جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

البدیء، البدیع (بدىء و بدیع)

زمان مطالعه: 20 دقیقه

البدیءُ و البدیعُ لغةً

البدیء و البدیع فی اللغة کلاهما فعیل بمعنى فاعل من مادّة «بدأَ» و «بدع». و هما متقاربان فی المعنى.

قال ابن فارس:

«بدأَ» من افتتاح الشیء، یقال: بدأَت بالأَمر و ابتدأَت، من الابتداء(1).

و قال أَیضا:

«بدع» ابتداء الشیء و صنعه لا عن مثال(2).

قال ابن الأَثیر:

فی أَسماء اللّه تعالى «المبدئ»، هو الذی أَنشأ الأَشیاء و اخترعها ابتداءً من غیر سابق مثال.(3).

واژه‌شناسى «بدىء» و «بدیع»

دو صفت «بدىء (آغازگر)» و «بدیع (نوآور)»، هر دو در لغت، فعیل به معناى فاعل از مادّه ی «بدأ» و «بدع» اند و معناى نزدیک به هم دارند.

ابن فارس مى‌گوید:

«بدأ»، از شروع کردن است. گفته مى‌شود: «بَدَأْتُ بالأمرِ و ابْتَدَأتُ مِن الابتداء؛ آن کار را آغاز کردم».

نیز مى‌گوید:

«بدع»، آغاز کردن یک چیز و ساختن آن بدون نمونه است.

ابن اثیر مى‌گوید:

در اسماى خداوند بلندپایه، «مُبدئ»، کسى است که اشیا را پدید آورده و آنها را براى نخستین بار، بدون نمونه پیشین، اختراع کرده است.

و قال أَیضا:

فی أَسماء اللّه تعالى «البدیع»، هو الخالق المخترع لا عن مثال سابق(4).

بناءً على ما تقدّم، فالبدیء و البدیع فی اللغة هو الذی أَحدث الأَشیاء ابتداءً و بلا سابق مثالٍ.

البدیء و البدیع فی القرآن و الحدیث

وردت مشتقّات مادّة «بدأَ» اثنتی عشرة مرّةً فی القرآن الکریم فیما یتعلّق باللّه سبحانه، و ورد اسم «البدیع» مرّتین بلفظ «بَدِیعُ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ»(5)، و نسبت الأَحادیث مزیّتین أَساسیتین لهذین الاسمین من أَسماء الجلالة، إِحداهما کونه «لا مِن شیءٍ»، و الأُخرى کونه «عَلى غَیرِ مِثالٍ». على سبیل المثال: «اِبتَدَأَ الأَشیاءَ لا مِن شَیءٍ»(6)؛ «اِبتَدَأتَ الخَلقَ لا مِن شَیءٍ کانَ مِن أصلٍ یُضافُ إلَیهِ فِعلُکَ»(7)؛ «المُبتَدِع لِلأَشیاءِ مِن غَیرِ شَیءٍ»(8)؛ «اِبتَدَعَ الخَلقَ عَلى غَیرِ مِثالٍ امتَثَلَهُ»(9).

و حریّ بالقول فی توضیح هاتین المزیّتین أنّ المعنى اللغوی للبدیء و البدیع افتتاح الشیء، و الإنشاء و الإحداث الابتدائیّ بلا سابقة، و سابقة الشیء و عدم ابتدائیّته إِمّا من جهة المادّة، أَو من جهة الصورة.

بعبارة أُخرى: وجود سابقة للشیء إِمّا یتمثّل فی أَنّ المادّة الأَوّلیّة لذلک الشیء کانت موجودة سابقا و أَنشأَ الصانع الشیء منها، أَو یتمثّل فی وجود صورة الشیء من قبل، و هذان النوعان من السابقة یلاحظان بوضوح فی عمل الخیّاط الذی یقصّ القماش على أَساس عیّنةٍ موجودة سابقا و یخیطه فیصیر لباسا کان قد صُوِّر فی تلک العیّنة(10)، فی حین نفت الأَحادیث کلا النوعین من السابقة للّه فی إِحداث الأَشیاء و إِنشائها.

راجع: ج 6 ص 34 (الفصل الثانی و العشرون: الخالق).

نیز مى‌گوید:

در اسماى خداوند بلندمرتبه، «بدیع»، همان آفریدگار پدید آورنده نمونه ی پیشین است.

بنا بر آنچه گذشت، «بدىء» و «بدیع»، در لغت، به کسى گفته مى‌شود که اشیا را نخستین بار و بدون نمونه ی پیشین، پدید آورده است.

بدىء و بدیع، در قرآن و حدیث

در قرآن کریم، برگرفته‌ها از مادّه ی «بدأ» در ارتباط با خداوند پاک، دوازده بار، و صفت «بدیع» دو بار با تعبیر: «بَدِیعُ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ؛ نوآور آسمان‌ها و زمین است»، به کار رفته است.

در احادیث، دو ویژگى اساسى براى این دو نام از نام‌هاى خداوند عزوجل شمرده شده است: یکى «از هیچ بودن» و دیگرى «بدون نمونه بودن»، چنان که گفته مى‌شود: «اشیا را از هیچ آغاز کرد»، «آفرینش را آغاز کردى، نه از چیزى که از ریشه‌اى باشد که فعل تو بِدان نسبت داده شود»، «نوآور اشیا از هیچ است»، «آفریدگان را پدید آورد، بدون آن که از نمونه‌اى الگوبردارى کند».

در توضیح این دو ویژگى، باید گفت که معناى لغوى «بدىء» و «بدیع»، آغاز کردن یک شىء و پدید آوردن ابتدایى آن بدون پیشینه است و پیشینه داشتن یک چیز (ابتدایى نبودن آن)، یا از جهت مادّه است و یا از جهت صورت. به عبارت دیگر، وجود پیشینه براى یک چیز، یا به این است که مادّه ی اوّلیه ی آن، از پیش موجود باشد و سازنده، شىء را از آن بسازد و یا به این است که صورت آن، از پیش موجود باشد.

این دو گونه از پیشینه، در کار خیّاطى که «پارچه» را بر اساس «الگوى از پیش موجود»، مى‌بُرند و آن را مى‌دوزد و لباسى به شکل الگو به وجود مى‌آورند، به روشنى قابل ملاحظه است. احادیث، هر دو گونه پیشینه را در پدید آوردن و ایجاد اشیا به وسیله ی خداوند، نفى کرده‌اند.

ر. ک: ج 6 ص 35 (فصل بیست و دوم: خالق).

7 / 1

بَدیعُ السَّماواتِ وَ الأَرضِ

«بَدِیعُ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ».(5).

«بَدِیعُ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ أَنّى یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَ لَمْ تَکُنْ لَهُ صحِبَةٌ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ».(11).

