلِّ بَینی و بَینَ ‌عِبادی، فَإِنّی أَنَا الجَبّارُ الحَلیمُ العَلاّمُ الحَکیمُ، أُدَبِّرُهُم بِعِلمی و أُنفِذُ فیهم قَضائی و قَدَری.(67).

4360. الإمام علیّ علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ العَزیزِ الجَبّارِ، الحَلیمِ الغَفّارِ، الواحِدِ القَهّارِ، الکَبیرِ المُتَعالِی.(68).

11 / 11

ذَلَّ مَن تَجَبَّرَ غَیرَهُ

4361. الإمام علیّ علیه السلام – فی تَعظیمِ اللّهِ جَلَّ و عَلا -: ذَلَّ مَن تَجَبَّرَ غَیرَهُ، و صَغُرَ مَن تَکَبَّرَ دونَهُ، و تَواضَعَتِ الأَشیاءُ لِعَظَمَتِهِ.(69).

4362. عنه علیه السلام – فی ذَمِّ إِبلیسَ -: فَعَدُوُّ اللّهِ إِمامُ المُتَعَصِّبینَ، و سَلَفُ المُستَکبِرینَ، الَّذی وَضَعَ أَساسَ ‌العَصَبِیَّةِ، و نازَعَ اللّهَ رِداءَ الجَبَرِیَّةِ(70)، وَ ادَّرَعَ لِباسَ ‌التَّعَزُّزِ.(71).

زمین و هر کسِ آشکار و پنهان را بر روى آن دید. پس مرد و زنى را بر کارى زشت دید و آن دو را نفرین کرد و هلاک گشتند. پس دو نفر دیگر را دید و براى آنان نفرین به هلاک کرد، پس هلاک شدند. پس دو نفر دیگر را دید و آهنگ نفرین به هلاکت آنها کرد که خداوند به او وحى فرمود: «اى ابراهیم! نفرینت را از بندگان و کنیزکان من بازدار؛ زیرا منم آمرزنده ی مهربان چیره ی بردبار. گناهان بندگانم، مرا زیانى نمى‌رساند، همان سان که اطاعت ایشان مرا سودى نبخشد…. اى ابراهیم! مرا با بندگانم تنها بگذار که من به ایشان از تو مهربان‌ترم. مرا با بندگانم تنها بگذار که منم چیره ی بردبار، بسیار داناى فرزانه، به دانش خودْ ایشان را تدبیر مى‌کنم و قضا و قدر خود را در میانشان اجرا مى‌کنم».

4360. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست؛ پیروزمند شکست ناپذیرِ چیره، بردبار آمرزگار، یگانه ی چیره، بزرگِ بلند پایه.

11 / 11

جز او هر که بزرگى کرد، خوار شد

4361. امام على علیه السلام – در بزرگداشت خداوند عزوجل -: جز او، هر کس بزرگى فروخت، خوار شد و غیر از او هر کس بزرگی نمود، خرد گشت و (همه ی) چیزها در برابر عظمتش سرخم کرده‌اند.

4362. امام على علیه السلام – در نکوهش ابلیس -: پس دشمن خدا، پیشواى تعصّب‌ورزان و پیشْ‌کسوتِ بزرگى‌فروشان است که بنیاد تعصّب را بر نهاد و در چیرگى، با خداوند ستیزه کرد و جامه ی عزّت بر تن پوشید.

4363. عنه علیه السلام: إِیّاکَ و مُساماةَ(72) اللّهِ فی عَظَمَتِهِ، وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فی جَبَروتِهِ، فَإِنَّ اللّهَ یُذِلُّ کُلَّ جَبّارٍ، و یُهینُ کُلَّ مُختالٍ.(73).

11 / 12

جابِرُ کُلِّ کَسیرٍ

4364. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا صانِعَ کُلِّ مَصنوعٌ، و یا جابِرَ کُلِّ کَسیرٍ.(74).

4365. عنه صلى الله علیه و آله – مِن دُعائِهِ فِی الاِستِسقاءِ -: اللّهُمَّ اسقِنا غَیثا مُغیثا سَریعا مُمرِعا(75) عَریضا واسِعا غَزیرا، تَرُدُّ بِهِ النَّهیضَ(76)، و تَجبُرُ بِهِ المَریضَ.(77).

