فیزیک قرن نوزدهم دست در دامان اصول مکانیک زد و هر قضیه طبیعی را به ماشنیی تشبیه کرد و سرانجام خواست در ماشین فکر انسانی نیز با همان نظر مطالعه کند، ولی چیزی نگذشت که یکی از بزرگترین تئوریسینهای فیزیک کنونی نظریه ای را ابراز کرد که آن را باید پایان سلطه قانون علیت و آغاز دوره نوینی در سیر علم و حکمت، دانست، و این شخصیت علمی پروفسور «پلانک» است که مدتی مورد سخریه و استهزای دانشمندان زمان شد ولی چندی نگذشت که یکی از بزرگترین تئوریهای فیزیک کنونی بر پایه سخنان وی استوار گشت، و چنین وانمود کرد که: نظم و ترتیب قانون علیت که پیشتر پیشوای سیر علوم و اندیشه علمای ما بود دیگر توانایی هدایت افکار ما را ندارد، بر طبق علوم قدیم (علوم پیش از قرن بیستم) قانون
علیت حکم می کرد که دنیا سیر ثابت و معینی دارد که از صبح ازل تا شام ابد با زنجیر علیت به هم پیوسته شده، هر علت را به طور قطع، معلول معینی در پی است، و این معلول خود علت پیدایش وضع جدیدی است، و….
به عبارت دیگر: علوم قدیم می گفتند که اگر وضع کنونی جهان را A بنماییم، وضع آتی آن شکل معین B خواهد داشت که به طور قطع از A نتیجه گیری شده، ولی علوم جدید تا حال ما را به این نتیجه رسانیده است که به طور قطع نمی توان حکم کرد که وضع A وضع B را در پی دارد. ممکن است وضع جهان در لحظه بعد از A شکل B یا C یا D یا وضع دیگری باشد، ما نمی توانیم وضع آتی را به طور قطع پیش بینی کنیم، چنان که پروفسور «هانیزنبرگ» آلمانی ثابت کرده است که تئوری جدید «کوانتا» را فقط به کمک اصل عدم وجوب ترتب معلول بر علت می توان توجیه کرد.
مثالهای فیزیکی فراوان تا کنون علی رغم قانون علیت به دست آمده و بر اثر آن بسیاری از علمای فیزیک معتقد شده اند که در امور مربوط به الکترونها قانون علیت صادق نیست؛ و اگر در بادی امر چنین اندیشه ای به خاطر ما راه یافته بود از آن بود که مقیاس نظررا بزرگ و وسیع اختیار کرده و بر قسمت مخصوص از ماده حکم نموده و در امور بسیار خرد باریک نشده بودیم.
فیزیکدان انگلیسی همین مفهوم را در کتاب خود چنین بیان می کند: «در تجربیات و مطالعات مربوط به اتم ها و الکترونها، عموماً در حالت مفروض و معینی، نتیجه آزمایش معین و ثابت نیست (عدم وجوب ترتب معلول به علت) بدین معنا که چون یک آزمایش معین را چندین بار با شرایط اوّلیه تکرار کنیم، احتمال دارد به نتایج مختلف برسیم. (1).
1) راز آفرینش، پروفسور چینز، ترجمه مهندس رضا.