7 / 2

اِبتَدَأَ مَا ابتَدَعَ

4238. رسول اللّه صلى الله علیه و آله: الحَمدُ للّهِ‌ِ الَّذی کانَ فی أَزَلِیَّتِهِ(12) وَحدانِیّا… اِبتَدَأَ مَا ابتَدَعَ، و أنشَأَ ما خَلَقَ عَلى غَیرِ مِثالٍ کانَ سَبَقَ بِشَیءٍ مِمّا خَلَقَ.(13).

4239. الإمام علیّ علیه السلام – مِن خُطبَتِهِ یَومَ الجُمُعَةِ -: الحَمدُ للّهِ‌ِ أَهلِ الحَمدِ و وَلِیِّهِ، و مُنتَهَى الحَمدِ و مَحَلِّهِ، البَدیءِ البَدیعِ، الأَجَلِّ الأَعظَمِ، الأَعَزِّ الأَکرَمِ.(14).

4240. الإمام الحسن علیه السلام – مِمّا قالَهُ فی صِفَةِ الرَّبِّ جَلَّ و عَلا -: خَلَقَ الخَلقَ فَکانَ بَدیئا بَدیعا، اِبتَدَأَ مَا ابتَدَعَ، وَ ابتَدَعَ مَا ابتَدَأَ.(15).

4241. الإمام زین العابدین و الإمام الباقر علیهما السلام – فِی الدُّعاءِ -: أَنتَ أَرحَمُ الرّاحِمینَ، البَدیءُ

7 / 1

نوآور آسمان‌ها و زمین

«نوآور آسمان‌ها و زمین است و هر گاه بر چیزى حکم کند، تنها به او مى‌گوید: «[موجود] باش!». پس [بى‌درنگ] موجود مى‌شود».

«نوآور آسمان‌ها و زمین است. چگونه فرزندى داشته باشد، در حالى که براى او همسرى نبوده است و همه چیز را آفریده، و او به همه چیز داناست».

7 / 2

در آنچه نوآورى کرده، آغازگر بود

4238. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: ستایش، خدایى راست که در دیرینگى خود، یگانه است…. در آنچه پدید آورد، آغازگر بود و آنچه را آفرید، نو پدید آورد، نه از روى الگویى که بر چیزى که آفرید، پیشى گرفته باشد.

4239. امام على علیه السلام – در خطبه ی ایشان در روز جمعه -: ستایش، از آنِ خداست که شایسته ی ستایش و صاحب آن، و پایان ستایش و قرارگاه آن است؛ آغازگر نوآور، شکوهمندترین و سترگ‌ترین، و عزّتمندترین و گرامى‌ترین.

4240. امام حسن علیه السلام – در گفتار خود در وصف خداوندگار عزوجل: آفریدگان را آفرید و آغازگر و نوآور بود. آنچه را پدید آورد، آغاز کرد و آنچه را آغاز کرد، پدید آورد.

4241. امام زین العابدین و امام باقر علیهما السلام – در دعا -: تویى مهربان‌ترینِ مهربانان؛ آغازگر

البَدیعُ الَّذی لَیسَ کَمِثلِکَ شَیءٌ.(16).

4242. الإمام الرضا علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ البَدیءِ الرَّفیعِ….(17).

4243. عنه علیه السلام – مِن دُعائِهِ فی قُنوتِهِ -: یا مَن عَنَتِ الوُجوهُ لِهَیبَتِهِ، و خَضَعَتِ الرِّقابُ لِجَلالَتِهِ، و وَجِلَتِ القُلوبُ مِن خیفَتِهِ، وَ ارتَعَدَتِ الفَرائِصُ(18) مِن فَرَقِهِ(19)، یا بَدیءُ یا بَدیعُ یا قَویُّ.(20).

7 / 3

یَبدَأُ الخَلقَ ثُمَّ یُعیدُهُ

الکتاب

«وَ هُوَ اَلَّذِی یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ وَ لَهُ اَلْمَثَلُ اَلْأَعْلى فِی اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ».(21).

«یَوْمَ نَطْوِی اَلسَّماءَ کَطَیِّ اَلسِّجِلِّ لِلْکُتُبِ کَما بَدَأْنا أَوَّلَ خَلْقٍ نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنا إِنّا کُنّا فاعِلِینَ».(22).

«إِنَّ بَطْشَ رَبِّکَ لَشَدِیدٌ – إِنَّهُ هُوَ یُبْدِئُ وَ یُعِیدُ».(23).

و نوآورى که چیزى مانند تو نیست.

4242. امام رضا علیه السلام: ستایش، خداى راست که آغازگر بلندمرتبه است….

4243. امام رضا علیه السلام – در دعاى ایشان در قنوتش -: اى آن که چهره‌ها براى ابّهت او فروتنى مى‌کنند و گردن‌ها براى شُکوه او خاضع‌اند و دل‌ها از ترس او به هراس افتاده‌اند و شانه‌ها از بیم او به لرزه افتاده‌اند، اى آغازگر، اى نوآور، اى نیرومند!

7 / 3

آفرینش را مى‌آغازد، سپس آن را برمى‌گرداند

قرآن

«و اوست که آفرینش را مى‌آغازد، سپس آن را بر مى‌گرداند و آن بر او آسان‌تر است. صفت والاتر در آسمان‌ها و زمین، از آنِ اوست، و اوست شکست‌ناپذیر فرزانه».

«روزى که آسمان را چون در هم پیچیدن طومار نامه‌ها، درهم مى‌پیچیم. آن سان که نخستین آفرینش را آغاز کردیم، آن را باز مى‌گردانیم، که [این] وعده‌اى است بر ما و بى‌تردید، [آن را] انجام دهنده‌ایم».

«به راستى که گرفتن قهرآمیز خداوندگارت، بسى سخت است. اوست که مى‌آغازد و باز مى‌گرداند».

الحدیث

4244. رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فِی الدُّعاءِ -: یا بَدیعَ البَدائِعِ و مُعیدَها بَعدَ فَنائِها بِقُدرَتِهِ.(24).

4245. الإمام علیّ علیه السلام: إِنَّ اللّهَ سُبحانَهُ یَعودُ بَعدَ فَناءِ الدُّنیا وَحدَهُ لا شَیءَ مَعَهُ، کَما کانَ قَبلَ ابتِدائِها کَذلِکَ یَکونُ بَعدَ فَنائِها.(25).

4246. الإمام الصادق علیه السلام: إِنَّ اللّهَ – تَبارَکَ و تَعالى – یُمَجِّدُ نَفسَهُ فی کُلِّ یَومٍ و لَیلَةٍ ثَلاثَ مَرّاتٍ، فَمَن مَجَّدَ اللّهَ بِما مَجَّدَ بِهِ نَفسَهُ ثُمَّ کانَ فی حَالِ شَقوَةٍ حَوَّلَهُ اللّهُ عزوجل إِلى سَعادَةٍ. یَقولُ:… أَنتَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ أَنتَ مِنکَ بَدَأَ الخَلقُ و إِلَیکَ یَعودُ.(26).

