5569. الإمام علیّ علیه السلام: لا یَتَغَیَّرُ بِحالٍ، ولا یَتَبَدَّلُ فِی الأَحوالِ، ولا تُبلیهِ اللَّیالی وَالأَیّامُ، لا یُغَیِّرُهُ الضِّیاءُ وَالظَّلامُ.(1)
5570. الإمام الحسین علیه السلام: لا تَتَداوَلُهُ الأُمورُ، ولا تَجری عَلَیهِ الأَحوالُ، ولا تَنزِلُ عَلَیهِ الأَحداثُ.(2)
5571. الإمام الباقر علیه السلام- حینَ قالَ لَهُ عَمرُو بنُ عُبَیدٍ-: جُعِلتُ فِداکَ! قَولُ اللّهِ تَبارَکَ وتَعالى: «وَ مَنْ یَحْلِلْ عَلَیْهِ غَضَبِی فَقَدْ هَوى»(3) ما ذلِکَ الغَضَبُ؟-: هُوَ العِقابُ یا عَمرُو، إِنَّهُ مَن زَعَمَ أَنَّ اللّهَ قَد زالَ مِن شَیءٍ إِلى شَیءٍ فَقَد وَصَفَهُ صِفَةَ مَخلوقٍ، وإِنَّ اللّهَ تَعالى لا یَستَفِزُّهُ شَیءٌ فَیُغَیِّرَهُ.(4)
5572. الإمام الصادق علیه السلام- فی قَولِ اللّهِ عز و جل: «فَلَمّا آسَفُونا اِنْتَقَمْنا مِنْهُمْ»(5) -: إِنَّ اللّهَ عز و جل لا
5569. امام على علیه السلام: به حالتى تغییر نمىکند و در حالتها [ى مختلف] دگرگون نمىشود. شبها و روزها او را فرسوده نمىکند، و روشنایى و تاریکى او را تغییر نمىدهد.
5570. امام حسین علیه السلام: کارها او را دگرگون نمىکند و حالها بر او نمىگذرد و حوادث بر او فرو نمىآید.
5571. امام باقر علیه السلام- آن گاه که عمرو بن عبید به او گفت: فدایت شوم! در این سخن خداى متعال: «هرکه خشم من بر او فرو آید، بى شک، هلاک شود»، مقصود از خشم چیست؟-: مقصود، کیفر است. اى عمرو! هرکه گمان کند خدا از حالتى به حالت دیگر در مىآید، او را با ویژگىِ آفریده وصف کرده است، در حالى که چیزى خداى متعال را تحریک و بىقرار نمىکند تا باعث دگرگونى او شود.
5572. امام صادق علیه السلام- در مورد این سخن خداى بزرگ: «پس چون ما را به خشم آوردند، آنان را به سختى کیفر دادیم»-: خداى بزرگ، همچون به خشم آمدن ما به
یَأسَفُ کَأَسَفِنا، ولکِنَّهُ خَلَقَ أَولیاءَ لِنَفسِهِ یَأسَفونَ ویَرضَونَ وهُم مَخلوقونَ مَربوبونَ، فَجَعَلَ رِضاهُم رِضا نَفسِهِ وسَخَطَهُم سَخَطَ نَفسِهِ؛ لِأَنَّهُ جَعَلَهُمُ الدُّعاةَ إِلَیهِ والأَدِلاّءَ عَلَیهِ، فَلِذلِکَ صاروا کَذلِکَ، ولَیسَ أَنَّ ذلِکَ یَصِلُ إِلَى اللّهِ ما یَصِلُ إِلى خَلقِهِ، لکِن هذا مَعنى ما قالَ مِن ذلِکَ، وقَد قالَ: «مَن أَهانَ لی وَلِیّا فَقَد بارَزَنی بِالمُحاربَةِ ودَعانی إِلَیها»، وقالَ: «مَنْ یُطِعِ اَلرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اَللّهَ»(6)، وقالَ: «إِنَّ اَلَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اَللّهَ یَدُ اَللّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ».(7)
