جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

از کشور زنبوران عسل دیدن کنیم (1)

زمان مطالعه: 5 دقیقه

قرآن مجید در آیات فوق، روى چند قسمت مختلف از زندگى زنبوران عسل تکیه کرده که هریک از دیگرى جالب‏تر و عجیب‏تر است. نخست به مسأله خانه‏سازى آنها اشاره کرده؛ مى‏فرماید: «پرودرگار تو به زنبور عسل وحى کرد که خانه‏هائى از کوه‏ها و درختان و داربست‏هایى که مردم مى‏سازند انتخاب کن»: وَأوْحى‏ رَبُّکَ إلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِى بُیُوْتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمّا یَعْرشُوْنَ‏

تعبیر به «اتَّخِذِى»: «انتخاب کن» به صورت فعل مؤنث ممکن است اشاره به این باشد که زنبوران عسل به هنگام کوچ کردن براى انتخاب خانه جدید به دنبال ملکه که فرمانرواى کندو است حرکت مى‏کنند. بنابراین انتخابگر اصلى همان ملکه است.

تعبیر به «اوحى» تعبیر زیبائى است که نشان مى‏دهد خداوند با یک الهام مرموز طرز خانه‏سازى را که از ظریف‏ترین کارهاى این حشره است- و شرح آن در توضیحات خواهد آمد- به این حیوان آموخته است؛ و او مطابق این وحى الهى وظیفه خود را به خوبى انجام مى‏دهد. گاه صخره‏هاى کوه‏ها، یا درون غارها را براى خانه سازى انتخاب مى‏کند، و گاه در لابلاى شاخه‏هاى درختان خانه مى‏گزیند، و گاه از کندوها و خانه‏هاى مصنوعى که بشر براى او مى‏سازد و بر داربست‏ها مى‏نهد بهره مى‏گیرد، و یا خودش بر روى داربست‏ها اقدام به خانه‏سازى مى‏کند، به این ترتیب به انواع خانه‏هاى زنبوران عسل اشاره شده است.

تعبیرات آیه به خوبى نشان مى‏دهد که این خانه سازى یک خانه سازى ساده نیست وگرنه قرآن از آن تعبیر به وحى نمى‏کرد؛ و به زودى خواهیم دید مطلب همین گونه است.

در آیه دوم به سراغ عسل سازى زنبوران رفته؛ مى‏افزاید: «خداوند در وحى خود به او دستور داد که از تمام میوه‏ها بخور»: ثُمَّ کُلِى مِنْ کُلِّ الثَّمَراتِ‏

«و براى پیدا کردن شهد شیرین، طرقى را که پروردگارت در برابر تو خاضع و منقاد و مسخّر ساخته است طى کن» فَاسْلُکِى سُبُلَ رَبِّکِ ذُلَلًا

«سُبُل» جمع «سبیله» به معنى راه آسان است. (چنانکه راغب در کتاب مفردات آورده است.)

در اینکه منظور از این راه‏ها در آیه فوق، چیست؟ مفسّران احتمالات گوناگونى داده‏اند.

بعضى گفته‏اند: منظور، راه‏هایى است که زنبوران عسل، به سوى گل‏ها طى مى‏کنند؛ و تعبیر به «ذلَل» (جمع «ذلول» به معنى تسلیم و رام) (1) نشان مى‏دهد که این راه‏ها چنان دقیق تعیین مى‏شود، که پیمودن آن، براى زنبوران سهل و ساده است.

مطالعات زنبور شناسان امروز نیز، این معنى را تأیید مى‏کند. آنها مى‏گویند:

هنگام صبح گروهى از زنبوران که مأمور شناسائى محل گل‏ها هستند از کندو بیرون آمده، و پس از کشف مناطق پر گل به کندو باز مى‏گردند؛ و آدرس دقیق آن محل را به طرز مرموز و شگفت‏انگیزى دقیقاً در اختیار دیگران مى‏گذارند؛ و گاه از طریق نشانه‏گذارى در مسیر راه به وسیله موادّى که بوهاى مخصوصى دارد، چنان مسیر را مشخص مى‏کنند که هیچ زنبورى سرگردان نشود.

