پوزیتیویستها، گامى فراتر نهاده، معنى دارى گزارهها را در گرو اثبات پذیرى نمىدانند، بلکه مىگویند باید ابطال پذیر باشد. «انتونى فلو» فیلسوف تحلیل مشرب انگلیسى، گزارههاى کلامى را از آن نظر، حاکى از واقع نمىداند که ابطال پذیر نیست و خلاصهى ادعاى «فلو» را مىتوان به قرار ذیل بیان کرد:
الف. گزارههاى دینى احکامى عام، جهان شمول، و ناظر به واقعند.
ب. تمام احکام ناظر به واقع، احکامى تجربىاند.
ج. تمام احکام تجربى ابطال پذیرند ولى گزارههاى دینى، ابدى و جاودانى هستند.
بنابراین، گزارههاى دینى مضمون و محتواى شناختارى ندارند.
در سستى نظریه کافى است که هرگاه معیار، معنادارى گزاره، ابطال پذیرى آن باشد باید، فاتحه علوم ریاضى و هندسى خوانده شود؛ زیرا قوانین ریاضى آن چنان از صحت و استوارى برخوردارند که احتمال دگرگونى در آنها وجود ندارد، تا ابطال پذیر باشند.
قضایاى بدیهى، که اساس دانشهاى انسان را تشکیل مىدهند، یک رشته قضایاى واقع نماست ولى ابطال پذیر نیست.
قضایاى ضرورى که طرف مقابل آن ممتنع است، ابطال پذیر نیست، انقسام هر عدد زوج به دو قسمت متساوى از قضایاى ضرورى است که هیچگاه امکان ابطال به آن راه ندارد، تا چه رسد وقوع ابطال.
خلاصه ادعاى این که گزاره معنىدار، گزارهاى است که ابطال آن در اوضاع خاصى ممکن باشد، مربوط به دستهاى از قضایایى است که نسبت محمول به موضوع در آنها ضرورى نباشد، مثلا مىگوییم: آتش پنبه را مىسوزاند، مسلما این قضیه در شرایطى صحیح و در شرایط دیگر (دورى آتش از پنبه) صحیح نیست، ولى قضایایى که نسبت قضیه حالت ضرورى دارد و در تمام شرایط یکسان صدق مىکند و انفکاک میان آن، ممکن نیست، از تحت چنین ضابطه خارج بوده و در عین معنى دارى، ابطال پذیر نمىباشند.