فَکُلُّ هذا وشِبهُهُ عَلى ما ذَکَرتُ لَکَ، وهکَذَا الرِّضا وَالغَضَبُ وغَیرُهُما مِنَ الأَشیاءِ مِمّا یُشاکِلُ ذلِکَ، ولَو کانَ یَصِلُ إِلَى اللّهِ الأَسَفُ وَالضَّجَرُ، وهُوَ الَّذی خَلَقَهُما و أَنشَأَهُما لَجازَ لِقائِلِ هذا أَن یَقولَ: إِنَّ الخالِقَ یَبیدُ یَوما ما؛ لِأَنَّهُ إِذا دَخَلَهُ الغَضَبُ وَالضَّجَرُ دَخَلَهُ التَّغییرُ، وإِذا دَخَلَهُ التَّغییرُ لَم یُؤمَن عَلَیهِ الإِبادَةُ، ثُمَّ لَم یُعرَفِ المُکَوِّنَ مِنَ المُکَوَّنَ، ولاَ القادِرُ مِنَ المَقدورِ عَلَیهِ، ولا الخالِقُ مِنَ المَخلوقِ، تَعالَى اللّهُ عَن هذَا القَولِ عُلُوّا کَبیرا.(8)
5573. الکافی عن صفوان بن یحیى: سَأَلَنی أَبو قُرَّةَ المُحَدِّثُ أن أُدخِلَهُ عَلى أَبِی الحَسَنِ الرِّضا علیه السلام، فَاستَأذَنتُهُ فَأَذِنَ لِی، فَدَخَلَ فَسَأَلَهُ عَنِ الحَلالِ وَالحَرامِ ثُمَّ قالَ لَهُ: أَفَتُقِرُّ أَنَّ اللّهَ مَحمولٌ؟
فَقالَ أَبُو الحَسَنِ علیه السلام: کُلُّ مَحمولٍ مَفعولٌ بِهِ مُضافٌ إِلى غَیرِهِ مُحتاجٌ، وَالمَحمولُ اسمُ نَقصٍ فِی اللَّفظ، وَالحامِلُ فاعِلٌ وهُوَ فِی اللَّفظِ مِدحَةٌ وکَذلِکَ قَولُ القائِلِ: فَوقَ
خشم نمىآید، بلکه او دوستانى براى خود آفریده که خشمگین مىشوند و خشنود مىگردند، و آنها آفریدگان و پروردهشدگان هستند و خدا، خشنودى آنها را خشنودى خود و خشم آنها را خشم خود دانسته است؛ چرا که آنها را دعوت کنندگان به سوى خود و راهنمایان بر خود قرار داده است و از این روست که چنین مقامى دارند؛ امّا این، بدان معنا نیست که آنچه به آنها مىرسد، خدا را نیز فرا مىگیرد، بلکه مقصود، همان است که در این جملهها قصد شده است: «هر که به دوست من اهانت کند، به جنگ من آمده و مرا به پیکار خوانده است» و «هر که از فرستاده فرمان بَرَد، بىشک، خدا را فرمان برده است» و «بىشک، کسانى که با تو بیعت مىکنند، با خدا بیعت مىکنند. دست خدا، بالاى دستهایشان است».
پس همه ی این جملهها و همانند آنها به همان معناست که برایت گفتم، و همین طور است خشنودى و خشم و چیزهاى دیگرى که همانند اینهاست، و اگر خدا دچار خشم و رنجش شود، در حالى که این دو را خدا آفریده و پدید آورده است، گوینده ی این سخن مىتواند بگوید: آفریدگار، روزى نابود خواهد شد؛ زیرا اگر خشم و رنجش در او راه یابد، دگرگونى در او راه مىیابد و در این صورت، از نابودى در امان نخواهد بود و در این صورت، ایجاد کننده از ایجاد شونده، و توانا از توانسته، و آفریدگار از آفریده شده، متمایز و شناخته نمىشود، و خدا از این سخن، بسى برتر است.
