التَّوّاب لغةً
التوّاب فی اللغة صیغة مبالغة من مادّة «توب» و هو یدلّ على الرجوع. یقال: تاب من ذنبه، أَی: رجع عنه(1). و التوبة: الرجوع من الذنب(2). فالتوّاب بمعنى الراجع کثیرا.
التَّوّاب فی القرآن و الحدیث
نُسبت مشتقّات مادّة «توب» إِلى اللّه سبعا و ثلاثین مرّةً فی القرآن الکریم، فقد جاء مضمون «اَلتَّوّابُ اَلرَّحِیمُ» تسع مرّات؛ و «إِنَّهُ کانَ تَوّاباً» مرّةً واحدة؛ و «تَوّابٌ حَکِیمٌ» مرّة واحدة و مضمون «قابِلِ اَلتَّوْبِ» ثلاث مرّات.
و قد استعملت الأَحادیثُ التوبةَ للإنسان و للّه أَیضا، وعدّ أَحدها توبةَ اللّه قبولَه توبةَ الإنسان: «التَوّاب القابِل لِلتَّوباتِ»(3).
واژهشناسى «توّاب»
صفت «توّاب (توبهپذیر)»، صیغه ی مبالغه از مادّه ی «تَوَبَ» است که دلالت بر بازگشت دارد. گفته مىشود: «تاب من ذنبه؛ از گناهش بازگشت». توبه، رجوع از گناه است. پس توّاب، در صفات خداوند، به معناى بسیار بازگردنده (توبهپذیر) است.
توّاب، در قرآن و حدیث
برگرفتههاى مادّه ی «توب»، 37 بار در قرآن کریم به خداوند نسبت داده شده است. مضمون «توبهپذیر مهربان» نُه بار و «همانا او توبهپذیر است» و «توبهپذیر فرزانه»، هر کدام یک بار و «پذیرنده ی توبه» نیز سه بار به کار رفته است.
احادیث نیز توبه (بازگشت) را براى انسان و خدا به کار بردهاند و یک حدیث، توبه ی خدا را به معناى پذیرفتن توبه ی انسان دانسته است: «توّاب، همان پذیرنده ی توبههاست».
إجابة عن سؤال
قد یثار سؤال حول توبة اللّه مفاده: إِذا نُسبت التوبة إِلى العبد المذنب جاءت بمعنى الرجوع من الذنب، فما معناها إِذا نُسبت إِلى اللّه، و قیل: «تاب اللّه علیه» و «هو التوّاب»؟
قیل فی الجواب: تاب اللّه علیه: غفر له و أَنقذه من المعاصی،(4) أَو وفّقه للتوبة(5)، أَو عاد علیه بالمغفرة، أَو یتوب على عبده بفضله إِذا تاب إِلیه من ذنبه(6).
إِنّنا نعلم أَنّ المؤمنین و الصالحین من عباد اللّه یحظون بعنایة خاصّة من لدنه تعالى، لکنّ العبد إِذا اجترح سیّئةً فإنّ هذه العنایة تُسلَب منه، فی حین إِذا تاب و رجع عن ارتکاب الذنب فإنّ اللّه سبحانه یعود إِلیه أَیضا، و عَودُاللّه إِلى التائب بمعنى قبوله توبته، و عفوه عنه، و مغفرته له، و شموله بعنایاته الخاصّة مرّةً أُخرى.
قال العلاّمة الطباطبائی قدسسره فی تفسیر قوله تعالى: «فَتَلَقّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمتٍ فَتابَ عَلَیْهِ»:
التلقی هو التلقن، و هو أَخذ الکلام مع فهم وفقه و هذا التلقی کان هو الطریق المسهل لآدم علیه السلام توبته. و من ذلک یظهر أنَّ التوبة توبتان: توبه من اللّه تعالى و هی الرجوع إِلى العبد بالرَّحمة، و توبة من العبد و هی الرجوع إِلى اللّه بالاستغفار و الانقلاع من المعصیة. و توبة العبد محفوفة بتوبتین: من اللّه تعالى، فإنّ العبد لا یستغنی عن ربِّه فی حال من الأَحوال، فرجوعه عن المعصیة إِلیه یحتاج إِلى توفیقه تعالى و إِعانته و رحمته حتّى یتحقق منه التوبة، ثُم تمس الحاجة إِلى قبوله تعالى و عنایته و رحمته، فتوبة العبد إِذا قبلت کانت بین توبتین من اللّه، کما یدلّ علیه
پاسخ به یک پرسش
گاه پرسشى درباره ی توبه خدا مطرح مىشود که مفاد آن، این است: هر گاه توبه، به بنده ی گناهکار نسبت داده شود، به معناى بازگشت از گناه است. پس آن گاه که به خدا نسبت داده شود و گفته شود: «خداوند، بر او بازگشت» و «اوست بسیار توبه کننده» به چه معناست؟
در پاسخ گفته شده است: «خدا بر او توبه کرد»، یعنى او را آمرزید و از گناهان رهایى بخشید یا به او توفیق توبه داد یا با آمرزش، بر او بازگشت، یا با بخشش خود، بر بندهاش باز مىگردد، هنگامى که وى از گناهش به سوى خدا باز مىگردد.