7 / 4

صِفَةُ ابتِدائِهِ وَ ابتِداعِهِ

4247. الکافی عن أحمد بن محمّد بن خالد رفعه: أَتى جَبرَئیلُ علیه السلام إِلَى النَّبِیِّ صلى الله علیه و آله فَقالَ لَهُ: إِنَّ رَبَّکَ یَقولُ لَکَ: إِذا أَرَدتَ أَن تَعبُدَنی یَوما و لَیلَةً حَقَّ عِبادَتی فَارفَع یَدَیکَ إِلَیَّ و قُل:… سُبحانَکَ رَبَّنا و تَعالَیتَ و تَبارَکتَ و تَقَدَّستَ… اِبتَدَعتَ کُلَّ شَیءٍ بِحِکمَتِکَ و عِلمِکَ.(27).

4248. رسول اللّه صلى الله علیه و آله – فِی الدُّعاءِ -: یا مُبدِئَ البَدائِعِ، لَم یَبتَغِ فی إِنشائِها عَونَ‌ أَحَدٍ

حدیث

4244. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در دعا -: اى نوآور پدیده‌ها و باز گرداننده ی آنها پس از نابودى‌شان با قدرت خود!

4245. امام على علیه السلام: همانا خداوند منزّه، پس از نابودى دنیا، دوباره تنها مى‌گردد و چیزى با او نخواهد بود. آن سان که پیش از آغازگرى آن (دنیا) بود، پس از نابودى آن نیز چنان خواهد بود.

4246. امام صادق علیه السلام: همانا خداوندِ والا و بلندمرتبه، در هر روز و شب، خود را سه بار تمجید مى‌کند. پس کسى که خداوند را به آنچه خود را بِدان تمجید کرده، تمجید نماید، اگر شوربخت باشد، خداوند عزوجل او را به نیک‌بختى در مى‌آورد. [براى تمجید] مى‌گوید: «… تو خدایى. خدایى جز تو نیست. آفرینش، از تو آغاز گشته و به سوى تو باز مى‌گردد».

7 / 4

توصیف آغازگرى و نوآورى او

4247. الکافى – به نقل از احمد بن محمّد بن خالد در حدیثى که سند آن را به معصوم رسانده است -: جبرئیل علیه السلام به سوى پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و به ایشان گفت: خداوندگارت به تو مى‌گوید: «هر گاه خواستى که مرا در روز و شبى، آن گونه که شایسته ی عبادت من است، عبادت کنى، دستانت را به سوى من بالا بیاور و بگو:… منزّهى تو – اى خداوندگار – و والایى و بلندمرتبه‌اى و مقدّسى!…. همه چیز را به حکمت و دانش خود، نوآورى کرده‌اى».

4248. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در دعا -: اى آغازگر پدیده‌ها که در پدید آوردن آنها یارى هیچ

مِن خَلقِهِ.(28).

4249. عنه صلى الله علیه و آله – مِن دُعائِهِ یَومَ الأَحزابِ -: أَنتَ البَدیعُ قَبلَ کُلِّ شَیءٍ، وَ الباقی بَعدَ کُلِّ شَیءٍ.(29).

4250. عنه صلى الله علیه و آله – مِن خُطبَتِهِ فی غَدیرِ خُمٍّ -: أَشهَدُ بِأَنَّهُ اللّهُ الَّذی مَلَأَ الدَّهرَ قُدسُهُ، وَ الَّذی یَغشَى الأَبَدَ نورُهُ، وَ الَّذی یُنفِدُ أَمرَهُ بِلا مُشاوَرَةِ مُشیرٍ، و لا مَعَهُ شَریکٌ فی تَقدیرٍ، و لا تَفاوُتٍ فی تَدبیرٍ، صَوَّرَ ما أَبدَعَ عَلى غَیرِ مِثالٍ، و خَلَقَ ما خَلَقَ بِلا مَعونَةٍ مِن أَحَدٍ و لا تَکَلُّفٍ و لاَ احتِیالٍ.(30).

4251. الإمام علیّ علیه السلام – فی صِفاتِهِ تَعالى -: هُوَ القادِرُ… الَّذِی ابتَدَعَ الخَلقَ عَلى غَیرِ مِثالٍ اِمتَثَلَهُ، و لا مِقدارٍ اِحتَذى عَلَیهِ مِن خالِقٍ مَعبودٍ کانَ قَبلَهُ.(31).

4252. عنه علیه السلام: اِبتَدَعَ ما خَلَقَ بِلا مِثالٍ سَبَقَ، و لا تَعَبٍ و لا نَصَبٍ.(32).

4253. عنه علیه السلام: تَبارَکَ اللّهُ المُحدِثُ لِکُلِّ مُحدَثٍ، الصّانِعُ لِکُلِّ مَصنوعٍ، المُبتَدِعُ لِلأَشیاءِ مِن غَیرِ شَیءٍ.(33).

یک از آفریدگان را نجسته است!

4249. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در دعاى خود در نبرد احزاب -: تو نوآورِ پیش از همه ی چیزها و پایدارِ پس از همه ی چیزهایى.

4250. پیامبر خدا صلى الله علیه و آله – در سخنرانى خود در غدیر خُم -: گواهى مى‌دهم که او خدایى است که پاکى‌اش روزگار را آکنده ساخته است، کسى است که نورش ابد را فرا گرفته است و کسى است که کار خود را بدون مشاوره با مشاورى اجرا مى‌کند. او را شریکى در کار تقدیر و ناهماهنگى‌اى در تدبیر نیست. آنچه را پدید آورد، بدون هیچ نمونه‌اى نگارگرى کرد و آنچه را آفرید، بدون یارى از کسى و بى‌زحمت و بى‌چاره‌اندیشى آفرید.

4251. امام على علیه السلام – در صفات خداوند والا -: اوست توانا… که آفریدگان را بدون آن که از نمونه‌اى الگو بگیرد، پدید آورد، در اندازه‌هایى که آنها را از آفریدگار و معبودى پیش از خویش، نگرفته بود.

4252. امام على علیه السلام: آنچه را آفرید، بدون نمونه‌اى پیشین و بى‌رنج و خستگى، نوآورى کرد.

4253. امام على علیه السلام: والاست خداوندِ پدید آورنده ی هر پدیده؛ سازنده ی هر ساخته و نوآور اشیا از هیچ.

4254. عنه علیه السلام – فی صِفَةِ الرَّبِّ جَلَّ و عَلا -: خارِجٌ مِنَ الأَشیاءِ لا کَشَیءٍ خارِجٍ مِن شَیءٍ، سُبحانَ مَن هُوَ هکَذا و لا هکَذا غَیرُهُ، و لِکُلِّ شَیءٍ مُبتَدَأٌ.(34).