5573. الکافى- به نقل از صفوان بن یحیى-: ابو قُرّه ی محدّث از من خواست تا او را خدمت امام رضا علیه السلام ببرم. من نیز از امام علیه السلام اجازه گرفتم و ایشان اجازه داد. ابو قرّه، خدمت امام علیه السلام رسید و پرسشهایى در مورد حلال و حرام کرد تا این که پرسید: آیا مىپذیرى که خدا حمل مىشود؟
امام رضا علیه السلام فرمود: «هر حمل شدهاى، فعلى در موردش انجام مىشود و [این فعل، یعنى حمل کردن] به غیر خود، نسبت داده مىشود و [به او] نیازمند است،
وتَحتَ و أَعلى و أَسفَلَ. وقَد قالَ اللّهُ: «وَ لِلّهِ اَلْأَسْماءُ اَلْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها»(9) ولَم یَقُل فی کُتُبِهِ: إِنَّهُ المَحمولُ، بَل قالَ: إِنَّهُ الحامِلُ فِی البَرِّ والبَحرِ، وَالمُمسِکُ السَّماواتِ وَالأَرضَ أَن تَزولا، وَالمَحمولُ ما سِوَى اللّهِ ولَم یُسمَع أَحَدٌ آمَنَ بِاللّهِ وعَظَمَتِهِ قَطُّ قالَ فی دُعائِهِ: یا محَمولُ.
قالَ أَبو قُرَّةَ: فَإنَّهُ قالَ: «وَ یَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّکَ فَوْقَهُمْ یَوْمَئِذٍ ثَمانِیَةٌ»(10) وقالَ: «اَلَّذِینَ یَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ»(11)؟
فَقالَ أَبُو الَحَسنِ علیه السلام: العَرشُ لَیسَ هُوَ اللّهُ، وَالعَرشُ اسمُ عِلمٍ وقُدرَةٍ وعَرشٍ فیهِ کُلُّ شَیءٍ، ثُمَّ أَضافَ الحَملَ إِلى غَیرِهِ: خَلقٍ مِن خَلقِهِ؛ لِأَنَّهُ استَعبَدَ خَلقَهُ بِحَملِ عَرشِهِ وهُم حَمَلَةُ عِلمِهِ، وخَلقا یُسَبِّحونَ حَولَ عَرشِهِ وهُم یَعمَلونَ بِعِلمِهِ، ومَلائِکَةً یَکتُبونَ أَعمالَ عِبادِهِ. وَاستَعبَدَ أَهلَ الأَرضِ بِالطَّوافِ حَولَ بَیتِهِ، وَاللّهُ عَلَى العَرشِ استَوى، کَما قالَ: وَالعَرشُ ومَن یَحمِلُهُ ومَن حَولَ العَرشِ وَاللّهُ الحامِلُ لَهُم، الحافِظُ لَهُم، المُمسِکُ القائِمُ عَلى کُلِّ نَفسٍ، وفَوقَ کُلِّ شَیءٍ، وعَلى کُلِّ شَیءٍ، ولا یُقالُ: مَحمولٌ ولا أَسفَلُ، قَولاً مُفرَدا لا یُوصَلُ بِشَیءٍ فَیَفسُدُ اللَّفظُ وَالمَعنى.
قالَ أَبو قُرَّةَ: فَتُکَذِّبُ بِالرِّوایَةِ الَّتی جاءَت: أنَّ اللّهَ إِذا غَضِبَ إِنَّما، یُعرَفُ غَضَبُهُ؛ أَنَّ المَلائِکَةَ الَّذین یَحمِلونَ العَرشَ یَجِدونَ ثِقلَهُ عَلى کَواهِلِهِم، فَیَخِرّونُ سُجَّدا، فَإِذا ذَهَبَ الغَضَبُ خَفَّ ورَجَعوا إِلى مَواقِفِهِم؟
فَقالَ أَبُو الحسن علیه السلام: أَخبِرنی عَنِ اللّهِ- تَبارَکَ وتَعالى- مُنذُ لَعَنَ إِبلیسَ إِلى
و حمل شده در لفظ، اسمى است که کمبود را مىرساند، و حمل کننده، اسم فاعل است و در لفظ، ستایش را مىرساند. همچنین است این واژهها: زِبَر و زیر، و بالا و پایین، در حالى که خدا فرموده است: «نیکوترینِ نامها از آنِ خداست. پس او را بدانها بخوانید» و در کتابهاى [آسمانى] خود نگفته که او حمل شده است، بلکه گفته: او حمل کننده است، در خشکى و دریا، و آسمانها و زمین را از افتادن، نگه مىدارد، و حمل شده، غیر خداست و هرگز شنیده نشده کسى که به خدا و سترگى او ایمان آورده، در دعایش بگوید: اى حمل شده!