بعضى نیز گفته‏اند: منظور راه‏هاى بازگشت به کندو است. چرا که گاهى‏

زنبور مجبور مى‏شود، فاصله‏هاى طولانى را بپیماید، و در بازگشت هرگز گرفتار سرگردانى نمى‏شود، دقیقاً به سوى کندو مى‏آید، و حتّى از میان ده‏ها کندوى مشابه، کندوى خود را به راحتى پیدا مى‏کند.

بعضى نیز گفته‏اند: «سُبُل» در اینجا معنى مجازى دارد و اشاره به روش‏هاى دقیقى است که زنبوران براى تهیّه عسل از شیره گل‏ها به کار مى‏برند. آنها شیره گل‏ها را به طرز خاصّى مى‏مکند و پس از مکیدن به چینه دان خود مى‏فرستند؛ و در آنجا که حکم یک لابراتوار مواد شیمیائى دارد؛ با تغییر و تحوّل‏هایى، تبدیل به عسل شده، و زنبور آن را از چینه دان باز مى‏گرداند.

آرى او روش‏هاى لازم را براى این کار، با الهام از یک فرمان الهى به خوبى مى‏داند و دقیقاً این راه را مى‏پیماید.

از آنجا که تضادى میان این تفاسیر سه گانه نیست؛ و ظاهر آیه عام است، مى‏توان گفت: همه این مفاهیم را شامل مى‏شود، و زنبوران با استفاده از شعور خداداد، یا الهام غریزى، این طرق پر پیچ و خم را به راحتى پیموده، و این روش‏ها را با مهارت و تسلّط کامل به کار مى‏گیرند.

در مرحله بعد به اوصاف عسل و فوائد و برکات آن اشاره کرده؛ مى‏فرماید:

«از شکم آنها نوشیدنى خاصّى بیرون مى‏آید که رنگ‏هاى مختلف دارد»:

یَخْرُجُ مِنْ بُطُوْنِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ‏

تعبیر به «بُطُوْنِ» (جمع «بطن» به معنى شکم) را بعضى بر معنى مجازى حمل کرده‏اند؛ و گفته‏اند: به معنى «افواه» (دهان‏ها) است؛ و گفته‏اند عسل که همان شیره گل‏ها است در دهان زنبور ذخیره شده و به کندو منتقل مى‏شود. (2)

در حالى که بعضى گمان مى‏کنند: عسل مدفوع زنبوران عسل است! (3)

بعضى نیز آن را از مسائل اسرارآمیزى مى‏دانند که هنوز براى بشر کشف نشده. (4)

ولى همانگونه که در بالا اشاره کردیم؛ تحقیقات دانشمندان نشان مى‏دهد که هیچیک از این نظرات درست نیست. بلکه زنبوران عسل شیره گل‏ها را به درون حفره مخصوص بدن که آن را چینه‏دان مى‏نامند فرستاده؛ و بعد از تغییر و تحوّل‏هایى مجدّداً از دهان بیرون مى‏آورند. (5)

تعبیر به «بُطُون» گواه بر این معنى است؛ و از آن روشن‏تر تعبیر به «کُلى» (بخور) مى‏باشد. چرا که عرب هرگز نگهداشتن چیزى را در دهان «اکل» نمى‏گوید، و تفسیر این جمله به برداشتن و برگرفتن نیز یک تفسیر مجازى است که ضرورتى براى آن به نظر مى‏رسد.

اما اینکه منظور از الوان مختلف در اینجا چیست؟ باز تفسیرهاى متفاوتى وجود دارد: بعضى آن را به معنى همین رنگ ظاهرى دانسته‏اند که عسل‏ها در آن متفاوت‏اند، بعضى سفید شفّاف، بعضى زرد، بعضى سرخ، و بعضى متمایل به سیاهى است. این تفاوت ممکن است مربوط به تفاوت سن زنبوران باشد، یا منابع گل‏هایى است که عسل را از آن مى‏مکند، و یا هر دو.

