جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آزادى در اسلام در محدوده‌ى حقوق الهى است

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

در اسلام، هر نوع آزادى در محدوده‌ى حفظ حقوق و تکالیف الهى است، خدا کسى است که انسان را پدید آورده و چون از سعادت و شقاوت او کاملا آگاه است، و او را در پوشش تکالیف-که ضامن سعادت اوست-قرار داده است.

چقدر زشت و نازیباست، که در قلمرو آزادى، حقوق الهى در نظر گرفته نشود، و در باورها و رفتارها، خود را از رهنمودهاى الهى بى‌بهره سازیم.

باتوجه به این تفاوت‌هاى چهارگانه در هشت بند در گستره‌ى آزادى در غرب و اسلام، نمى‌توان آزادى در عقیده و رفتار، و گفتار را-یک اصل بى‌قید و شرط تلقّى کرد. اسلام‌پذیرى، جدا از پذیرش این حدود و خصوصیات نیست، اصولا نمى‌توان از یک طرف اسلام را پذیرفت، امّا این قیود را در باورها و رفتارها و گفتارها نادیده گرفت.

خلاصه آن‌که چیزى‌که امروز مسأله‌ى «آزادى» را پیچیده‌تر ساخته، و در مقابل «آزادى مثبت» «آزادى منفى» بیشتر مطرح مى‌شود، این است که مفهوم آزادى همراه با بار مادّى و ضدّ ارزشى آن وارد فرهنگ ما شده و در حوزه‌ى اندیشه و رفتار، ارتباط انسان با خدا، و تکالیف الهى، نادیده گرفته شده، و «خردمحورى«، جاى خود را به «غریزه‌محورى«، داده و به جاى این‌که رعایت حقوق خدا و داورى خرد، آزادى را محدود سازد، خواست جامعه و یا فرد در امور فردى، حالت محورى به خود گرفته است.

در جایى که حکومت «من» بر حکومت قانون خدا، و ارضاى تمنّیات دل، بر حفظ ارزش‌ها غلبه کند، از چنین آزادى جز لجام‌گسیختگى، نفى ارزش‌ها، و بریدگى از خدا و تکالیف او، انتظار دیگرى نیست.

باتوجه به این مقدمه و تفاوت‌هاى واقعى، میان دو نوع آزادى، سخن خود را درباره‌ى دو موضوع که در آغاز مقاله آمده است، متمرکز مى‌سازیم. نخست آزادى بیان، را مطرح کرده، بعدا به آزادى عقیده مى‌پردازیم.