4366. الإمام علیّ علیه السلام: أَسأَلُکَ فَأَجِدُکَ فِی المَواطِنِ کُلِّها لی جابِرا، و فِی الأُمورِ ناظِرا.(78).

4367. عنه علیه السلام: اللّهُمَّ… وبی فاقَةٌ إِلَیکَ لا یَجبُرُ مَسکَنَتَها إِلاّ فَضلُکَ، و لا یَنعَشُ مِن خَلَّتِها(79).

4363. امام على علیه السلام: بپرهیز از آن که با خداوند، در سترگى او برترى بجویى و [خود]را در چیرگى بدو همانند سازى؛ چرا که خداوند، هر گردن‌فرازى را خوار مى‌کند و هر خودپسندى را زبون مى‌سازد.

11 / 12

به‌ سامان کننده ی هر شکسته

4364. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى سازنده ی هر ساخته و اى به‌سامان‌ کننده ی هر شکسته!

4365. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در دعاى طلب باران -: خداوندا! بارانِ فراوان دستگیر تند و ثمر بخش و دامنه‌دار و گسترده و انبوهى بر ما بباران که بدان، گیاهِ برآمده را به زندگى بر گردانى و بیمار را به ‌سامان کنى.

4366. امام على علیه السلام: [خداوندا!] تو را مى‌جویم و تو را در همه‌ جا براى خود، به‌ سامان کننده و مراقب امور مى‌یابم.

4367. امام على علیه السلام: خداوندا!… مرا به تو نیازى است که بى‌نوایىِ آن را جز بخشش تو، به‌سامان نمى‌کند و از تنگ‌دستىِ آن، جز احسان و گشاده‌دستىِ تو، رهایى نمى‌بخشد.

إِلاّ مَنُّکَ وجودُکَ.(80).

4368. الإمام زین العابدین علیه السلام: یا غَنِیَّ الأَغنِیاءِ، ها نَحنُ عِبادُکَ بَینَ یَدَیکَ، و أَنَا أَفقَرُ الفُقَراءِ إِلَیکَ، فَاجبُر فاقَتَنا(81) بِوُسعِکَ.(82).

4369. عنه علیه السلام – فی مُناجاةِ التّائِبینَ -: فَوَعِزَّتِکَ ما أَجِدُ لِذُنوبی سِواکَ غافِرا، و لا أَرى لِکَسری غَیرَکَ جابِرا.(83).

4370. عنه علیه السلام – فی مُناجاةِ المُعتَصِمینَ -: یا کَنزَ المُفتَقِرینَ، و یا جابِرَ المُنکَسِرینَ.(84).

4371. عنه علیه السلام: کَم مِن ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقتَ، و عَدَمٍ جَبَرتَ.(85).

4372. عنه علیه السلام: اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ، وَ اجبُر بِالقُرآنِ خَلَّتَنا مِن عَدَمِ الإِملاقِ(86).(87).

4373. الإمام الصادق علیه السلام: یا حاضِرُ یا جابِرُ یا حافِظُ.(88).

4374. عنه علیه السلام: اللّهُمَّ اغفِر لی وَ ارحَمنی وَ اجبُرنی.(89).

4368. امام زین العابدین علیه السلام: اى بى‌نیازِ بى‌نیازان! اینک ما بندگانت، در آستان تو هستیم و من نیازمندترینِ نیازمندان به تو هستم. پس با گشایشگرى‌ات، تهى‌دستىِ ما را به‌ سامان کن.

4369. امام زین العابدین علیه السلام – در مناجاتِ توبه‌گران -: پس سوگند به عزّتت که براى گناهانم، آمرزنده‌اى جز تو نمى‌یابم و براى شکستِ خود، به‌ سامان کننده‌اى جز تو نمى‌بینم.

4370. امام زین العابدین علیه السلام – در مناجات پناه‌جویان -: اى گنجینه ی نیازمندان و اى به‌سامان کننده ی در هم شکستگان!

4371. امام زین العابدین علیه السلام: چه بسیار گمان نیکو که عملى ساختى، و نبودنى که به ‌سامان کردى.