4255. عنه علیه السلام: لا یُقالُ: کانَ بَعدَ أَن لَم یَکُن، فَتَجرِیَ عَلَیهِ الصِّفاتُ المُحدَثاتُ، و لا یَکونُ بَینَها و بَینَهُ فَصلٌ، و لا لَهُ عَلَیها فضَلٌ؛ فَیَستَوِیَ الصّانِعُ وَ المَصنوعُ، و یَتَکافَأَ المُبتَدَعُ وَ البَدیعُ.(35).

4256. عنه علیه السلام: فَسُبحانَ الَّذی لا یَؤودُهُ(36).خَلقُ مَا ابتَدَأَ، و لا تَدبیرُ ما بَرَأَ.(32).

4257. عنه علیه السلام: تَعالیتَ یا رَبِّ… أَشهَدُ أَنَّ الأَعیُنَ لا تُدرِکُکَ وَ الأَوهامَ لا تَلحَقُکَ، وَ العُقولَ لا تَصِفُکَ، وَ المَکانَ لا یَسَعُکَ، و کَیفَ یَسَعُ المَکانُ مَن خَلَقَهُ و کانَ قَبلَهُ، أَم کَیفَ تُدرِکُهُ الأَوهامُ و لا نِهایَةَ لَهُ و لا غایَةَ، و کَیفَ تَکونُ لَهُ نِهایَةٌ و غایَةٌ و هُوَ الَّذِی ابتَدَأَ الغایاتِ وَ النَّهایاتِ!(37).

4258. عنه علیه السلام – بَعدَ أَن بَیَّنَ جُملَةً مِن صِفاتِ اللّهِ جَلَّ و عَلا -: ذلِکَ مُبتَدِعُ الخَلقِ و وارِثُهُ.(38).

4259. عنه علیه السلام: اِعتَصَمتُ بِاللّهِ الَّذی لا إِلهَ إِلاّ هُوَ البَدیعُ الرَّفیعُ، الحَیُّ الدّائِمُ الباقِی الَّذی لا یَزولُ.(39).

4254. امام على علیه السلام – در وصف خداوندگار عزوجل -: از اشیا بیرون است، نه آن گونه که چیزى از چیز دیگرى بیرون است. منزّه است آن که این گونه است و غیر او این گونه نیست و براى هر چیزى [جز او]، آغازى هست.

4255. امام على علیه السلام: نمى‌توان گفت که پس از آن که نبود، وجود یافت که [در این صورت،] اوصاف نوپدیده‌ها بر او جارى مى‌شود و میان پدیده‌ها و او، جدایى‌اى (تمایزى) حاصل نمى‌گردد و او را بر آنها برترى‌اى نمى‌مانَد. پس، سازنده و ساخته شده، برابر مى‌گردند و پدیده و پدیدآور، همسنگ مى‌شوند.

4256. امام على علیه السلام: پس منزّه است کسى که آفرینشِ آنچه آغازگرى کرده و تدبیر آنچه آفریده است، بر او دشوار نیست.

4257. امام على علیه السلام: والایى – اى خداوندگار -…. گواهى مى‌دهم که دیده‌ها تو را در نمى‌یابند و اوهام، به تو نمى‌رسند و خردها وصف تو نمى‌کنند و مکان، تو را در برنمى‌گیرد. و چگونه مکان، کسى را که آن را آفریده و پیش از آن بوده است، در بر بگیرد؟! یا اوهام، چگونه او را دریابند، حال آن که او را پایان و نهایتى نیست؟! و چگونه او را پایان و نهایتى باشد، در حالى که او نهایت‌ها و پایان‌ها را پدید آورده است؟!

4258. امام على علیه السلام – پس از آن که جمله‌اى از صفات خداوند عزوجل را بیان کرد -: آن، نوآور آفرینش و میراثدار آن است.

4259. امام على علیه السلام: به خدایى پناه آوردم که خدایى جز او نیست و نوآورِ بالا برنده، زنده ی جاودانه و پایدارِ زوال ناپذیر است.

4260. عنه علیه السلام – مِن خُطبَةٍ لَهُ ذَکَرَ فیها إِحاطَةَ عِلمِهِ تَعالى بِکُلِّ شَیءٍ، ثُمَّ قالَ -: لَم یَلحَقهُ فی ذلِکَ کُلفَةٌ، و لاَ اعتَرَضَتهُ فی حِفظِ مَا ابتَدَعَ مِن خَلقِهِ عارِضَةٌ.(40).

4261. عنه علیه السلام: اللّهُمَّ إِنّی أَسأَلُکَ سُؤالَ مَن لَم یَجِد لِسُؤالِهِ مَسؤولاً سِواکَ… لِأَنَّکَ الأَوَّلُ الَّذِی ابتَدَأَتَ الاِبتِداءَ فَلَوَیتَهُ(41) بِأَیدی تَلَطُّفِکَ.(42).

4262. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ اللاّبِسِ الکِبرِیاءَ بِلا تَجسیدٍ، وَ المُرتَدی بِالجَلالِ بِلا تَمثیلٍ… اِبتَدَأَ ما أَرادَ ابتِداءَهُ و أَنشَأَ ما أَرادَ إِنشاءَهُ عَلى ما أَرادَ مِنَ الثَّقَلَینِ الجِنِّ وَ الإِنسِ؛ لِیَعرِفوا بِذلِکَ رُبوبِیَّتَهُ و تَمَکَّنَ فیهِم طاعَتُهُ.(43).

4263. عنه علیه السلام: أُوصیکُم عِبادَ اللّهِ و أُوصی نَفسی بِتَقوَى اللّهِ الَّذِی ابتَدَأَ الأُمورَ بِعِلمِهِ، و إِلَیهِ یَصیرُ غَدا میعادُها.(44).

4264. عنه علیه السلام – مِن خُطبَةٍ یَذکُرُ فیها خَلقَ العالَمِ -: أَنشَأَ الخَلقَ إِنشاءً و ابتَدَأَهُ ابتِداءً بِلا رَوِیَّةٍ(45) أَجالَها، و لا تَجرِبَةٍ اِستَفادَها، و لا حَرَکَةٍ أَحدَثَها، و لا هَمامَةِ(46) نَفسٍ اِضطَرَبَ فیها… عالِما بِها قَبلَ ابتِدائِها.(47)

4260. امام على علیه السلام – در خطبه ی ایشان که در آن، احاطه ی علم خداوندِ والا به همه چیز را یاد کرد -: در آن [کار]، رنج و سختى به او نرسید، و در نگهدارى آفریدگانى که پدید آورد، مانعى پیش نیامد.

4261. امام على علیه السلام: خداوندا! من از تو درخواست مى‌کنم، همچون کسى که براى درخواست خویش، خوانده شده‌اى جز تو نیافته است…؛ زیرا تو اوّلى هستى که آغازگرى را آغاز کردى و آن را با دستان لطف خود تافتى.(48).