این احتمال نیز داده شده که منظور، تفاوت کیفیت عسل‏ها باشد؛ بعضى غلیظ، و بعضى رقیق، و یا اینکه عسل‏هاى گل‏هاى متفاوت آثار و خواص متفاوتى دارد، همچنین عسل معمولى با ژله (عسل خاصّى که براى ملکه کندو مى‏سازند) بسیارى متفاوت است، زیرا معروف است که ژله به قدرى از نظر غذائى ارزش دارد که طول عمر ملکه را بسیار زیاد مى‏کند و اگر انسان بتواند از آن تغذیه نماید اثر عمیقى در طول عمر او دارد.

در بعضى از کشورها مزارعى از گل‏هاى یکنواخت وجود دارد که کندوهاى مخصوص زنبور عسل را در آن نصب مى‏کنند؛ و به این ترتیب انواع مختلف عسل که هرکدام از گل مخصوصى گرفته شده است، تهیّه مى‏کنند؛ و علاقمندان‏

مى‏توانند عسل گل مطلوب خود را خریدارى کنند. به این ترتیب با الوان مختلف دیگرى از عسل، روبرو مى‏شویم که در مفهوم گسترده و عام آیه ممکن است داخل باشد.

تعبیر به «شراب» (نوشیدنى) به خاطر آن است که به گفته بعضى از مفسّران در لغت عرب، تعبیر به «اکل» (خوردن) در مورد عسل نمى‏کنند، و همیشه در مورد آن تعبیر به شرب مى‏شود. (شاید به این دلیل که عسل در آن مناطق رقیق‏تر است.) (6)

سرانجام به تأثیر شفابخش عسل اشاره کرده؛ مى‏فرماید: «در آن شفاى خاصى براى مردم است»: فِیْهِ شِفاءٌ لِلنّاسِ‏

تعبیر به «شفاءٌ» به صورت نکره، اشاره به اهمّیّت فوق‏العاده آن است، و چنانکه در توضیحات به خواست خدا خواهد آمد؛ عسل داراى بسیارى از خواص درمانى گل‏ها و گیاهان روى زمین به طور زنده است، و دانشمندان براى آن، مخصوصاً در عصر ما، خواص زیادى گفته‏اند که هم جنبه درمانى را شامل مى‏شود و هم پیشگیرى از بیمارى‏ها.

عسل در درمان بسیارى از بیمارى‏ها، تأثیرات شگفت‏انگیزى دارد و این به خاطر انواع ویتامین‏ها و مواد حیاتى موجود در آن است؛ به طورى که مى‏توان گفت: عسل در خدمت درمان و بهداشت و زیبائى انسان‏ها است.

در پایان آیه اشاره به سه بخش گذشته، (مسأله خانه سازى زنبوران، برنامه جمع‏آورى شیره گل‏ها و ساختن عسل، و خواص درمانى آن) کرده مى‏فرماید:

«در اینها نشانه بزرگى از عظمت خداوند است براى کسانى که تفکر و اندیشه مى‏کنند»: انَّ فى ذلِکَ لَایَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُوْنَ‏

به این ترتیب در تمام مراحل زندگى زنبوران عسل، و فرآورده محصول این حشره باهوش سخت کوش، نشانه بلکه نشانه‏هاى علم و قدرت آفریدگار به چشم مى‏خورد که این چنین پدیده‏هاى شگرفى را به وجود آورده است.


1) «ذُللًا» ممکن است حال براى «سبل» باشد، یا براى «نحل». احتمال اوّل صحیح‏تر به نظرمى‏رسد.

2) مجمع‏البیان، جلد 6، صفحه 372.

3) تفسیر قرطبى، جلد 6، صفحه 375.

4) در همان تفسیر قرطبى، داستانى از ارسطو نقل مى‏کند که کندوئى از شیشه درست کرده بود که چگونگى ساختن عسل را ببیند. ولى زنبور به هنگامى که مى‏خواست دست به کار شود شیشه را تار کرد تا راز او فاش نشود. (همان مدرک).

5) پرورش زنبور عسل از محمد مشیرى، صفحه 113، و کتاب نظرى به طبیعت و اسرار آن، صفحه 126.

6) روح‏المعانى، جلد 14، صفحه 168.