ما مىدانیم که مؤمنان و بندگان شایسته خدا، از عنایتى خاص از سوى او بهرهمند هستند؛ ولى هر گاه بنده مرتکب گناهى شود، این عنایت از او سلب مىشود. حال اگر توبه کند و از ارتکاب گناه باز گردد، خداى سبحان نیز به سوى او باز مىگردد. بازگشت خدا به سوى توبه کننده، به معناى پذیرش توبه ی او و گذشت از او و آمرزش او و در بر گرفتن دوباره ی او با عنایتهاى ویژه است.
علاّمه ی طباطبایى قدسسره در تفسیر آیه ی «آن گاه آدم، کلماتى را از پروردگارش فراگرفت، پس [خداوند] توبه ی او را پذیرفت» گفته است:
«تلقّى، همان فرا گرفتن است و آن، گرفتن سخن با فهم و دانستن آن است و این فراگیرى، همان راه آسان کننده ی توبه براى آدم علیه السلاماست. از این جا روشن مىشود که توبه، دو گونه است: توبهاى از خداوند والا، که همان بازگشت به سوى بنده با رحمت است؛ و توبهاى از بنده، که همان بازگشت به سوى خدا با آمرزش خواستن و دل کَندن از گناه است. توبه ی بنده، پیچیده در دو توبه از خداست؛ زیرا بنده در هیچ حالى از احوال، از خداوندگارش بىنیاز نیست. پس بازگشت او از گناه به سوى خدا، نیازمند توفیق خداى والا و یارى او و رحمت اوست تا توبهاش جامه ی عمل بپوشد. آن گاه، به پذیرفتن خداى والا و عنایت و رحمت او، حاجت مىافتد. از
قوله تعالى: «ثُمَّ تابَ عَلَیْهِمْ لِیَتُوبُوا»(7).(8).
10 / 1
تَوّابٌ رَحیمٌ
الکتاب
«وَ اِتَّقُوا اَللّهَ إِنَّ اَللّهَ تَوّابٌ رَحِیمٌ».(9).
الحدیث
4308. رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فی قِصَّةِ آدَمَ علیه السلام -: فَلَمّا أَقَرّا لِرَبِّهِما بِذَنبِهِما و أَنَّ الحُجَّةَ مِنَ اللّهِ لَهُما، تَدارَکَتهُما رَحمَةُ الرَّحمنِ الرَّحیمِ فَتابَ عَلَیهِما رَبُّهُما إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ. قالَ اللّهُ: یا آدَمُ اهبِط أَنتَ و زَوجُکَ إِلَى الأَرضِ، فَإِذا أَصلَحتُما أَصلَحتُکُما، و إِن عَمِلتُما لی قَوَّیتُکُما، و إِن تَعَرَّضتُما لِرِضایَ تَسارَعتُ إِلى رِضاکُما، و إِن خِفتُما مِنّی آمَنتُکُما مِن سَخَطی.
قالَ: فَبَکَیا عِندَ ذلِکَ و قالا: رَبَّنا فَأَعِنّا عَلى صَلاحِ أَنفُسِنا و عَلَى العَمَلِ بِما یُرضیکَ عَنّا.
قالَ اللّهُ لَهُما: إِذا عَمِلتُما سوءا فَتوبا إِلَیَّ مِنُه أَتُب عَلَیکُما، و أَنَا اللّهُ التَّوّابُ الرَّحیمُ.(10).
این رو، توبه ی بنده، هر گاه پذیرفته شود، میان دو توبه از خداست، همان گونه که سخن خداى والا بر آن دلالت دارد: «پس بر ایشان بازگشت تا باز گردند»».
10 / 1
توبهپذیرِ مهربان
قرآن
«و از خدا پروا کنید، که خداوند، توبهپذیر مهربان است».
