سخن حق این است که این جهان را باید عقلا با تدبیرهاى عقلانى اداره کنند، و در واقع تاکنون نیز چنین کردهاند فقه برنامهریزى به دست نمىدهد و اصلا «برنامهریزى فقهى» یک تناقض آشکار است و بارزترین و نزدیکترین چهره و عنصر دین که با حیات و معیشت این جهان مرتبط است، همان فقه است. فقه علم به فروع احکام است و آشکار است که متضمن دستورات و اوامر و نواهى براى کارهاى اجتماعى و فردى است. همه کسانى که معتقدند دین براى زندگى این جهان ما برنامه دارد به همین احکام فقهى مربوط به اقتصاد و سیاست استناد مىکنند، ولى این رأى قابل مناقشه است.
ما در اینجا بیشتر فقه را مورد تاکید و بررسی قرار می دهیم چرا که نسبت به اخلاق و اعتقادات ادعایی نشده است.(1)
اینکه می گوید جهان را باید عقلا با تدبیرهای عقلانی اداره کنند سخن استواری است ولی باید از او پرسید در پرتوی کدام قوانین و در چهارچوب کدام دستورها؟ اینجاست که دو گروه از هم جدا می شوند، پیروان اسلام میگویند: باید عقلا در چهارچوب قوانین الهی اداره و برنامه ریزی کنند.
اینکه میگوید فقه احکام است نه برنامه ریز، ضرری به مطلب نمی رساند.
آری فقه؛ احکام است ولی برنامه ریزی که لباس اجرایی آن است، در چارچوب آن احکام فقهی صورت می گیرد و ما در مقاله جداگانه ای به انتقادات مولف در این مورد پاسخ گفته ایم.
1) مدارا و مدیریت،ص 253.