جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اشکال نخست: مقایسه ی مصنوع طبیعی به مصنوع بشری پایه ی برهان است

زمان مطالعه: 2 دقیقه

وجود نظم هدفدار و غایی گواه بر طراح دانا و توانا نیست، زیرا حاصل برهان نظم جز یک تمثیل و یک مقایسه، آن هم مقایسه ی عالم طبیعت به مصنوعات بشری نیست و این مقایسه باطل است، زیرا ما مصنوعات بشری را کراراً تجربه کرده ایم که بدون دخالت علم و قدرت و محاسبه و اندازه گیری، به وجود نمی آیند و هیچ گاه بشر

ندیده است که آهن پاره هایی- یک مرتبه یا به تدریج- حرکت کنند و خطوط منظم راه آهن یا قطاری را تشکیل دهند. از این جهت وجود مصنوع منظم بشری، گواه بر وجود علم و اندیشه است، ولی در مورد پدیده های طبیعی، چنین تجربه ای صورت نگرفته است و جهانی که ما در آن زندگی می کنیم، نخستین جهانی است که با آن روبرو شده ایم، در این صورت چگونه می توانیم حکم مصنوعات بشری را بر پدیده های طبیعی جاری سازیم؟

این مقایسه در صورتی درست می باشد که جهان هایی به همین شکل و وضع و نظام از موجود دانا و توانا صادر شده باشد، آنگاه پس از دیدن نظایر جهان های تجربه شده، یقین کنیم که این جهان نیز مانند آن جهان ها علّتی دانا و توانا دارد؛ در صورتی که چنین تجربه ای در میان مصنوعات انسانی، مانند کشتی ها و خانه ها انجام گرفته، ولی درباره ی جهان چنین تجربه ای انجام نگرفته است و جهان نسبت به ما نخستین مصنوع طبیعی است که در برابر آن قرار گرفته ایم و پیش از آن نظیری برای آن ندیده ایم.

»جان هیک» این اشکال را چنین تقریر می کند: «مصنوعات دست بشر نظیر ساعت یا خانه، رهیافت نسبتاً ضعیفی است. جهان شباهت تام و تمامی به یک ماشین عظیم ندارد، براساس همین تمثیل می توان جهان را به یک جانور بی حرکت بزرگ، نظیر خرچنگی عظیم الجثه و یا گیاهی بسیار بزرگ تشبیه کرد. در این جاست که برهان نظم دچار خدشه می گردد، زیرا این موضوع که سخت تنان یا گیاهان تابع طرح و تدبیر آگاهانه ای هستند، پرسشی است که هنوز دقیقاً به آن پاسخ داده نشده است، تنها اگر بتوان نشان داد که جهان، شباهت بالنسبه دقیقی به یک آفریده ی بشری دارد که می دانیم که از طرح و نظم خاصی برخوردار است، در این صورت دلیل قانع کننده ای در دست داریم که به وجود یک مدبّر و طراح هوشمند قائل بشویم«. (1).


1) جان هیک، فلسفه ی دین، ترجمه ی بهرام راد، ص 64- 63.