4372. امام زین العابدین علیه السلام: خداوندا! بر محمّد و خاندان او درود فرست و با قرآن، تهى‌دستىِ ما را از ندارىِ بینوایى، به‌ سامان کن.

4373. امام صادق علیه السلام: اى حاضر، اى به ‌سامان کننده، اى نگاهبان!

4374. امام صادق علیه السلام: خداوندا! مرا بیامرز و بر من رحمت‌آور و مرا به‌سامان کن.

11 / 13

جابِرُ العَظمِ الکَسیرِ

4375. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: یا رازِقَ الطِّفلِ الصَّغیرِ، یا جابِرَ العَظمِ الکَسیرِ.(90).

4376. الإمام الکاظم علیه السلام: تَهدِی السَّبیلَ، و تَجبُرُ الکَسیرَ.(91).

11 / 13

سامان‌دهنده ی استخوانِ شکسته

4375. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: اى روزى‌رسان کودک خردسال، اى سامان‌دهنده ی استخوانِ شکسته.

4376. امام کاظم علیه السلام: [خداوندا!] به راه [راست] رهنمون مى‌گردى و شکسته را سامان مى‌دهى.


1) معجم مقاییس اللغة: ج 1 ص 501.

2) الصحاح: ج 2 ص 607.

3) المصباح المنیر: ص 89.

4) مفردات ألفاظ القرآن: ص 183.

5) النهایة: ج 1 ص 235؛ راجع: المصباح المنیر: ص 90.

6) الحشر: 23.

7) إبراهیم: 15.

8) راجع: ص 400 ح 4324.

9) مفردات ألفاظ القرآن: ص 184.

10) مهج الدعوات: ص 206، بحار الأنوار: ج 86 ص 328.

11) البلد الأمین: ص 136، العُدد القویّة: ص 311، جمال الاُسبوع: ص 82 کلاهما من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 90 ص 207 ح 35.

12) الدروع الواقیة: ص 255، مصباح المتهجّد: ص 602 ح 693 عن إدریس علیه السلام نحوه، العدد القویّة: ص 368 من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 97 ص 223.

13) مَلَکُوت اللّه: سُلطانُه و عَظَمتُه (لسان العرب: ج 10 ص 492).

14) الإقبال: ج 1 ص 286، بحار الأنوار: ج 98 ص 36.

15) الإقبال: ج 1 ص 239 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق علیه السلام، مصباح المتهجّد: ص 227 ح 336 عن الإمام المهدی علیه السلام، جمال الاُسبوع: ص 88 و ص 126 کلاهما من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 86 ص 171؛ تاریخ دمشق: ج 47 ص 391 عن وَهْب بن مُنَبّه عن عیسى علیه السلام.

16) البلد الأمین: ص 195، بحار الأنوار: ج 98 ص 75.

17) الکافی: ج 2 ص 581 ح 16 و راجع: الدروع الواقیة: ص 157.

18) الإقبال: ج 1 ص 409، بحار الأنوار: ج 98 ص 67.

19) مهج الدعوات: ص 110 عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 95 ص 368 ح 22.

20) الدروع الواقیة: ص 216 و ص 127 عن یونس بن ظبیان عن الإمام الصادق علیه السلام ‌و لیس فیه «المتکبّر»، العُدد القویّة: ص 165 من دون إسنادٍ إلى المعصوم، بحار الأنوار: ج 97 ص 209 و ج 97 ص 249.

21) تَرَدّى وارتدى: بمعنى، أی لبس الرداء (الصحاح: ج 6 ص 2355).

22) البلد الأمین: ص 93، بحار الأنوار: ج 90 ص 140 ح 7.

23) تعطّف: أی تردّى، و العِطاف و المعطف: الرداء (النهایة: ج 3 ص 257).

24) الدروع الواقیة: ص 182، بحار الأنوار: ج 97 ص 191 ح 3.

25) الکافی: ج 8 ص 173 ح 194 عن محمّد بن النعمان عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 350 ح 31.

26) زَخَر البحر: طما و تملّأ (القاموس المحیط: ج 2 ص 38).

