یکى از مباحث مهمّ مطبوعات و رسانههاى معاصر، مسأله ی آزادى عقیده است. گروهى از نویسندگان، عقیده را در حدّ گزینش شغل، همسر، مسکن، لباس، و آرایش و عضویت در حزب قرار داده و مىگویند: همانطور که انسان در انتخاب این امور، حرّ و آزاد است، همچنین در انتخاب عقیده نیز آزاد مىباشد.
آنان، براى تأیید گفتار خود، هیجدهمین مادّه ی اعلامیه ی جهانى حقوق بشر را پیش مىکشند که مىگوید:
»هرکس حق دارد که از آزادى فکر، وجدان و مذهب بهرهمند شود. این حق متضمن آزادى تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادى اظهار عقیده و ایمان مىباشد و نیز شامل تعلیمات مذهبى و اجراى مراسم دینى است. هرکس مىتواند از این حقوق، منفردا و مجتمعا بهطور خصوصى یا عمومى برخوردار باشد.«
از آنجا که بحث ما یک بحث علمى و حقوقى است، و دور از مسائل جارى سیاسى مىباشد. از پرداختن به مسائل جانبى خوددارى مىکنیم. ولى از بازگویى نکتهاى ناگزیریم و آن اینکه این مادّه، و مادّههاى مشابه آنکه در اعلامی حقوق بشر آمده است، بر فرض صحّت، مرکبى بر روى کاغذ است، و پایهگذاران حقوق بشر، هرگز به این مادّه عمل نکرده، بلکه پیوسته در حدّ مصالح خود، از آن استفاده ی
ابزارى مىکنند. در همین مهد آزادى یعنى کشور فرانسه، همگان دیدیم و شنیدیم در مورد یک روسرى بر سر چند دختر بچه ی مسلمان، چه جنجالى بهپا کردند، و آنان را در مهد آزادى از آزادى در نحوه پوشش محروم، و از مدرسه اخراج نمودند.