حدیث
4308. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در داستان آدم علیه السلام -: پس آن گاه که آن دو (آدم و حوّا)، براى پروردگارشان به گناه خود اقرار کردند و به این که حجّت از خدا براى آنهاست، رحمتِ رحمتگر مهربان، آنها را دریافت. پس خداوندگارشان، بر آنها بازگشت که او توبهپذیرِ مهربان است. خدا فرمود: «اى آدم! تو با همسرت، به سوى زمین فرود آى. پس هر گاه صالح گشتید، من شما را بهسامان مىکنم و اگر براى من کار کنید، شما را نیرومند مىکنم و اگر خشنودىِ مرا نشانه رفتید، به خشنودىِ شما مىشتابم و اگر از من ترسیدید، شما را از ناخشنودىام ایمن مىسازم».
در آن هنگام، [آدم و حوّا] گریستند و گفتند: پروردگار ما! ما را بر صلاح خودمان و بر عمل به آنچه تو را خشنود مىسازد، یارى کن.
خداوند به ایشان فرمود: «هر گاه بدى کردید، پس از آن به سوى من باز گردید تا بر شما باز گردم. منم خداى توبهپذیر مهربان».
4309. عنه صلى الله علیه و آله – لِعَلِیٍّ علیه السلام لَمّا سَأَلَهُ عَنِ الکَلِماتِ فی قَولِهِ تَعالى: «فَتَلَقّى ءادَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمتٍ»(11) ما هِیَ؟: سُبحانَکَ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ، عَمِلتُ سوءا و ظَلَمتُ نَفسی، فَتُب عَلَیَّ إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ.(12).
4310. الإمام الحسن علیه السلام: جاءَ نَفَرٌ مِنَ الیَهودِ إِلى رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله، فَقالوا:… لِأَیِّ شَیءٍ أَمَرَ اللّهُ بِالوُقوفِ بِعَرَفاتٍ بَعدَ العَصرِ؟
قالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: إِنَّ العَصرَ هِیَ السَّاعَةُ الَّتی عَصى فیها آدَمُ رَبَّهُ، فَفَرَضَ اللّهُ عزوجل عَلى أُمَّتِیَ الوُقوفَ وَ التَّضَرُّعَ وَ الدُّعاءَ فی أَحَبِّ المَواضِعِ إِلَیهِ، و تَکَفَّلَ لَهُم بِالجَنَّةِ، وَ السَّاعَةُ الَّتی یَنصَرِفُ فیهَا النّاسُ هِیَ السّاعَةُ الَّتی تَلَقّى فیها آدَمُ مِن رَبِّهِ کَلِماتٍ، فَتابَ عَلَیهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ.
ثُمَّ قالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: وَ الَّذی بَعَثَنی بَالحَقِّ بَشیرا و نَذیرا، إِنَّ للّهِِ بابا فِی السَّماءِ الدُّنیا یُقالُ لَهُ: بابُ الرَّحمَةِ، و بابُ التَّوبَةِ، و بابُ الحاجاتِ، و بابُ التَّفَضُّلِ، و بابُ الإِحسانِ، و بابُ الجودِ، و بابُ الکَرَمِ، و بابُ العَفوِ، و لا یَجتَمِعُ بِعَرَفاتٍ أَحَدٌ إِلاَّ اسَتأهَلَ مِنَ اللّهِ فی ذلِکَ الوَقتِ هذِهِ الخِصالَ.(13).
4311. الإمام علیّ علیه السلام: إِلهی، الطّاعَةُ تَسُرُّکَ وَ المَعصِیَةُ لا تَضُرُّکَ، فَهَب لی ما یَسُرُّکَ وَ اغفِر لی ما لا یَضُرُّکَ، و تُب عَلَیَّ إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ.(14).
4309. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – به على علیه السلام در پاسخ به این سؤال که: مقصود از «کلمات» در آیه ی «پس آدم، کلماتى را از پروردگارش فرا گرفت» چیست؟ -: منزّهى تو. خدایى جز تو نیست. بدى کردم و بر خویشتن ستم نمودم. پس بر من باز گرد که تو بىگمان، توبهپذیرِ مهربانى.