27) قَصَفت العود: مثل کسرته وزنا و معنى (المصباح المنیر: ص 506). کأنّ أمواجَه فی تزاحمها یقصف بعضها بعضا؛ أی یکسر.

28) الرَّتْقُ: ضدّ الفَتق، ارتتق: أی التأم (الصحاح: ج 4 ص 1480).

29) نهج البلاغة: الخطبة 211، بحار الأنوار: ج 57 ص 38 ح 15.

30) مصباح المتهجّد: ص 827 ح 887، تهذیب الأحکام: ج 3 ص 78، الإقبال: ج 1 ص 315، المقنعة: ص 182 و الثلاثة الأخیرة من دون إسناد إلى المعصوم و فیها «أنت متعالی الشأن» بدل «متعالی المکان»، المزار الکبیر: ص 399 ح 2 عن ابن عیّاش، بحار الأنوار: ج 101 ص 348.

31) علاّمه ی مجلسى درباره ی اصل عربى این عبارت از حدیث، گفته است: «شاید معناى «تحت البلاغ»، این است که او محتاج باشد که امور به او برسد، یا این که در زیرِ جامه‌اى به اندازه ی نیازش باشد که جامه بر او احاطه داشته باشد». وى همچنین احتمال تصحیف واژه ی «البلاغ» را نیز مطرح کرده است (بحار الأنوار: ج 4 ص 302). ترجمه ی نگارنده، با عنایت به برخى سخنان امیر مؤمنان در نهج البلاغه انجام گرفته است: «الحمد للّه الذى لا یبلغ مدحته القائلون» (خطبه ی**زیرنویس=؛ «فتبارک اللّه الذى لا یبلغه بُعد الهمم» (خطبه ی 94).

32) النِدُّ: المثل و النظیر (الصحاح: ج 2 ص 543).

33) أمَمتُه و أمّمته بمعنى واحد؛ أی توخیّتُه و قصدتُه (لسان العرب: ج 12 ص 23).

34) تَوقّل فی الجبل: صعّد فیه (المعجم الوسیط: ج 2 ص 1052).

35) تحف العقول: ص 244، بحار الأنوار: ج 4 ص 301 ح 29.

36) السُّودَدُ: المجدُ و الشرف (المصباح المنیر: ص 294).

37) مصباح المتهجّد: ص 690 ح 771، الإقبال: ج 2 ص 103، المزار للمفید: ص 155، المزار الکبیر: ص 447 کلاهما من دون إسناد إلى المعصوم، بحار الأنوار: ج 98 ص 229.

38) این که فرمود: «محظور بها علیه»، یعنى داخل در اشیا باشد، به گونه‌اى که اشیا محیط بر او باشند، مانند حظیره که با نى و چوب پوشانده مى‌شود (بحار الأنوار، همان‌جا).

39) «و لیس عن الدهر قِدَمه»، یعنى قدمتش، زمانى نیست تا همواره با زمان همراه باشد (بحار الأنوار، همان جا)؛ «اَمَم»، به معناى قصد است؛ یعنى عزمش به گونه‌اى نیست که تنها به یک سو متوجّه شود و در همان سو باشد؛ بلکه به هر سو رو کنید، وجه اللّه، در همان سوست (بحار الانوار، همان جا).

40) یعنى اندیشه، به او نمى‌رسد، مگر این که به وجود او ایمان بیاورد و صفت ایمان را در خود داشته باشد و به آن متّصف شود، نه این که به ذات صفتى و یا صفت زایدى در او برسد.

41) الخرائج و الجرائح: ج 1 ص 266 ح 9، المناقب لابن شهرآشوب: ج 4 ص 142 و لیس فیه ذیله و کلاهما عن حمّاد بن حبیب الکوفی، بحار الأنوار: ج 87 ص 231 ح 43.

42) مهج الدعوات: ص 246 عن صفوان بن مهران الجمّال، بحار الأنوار: ج 94 ص 295.

43) الإقبال: ج 2 ص 123 عن سلمة بن الأکوع، بحار الأنوار: ج 98 ص 243.

44) الإقبال: ج 2 ص 152، بحار الأنوار: ج 98 ص 264.