ابو قرّه گفت: خود خدا فرموده است: «و عرش پروردگارت را در آن روز، هشت [حمل کننده] بر فراز سرشان حمل مىکنند» و فرموده: «کسانى که عرش را حمل مىکنند».
امام رضا علیه السلام فرمود: «عرش، همان خدا نیست؛ بلکه عرش، نام دانش و توانایى است، و همه چیز در عرش است. آنگاه حمل کردن [ِ عرش] را به غیر خود که آفریدههایى از آفریدگانش است، نسبت داده است؛ چرا که از آن آفریدهها به سبب حمل عرشش بندگى خواسته است و آنها، حاملان علم خدا هستند، و آفریدگانى پیرامون عرش خدا [او را] تنزیه مىکنند و با علم خدا عمل مىکنند، و فرشتگانى هستند که اعمال بندگان خدا را مىنویسند و خدا از اهل زمین با طواف پیرامون خانهاش بندگى خواسته است و خدا، همان طور که خود گفته، بر عرش، استقرار یافته است و خدا، عرش و حامل آن را حمل مىکند، و کسانى را که پیرامون عرش هستند، حمل و نگهدارى مىکند، و اوست نگه دارنده و اداره کننده ی هر نفس، و فوق هر چیزى است و بر همه چیز برترى دارد، و عبارتهاى: «خداوند، حمل شده است»، و «او پایینتر است» را به تنهایى و بدون قرینه نباید به کار برد، که در این صورت، لفظ و معناى لفظ، هر دو نادرست خواهند شد».
ابو قرّه گفت: آیا این روایت را دروغ مىانگارى که مىگوید: «چون خدا خشم کند، خشمش معلوم مىشود؛ زیرا فرشتگانى که عرش را حمل مىکنند، سنگینى خشم خدا را بر دوش خود احساس مىکنند و به سجده مىافتند، و چون خشم خدا از میان مىرود و بار دوش آنها سبک مىشود، به جایگاه [و حالت قبلى] خود باز مىگردند»؟
امام رضا علیه السلام فرمود: «بگو ببینم از وقتى که خداى والا و بلند مرتبه، ابلیس را
یَومِکَ هذا هُوَ غَضبانُ عَلَیهِ، فَمَتى رَضِیَ؟ وهُوَ فی صِفَتِکَ لَم یَزَل غَضبانَ عَلَیهِ وعَلى أَولِیائِهِ وعَلى أَتباعِهِ، کَیفَ تَجتَرِئُ أَن تَصِفَ رَبَّکَ بِالتَّغییرِ مِن حالٍ إِلى حالٍ و أَنَّهُ یَجری عَلَیهِ ما یَجری عَلَى المَخلوقینَ؟! سُبحانَهُ وتَعالى، لَم یَزُل مَعَ الزّائِلینَ، ولَم یَتَغَیَّر مَعَ المُتَغَیِّرینَ، ولَم یَتَبَدَّل مَعَ المُتَبَدِّلینَ، ومَن دونَهُ فی یَدِهِ وتَدبیرِهِ، وکُلُّهُم إِلَیهِ مُحتاجٌ وهُوَ غَنِیٌّ عَمَّن سِواهُ.(12)
5574. الإمام الرضا علیه السلام- لَمّا سَأَلَهُ عِمرانُ الصّابئ: یا سَیِّدی أَلا تُخبِرُنی عَنِ الخالِقِ إِذا کانَ واحِدا لا شَیءَ غَیرُهُ ولا شَیءَ مَعَهُ، أَلَیسَ قَد تَغَیَّرَ بِخَلقِهِ الخَلقَ؟-: لَم یَتَغَیَّر عز و جل بِخَلقِ الخَلقِ، ولکِنَّ الخَلقَ یَتَغَیَّرُ بِتَغییرِهِ.(13)
راجع: ص 490 (الفصل الثامن: الحرکة والسّکون)، ج 5 ص 288 ح 4167 و 292 ح 4171.