4262. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست که جامه ی کبریا بر تن کرده است، بدون آن که او را کالبدى باشد و رداى شُکوه به دوش انداخته است، بدون آن که او را پیکره‌اى باشد…. هر چه را که خواست آغاز کند، آغاز کرد و از ثقلین (جِن و اِنس)، هر چه خواست، متناسب با هدفى که مى‌خواست، نو پدید آورد تا بِدان، خداوندگارىِ او را بشناسند و به طاعت او دست یابند.

4263. امام على علیه السلام: اى بندگان خدا! شما و خود را به پروا داشتن از خدایى سفارش مى‌کنم که امور را به دانش خود، آغاز کرد و فردا [ى رستاخیز]، بازگشتگاه آنها به سوى او خواهد بود.

4264. امام على علیه السلام – در خطبه‌اى که در آن، از آفرینش جهان یاد مى‌کند -: قطعا [جهانِ] آفرینش را پدید آورد و مسلّما آن را آغاز کرد، بدون آن که اندیشه‌اى در سر گذرانده باشد، و بدون آن که از تجربه‌اى بهره برده باشد، و بدون آن که حرکتى را پدید آورده باشد، و بدون دو دلى‌اى (تردیدى) که در آن، پریشان بوده باشد،… در حالى که پیش از آغاز آنها (اشیا)، به آنها علم داشت.

4265. عنه علیه السلام: لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ بَدیعُ(49) البَرایا، لَم یَبغِ فی إِنشائِها عَونا مِن خَلقِه.(50).

4266. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ الَّذی تَوَحَّدَ بِصُنعِ الأَشیاءِ، و فَطَرَ أَجناسَ البَرایا عَلى غَیرِ مِثالٍ سَبَقَهُ فی إِنشائِها، و لا إِعانَةِ مُعینٍ عَلَى ابتِداعِها، بَلِ ابتَدَعَها بِلُطفِ قُدرَتِهِ، فَامتَثَلَت لِمَشیئَتِهِ خاضِعَةً مُستَحدَثَةً لِأَمرِهِ الواحِدِ الأَحَدِ.(51).

4267. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ الَّذی لا یَموتُ و لا تَنقَضی عَجائِبُهُ؛ لِأَنَّهُ کُلَّ یَومٍ فی شَأنٍ مِن إِحداثِ بَدیعٍ لَم یَکُن.(52).

4268. الإمام الحسین علیه السلام: هُوَ اللّهُ الصَّمَدُ الَّذی لا مِن شَیءٍ، و لا فی شَیءٍ، و لا عَلى شَیءٍ، مُبدِعُ الأَشیاءِ و خالِقُها.(53).

4269. الإمام زین العابدین علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ الأَوَّلِ بِلا أَوَّلٍ کانَ قَبلَهُ… اِبتَدَعَ بِقُدرَتِهِ الخَلقَ اِبتداعا، وَ اختَرَعَهُم عَلى مَشِیئَتِهِ اختِراعا.(54).

4270. الإمام الباقر علیه السلام: إِنَّ اللّهَ تَعالى لَمّا کانَ مُتَفَرِّدا بِالوَحدانِیَّةِ، ابتَدَأَ الأَشیاءَ لا مِن شَیءٍ.(55).

4271. عنه علیه السلام: تَفسیرُ الإِلهِ: هُوَ الَّذی أَلِهَ(56) الخَلقُ عَن دَرَکِ ماهِیَّتِهِ و کَیفِیَّتِهِ بِحِسٍّ أَو

4265. امام على علیه السلام: خدایى جز خداى یگانه نیست؛ نوآورِ آفریدگان که در پدید آوردن آنها، از آفریده‌هایش یارى نجسته است.

4266. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست که در آفرینش اشیا یگانه گشت، و گونه‌هاى آفریدگان را بدون [الگوبردارى از] نمونه‌اى که در آفرینش آنها بر او پیشى گرفته باشد و بدون یارى یارى کننده‌اى بر نوآورى آنها، پدید آورد؛ بلکه آنها را به لطف توانایى خود، نوآورى کرد، و اشیا به خواست او، گردن نهادند و به امر او که یکتا و یگانه است، پدید آمدند.

4267. امام على علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست که نمى‌میرد و شگفتى‌هاى او پایان نمى‌پذیرد؛ زیرا او هر روز در کار ایجاد [موجود] نوپدیدى است که نبوده است.

4268. امام حسین علیه السلام: اوست خداى بى‌نیاز که نه از چیزى است و نه در چیزى است و نه بر روى چیزى است و نوآور اشیا و آفریدگار آنهاست.

4269. امام زین العابدین علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست که اوّل است، بدون آن که اوّلى پیش از او بوده باشد…. قطعا آفریدگان را با توانایى خود، پدید آورد و آنها را بر طبق مشیّت خود، اختراع کرد.

4270. امام باقر علیه السلام: خداوندِ والا، از آن جا که در یگانگى یکتا بود، اشیا را از هیچ آغاز کرد.

4271. امام باقر علیه السلام: تفسیر «اِله (خدا)» [یعنى] همان کس که آفریدگان از دریافت ماهیت او و چگونگى او، به حس یا وهم، سرگشته‌اند. چرا چنین نباشد، در حالى که

بِوَهمٍ(57)، لا بَل هُوَ مُبدِعُ الأَوهامِ و خالِقُ الحَواسِّ.(58).

4272. عنه علیه السلام – فی صِفَةِ الباری جَلَّ و عَلا -:… و لا کانَ مُستَوحِشا(59) قَبلَ أَن یَبتَدِعَ شَیئا، و لا یُشبِهُ شَیئا مَذکورا.(60).

4273. عنه علیه السلام – لَمّا سُئِلَ عَن قَولِ اللّهِ عزوجل: «بَدِیعُ اَلسَّمواتِ وَ اَلْأَرْضِ»(11) -: إِنَّ اللّهَ عزوجل ابتَدَعَ الأَشیاءَ کُلَّها بِعِلمِهِ عَلى غَیرِ مِثالٍ کانَ قَبلَهُ، فَابتَدَعَ السَّماواتِ وَ الأَرَضینَ و لَم یَکُن قَبلَهُنَّ سَماواتٌ و لا أَرَضونَ، أَما تَسمَعُ لِقَولِهِ تَعالى: «وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى اَلْماءِ»(61)(62).

4274. عنه علیه السلام – فی صِفَةِ الباری جَلَّ و عَلا -:… و لا کانَ خِلوا مِنَ المُلکِ قَبلَ إِنشائِهِ و لا یَکونُ مِنهُ خِلوا بَعدَ ذَهابِهِ، لَم یَزَل حَیّا بِلا حَیاةٍ ومَلِکا قادِرا قَبلَ أَن یُنشِئَ شَیئا، و مَلِکا جَبّارا(63) بَعدَ إِنشائِهِ لِلکَونِ.(64).