45) الإقبال: ج 1 ص 115، المقنعة: ص 321 عن علیّ بن رئاب، بحار الأنوار: ج 97 ص 341 ح 2.

46) ذَهَلْتُ عن الشیء: نسیته و غفلت عنه (الصحاح: ج 4 ص 1702).

47) بحار الأنوار: ج 95 ص 446 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی.

48) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 173 ح 1 عن عبد السلام بن صالح الهروی، المجتنى: ص 86، بحار الأنوار: ج 49 ص 82 ح 2.

49) غَوْرُ کُلِّ شیء: قعره (لسان العرب: ج 5 ص 33).

50) التوحید: ص 66 ح 19 عن سهل بن زیاد، بحار الأنوار: ج 94 ص 179 ح 3.

51) الغیبة للطوسی: ص 431 ح 421، الخرائج و الجرائح: ج 2 ص 688 ح 10، کشف الغمة: ج 3 ص 209 و فیه «الحاکم العالم»، الثاقب فی المناقب: ص 567 ح 507 کلها عن محمد بن صالح الأرمنی، بحارالأنوار: ج 4 ص 115.

52) بحار الأنوار: ج 95 ص 456 نقلاً عن ابن متّویه.

53) مصباح المتهجّد: ص 602 ح 693، الإقبال: ج 1 ص 181، بحار الأنوار: ج 98 ص 98.

54) مکارم الأخلاق: ج 2 ص 143 ح 2354 عن معاذ بن جبل، بحار الأنوار: ج 95 ص 356 ح 11.

55) مهج الدعوات: ص 102 عن محمّد بن علیّ بن أبی طالب علیه السلام، بحار الأنوار: ج 94 ص 403 ح 5.

56) البلد الأمین: ص 422، بحار الأنوار: ج 93 ص 267.

57) البلد الأمین: ص 127، جمال الاُسبوع: ص 72 من دون إسناد إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 90 ص 193 ح 29.

58) فلاح السائل: ص 421 ح 290، بحار الأنوار: ج 86 ص 103 ح 8.

59) مصباح المتهجّد: ص 514 ح 594، بحار الأنوار: ج 86 ص 345.

60) النَّکَال: العقوبة التی تنکل الناس عن فعل ما جُعلت له جزاء (النهایة: ج 5 ص 117).

61) الإقبال: ج 1 ص 133، تهذیب الأحکام: ج 3 ص 108، مصباح المتهجّد: ص 577 ح 690 کلاهما من دون إسناد إلى المعصوم، بحار الأنوار: ج 97 ص 337.

62) بحار الأنوار: ج 86 ص 221 ح 41 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی.

63) مهج الدعوات: ص 359، جمال الاُسبوع: ص 184 عن الحسن بن القاسم العبّاسی عن الإمام الکاظم علیه السلام، مصباح المتهجّد: ص 306 ح 417 من دون إسناد إلى المعصوم و کلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج 94 ص 377.

64) مهج الدعوات: ص 174 عن سلمان الفارسی عن الإمام علیّ علیه السلام، بحار الأنوار: ج 95 ص 389 ح 29.

65) بحار الأنوار: ج 95 ص 445 ح 1 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی.

66) الأنعام: 75.

67) الاحتجاج: ج 1 ص 65 عن یوسف بن محمّد بن زیاد و علیّ بن محمّد بن سیّار عن الإمام العسکری عن أبیه علیهما السلام، التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام: ص 512، بحار الأنوار: ج 12 ص 60 ح 5.

68) الکافی: ج 5 ص 370 ح 2 عن جابر عن الإمام الباقر علیه السلام، مصباح المتهجّد: ص 135 ح 220 عن الإمام زین العابدین علیه السلام، بحار الأنوار: ج 87 ص 241 ح 50.

69) الکافی: ج 1 ص142 ح 7، التوحید: ص33 ح1 کلاهما عن الحارث الأعور، بحار الأنوار: ج 4 ص266 ح 14.

70) الجَبَرُوت: فَعَلوت من الجبر و القَهْر، یقال: جَبّارٌ بَیِّن الجَبَرُوّة و الجبریّة و الجَبَروت (النهایة: ج 1 ص 236).