نفرین کرد تا امروز که خدا بر او خشمگین است، کِى از او خشنود شده است، در حالى که بر اساس بیان تو، خدا همیشه بر ابلیس و دوستان و پیروانش خشمگین بوده است؟(14) چگونه جرئت مىکنى پروردگارت را با دگرگون شدن از حالتى به حالت دیگر و داشتن ویژگىهاى آفریدگان، وصف کنى؟!
او پاک و بلند مرتبه است، با نابودشوندگان نابود نمىشود، و همراه دگرگون شوندگان، ثابت است و همراه عوض شوندگان، عوض نشدنى است. غیر از او در چنگ توانایى و تدبیر اوست، و همه ی آفریدگان، نیازمند اویند و او، از غیر خود، بىنیاز است.
5574. امام رضا علیه السلام- در پاسخ عمران صابى که از او پرسید: سرور من! آیا مرا آگاه نمىکنى از آفریدگار، آن گاه که یگانه بود و چیزى جز او وجود نداشت و چیزى همراه او نبود [و پس از این، آفریدگان را آفرید]؟ آیا با آفریدنِ آفریدگان، دگرگون نشد؟-: خداوند عز و جل با آفریدنِ آفریدگان، دگرگون نمىشود؛ بلکه این آفریدگان هستند که وقتى خداوند آنها را دگرگون مىکند، دگرگون مىشوند.
ر. ک: ص 491 (فصل هشتم: حرکت و سکون)، ج 5 ص 289 ح 4167 و 292 ح 4171.
1) نهج البلاغة: الخطبة 186، الاحتجاج: ج 1 ص 477 ح 116، بحار الأنوار: ج 4 ص 254 ح 8.
2) تحف العقول: ص 244.
3) طه: 81.
4) الکافی: ج 1 ص 110 ح 5، التوحید: ص 168 ح 1، معانی الأخبار: ص 19 ح 1 وفیهما «لا یغیّره» بدل «فیغیّره»، بحار الأنوار: ج 4 ص 67 ح 9 وراجع الإرشاد: ج 2 ص 165 وإرشاد القلوب: ص 167.
5) الزخرف: 55.
6) النساء: 80.
7) الفتح: 10.
8) الکافی: ج 1 ص 144 ح 6 عن حمزة بن بزیع، التوحید: ص 168 ح 2، معانی الأخبار: ص 19 ح 2 ولیس فیه «ثُمَّ لم یعرف المکوِّن من المکوَّن، ولا القادر من المقدور علیه»، بحار الأنوار: ج 4 ص 65 ح 2.
9) الأعراف: 180.
10) الحاقّة: 17.
11) غافر: 7.
12) الکافی: ج 1 ص 130 ح 2، بحار الأنوار: ج 58 ص 14 ح 9.
13) التوحید: ص 433 ح 1، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 171 ح 1 وفی صدره «قدیم لم یتغیّر…» وکلاهما عن الحسن بن محمّد النوفلی ثُمَّ الهاشمی، بحار الأنوار: ج 10 ص 312 ح 1 وراجع التوحید: ص 169 ح 3.
14) یعنى. بر اساس نظر تو که خدا همیشه خشمگین است، باید حاملان عرش، همیشه در حال سجده باشند و عرش را حمل نکنند، در حالى که چنین نیست.