در این گفتار دو اشکال روشن وجود دارد:
1. عناوین به نام نماز، روزه و غیر آن، از دو حالت بیرون نیست، یا از شئون وجود و خصوصیات آن بشمار مى روند، و یا از امور اعتبارى و به اصطلاح عدمى قلمداد مى گردند، در صورت نخست این عناوین نیز مخلوق خدا مى باشند. چون خالقى جز او نیست زیرا این جهات و عناوین هم جنبه وجود داشته و از مراتب هستى به شمار مى روند، و طبعاً به حکم توحید در خالقیت (به آن صورت که اشاعره تفسیر کرده اند) مربوط به خالق جهان بوده و از قلمرو قدرت و دخالت انسان بیرون خواهند بود.
2. و در صورت دوم از آنجا که جنبه اعتبارى و عدمى دارند واقعیتى در خارج ندارند تا مستند به قدرت انسان باشند و در این صورت مشکل جبر به قوت خود باقى است زیرا در خارج براى کسب، واقعیتى وجود ندارد تا بشر در
پیدایش آن مؤثر بوده و در نتیجه مسئول حسن و قبح، شایستگى و ناپسندى آن بشمار آید، و موجب ثواب و عقاب و پاداش و کیفر گردد.
از اینجا روشن مى شود که کسب، واقعیتى در کنار خلقت و آفرینش فعل ندارد و اگر هم واقعیتى دارد همان واقعیت فعل و هستى آن است بنابراین اگر انسان کاسب است طبعاً خالق هم هست.