الهیون که به برهان نظم اعتماد می کنند، می خواهند بگویند: تصدیق به نظم هدفدار با دخالت شعور در پیدایش آن امری ضروری است، در حالی که اگر نیازمندی نظم هدفدار به ناظم شاعر و دانا امر ضروری باشد، باید انکار آن مستلزم تناقض و انکار یکی از بدیهیات عقلی باشد، در حالی که چنین انکاری فقط انکار مدعای بدون دلیل است. (1).
در پاسخ یاد آور می شویم که ملازمه ی میان نظم هدفدار و دخالت علم و شعور، یک ملازمه ی عقلی است که انسان با اندک تأمّل و التفات، به آن اذعان پیدا می کند و طبعاً پس از درک این ملازمه، انکار آن چیزی جز تناقض گویی و انکار یک مسئله ی بدیهی نخواهد بود. البته باید توجه نمود که بدیهیات مراتبی دارند و همگی از نظر سرعت انتقال و تصدیق یکسان نیستند.
این نوع تناقض گویی اختصاص به احکام بدیهی ندارد، هرگاه انسان پس از اقامه ی برهان بر تساوی سه زاویه ی مثلث با دو زاویه ی قائمه نسبت به آن یقین پیدا کرد، انکار آن مایه ی تناقض است. هر چند انکار امر بدیهی نیست، چون اصل مسئله امر بدیهی نیست؛ ولی ملازمت میان نظم و دخالت شعور یک امر بدیهی است و انکار آن، انکار امر بدیهی است.
1) مدرک قبل، ص 29. البته مستشکل این اعتراض را در مورد برهان تعادل و موازنه یادآور شده که یکی از تقریرات برهان نظم است.