4275. الإمام الصادق علیه السلام: سُبحانَ اللّهِ العَظیمِ… أَبدَعَ ما بَرَأَ إِتقانا و صُنعا، نَطَقَتِ الأَشیاءُ المُبهَمَةُ عَن قُدرَتِهِ.(65).

او نوآور اوهام و آفریدگار حواس است؟

4272. امام باقر علیه السلام – در وصف بارئ (آفریننده) عزوجل -:… و پیش از آن که چیزى را پدید آورد، احساس تنهایى نمى‌کرد و به چیز درخورِ یادى، مانند نیست (نمى‌توان چیزى را مانند او دانست).

4273. امام باقر علیه السلام – آن گاه که از ایشان درباره ی آیه ی: «نوآور آسمان‌ها و زمین است» پرسیدند -: همانا خداوند عزوجل همه ی اشیا را به دانش خود، بدون آن که نمونه‌اى پیش از او بوده باشد، نوآورى کرد. پس، آسمان‌ها و زمین‌ها را نوآورى کرد و پیش از آنها، آسمان و زمینى نبود. آیا سخن خداى والا را نمى‌شنوى که: «و عرش او بر آب بود».

4274. امام باقر علیه السلام – در وصف آفریدگار عزوجل -:… او پیش از آن که [پدیده‌ها را] پدید آورد، از فرمان‌روایى خالى نبود و پس از میان بردن [پدیده‌ها]، از آن، خالى نخواهد بود. همیشه زنده است، بدون حیاتى [مغایر با ذاتش]، و فرمان‌رواى تواناست، پیش از آن که چیزى را پدید آورد و پس از پدید آوردن هستى، فرمان‌رواى چیره است.

4275. امام صادق علیه السلام: منزّه است خداى سترگ…. آنچه را آفرید، نوآورى کرد، امّا استوار و پرداخت شده. اشیاى گنگ، توانایى او را بازگو کردند.

4276. عنه علیه السلام: إِنَّما خَلَقَ الأَشیاءَ مِن غَیرِ حاجَةٍ و لا سَبَبٍ، اِختِراعا وَ ابتِداعا.(66).

4277. عنه علیه السلام: اللّهُ أَکبَرُ… مُدَبِّرُ الأُمورِ و باعِثُ مَن فِی القُبورِ، قابِلُ الأَعمالِ، مُبدِئُ الخَفِیّاتِ، مُعلِنُ السَّرائِرِ.(67).

4278. عنه علیه السلام: اللّهُ أَکبَرُ أَوَّلُ کُلِّ شَیءٍ و آخِرُهُ، و بَدیعُ کُلِّ شَیءٍ و مُنتَهاهُ.(67).

4279. عنه علیه السلام: اللّهُمَّ اغفِر لی ما لا یَضُرُّکَ، و أَعطِنی ما لا یَنقُصُکَ، فَإِنَّکَ الوَسیعُ رَحمَتُهُ، البَدیعُ حِکمَتُهُ.(68).

4280. عنه علیه السلام: یا إِلهَ الأَنبِیاءِ و وَلِیَّ الأَتقِیاءِ و بَدیعَ مَزیدِ الکَرامَةِ.(69).

4281. الإمام الرضا علیه السلام: خَلقُهُ تَعالَى الخَلقَ حِجابٌ بَینَهُ و بَینَهُم… وَ ابتِداؤُهُ لَهُم دَلیلٌ عَلى أَنَّ لاَ ابتِداءَ لَهُ، لِعَجزِ کُلِّ مُبتَدَئٍ مِنهُم عَنِ ابتِداءٍ مِثلِهِ.(70).

4276. امام صادق علیه السلام: جز این نیست که اشیا را بدون نیاز [به آنها] و بدون وسیله، به اختراع و نوآورى آفرید.

4277. امام صادق علیه السلام: خدا [از وصف شدن،] بزرگ‌تر است…. [او] تدبیر کننده ی کارها و برانگیزنده ی کسان [خفته] در گورها، پذیرنده ی کردارها، آشکار کننده ی نهان‌ها، و هویدا کننده ی رازهاى درون است.

4278. امام صادق علیه السلام: خدا از وصف شدن بزرگ‌تر است، آغاز هر چیز و فرجام آن، و نوآور هر چیز و پایان آن است.

4279. امام صادق علیه السلام: خداوندا! آنچه را که به تو زیان نمى‌رساند، برایم بیامرز و آنچه را که از تو نمى‌کاهد، به من ارزانى‌دار؛ زیرا تویى که رحمتت گسترده و حکمتت نوآور است.

4280. امام صادق علیه السلام: اى خداى پیامبران و سرپرست پرهیزگاران و نوآورِ کرامت فزون!

4281. امام رضا علیه السلام: این که آفریدگان را آفرید، مانعى میان او و آنان است… و این که آغازگر آنان است، نشانه ی آن است که او را آغازى نیست، به سبب ناتوانى هر آغاز شده‌اى از آغازگر همانند خود.

4282. عنه علیه السلام: کَیَّفَ الکَیفَ فَلا یُقالُ لَهُ: کَیفَ، و أَیَّنَ الأَینَ فَلا یُقالُ لَهُ: أَینَ؛ إِذ هُوَ مُبدِعُ الکَیفوفِیَّةِ وَ الأَینونِیَّةِ.(71).

4283. عنه علیه السلام: اللّهُ – تَبارَکَ و تَعالى – سابِقٌ لِلإِبداعِ؛ لِأَنَّهُ لَیسَ قَبلَهُ عزوجل شَیءٌ و لا کانَ مَعَهُ شَیءٌ، وَ الإِبداعُ سابِقٌ لِلحُروفِ.(72).

4284. عنه علیه السلام: اِعلَم أَنَّ الإِبداعَ وَ المَشِیئَةَ وَ الإِرادَةَ مَعناها واحِدٌ، و أَسماؤُها ثَلاثَةٌ.(73).

4285. عنه علیه السلام – فِی الدُّعاءِ -: إِنَّکَ وَلِیُّ المَزیدِ، مُبتَدِئٌ بِالجودِ.(74).

4286. عنه علیه السلام: الحَمدُ للّهِ‌ِ فاطِرِ الأَشیاءِ إِنشاءً، و مُبتَدِعِها ابتِداعا بِقُدرَتِهِ و حِکمَتِهِ، لا مِن شَیءٍ فَیَبطُلَ الاِختِراعُ، و لا لِعِلَّةٍ فَلا یَصِحَّ الاِبتِداعُ، خَلَقَ ما شاءَ کَیفَ شاءَ مُتَوَحِّدا بِذلِکَ.(75).