4310. امام حسن علیه السلام: گروهى از یهود، نزد پیامبر خدا آمدند و گفتند:… براى چه چیز، خداوند، [به حج گزار] دستور داد که پس از عصر [روزِ عرفه]، در عرفات بماند؟
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «عصر، همان ساعتى است که آدم علیه السلام در آن، پروردگارش را نافرمانى کرد. از این روى، خداوند عزوجل بر امّت من ایستادن و زارى کردن و نیایش در محبوبترین مکانها نزد او را واجب کرد و بهشت را براى ایشان تضمین کرد و ساعتى که در آن، مردم [از عرفات] روانه مىشوند، همان ساعتى است که در آن آدم، کلماتى از خداوندگارش فرا گرفت، پس بر او بازگشت که او همان توبهپذیر مهربان است».
سپس پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «سوگند به آن که مرا به حقْ مژدهرسان و بیمدهنده برانگیخت، خدا را در آسمان پایین درى است که به آن، درِ رحمت و درِ توبه و درِ نیازها و درِ لطف و درِ نیکویى و درِ بخشش و درِ کَرَم و درِ گذشت گفته مىشود. کسى در عرفات گرد نمىآید، جز آن که از جانب خدا، در آن وقت به [بهرهگیرى از]این ویژگىها سزاوار مىگردد».
4311. امام على علیه السلام: خداى من! طاعت، تو را شادمان مىسازد و گناه، تو را زیان نمىرساند. پس چیزى را که شادمانت مىکند، به من عطا کن و چیزى را که به تو زیان نمىرساند، بر من بیامرز و به من باز گرد که تو بىگمان، توبهپذیر مهربان هستى.
4312. الإمام زین العابدین علیه السلام: اللّهُمَّ فَکَما أَمَرتَ بِالتَّوبَةِ و ضَمِنتَ القَبولَ، و حَثَثتَ عَلَى الدُّعاءِ و وَعَدتَ الإِجابَةَ، فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ، وَ اقبَل تَوبَتی، و لا تُرجِعنی مَرجِعَ الخَیبَةِ مِن رَحمَتِکَ، إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ عَلَى المُذنِبینَ، وَ الرَّحیمُ لِلخاطِئینَ المُنیبینَ(15).(16).
4313. الکافی عن کثیر بن کلثمة عن أَحدهما علیهما السلام – فی قَولِ اللّهِ عزوجل: «فَتَلَقّى ءادَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمتٍ»: قالَ… لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ سُبحانَکَ اللّهُمَّ و بِحَمدِکَ، عَمِلتُ سوءا و ظَلَمتُ نَفسی فَتُب عَلَیَّ إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ.(17).
4314. الإمام الصادق علیه السلام – لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عزوجل: «وَ إِذِ اِبْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ»(18) ما هذِهِ الکَلِماتُ -: هِیَ الکَلِماتُ الَّتی تَلقّاها آدَمُ مِن رَبِّهِ فَتابَ عَلَیهِ، و هُوَ أَنَّهُ قالَ:
«یا رَبِّ، أَسأَ لُکَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ و عَلِیٍّ و فاطِمَةَ وَ الحَسَنِ وَ الحُسَینِ إِلاّ تُبتَ عَلَیَّ»، فَتابَ اللّهُ عَلَیهِ، إِنَّهُ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ.(19).
4315. عنه علیه السلام – فِی الدُّعاءِ -: لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ سُبحانَکَ إِنّی عَمِلتُ سوءا و ظَلَمتُ نَفسی فَاغفِر لی وَ ارحَمنی و تُب عَلَیَّ إِنَّکَ أَنتَ التَّوّابُ الرَّحیمُ.(20).
4312. امام زین العابدین علیه السلام: خداوندا، پس آن گونه که به بازگشت، دستور دادى و پذیرش [توبه کننده]را ضامن شدى و به نیایشْ تشویق کردى و وعده ی اجابت دادى، بر محمّد و خاندان او درود فرست و بازگشتم را بپذیر و مرا به بازگشتْ گاهِ ناکامى از رحمت خود، بر مگردان؛ که تو بر گناهکاران، بسیار توبهپذیر و بر خطا کارانِ باز آینده، مهربان هستى.
4313. الکافى – به نقل از کثیر پسر کلثمه از امام باقر یا امام صادق علیهما السلام، درباره ی آیه ی «پس آدم، کلماتى را از پروردگارش فرا گرفت» -: [آدم] گفت: «… خدایى جز تو نیست. پاک و منزّهى تو – خداوندا – و من به ستایش تو مىپردازم. بدى کردم و بر خویشتن ستم کردم. پس بر من باز گرد که تو، توبهپذیرِ مهربان هستى».