71) نهج البلاغة: الخطبة 192، بحار الأنوار: ج 14 ص 465 ح 37.

72) سامَاهُ: فَاخَرَه و باراه (القاموس المحیط: ج 4 ص 344).

73) نهج البلاغة: الکتاب 53، بحار الأنوار: ج 33 ص 601 ح 744.

74) الإقبال: ج 1 ص 258، جمال الاُسبوع: ص 178 عن الإمام الصادق علیه السلام، المزار للشهید الأوّل: ص 251، المزار الکبیر: ص 176 کلاهما من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 98 ص 22؛ تفسیر القرطبی: ج 9 ص 144 و فیه «نزل جبرئیل علیه السلام ‌على یوسف علیه السلام و هو فی الجُبّ فقال له: قل… الحدیث».

75) مَرُعَ الوادی: أی أکلأَ، فهو مُمرِع (الصحاح: ج 3 ص 1284).

76) قال المجلسی قدس‌سره: النَّهِیض: هو النبات المستوی، یقال: نَهَض النبتُ؛ إذا استوى، و المعنى: ترُدّ النَّهیض الذی یبس أو بقی على حاله لا ینمو لفقدان الماء إلى النموّ و الخضرة و النضارة. أو المراد بالنهیض: ما أشرف على النهوض و لا طاقة له علیه (بحار الأنوار: ج 91 ص 317).

77) النوادر للراوندی: ص 163 ح 244 عن الإمام علیّ علیه السلام، الصحیفة السجّادیّة: ص 79 الدعاء 19 عن الإمام زین العابدین علیه السلام و فیه «مریعا» بدل «سریعا» و «المهیض» بدل «المریض»، بحار الأنوار: ج 91 ص 316 ح 4.

78) مهج الدعوات: ص 139 عن عبد اللّه بن عبّاس و عبد اللّه بن جعفر، بحار الأنوار: ج 95 ص 242 ح 31.

79) الخَلّة: الفقر و الحاجة (المصباح المنیر: ص 180).

80) نهج البلاغة: الخطبة 91 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 57 ص 114.

81) الفَاقَةُ: الحاجة و الفقر (النهایة: ج 3 ص 480).

82) الصحیفة السجّادیّة: ص 49 الدعاء 10.

83) بحار الأنوار: ج 94 ص 142.

84) بحار الأنوار: ج 94 ص 152.

85) الصحیفة السجّادیّة: ص 213 الدعاء 49، مهج الدعوات: ص 163 عن الإمام علیّ علیه السلام و زاد فیه «و إملاقٍ ضرّر بی» بعد «و عدم»، بحار الأنوار: ج 95 ص 261 ح 33.

86) أملَقَ إملاقا: افتقر و احتاج (المصباح المنیر: ص 579).

87) الصحیفة السجّادیّة: ص 160 الدعاء 42، مصباح المتهجّد: ص 521 ح 603، الإقبال: ج 1 ص 452.

88) الإقبال: ج 3 ص 246، مصباح المتهجّد: ص 810 ح 872 من دون إسناد إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 98 ص 402.

89) تهذیب الأحکام: ج 2 ص 79 ح 295 عن الحلبی، مصباح المتهجّد: ص 38 ح 46، المقنع: ص 94 کلاهما من دون إسناد إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، دعائم الإسلام: ج 1 ص 163، بحار الأنوار: ج 85 ص 137.

90) مهج الدعوات: ص 120، مصباح المتهجّد: ص 228 ح 337، العُدد القویّة: ص 206، الإقبال: ج 3 ص 40 کلّها من دون إسناد إلى‌ أحد من أهل البیت علیهم السلام، جمال الاُسبوع: ص 184 عن الحسن بن‌القاسم العبّاسی عن الإمام الکاظم علیه السلام و فیه «الجنین و الطفل»، تفسیر العیّاشی: ج 2 ص 198 ح 88 عن إسحاق بن یسار عن الإمام الصادق علیه السلام‌ نحوه، بحار الأنوار: ج 95 ص 281 ح 4.

91) بحار الأنوار: ج 95 ص 446 نقلاً عن الکتاب العتیق الغروی.