4282. امام رضا علیه السلام: به چگونگى، چگونگى داد (چگونگى را پدید آورد). پس درباره ی او نمى‌توان گفت که «چگونه است؟» و به کجایى، کجایى بخشید. پس درباره ی او نمى‌توان گفت که «کجاست؟»؛ زیرا اوست که نوآورِ چگونگى و کجایى است.

4283. امام رضا علیه السلام: خداوندِ والا و بلندمرتبه، پیش از نوآورى است؛ زیرا پیش از او و همراه او چیزى نیست، و نوآورى، پیش از حروف است.

4284. امام رضا علیه السلام: بدان که معناى نوآورى و مشیّت و اراده، یکى است(76) و نام‌هاى آنها سه تاست.

4285. امام رضا علیه السلام – در دعا -: همانا تو ولىّ [نعمت‌هاى]افزونى و آغاز کننده ی جودى.

4286. امام رضا علیه السلام: ستایش، از آنِ خداست که پدید آورنده ی اشیا از آغاز و نوآور آنها به توانایى و فرزانگى خود است. نه از چیزى [پدید آورده است] که [کارش] «اختراع» نباشد و نه براى علّتى(77) [پدید آورده است] که در نتیجه، تعبیر «نوآورى»، درباره ی او درست نباشد. آنچه را خواست، آن گونه که خواست، آفرید، در حالى که در این [کار]، یگانه است.


1) معجم مقاییس اللغة: ج 1 ص 212.

2) معجم مقاییس اللغة: ج 1 ص 209.

3) النهایة: ج 1 ص 103.

4) النهایة: ج 1 ص 106.

5) البقرة: 117.

6) راجع: ص 352 ح 4270.

7) المزار الکبیر: ص 100.

8) راجع: ج 4 ص 166 ح 3489.

9) راجع: ص 346 ح 4251.

10) راجع: ص 298 هامش رقم 4.

11) الأنعام: 101.

12) الأَزَلُ: القِدَم (الصحاح: ج 4 ص 1622).

13) التوحید: ص 44 ح 4 عن إسحاق بن غالب عن الإمام الصادق عن أبیه علیهما السلام، بحار الأنوار: ج 57 ص 45 ح 18.

14) الکافی: ج 8 ص 173 ح 194 عن محمّد بن النعمان أو غیره عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 350 ح 31.

15) التوحید: ص 46 ح 5، بحار الأنوار: ج 4 ص 289 ح 20.

16) الإقبال: ج 1 ص 206، تهذیب الأحکام: ج 3 ص 115 من دون إسنادٍ إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 98 ص 104 ح 3.

17) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 154 ح 23، بحار الأنوار: ج 4 ص 263 ح 10 و فیه «الرفیع» بدل «البدیع».

18) الفَرِیْصَةُ: اللَّحْمَةُ بین الجنب و الکتف التی لاتزال تُرْعَدُ من الدابّة، و جمعها: فرائص (الصحاح: ج 3 ص 1048).

19) الفَرَقُ: الخوف و الفزع (النهایة: ج 3 ص 438).

20) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 173 ح 1 عن عبدالسلام بن صالح الهروی، المجتنى: ص 87، بحار الأنوار: ج 49 ص 83 ح 2.

21) الروم: 27 و راجع الروم: 11و العنکبوت: 19 و 20 و النمل: 64 و یونس: 4 و 34.

22) الأنبیاء: 104.

23) البروج: 12 و 13.

24) جمال الاُسبوع: ص 222، مصباح المتهجّد: ص 602 ح 693، الإقبال: ج 1 ص 182 کلاهما من دعاء إدریس علیه السلام، الدروع الواقیة: ص 255 عن الإمام علیّ علیه السلام و فیه «المبدئ البرایا» بدل «بدیع البدائع»، بحار الأنوار: ج 97 ص 223 ح 3.

25) نهج البلاغة: الخطبة 186، الاحتجاج: ج 1 ص 479 ح 116، بحار الأنوار: ج 4 ص 255 ح 8.

26) الکافی: ج 2 ص 516 ح 2، المحاسن: ج 1 ص 108 ح 95 کلاهما عن عبداللّه بن أعین، ثواب الأعمال: ص 28 ح 1 عن زرارة بن أعین، بحار الأنوار: ج 86 ص 370 ح 3.

27) الکافی: ج 2 ص 582 ح 16.

28) جمال الاُسبوع: ص 221 عن وهب بن منبّه و الحسن البصری و الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 90 ص 58 ح 14.

29) مهج الدعوات: ص 95، الإقبال: ج 2 ص 226 من دون إسناد إلى أحد من أهل البت علیهم السلام و فیه «الدائم» بدل «الباقی»، بحار الأنوار: ج 94 ص 212 ح 7.

30) الاحتجاج: ج 1 ص 140 ح 32، الیقین: ص 347 کلاهما عن علقمة بن محمّد الحضرمی عن الإمام الباقر علیه السلام، التحصین: ص 579 عن زید بن أرقم، بحار الأنوار: ج 37 ص 205 ح 86.

31) نهج البلاغة: الخطبة 91، التوحید: ص 50 ح 13 کلاهما عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 4 ص 275 ح 16.

32) الکافی: ج 1 ص 135 ح 1 عن محمّد بن أبی عبداللّه و محمّد بن یحیى رفعاه إلى الإمام الصادق علیه السلام، التوحید: ص 43 ح 3 عن الحصین بن عبدالرحمن عن أبیه عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عن الإمام علیّ علیهم السلام، الغارات: ج 1 ص 174 عن إبراهیم بن إسماعیل الیشکری، بحار الأنوار: ج 4 ص 270 ح 15.

33) بحار الأنوار: ج 93 ص 91 نقلاً عن النعمانی فی رسالته.

34) الکافی: ج 1 ص 86 ح 2، التوحید: ص 285 ح 2 عن علیّ بن عقبة، المحاسن: ج 1 ص 374 ح 818 عن أبی ربیعة مولى رسول اللّه صلى الله علیه و آله ‌رفعه، بحار الأنوار: ج 3 ص 271 ح 8.

35) نهج البلاغة: الخطبة 186، الاحتجاج: ج 1 ص 477 ح 116، بحار الأنوار: ج 57 ص 30 ح 5.

36) لا یَؤُودُه: أی لا یُثقله و یَشُقّ علیه (مجمع البحرین: ج 1 ص 96).

37) إثبات الوصیّة: ص 137، بحار الأنوار: ج 25 ص 28 ح 46.

38) نهج البلاغة: الخطبة 90، بحار الأنوار: ج 4 ص 310 ح 38.

39) مهج الدعوات: ص 169، بحار الأنوار: ج 95 ص 393 ح 32.

40) نهج البلاغة: الخطبة 91 عن مسعدة بن صدقة عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 57 ص 113 ح 90.