4314. امام صادق علیه السلام – در پاسخ به سؤالى درباره ی سخن خداى والا: «و هنگامى که ابراهیم را پروردگارش به کلماتى آزمود و آنها را به انجام رسانید» که این کلمات چیست؟: مقصود، همان کلماتى است که آدم علیه السلام از پروردگارش فرا گرفت و پروردگارش بر او بازگشت و آن، این است که گفت: «اى پروردگار من! از تو درخواست مىکنم به حقّ محمّد و على و فاطمه و حسن و حسین، که بر من باز گردى». پس خداوند، بر او بازگشت که او همان توبهپذیر مهربان است.
4315. امام صادق علیه السلام – در نیایش -: خدایى جز تو نیست. تو پاک و منزّهى. من بدى کردم و بر خویشتن ستم کردم. پس مرا بیامرز و بر من رحمت آور و بر من باز گرد (توبه ی مرا بپذیر). بىگمان، تو توبهپذیرِ مهربان هستى.
4316. الإمام الکاظم علیه السلام – فی وَصِیَّتِهِ لِهشامٍ -: اِعلَم: أَنَّ اللّهَ… لَم یَفرِجِ المَحزونینَ(21) بِقَدرِ حُزنِهِم، و لکِن بِقَدرِ رَأَفَتِهِ و رَحمَتِهِ، فَما ظَنُّکَ بِالرَّؤوفِ الرَّحیمِ الَّذی یَتَوَدَّدُ إِلى مَن یُؤذیهِ بِأَولِیائِهِ، فَکَیفَ بِمَن یُؤذى فیهِ! و ما ظَنُّکَ بِالتَّوّابِ الرَّحیمِ الَّذی یَتوبُ عَلى مَن یُعادیهِ، فَکَیفَ بِمَن یَتَرَضّاهُ و یَختارُ عَداوَةَ الخَلقِ فیهِ!(22).
4317. الإمام العسکریّ علیه السلام – فِی التَّفسیرِ المَنسوبِ إِلَیهِ -: قالَ اللّهُ تَعالى: «فَتَلَقّى ءادَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِمتٍ» یَقولُها فَقالَها «فَتابَ» اللّهُ «عَلَیْهِ» بِها «إِنَّهُ هُوَ اَلتَّوّابُ اَلرَّحِیمُ» التَّوّابُ القابِلُ لِلتَّوباتِ، الرَّحیمُ بِالتّائِبینَ.(23).
10 / 2
تَوّابٌ حَکیمٌ
«وَ أَنَّ اَللّهَ تَوّابٌ حَکِیمٌ».(24).
10 / 3
قابِلُ التَّوبِ
«غافِرِ اَلذَّنْبِ وَ قابِلِ اَلتَّوْبِ شَدِیدِ اَلْعِقابِ ذِی اَلطَّوْلِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ إِلَیْهِ اَلْمَصِیرُ».(25).
«وَ هُوَ اَلَّذِی یَقْبَلُ اَلتَّوْبَةَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ اَلسَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ».(26).
4316. امام کاظم علیه السلام – در سفارش خود به هشام -: بدان که خداوند… اندوه اندوهناکان را به اندازه ی اندوهشان برطرف نمىکند؛ ولى به اندازه ی مهرورزى و رحمت خود [برطرف مىکند]. پس چه گمان دارى به مهرورزِ مهربانى که به آن کس که او را با [آزردنِ]دوستانش برنجاند نیز، دوستى مىورزد؟ حالْ چه رسد به آن کس که در راه او آزار ببیند! و چه گمان دارى به توبهپذیر مهربانى که بر آن که با او دشمنى بورزد نیز، باز مىگردد؟ حالْ چه رسد به آن کس که در خشنودىِ او بکوشد و دشمنىِ مردم را در راه او بر گزیند!
4317. امام عسکرى علیه السلام – در تفسیر منسوب به ایشان -: خداوند والا فرمود: «پس آدم، از پروردگار خود کلماتى را فرا گرفت» که آنها را بگوید، پس آنها را بگفت، «پس بازگشت» خداوند «بر او» به سبب آنها «(زیرا) که اوست توبهپذیر مهربان»؛ بازگردنده و پذیرنده ی بازگشتها، و مهربان به توبهکاران.
10 / 2
توبهپذیر فرزانه
«و خداوند، توبهپذیر فرزانه است».
10 / 3
پذیرنده ی بازگشت
«آمرزنده ی گناه و پذیرنده ی بازگشت، [و] سختْ کیفرِ بخششگر که خدایى جز او نیست. بازگشت، تنها به سوى اوست».
