طرفداران مکتب تفویض به یک رشته آیات دیگر نیز استدلال کرده اند، این آیات را مى توان به چهار گروه تقسیم کرد:
1.آیات بسیارى که پیرامون ستایش و نکوهش، وعده ووعید، پاداش و کیفر نازل شده است.
بدیهى است این آیات بر اساس نظریه «جبر» قابل توجیه نیست زیرا اگر انسان هیچ نقشى در کارهاى خود ندارد و این خدا است که آنها را در او پدید مى آورد هم او بایستى مورد ستایش و نکوهش و کیفر پاداش قرار گیرد.
2. آیاتى که گمراهان را سرزنش نموده که با وجود عوامل و راه هاى هدایت چرا گمراه شده اند.
(وَما مَنَعَ النّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمْ الهُدى)(اسراء/94).
«چه چیز مانع ایمان مردم شد آنگاه که عوامل هدایت براى آنان فرستاده شد».
اگر خداوند، آفریدگار کارهاى انسان باشد، انسان مى تواند در پاسخ بگوید پروردگارا تو خود مانع ایمان ما شدى، و کفر را در ما ایجاد کردى.
3.آیاتى که درباره عالم آخرت و پاداش و کیفر انسان، بر اساس اعمالى که انجام داده اند نازل شده است.
4. آیاتى که انسان را آزاد دانسته و امر ایمان و کفر را به خواست واراده او تفویض نموده است.
(فَمَنْ شاءَ فَیُؤْمِن وَمَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ)(کهف/29).
«هر کس مى خواهد ایمان آورد و هر کس مى خواهد کفر ورزد».
اگر انسان در کارهاى خود مجبور است و فاقد هرگونه نقش و تأثیرى در افعال خویش مى باشد، نمى توان او را مجازات نمود، و او را در پذیرش ایمان و کفر آزاد شمرد، زیرا در این صورت مثل این است که او را بر صفات تکوینى چون رنگ و قامت مجازات نموده و بگوییم تو بر انتخاب این صفات آزادى!(1)
1) به شرح الأُصول الخمسة، ص 360ـ 362 رجوع شود.