41) فی جمال الاُسبوع: «فکوّنته» بدل «فَلَوَیته».

42) البلد الأمین: ص 120، جمال الاُسبوع: ص 67 من دون اسناد الی أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 90 ص 184 ح 23.

43) الکافی: ج 1 ص 142 ح 7، التوحید: ص 33 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور.

44) الکافی: ج 8 ص 174 ح 194 عن محمّد بن النعمان أو غیره عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 77 ص 351 ح 31.

45) الرَّوِیَّةُ: التَفکُّر فی الأمر (الصحاح: ج 6 ص 2364).

46) هَمَمْتُ بالشیء: إذا أردته (الصحاح: ج 5 ص 2061).

47) نهج البلاغة: الخطبة 1، الاحتجاج: ج 1 ص 474 ح 113، بحار الأنوار: ج 4 ص 248 ح 5.

48) در نسخه ی جمال الاُسبوع، به جاى «فَلَوَیتَهُ (تافتى)»، «فَکَوَّنتَهُ» آمده که در این صورت، ترجمه چنین مى‌شود: «و آن را با دست لطف خود، ایجاد کردى».

49) فی المصدر: «البدیع» و التصحیح من بحار الأنوار.

50) الدروع الواقیة: ص 255، الإقبال: ج 1 ص 181 من دعاء إدریس علیه السلام و فیه «یا مبدئ البرایا لم یبغ…»، بحار الأنوار: ج 97 ص 312.

51) إثبات الوصیّة: ص 135، بحار الأنوار: ج 57 ص 171 ح 118.

52) الکافی: ج 1 ص 141 ح 7، التوحید: ص 31 ح 1 کلاهما عن الحارث الأعور، بحار الأنوار: ج 57 ص 167 ح 107.

53) التوحید: ص 91 ح 5، مجمع البیان: ج 10 ص 861 کلاهما عن وهب بن وهب القرشی عن الإمام الصادق عن أبیه علیهما السلام، بحار الأنوار: ج 3 ص 224 ح 14.

54) الصحیفة السجّادیّة: ص 19 الدعاء 1.

55) علل الشرائع: ص 490 ح 1، مختصر بصائر الدرجات: ص 223 کلاهما عن إسحاق القمّی، بحار الأنوار: ج 5 ص 247 ح 36.

56) ألِهَ: تَحَیَّر (النهایة: ج 1 ص 62).

57) الوَهْمُ: من خَطَرات القلب (لسان العرب: ج 12 ص 643).

58) التوحید: ص 92 ح 6، معانی الأخبار: ص 7 ح 3، مجمع البیان: ج 10 ص 862 کلّها عن وهب بن وهب القرشی عن الإمام الصادق علیه السلام، بحار الأنوار: ج 3 ص 224 ح 15.

59) الوَحْشَةُ: الخُلوَةُ و الهمّ، و قد أوحشت الرجل فاستوحش (الصحاح: ج 3 ص 1025).

60) الکافی: ج 1 ص 88 ح 3 عن أبی بصیر و ج 8 ح 31 ح 5 عن أبی الهیثم بن التیّهان عن الإمام علی علیه السلام و لیس فیه «مذکورا»، التوحید: ص 173 ح 2 عن أبی بصیر، بحار الأنوار: ج 57 ص 159 ح 91.

61) هود: 7.

62) الکافی: ج 1 ص 256 ح 2، تفسیر العیّاشی: ج 1 ص 373 ح 77، بصائر الدرجات: ص 113 ح 1 کلّها عن سدیر، بحار الأنوار: ج 26 ص 165 ح 20.

63) الجَبّار: هو الذی یجبر الناس بفائض نِعَمه، و قیل: یجبرهم أی یقهرهم على ما یریده (مفردات ألفاظ القرآن: ص 184).

64) الکافی: ج 1 ص 89 ح 3، التوحید: ص 173 ح 2 کلاهما عن أبی بصیر، بحار الأنوار: ج 4 ص 299 ح 28.

65) الدروع الواقیة: ص 114، بحار الأنوار: ج 97 ص 154 ح 4.

66) التوحید: ص 170 ح 3 و ص 248 ح 1، معانی الأخبار: ص 20 ح 3 کلّها عن هشام بن الحکم، بحار الأنوار: ج 4 ص 66 ح 7.

67) تهذیب الأحکام: ج 3 ص 133 ح 22 عن أبی الصباح، من لا یحضره الفقیه: ج 1 ص 513 ح 1481 و ص 523 ح 1487 کلاهما عن أبی الصباح الکنانی، الإقبال: ج 2 ص 202 عن سعد بن عبداللّه، بحار الأنوار: ج 91 ص 61 ح 2.

68) مصباح المتهجّد: ص 799 ح 859، الإقبال: ج 3 ص 187 کلاهما عن علیّ بن حدید، بحار الأنوار: ج 98 ص 381 ح 2.

69) جمال الاُسبوع: ص 185 عن الحسن بن القاسم العبّاسی، مصباح المتهجّد: ص 308 ح 417 من دون إسناد إلى أحد من أهل البیت علیهم السلام، بحار الأنوار: ج 91 ص 196 ح 3.

70) الأمالی للمفید: ص 254 ح 4 عن محمّد بن زید الطبری، التوحید: ص 36 ح 2، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 151 ح 51 کلاهما عن القاسم بن أیّوب العلوی، الأمالی للطوسی: ص 22 ح 28 عن محمّد بن یزید الطبری، الاحتجاج: ج 2 ص 361 ح 283، بحار الأنوار: ج 4 ص 228 ح 3.

71) التوحید: ص 61 ح 18 عن الفتح بن یزید الجرجانی، بحار الأنوار: ج 4 ص 290 ح 21.

72) التوحید: ص 437 ح 1، عیون أخبار الرضا: ج 1 ص 174 ح 1 کلاهما عن الحسن بن محمّد النوفلی، بحار الأنوار: ج 10 ص 314 ح 1.

73) التوحید: ص 435 ح 1، عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 1 ص 173 ح 1 کلاهما عن الحسن بن محمّد النوفلی، بحار الأنوار: ج 10 ص 314 ح 1.

74) البلد الأمین: ص 162، بحار الأنوار: ج 91 ص 281 ح 32.

75) الکافی: ج 1 ص 105 ح 3، التوحید: ص 98 ح 5، علل الشرائع: ص 9 ح 3 کلّها عن محمّد بن زید، بحار الأنوار: ج 4 ص 263 ح 11.

76) این سه واژه، بر حدوث چیزى که نبوده، دلالت دارند.

77) یعنى نه براى علّتى غایى که به خداوند بازگردد و یا نه براى صورتى که از جانب دیگرى بر او عارض شود و موجب انجام شدن کار گردد (ر. ک: شرح اُصول الکافى، ملاّ صالح مازندرانى: ج 3 ص 223).