طرفداران مماشات و تساهل و به اصطلاح آزادى فزون از حد، مماشات امام را با خوارج دستاویز قرار داده و مىگویند تمام احزاب و گروهها با اندیشههاى متضاد و مخالف خود، باید آزاد باشند تا آنجا که دست به شمشیر نزنند، و بر ضد نظام، مسلح نگردند، همچنانکه امام على علیه السّلام با مخالفان خود چنین رفتار کرد
روزى امام علیه السّلام بر کرسى خطابه قرار داشت و مردم را پند مىداد. ناگهان یک نفر از خوارج از گوشه ی مسجد فریاد زد: «لا حکم إلاّ للّه«. وقتى شعار او تمام شد فرد دیگرى برخاست و همان شعار را تکرار کرد و بعد گروهى برخاستند و همان شعار را سردادند.
امام علیه السّلام در پاسخ به آنان فرمود: سخنى است به ظاهر حق، امّا آنان باطلى را دنبال مىکنند. سپس فرمود: «أما إنّ لکم عندنا ثلاثا فاصبحتمونا» یعنى: تا وقتى که با ما هستید از سه حق برخوردارید (و جسارتها و بىادبیهاى شما مانع از آن نیست که شما را از این حقوق محروم سازیم(.
1. «لا نمنعکم مساجد اللّه أن تذکروا فیها اسمه«.
»از ورود شما به مساجد خدا جلوگیرى نمىکنیم تا در آنجا نماز بگزارید«.
2. «لا نمنعکم من الفیء ما دامت أیدیکم مع أیدینا«.
»شما را از بیت المال محروم نمىکنیم مادامى که در مصاحبت ما هستید (و به دشمن نپیوستهاید(«.
3. «لا نقاتلکم حتّى تبدؤونا«.
»تا آغاز به جنگ نکردهاید با شما نبرد نمىکنیم«.(1)
ولى این دستاویز مغالطهاى بیش نیست زیرا معارضان امام، در اصول، با وى مخالف نبوده و آزاد گذاردن آنان لطمه به توحید و نبوت، و یا اصول اجتماعى و اخلاقى اسلام وارد نمىساخت، آنان با حکومت امام مخالف بودند در این صورت باید آزاد باشند، مگر اینکه با اصل موردنظر، به مخالفت عملى برخیزد.
ولى اگر مخالفان نظام اسلامى با برافراشتن پرچم الحاد، به جنگ اصول رفته و بخواهند شعلههاى توحید و وحى، را خاموش ساخته و نظام غربى را جایگزین نظام اسلامى سازند، آیا اگر امام زنده بود، به چنینگروه یا گروههایى آزادى مىداد!
در اینجا سخن دربارهى آزادى بیان و رفتار، به پایان مىرسد، و بحث آینده ما دربارهى آزادى عقیده خواهد بود.
1) تاریخ طبرى:4، ص 53.