«و اوست که بازگشت را از بندگانش مىپذیرد و از بدىها در مىگذرد و آنچه را که مىکنید، مىداند».
10 / 4
تَوّابٌ عَلى أَهلِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ
4318. رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فِی الدُّعاءِ -: یا مَن هُوَ غافِرٌ لِأَهلِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ یا أللّهُ، یا مَن هُوَ تَوّابٌ عَلى أَهلِ السَّماواتِ وَ الأَرضِ یا أللّهُ.(27).
10 / 5
تَوّابٌ عَلى مَن تابَ إلَیهِ
4319. الإمام علیّ علیه السلام: لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ المُقبِلُ عَلى مَن أَعرَضَ عَن ذِکرِهِ، التَّوّابُ عَلى مَن تابَ إِلَیهِ مِن عَظیمِ ذَنبِهِ.(28).
10 / 4
توبهپذیر اهل آسمانها و زمین
4318. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در نیایش -: اى آن که او آمرزنده ی اهل آسمانها و زمین است، خدایا! اى آن که او توبهپذیر اهل آسمانها و زمین است، خدایا!
10 / 5
پذیراى توبه ی آن که به سویش باز گردد
4319. امام على علیه السلام: خدایى جز خدا نیست که روىْ آورنده است به آن که از یاد او رخ برتابد؛ بسیار پذیراى توبه ی کسى است که از گناهان بزرگ خویش، به سوى او بازگردد.
1) معجم مقاییس اللغة: ج 1 ص 357.
2) الصحاح: ج 1 ص 91.
3) راجع: ص 390 ح 4317.
4) المصباح المنیر: ص 78.
5) الصحاح: ج 1 ص 92.
6) لسان العرب: ج 1 ص 233.
7) التوبة: 118.
8) المیزان فی تفسیر القرآن: ج 1 ص 133.
9) الحُجرات: 12.
10) تفسیر العیّاشی: ج 1 ص 36 ح 21 عن عطاء عن الإمام الباقر عن آبائه علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 11 ص 182 ح 36.
11) البقرة: 37.
12) تحف العقول: ص 11.
13) الأمالی للصدوق: ج 254 و ص 260 ح 279 عن الحسن بن عبد اللّه عن أبیه، الاختصاص: ص 33 عن الحسین بن عبد اللّه عن أبیه عن جدّه عن الإمام الصادق عن أبیه عن الإمام الحسین علیهم السلام، روضة الواعظین: ص 393 و فیه ذیله من: «فرض اللّه…»، بحار الأنوار: ج 99 ص 249 ح 1.
14) المزار الکبیر: ص 150، المزار للشهید الأوّل: ص 271 کلاهما عن میثم، الأمالی للصدوق: ص 439 ح 578 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصّادق علیه السلام، روضة الواعظین: ص 361 عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 100 ص 450 ح 26.
15) مُنِیْبا إلیه: أیْ راجِعا إلیه بالتوبة (مجمع البحرین: ج 3 ص 1844).
16) الصحیفة السجّادیّة: ص 128 الدعاء 31.
17) الکافی: ج 8 ص 304 ح 472.
18) البقرة: 124.
19) الخصال: ص 305 ح 84، کمال الدین: ص 358 ح 57، معانی الأخبار: ص 126 ح 1، مجمع البیان: ج 1 ص 378، المناقب لابن شهرآشوب: ج 1 ص 283 کلّها عن المفضّل بن عمر، بحار الأنوار: ج 24 ص 177 ح 8 و راجع: کنز العمّال: ج 2 ص 359 ح 4237.
20) الکافی: ج 2 ص 529 ح 20 عن أبی بصیر، مصباح المتهجّد: ص 131 ح 214 نحوه من دون إسناد إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 87 ص 234 ح 46.
21) فی بعض النسخ: «لم یُفرِح المحزونین» (هامش المصدر).
22) تحف العقول: ص 399، بحار الأنوار: ج 1 ص 155 ح 30.
23) التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام: ص 224 ح 105، بحار الأنوار: ج 11 ص 191 ح 47.
24) النور: 10.
25) غافر: 3.
26) الشورى: 25.
27) بحار الأنوار: ج 93 ص 265 ح 1 نقلاً عن البلد الأمین.
28) البلد الأمین: ص 96، بحار الأنوار: ج 90 ص 146 ح 9.